در سیستم های مدیریتی مختلف جهان، روش های مختلفی برای کنترل و نظارت بر جامعه وجود دارد که بسیاری از روش ها منوط به نوع فرهنگ و یا نوع ساختار حکومتی آن جوامع می باشد.
از این منظر،آنچه مسلم است اینکه نگاه نظام های سیاسی حاکم بر مدیران و کارگزاران دستگاه های مختلف شان، نگاهی است معطوف به توسعه و بالندگی همه جانبه ی کشورشان و در وهله ی دوم حفظ آن ساختار سیاسی.
در این بین دیده می شود که در برخی جوامع مدیرانی روی کار می آیند که”علی الظاهر” چنان خود را منطبق بر خواست آن نظام و فرهنگ سیاسی آن جا می زنند که گویی اصلا خود از بنیانگذاران آن نظام بوده اند! این در حالیست که شاید در بطن خویش کوچکترین تعهدی نه به آن نظام و نه به آن فرهنگ داشته باشند.
بنده این سیستم مدیریتی را سیستمی متملق گو و تظاهرمآب می نامم.
در ذیل به برخی مشکلات کلان آن اشاره می کنم.
1- در این گونه سیستم ها چون تعهد لازم وجود ندارد ، در بیشتر مواقع افراد صالح و متعهد به علت دوری جستن از تملق و چاپلوسی سرخورده شده و بار روانی عجیبی را تحمل می کنند و بنابراین همیشه در حاشیه قرار می گیرند و در نتیجه از تخصص آنان به صورت بهینه بهره برداری نمی شود.
2- همان مدیران بی تعهد متظاهر، به انحاء مختلف در سرکوب نیروهای متعهد و کاردان قدم برمی دارند تا نکند روزی جایگاه شان را از دست بدهند. بنابراین ضرری دیگر به بدنه نهاد یا سازمان مورد نظر وارد می آید و کافیست تنها چند نهاد با این وضعیت وجود داشته باشد که می تواند در سطح کلان با توجه به درهم تنیدگی نهادها در تشکیل ساختار نظام سیاسی، به کل نظام “آهسته آهسته”آسیب وارد آید.
3- مدیران ناکارآمد و بی تعهد که به صرف تظاهر به فرهنگ هویتی ساختار سیاسی روی کار آمده اند و نه براساس تعهد و تخصص لازم، به علت ناتوانی در پاسخ گویی به انتظارات و مطالبات عمومی، اندک اندک موجبات “بی اعتمادی “مردم را ایجاد می کنند و القاء این حس در بدنه آن جوامع، منجر به فاصله گرفتن آنان از سیستم سیاسی ای خواهدشد که شاید همان مردم برای تحقش اش خون دل ها خورده باشند…
4- از وظایف تعریف شده برای مدیران نهادها، ارائه مشاوره به مسئولان بالادستی خود می باشد ، لذا این مدیران متملق و بله قربان گو چون اولا در حد ارائه مشاوره های کارآمد و مفید نیستند و در ثانی، چون سعی برآن دارند تا به آنان و سیستم نزدیک ترشوند، به خواست و به نوع بینش ارشد خود مشاوره می دهند و نه بنا به مشکلات و رخدادهای حقیقی موجود…
اینجاست که حقایق وضعیت موجود به درستی به مقامات بالا منتقل نمی شود تا در رفع ضعف ها گام برداشته شود و یا تمهیداتی اندیشیده شود ؛ بنابراین همیشه به لطف این گونه مدیران چاپلوس و متظاهر همه چیزبه لطف مدیریت تملقی آنان بر وقف مراد هیئت حاکمه است.
به نظر می رسد ادامه این روند منجر به کاهش عمر سیاسی این گونه نظام های متملق پرور گردد که خود آسیبی جدی تر بر جوامع وارد خواهد کرد ؛ چرا که تغییرات ساختاری تا سال ها طول خواهدکشید تا در موقعیت تثبیت قرارگیرد.
لذا پیشنهاد می گردد مسئولین امر در این گونه نظام ها بادقت بیشتری مدیران متعهد و متخصص را روی کار آورده و از ورود افراد متملق و متظاهر بپرهیزند و از طرفی مانع رشد تملق گویی و بله قربان گویان بی تعهد شوند.
این گونه نظام ها نیاز به یک ساختار شکنی اصولی و پایه ای دارند.تضمین بازگرداندن اعتماد عمومی جامعه و نیز ایجاد شور و اشتیاق در میان کارکنان نهادها، مستلزم به کارگماردن مدیران لایق است حال آنکه این مدیر می تواند از هر شهری و نژادی و قومی منصوب گردد که البته گاها دیده می شود مدیران روی کارآمده بنا به تعصبات قومی و برمبنای همشهری گری منصوب شده اند که تاکید دارم اگر همانان نیز کاردان باشند منعی نیست.
سخن ما در مجموع حذف مدیران ناکارآمد است. این فرآیند متاسفانه در جوامع جهان سوم عمیق تر از سایر جوامع مشهود است.
به امید پویایی و بالندگی ایران زمین
لک خبر
نظرات بینندگان
کوتاهترین راه ممکن رو کشورهایی مانند کره و ژاپن انجام دادند. این کشورها پس از جنگ جهانی دوم سیستم مدیریتی و کشور داری را به کل تغییر دادند و جواب هم گرفتند.
ما باید سیستم و روش مدیریتی را تغییر دهیم. مطمئن باشید اگر این کار انجام شود و سیستم درستی حاکم شود، دیگر مدیر نالایق فرصت عرض اندام نخواهد داشت.
دیگر زمانه اعتماد به فرد و فرد گرایی گذشته آیت.
مدیریت کلان زیاد به رشته مرتبط نیست، بیشتر به توانایی و لیاقت مربوط است.
اگر لازم دونستید بیشتر توضیح بدم.
بالندگی جامعه"
یادداشت خوبی بود!
اولا- معیار کارآمدی یا ناکارآمدی یک مدیر
چیست؟
ثانیا- چه کسانی معیار کارآمدی یا ناکارآمدی
یک مدیر محترم را تعیین می کنند؟
پاسخ محتمل :
معیار کارآمدی یا ناکارآمدی مدیران را همان
"مدیران محترم ناکارآمد" تعیین می کنند!؟؟
در سازمان ما افرادی در پست مدیریت اداره و مدارس قرار می گیرند که اصلا کوچکترین اطلاعات و اخلاق مدیریتی ندارند
این افراد بدون اینکه اموزش مدیریتی ببینند در سیستم مدیریت اموزش و پرورش قرار می گیرند
تنها عملکرد این افراد اهانت و توهین به همکاران خود در مدارس و بهخصوص در اداره است
که نتایج این کار بی انگیزگی جامعه معلمان و فرسوده شدن معلمام مظلوم و زحمت کش جامعه است
ای کاش
ای کاش مدیران با رای مستقیم معلمان انتخاب می شدند
نه با باند بازی و تبلیغ کردن برای نمایندگان مجلس
تنها دلیلش این بود که معلم بدبخت به دنبال ابلاغ دوم در مقطع ابتدایی بود
هر چه شکایت کرد هیچ کاری نکرد
این است مدیران اداره اموزش و پرورش
دوست عزیز
آقا/ خانم مرادی
چرا خبر و یا گزارش آن را برای صدای معلم ارسال نکردید ؟
به نظر می رسد هنوز معلمان ارزش و جایگاه رسانه را درک نکرده اند .
پایدار باشید .
فقط در فکر حفظ تخت و صندلی پادشاهی خود و توهین کردن به همکار خود هستند