با نام و یاد خدای متعال، آغاز سال تحصیلی را به معلمان بزرگوار و دانش آموزان عزیز و خانواده معظم آنان تبریک عرض می کنم.
در این یادداشت به چند موضوع مرتبط با تربیت پرداخته می شود:
برخی از عوامل مؤثر در تربیت عبارتند از: اول، خانه؛ دوم مدرسه و منظور از مدرسه مجموع عوامل سازنده مدرسه است که عبارتند از معلم، کتب درسی، نحوه آموزش و پرورش، مدیریت مدرسه، دانشگاه هم در امتداد مدرسه است؛ سوم جامعه. البته این هر سه به نوعی از هم متأثر و در هم مؤثر هستند: در جامعه نوع حکومت و درون مایه آن از قبیل کیفیت حاکمیت دین، اخلاق، فرهنگ، اقتصاد، عدالت اجتماعی، مردم سالاری، آزادی، بخش خصوصی و بخش عمومی و چگونگی تعامل آنها، همه در تربیت ونحوه زندگی اجتماعی موثرند و به عبارتی خانواده از آنها متاثر می شود و فرزندان در محیط چنین خانه ای بزرگ می شوند.
بنابراین انصافاً تمامی این عوامل در تربیت مؤثر هستند و در این میان تاریخ و سابقه ملی و پیشینه فرهنگی را نیز که خود از عوامل مؤثر در حرکت های جامعه است نباید مورد غفلت قرار داد چنان که تاثیر عوامل خارج از جامعه خودی و کشور خودی و تحولات علمی و صنعتی و واردات فرهنگی و مهاجرت ها را نباید نادیده گرفت؛ چنان که تحولات فوق العاده شگفت انگیز وسایل جدید ارتباط جمعی و انواع امکانات در دسترس در این حوزه که روز به روز در حال پیشرفت و تحول است نباید مغفول واقع شوند زیرا بدون شک همه اینها در تربیت مؤثر هستند.
بنا براین امروز سخن گفتن از عوامل مؤثر در تربیت کار آسانی نیست زیرا با افزایش ارتباطات مختلف علمی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و رسانه ای که همه در تربیت اثر گذار هستند کار ارزیابی را بسیار دشوار کرده است. این درست است که باید به همه این عوامل مؤثر در تربیت فرزندان و از جمله به آن چه از خارج مرزها می آید توجه داشت که البته هم بسیارند و هم قدرتمند و فریبنده و با ظرافت و ترفند طراحی شده است؛ أمّا با این حال ما باید به عوامل داخلی مؤثر در تربیت فرزندان مان بیشتر توجه کنیم ؛ من با مثالی مطلب خودم را تبیین می کنم:
ما برای حفظ سلامت جسمانی خودمان معمولاً با این موضوع مواجه هستیم که بیرون از ما عوامل مؤثر در بیماری فراوانند. ما بیش از آن که به مبارزه با عوامل خارجی که محیط ما را پر کرده اند و البته باید با آنها مبارزه کنیم بپردازیم، باید به تقویت بنیه دفاعی درون خود بپردازیم تا چنان قوی شویم که میکروب های بیرون نتوانند ما را زود از پای در آورند.
ما قادر نیستیم همه میکروب ها و عوامل بیرونی را از بین ببریم اما با قوی کردن خودمان، مصونیت بیشتری خواهیم داشت. در تربیت نیز چنین است ما ضمن توجه به بیرون و مبارزه با آن، باید به تقویت درونی خود و استحکام بنیه دفاعی خود بر اساس فرهنگ صحیح و نه سلیقه ای این و آن بیشتر توجه کنیم و به تقویت مبانی فرهنگ صحیح و انتقال درست آن به فرزندانمان بپردازیم.
می پذیریم که عوامل مؤثر در تربیت بسیارند و در وضعیت کنونی جهان، عوامل خارج از کشور نیز با قدرت وارد شده اند، با این حال خانه و مدرسه، همچنان بنیان های اصلی تربیت محسوب می شوند و از این طریق اگر درست عمل شود می توان سایر عوامل را به نحو مطلوب در اختیار گرفت و از آنها به عنوان ابزار و امکانات، بهره جست.
به نظر می رسد قبل از تشکیل خانواده و لا اقل قبل از تولد فرزند، ضروری است آموزش های لازم به پدر و مادر جوانی که می خواهند صاحب فرزندی شوند داده شود و اهمیت وجود فرزند و مسؤلیت آنان در تربیت او به آنان تفهیم شود تا با آگاهی از مسؤلیت خود به انجام وظیفه بپردازند. در این مقطع تاریخی که تا 5 – 6 سالگی کودک ادامه می یابد،بسیاری از عوامل مؤثر در شخصیت آینده کودک در وجود او استقرار می یابد. ابن سینا آن حکیم بزرگ در کتاب قانون در بحث از کودک با بیان دستورهایی می گوید کاری کنید که کودک از همان ایام کودکی خوش اخلاق بار بیاید.
امروزه اطلاعات بسیار خوبی از طریق مباحث علمی و متخصصان در اختیار هست که خانواده ها با استفاده از آنها می توانند نقش مؤثری در تربیت و آینده کودک خود داشته باشند. خانه با حضور پدر و مادر اولین و مؤثر ترین نهاد تربیتی برای کودک است که پایه های نظم اخلاقی و زندگی فردی و اجتماعی کودک در آن شکل می گیرد و البته بسیار جای بحث دارد. هم بنده و هم این یادداشت بیش از این ظرفیت و فرصت پرداختن به آن را نداریم.
علاوه بر خانواده، در مدرسه، فضای محیطی کلاس و نحوه برخورد عوامل مؤثر مدرسه مثل معلمان و کارکنان با کودک و اختیارات تفویضی به کودک برای مشارکت در اداره کلاس و مدرسه و اموری از این قبیل می تواند کودک را مستقل و مسؤولیت شناس بارآود. شخصیت معلم علاوه بر آموزش می تواند به عنوان اولین الگوی خارج از خانه برای کودک تلقی شود و چنان اثر کند که دانش آموز را تا پایان عمر تحت اشراف معنوی خود راهبری کند. مسؤولیت شناسی معلم، شخصیت معلم، مهرورزی معلم، سخن گفتن معلم، حرکات معلم در برخورد با کودک و با دیگران در منظومه فکری و اخلاقی کودک تا پایان عمر راهنمای او خواهد بود. پس در انتخاب افراد برای معلمی باید همه این نکات مورد عنایت قرار گیرد.
بدون شک، یکی از ارکان تربیت، معلم است امّا خود معلم هم باید تربیت شود تا چنین مسؤولیت بزرگی را به عهده بگیرد. از این جهت به این موضوع توجه می دهم که برخی در استخدام معلمان چنین نظری ندارند.
در اوایل دههء شصت که مسؤلیت دانشگاه تربیت مدرس تازه تأسیس را به عهده داشتم یک نظر این بود که چون فارغ التحصیلان باید به امر تدریس در دانشگاه ها بپردازند، کافی است که در یک رشته تخصصی مهارت علمی کسب کنند. نظر دیگر این بود که معلمی یک هنر و مهارت است که باید آموزش داده شود و بنا بر این باید دروس خاصی را تحت عنوان دروس تربیتی که موجب کسب مهارت معلمی می شود برای دانشجویان در نظر گرفت.
دکتر شریعتمداری استاد برجسته و ارجمند تعلیم و تربیت یک مثال ساده می زد: یک جگرکی تا شاگردی نکند نمی تواند به این شغل بپردازد، چطور می شود کسی که می خواهد شغل معلمی پیشه کند،نباید برای این شغل مهم تربیت شود!
در باب معلم علاوه بر تربیت خاص برای اشخاص خاصی که برای معلمی انتخاب و تربیت می شوند، لازم است یک حریم و منزلت اجتماعی خاص در نظر گرفته شود: حقوق مادی او باید به اندازه ای باشد که او بتواند بی دغدغه نیازهای اولیه مادی به معلمی بپردازد.
البته اگر فردی شایستگی ورود به کسوت معلمی را یافت ثروت مادی برای او اصل نیست و از تجملات مادی پرهیز می کند؛ اما باید جامعه یک حد معقولی از معیشت را برای او تدارک کند تا او بی دغدغه نیازهای اولیه خانواده، به انجام رسالت الهی معلمی بپردازد. باید از هر کاری که به شخصیت معلم آسیب می زند خود داری شود تا او در ذهن دانش آموزانش بزرگ جلوه کند و مؤثر واقع شود.
وقتی او برای تامین ما یحتاج خود و خانواده اش مجبور شود برای تدریس خصوصی به منزل شاگردانش برود، چه شأنی برای او نزد آن شاگرد که احساس می کند خرج معلمش را می پردازد باقی می ماند و یا وقتی معلمان برای احقاق حقوق خود به مراجعی رجوع می کنند و با انواع اهانت ها مواجه می شوند چنان که در این سال های اخیر در مراجعه جمعی از آنان به مجلس شورای اسلامی پیش آمد و مایه شرمندگی جامعه شد و من خجالت می کشم این درد را بگویم! معلم تحقیر شده چه جایگاهی در ذهن دانش آموز خواهد داشت!؟
و دانش آموز چگونه می تواند از چنین معلمی الگوی نیکو بگیرد ؟
در برنامه ریزی ملی و تنظیم بودجه سالانه کشور، هزینه های تعلیم و تربیت و از جمله حقوق معلمان، باید به عنوان سرمایه گذاری تلقی شود و نه هزینه. توضیح آن که دولت و مجلس در تنظیم بودجه برای بعضی امور مثل راهسازی و کارخانه های صنعتی و ساختمان های دولتی مورد نیاز برای فعالیت های عمومی، هزینه های آنها را سرمایه گذاری تلقی می کند و برای تحقق و اجرای آنها آسان تر و بیشتر و بهتر بودجه و اعتبارات تصویب می کند، اما هزینه های آموزشی و از جمله حقوق معلمان و استادان را هزینه می داند که باید هر چه می تواند صرفه جویی کند. در حالی که عمر خدمت مؤثر یک معلم یا یک استاد حتی بیش از عمر یک کارخانه صنعتی است که با تحولات صنعتی خیلی زود باید با فناوری جدید جایگزین شود. بنا بر این باید این دیدگاه برای سرمایه گذاری در امر تعلیم و تربیت تغییر کند تا از جمله جایگاه معلم ارتقا یابد.
یکی دیگر از اموری که در امر تربیت مؤثرند برنامه آموزشی است که باید هدف خاصی را تعقیب کند و به صورت یک پارچه و هماهنگ عمل کند. پایداری و ثبات آن برای تربیت فرزندانمان لا اقل یک دوره مثلاً دوازده ساله و ارزیابی نتایج آن بسیار مهم است. ما در این سال ها مدام به تغییر درس ها و محتوای آنها و نیز تغییر سنوات مقاطع تحصیلی بدون ارزیابی نتایج هر دوره و هر برنامه و هر درس اقدام کرده ایم و به این لحاظ دید روشنی از نتایج آن چه کرده ایم نداریم و همه از وضعیت فقط گلایه می کنند. باید به این وضع و رفتارهای سلیقه ای افراد متنفذ و مدعی خاتمه داده شود.
سخن کوتاه می کنم و به تأثیر تربیتی جامعه و نظام حکومتی و محتوای آن نمی پردازم که خود مجالی فراخ می خواهد.
والسلام.
ماهنامه صدای امید شماره اول مهر 95
نظرات بینندگان
اگه تعداد مان زیاده زیادی نیستیم پس زیادبودن با زیادی فرق داره .
" جهان براي رهايي از جنگ و خشونت به آموزه هاي معلمان نيازمند است ."آه ، که چه آسان گفتار های حکیمانه درجمعه ایکه عمل ذره هم نیست بی ارزش میگردند و به سُخره گرفته میشوند.