در اينكه انزوا و ايستايي يك بيماري و ناهنجاري اجتماعي است ترديدي نيست و اينكه هر حضور و تحركي هم مفيد و سازنده نخواهد بود امري است بديهي. اما پرسش اساسي اين است كه چرا در جامعه ما آن هم در قشر فرهنگي تجربه كنش گري سازنده و تعامل اعتمادساز وجود ندارد؟
شايد معلمان جامعه ما نيز مانند ساير اقشار و تشكلهاي صنفي- مدني فرهنگيان همانند ساير نهادهاي غيردولتي علاوه بر فقدان تجربه مثبت از فقر دانش و دوري از تئوريهاي اجتماعي رنج ميبرند و بستر نامساعد و تهديدها و محدوديتهاي متعدد بر اين دو نوع فقر سايه افكنده و مانع خروج معلمان و تشكلها از شرايط مذكور شده است. گاهي همچون باران سيلآسا معلمان بر سر آموزش و پرورش فرود آمده و چنان پرشتاب و متراكم هجوم آوردهاند كه آثاري جز تخريب به جاي نگذاشتهاند و از طرفي آن قدر به انزوا رفته و نااميد شدهاند كه عطش حضور سرزمين تعليم و تربيت را به كويري از غيبت معلمان بدل ساخته است.
تاريخ پر از افراط و تفريط يا حضور مخرب و عدم حضور مرگبار موجب شده است تا معلمان و تشكلها همچنان راه آزمون و خطا را در پيش گيرند؛ راهي كه پرهزينه و كمثمر بوده است. به نظر ميرسد بازگشت به آنچه در سالهاي اخير صورت گرفته و نگاهي نقادانه به كارنامه كنش گران صنفي و مدني ميتواند پاسخ درخوري را براي ما به ارمغان آورد.
حضور فعلي و نقش تودهوار يكي از دلايل مخرب بودن كنش گري معلمان است. وقتي استمرار در كار نباشد و نقشهاي مدني صورت نگيرد نميتوان انتظار سازندگي داشت. معلمان هر از گاهي با تحريك عوامل ناشناخته و با مطالبات گسترده وارد صحنه ميشوند و همچون موجي ميآيند و ميروند.
در حالي كه پيوستن آنها به تشكلها و منسجم شدن اين نيروي عظيم در اين قالب هم ميتواند به نقش آنها استمرار بخشد و هم ميتواند از اثرات تودهوار حضورشان بكاهد.
نكته ديگر فضاي بياعتمادي حاكم ميان فعالان تشكلها و دولتيان و مجلسيان است. به هر دليلي بياعتمادي مانع بزرگ تعامل است و پيشزمينه يك تعامل سازنده جلب اعتماد متقابل است.
در اين راستا به نظر ميرسد مسوولان بيش از تشكلها موجب بياعتمادي شدهاند؛ برخوردهاي دوگانه و ابزاري با تشكلها ريشه اصلي اين بياعتمادي است و تا زماني كه صداقت و صراحت در تعامل برقرار نشود اعتماد هم ايجاد نخواهد شد.
به طور كلي معلمان و تشكلهاي صنفي با نقد و بازنگري عملكرد خويش بايد تمام تحركات خود را با معيار سازنده بودن و تمام تعاملات خود را با معيار قابل اعتماد بودن سنجيده و سپس به فعاليت بپردازند چراكه صرف فعال شدن كافي نيست؛ هر حركتي قابل ستايش نيست اما هر اقدام قابل ستايش ميتواند تحرك مفيد و سازندهاي باشد.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.