علی شریعتی در دوم آذر 1312 چشم به جهان گشود و در 29 خرداد 1356 چشم ازجهان فروبست .درمدت عمر 44 ساله خود او نقش ها و کنش های گوناگونی با جهان پیرامون خود داشت .نقش هایی چون ، استادی دانشگاه ، نویسندگی ، سخنرانی ، نظریه پردازی ، تحقیق و ترجمه و اصلاح گری و نقادی ....
در این نوشتار قصد این نیست که به تمامی این نقش ها پرداخته شود که خارج از موضوع این نوشته است و سعی خواهدشد که به صفت معلمی و آموزگاری او پرداخته شود.
علی شریعتی کار معلمی را با دانش سرای مقدماتی آغازکرد و در ادامه با ورود به دانشکده ادبیات مشهد و اخذ لیسانس عازم دانشگاه سوربون پاریس شد و با اتمام تحصیلات خود و اخذ دکترا به ایران بازگشت و در دانشگاه مشهد شروع به تدریس کرد و در دانشگاه های کشور و مراکز تحقیقی یادینی به سخنرانی و بسط اندیشه های خود اهتمام نمود.
شریعتی در مقام آموزگار چه تعریفی از انسان داشت ؟
شریعتی درخوانش خود از انسان و نقش او برسه عنصر اساسی تاکید می کند و معتقداست انسان عبارت است از :" آزادی ، آگاهی و آفرینندگی "
شریعتی در طول حیات خود و در تعاریف متعددی که از انسان می کند براین سه عنصر بنیادین تاکید می کند به طوری که انسان را بدون این سه فاقد ویژگی های انسانی می داند . شریعتی تصریح می کند که فصل ممیزه ی میان انسان و دیگر موجودات در آزادی و آزادی جویی و آزادی خواهی او (و حق انتخاب آزادانه او در تمامی امور ) در آگاهی او ( آگاه به جهان و هستی و خالق و پدیده های آن ) و در آفرینندگی او ( آفرینش و خلق وساختن آنچه که در رویا می پروراند ) می داند.
شریعتی از نادر شخصیت هایی بود که کلاس های درسش بدون حضور و غیاب اجباری دانشجویانش همیشه مملو از مشتاقان دانش و فکر بود چرا که او کلاسهایش را نه به عنوان یک متکلم وحده و از موضعی بالا که به عنوان یک دانشجو هم تراز دانشجویان خود سخن می گفت و آنان رابه مباحثه به مجادله به دیالوگ وگفت و گو و اتدیشیدن دعوت می کرد و همیشه این سخن و اندرز طلایی اوبود که : ارزش یک پرسش برای من بهتر از هزاران تشویق و تایید هست .
از نمونه پرسش های امتحانی که از او به یادگارمانده حاکی از آن است که او هیچ گاه در پی سوالات و پاسخ های کلیشه ای نبوده است بلکه از نمونه سوالات پاسخ باز استفاده می کرد تا دانشجو به یک نظر جدید برسد و خود نیز ابتکاری فراتراز کتاب انجام داده باشد.
شریعتی به عنوان یک متفکر دینی هر گونه کتاب های دینی در مدارس را غیر ضروری و گاه عامل بازدارندگی فکری دانش آموزان می دانست و معتقد بود که باید دانش آموزان را آزاد گذاشت تا خود در طی زمان در فضای آزاد و خردورزانه و رشدیافته به سراغ مفاهیم دینی بروند که در آن صورت هست که دینداری آنان دارای ارزش معنوی هست و پایداری آن نوع دینداری هم بیشتر و عمیق تر هست.
شریعتی بازی گوشی های کودکانه یک دختر جسور و شجاع را در نداشتن حجاب مرسوم مدارس بر تحمیل نوع خاصی از پوشش ترجیح می دهد و در همه احوال برنقش آزادی و آگاهی و انتخاب در زیست انسان تاکید می ورزد .
او به معنی کامل کلمه برای دانشجویانش یک دوست بود نه استاد . دانشجویانش خود را در نزد او یک همکلاسی صمیمی می دیدند که شریعتی با سنت شکنی به داخل خوابگاه هایشان می آمد ، با آنها شطرنج بازی می کرد ، با آنان مباحثه می کرد و قدم زنان به رستورانی می رفتند تا همدیگر را به یک چای و قهوه ای دعوت کنند .
شریعتی خود می گوید که گاه با دانشجویان چنان مباحثاتی داشت و عامدانه چونان یک مبتدی با آنان گفت و گو می کرد تا آن اتوریته و اسطوره استاد شاگردی فرو ریزد و آنان بدانند که شریعتی و شریعتی ها هم مانند خودشان هستند با اندکی تجربه بیشتر.
شرکت درکافه دانشکده به همراه دانشجویان و گوش دادن به موسیقی و ترانه های جوان پسندانه شریعتی را محبوب دانشجویانش کرد .در کلاس های شریعتی نه تحکمی بود نه عالم همه چی دانی بلکه هرچه بود گفت و گو بود و رای و نظر افراد.
او در هنگام آزمون هایش کلاس امتحان را رها می کرد و می رفت تا دانشجویانش هریک به فراخور فهم خود بنویسند و در هنگام تصحیح اوراق امتحانی برمبنای فهم و درک هریک به آنان نمره می داد و نه بر اساس پاسخ های تکراری و کلیشه ای کتاب.
روش آموزگاری شریعتی مختص او بود و هرکسی را در زمان و مکان روشی مختص خود دارد ولی بن مایه و جوهر و ماهیت سبک تدریس او بدون آنکه کلیشه وار تکرار شود قابل درس آموزی هست .
اشکال و نحوه ی آموزش تغییرمی کند اما سبک آزادانه و انتخاب گرانه و مداراگر به دور ازخشونت و تحمیل و کلیشه های رایج او می تواند همچنان الهام دهنده درنظام تعلیم و تربیت ما باشد.
و سخن پایانی از زبان شریعتی :
شریعتی از شجاعت دانستن و شک و تردید درباورهای مرسوم چنین یاد می کند :
(( عالی ترین ،کامل ترین و مطمئن ترین ایمان ،ایمانی است که در جان انسانی طلوع کرده است که با "آتش شک" آن چه رابه نام دین از گذشته با خود داشته و وراثت و محیط در او کاشته پیش تر سوزانده است .))
.م_آ 34.نامه ها.
یادش گرامی ومانا باد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
راستی حال ک سوریه ناامن شده بهتر نیست بقایای پیکر ایشان از دمشق ب سبزوار یا مشهد یا تهران منتقل شود؟؟!
افرین بر فرزندان ایشان بخصوص دکتر احسان شریعتی
یاد آن معلم شهید گرامی باد
امیدواریمامروزهکهبشدتبفکرواندایشهدکترنیازمندیم
اینراهتکتکمامعلمانباشد.