کتاب نمی خوانیم. سرانه کتابخوانی در کشور بسیار پایین است. صنعت نشر حال و روز خوبی ندارد. تیراژ کتاب به 200 نسخه رسیده است. این جملات ترجیح بندهایی است تکراری که هم مسوولان می گویند و هم مردم. این جملات در جامعه ای بیان می شود که مهمترین انقلاب قرن یعنی انقلاب اسلامی در آن شکل گرفت که مهمترین شاخصه اش ، صبغه ی فرهنگی آن بود.
از سوی دیگر پديده ونداليسم، نگرش اقتصادي، مشاركت، مسائل محيط زيست، رسانه و ارتباطات زماني نتيجه مي دهد كه بسترهای فرهنگی آن آماده شود و از فرهنگ سازان و فرهنگیان استفاده ابزاری نشود.
به راستي هيچ انديشيده ايم كه فرهنگ در اين سرزمين چه وضعيتي دارد؟
آیا از خود پرسيده ايم كه نقش مهمترین عنصر فرهنگ ساز یعنی آموزش و پرورش در نظام فرهنگي ما چگونه است؟ چند درصد توليدات علمي دنيا از آن ما مي باشد؟
و به خود نهيب زده ايم آيا انجام فعاليت هاي علمي در ايران در مقايسه با استعدادهاي ايران در سطح جهان رضايت بخش است؟
مگر نه اين است كه پيشرفت يك جامعه بدون توسعه فرهنگي غيرممكن است؟
چگونه می توان به این پارادوکس پاسخ گفت که میزان دانشجویان از یک میلیون فراتر رفته و تعداد دانش آموزان بیش از 14 میلیون نفر یعنی 14 برابر جمعیت امارات می باشد؛ در حالی که در خوش بینانه ترین صورت تیراز کتاب از 1500 نسخه فراتر نمی رود! و تیراژ مطبوعات به کمتر از 10 هزار نسخه رسیده است!
البته سفسطه گویی و پاسخ هایی چون غالب شدن اینترنت از سوی مدیران فرهنگی نمی تواند توجیه مناسبی از کم کاری وضیعت فرهنگی داشته باشد. (برويد ببينيد در ممالكي كه سرعت اينترنت شان چند صد برابر! سرعت لاك پشتي ماست، تيراژ كتاب هايشان چندين ده برابر كتاب هاي ماست). بحث اين نوشته، صرفا به مقوله هايي همچون سانسور و ممنوع القلمي برخي از بزرگان و نويسندگان نيست. فراتر از اينهاست كه فقط يكي از نمادهايش سانسور است. در واقع، سانسور هم تابعي است از وضعيت حاكم بر نگرش فرهنگي بر امورات فرهنگي ايران امروز...
به ضرس قاطع مي توان گفت كه مهمترین مساله و معضل فرهنگ جامعه امروز ايران و علت تيراژ حداکثر1000 نسخه اي كتاب هايش! آناني هستند (با در نظر گرفتن برخي استثناها) كه در اين سال ها مسوولیت فرهنگی را پذیرفته در حالی که شایستگی این مسوولیت عظیم را نداشته و ندارند و فرهنگ را دچار سیاست زدگی، روزمرگی، حاشیه زدگی و سطحی نگری نمودند.
در نگاه فرهنگ محور کتاب کالایی صرفا اقتصادی و یا سیاسی نیست و فلاسفه آن را کالایی پاک می دانند که بهترین وسیله ی انتقال فرهنگ به آدمیان است . کتاب معلم پرمایه ،گوهر گرانبها و چکیده افکار دانشمندان است. کتاب ،ستون تمدن است و ترویج و توسعه فرهنگ کتاب خوانی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
مقام معظم رهبری، کتاب را جزو لوازم زندگی می داند و همه مسوولان جامعه را برای فرهنگ سازی و حرکت ملی به سمت مطالعه فرا می خوانند.حمایت دولت از بخش فرهنگ هزینه نیست،بلکه سرمایه عظیمی است که منجر به تعالی اخلاقی و توسعه اقتصادی و سیاسی می شود. مسوولان حوزه ی فرهنگ می بایست از فرهنگی ترین های جامعه باشند و به تمام کاستی ها و نواقص آن آگاه بوده و به حل مشکلات حوزه فرهنگی باور داشته باشند .
امید است مسوولان حوزه ی کتاب و کتاب خوانی همان گونه که از کتاب سازی و کم محتوا بودن کتاب ها گله مندند ،خودشان نیز آمار سازی نکنند وضیعت کتاب و کتاب خوانی را درست و منطبق با واقعیت ها به مسوولان و مردم گزارش دهند! و در هفته کتاب از نمایش ها و شوهای فرهنگی اجتناب ورزند و وعده های بیهوده ندهند!
جالب است بدانید درست در یک سال قبل و در نشست خبری علی رضا مختارپور رییس نهاد کتابخانه های کشور با اهالی رسانه به مناسبت هفته ی کتاب برگزار شده بود،گفت: دوستان خبرنگاری که کتاب نوشته اند ،این نهاد از آنها تعدادی را خریداری می کند. بنده تنها خبرنگاری بودم که کتابی داشته و آن را به نهاد کتابخانه ها ارایه نمودم که مطابق قول مختارپور تعدادی آن هم با با تخفیف 40 خریداری شود. کتاب درباره سبک زندگی و با عنوان فرهنگ تردد و رانندگی ایرانی که مقالات آن در چندین جشنواره ی رسانه ای حایز رتبه ی برتر شده بود،اما درست یک سال تمام گذشت و یک نسخه از آن کتاب هم خریداری نشد!
اکنون نیز در آستانه ی هفته کتاب و کتاب خوانی قرار داریم ،امید است مسوولان حوزه کتاب و کتاب خوانی از نمایش ها و شوهای فرهنگی که هیچ تاثیری بر حوزه کتاب و کتاب خوانی کشور نداشته ،بپرهیزند و حوزه کتاب و کتاب خوانی را به مردانی از جنس فرهنگ و هنر بسپارند!
امید است تغییر عالی ترین مقام فرهنگ و ارشاد اسلامی بتوانند گرهی از گره های خواسته و ناخواسته ی حوزه کتاب و مطبوعات را باز کند! و بازیگرانی آشنا به حوزه ی کتاب و کتاب خوانی برای ارتقای فرهنگ مطالعه انتخاب شوند!
شاید با انتخاب مدیران آشنا و دلسوز در حوزه کتاب ،وضیعت چاپ ونشر کشور اندکی بهبود یابد و حوزه کتاب و کتاب خوانی و شاخص های آن مناسب جامعه ایرانی ،اسلامی و انقلابی باشد.
نظرات بینندگان