گروه اخبار/
گرچه مدال طلای جهانی المپیاد ریاضی آقاجانلوی زنجان با مدال نقره جهانی المپیاد اقتصاد مدیر روستای البرز دو مقوله متفاوت است ولی برای اولی، شخص رئیسجمهور ورود کرده و یک باب آپارتمان اهدا نمود در حالی که برای دومی یک بنر صاف و ساده نیز از سوی مسئولین و مدیریتشهری نصب نشده است.
شنبه ۱۱ مرداد ۴۰۴ به دعوت چپردار؛ مدیر ساعی دبیرستان شهید سلطانی ۳ برای گپ و گفت دوستانه با ابوالفضل مدیر روستا دانشآموز مدالآور المپیاد جهانی اقتصاد در مدرسه حاضر میشوم. پس از چاق سلامتی و تبریکات معمول، گفت و گویی چالشی بین پدر، پسر، مدیر و معلم روزنامهنگار شهر در میگیرد.
مدیر روستا که دو روزی است از المپیاد نفسگیر جهانی اقتصاد باکو فارغ شده است سینهای گشاده و دلی پُر از آموزش و پرورش جاری کشور داشته و شفاف و عریان چالشهای مترتب بر دستگاه تعلیم و تربیت را روی میز مدیر دومینو میکند.
آنچه در ادامه میخوانیم نقل به مضمون مسائل مطروحه در گفت و گوی مربعی بین ماست.
دانشآموزان متوسط رها و بلاتکلیفند
ابوالفضل مدیر روستا دانشآموز آموز پایه دوازدهم انسانی در خصوص تاثیر و تاثرات همزمانی کنکور و المپیاد جهانی اقتصاد میگوید: برای المپیادیها، کنکور آب خوردن است ؛ متاسفانه وقتم برای کنکور تلف شد.
اگر کنکور نداشتم مدال طلای المپیاد جهانی را شکار میکردم. امسال تراز خوبی در کنکور دارم. میخواهم لیسانس اقتصاد را در ایران خوانده و برای ادامه تحصیل راهی دیار آرزوهایم شوم.
ابوالفضل ضمن تشریح مراحل سهگانه داخلی رسیدن به المپیاد اقتصاد میگوید: فرق المپیاد اقتصاد با بقیه رشته ها آن است که در رشته اقتصاد ۷۵ درصد مهارتهای لازم، فردی و ۲۵ درصد کار گروهی و تلاش تیمی است.
وی با اشاره به تواناییهای کار تیمی کانادا میافزاید: سیستم فشل و به درد نخورِ آموزش و پرورش ایران، دانشآموزان را در باتلاق آزمونهای پیدرپی و فشارات روحی و روانی تست و تراز و کنکور زمینگیر کرده است.
ما در مدرسه مهارتهای زندگی، تفکر انتقادی، فوت و فن کار گروهی، شگردهای حل و فصل تعارضات و ارائه دادن دانستههای خود را نیاموختهایم.
به نظرم تجدید نظر اساسی در سیستم شکست خورده آموزش و پرورش ضروی است. اکثریت دانشآموزان معطوف به طبقه متوسطِ درسی در ایران رها و بلاتکلیف هستند.
آرزوهایم را به پسرم تحمیل نکردم
در ادامه پدر فهیم و قدردان ابوالفضل که شغل آزاد دارد وارد بحث شده و ضمن سپاسگزاری از زحمات مدیر و حمایتهای مدرسه از پسرش، میافزاید: همسرم دکتر بوده و ما شرایط لازم برای مواجهه پسرم با چالشهای المپیاد را فراهم کرده و سعی نمودیم با جفت و جور کردن قطعات پازل موفقیت در المپیاد، پشتیبان و همراه صدیقی برای فرزندمان باشیم. از تلاش برای ورود به سمپاد دوره اول و دوم تا حضور در کلاسهای آمادگی المپیاد،از آرام کردن جو منزل تا عدم تحمیل آرزوهای خود به ابوالفضل،از همراهی در شرکت در نمایشگاههای مختلف تا هموار کردن مسیر پرپیچ و خم المپیاد در دو سال متوالی و مراحل مختلف.
از اینکه پسرم آرزوها و ایدههای خود را دنبال میکند خرسند بوده و تا رسیدن به سر منزل مقصود حامی و پشتیبانش خواهیم بود.
برای المپیادیها نقش سایهبان دارم
در ادامه حسن چپردار مدیر سمپاد با اشاره به قانون ۲۰/۸۰ میافزاید: من اهل مصادره زحمات بچههای المپیادی و کنکوری نیستم. بنابر تجربه سهم مدرسه در موفقیت بچههای المپیادی را چیزی حدود ۲۰ درصد میدانم. الباقی زحمات پای خانوادههاست.
به عنوان مدیر مجموعه، نقشِ سایهبان داشته و در یک کار تیمی سعی کردیم علیرغم میل خیلیها، بچههای المپیاد را در حد وسع خود ساپورت روحی روانی و حمایت سختافزاری نماییم.
بعضا مدیران به مقوله المپیاد ورود نمیکنند چون مشکلات قانونی در اجرای فرایند اموزش المپیاد زیاد است ولی مدیر باید ریسک کرده و وارد بازی المپیاد شود بعضا مجبور است قوانین را به نفع بچهها خم کرده و المپیادیها را به طور ویژه حمایت مادی و معنوی نماید.
پارسال علیرغم یک سری چالش ها، شصت میلیون از شورای شهر برای تشویق مدالآوران مساعده گرفتیم. ابوالفضل و خانوادهاش که عالی و قدرشناسند ولی برخی از بچههایی که در سمپاد موفقیتهایی را کسب میکنند ، کم لطفی هایی به مدرسه دارند .
برای موفقیت باید فداکاری نمود
ابوالفضلِ شیرین سخن، شاهپسری عاقل با آروزهای بلندپروازانه بوده و در حرف آخر میگوید:
همه چیز با هم جمع نمیشوند. برای رسیدن به موفقیت باید برخی چیزها را فدا کرد.
به بچههای سمپادی توصیه میکنم در کنار درس و المپیاد از زندگی کردن و مطالعه کتب مختلف از شعر و رمان تا برنامهنویسی غافل نباشند.
پایان گفت و شنود/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.