یک هفته قبل از آغاز سال تحصیلی 95-96 خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی گزارشی خبری با عنوان " کلاسی که در طویله برگزار می شود" منتشر کرد. (اینجا) . در این خبر از قول نماینده باغملک و ایذه آمده است که معلم روستای سیدخدر در محل نگهداری حیوانات می خوابد و در همان محل نیز دانش آموزان را درس می دهد. حبیب الله خادمی نماینده مجلس، در توصیف مدرسه گفته بود: "در روستای سید خدر، دو فضا در کنار هم بودند که هر کدام از آنها حدود ۱۲ متر بود؛ یکی برای نگهداری محل خوراک حیوانات (کاهدان) و دیگری محل نگهداری حیوانات (طویله) بود. در محل نگهداری حیوانات که بیشتر از ۱۲ مترمربع هم نبود، بخشی معادل یک و نیم متر آن را برای محل خواب معلم تعیین کرده بودند."
هم زمان، مصاحبه خانم زهرا چوپانکاره خبرنگار روزنامه اعتماد با "مقداد باقرزاده "معلم 26 ساله روستای "آیرقایه" خراسان شمالی منتشر شد (اینجا ). آیرقایه روستایی در نقطه صفر مرز ترکمنستان ست که محرومیت آن کمتر از روستای سیدخدر ایذه نیست. مدرسه یک کانکس با يك كلاس و يك دفتر خيلي كوچك و ٦ پايه دانش آموز و معلمی که "براي دانشآموزانش حكم غول چراغ جادو را دارد، آرزوهايشان را برآورده ميكند و پل ارتباطي آنها است با جهان بزرگ بيرون از روستاي كوچكشان." این مصاحبه در شبکه های اجتماعی معلمان بازتاب محدودی داشت و اگر از تعارف بگذریم تقریبا دیده و خوانده نشد.
مقایسه گزارش نماینده از مدرسه سیدخدر و مصاحبه با آموزگار روستای آیرقایه، دو نوع نگاه به آموزش و پرورش و شغل معلمی را در معرض دید خواننده می گذارد. معلم منفعلی که تسلیم شرایط می شود تا جایی که در گوشه طویله می خوابد و معلمی که فعال و اثرگذار است و در روستای محروم آیرقایه ، شرایط را تغییر می دهد و نام معلم را بلندآوازه می کند .
نکته مهم این است که گزارش و عکس های مدرسه سید خدر ایذه در فضای مجازی و به خصوص گروه های تلگرامی معلمان با تیترهایی مانند : "اسکان معلم آموزش و پرورش در طویله "، " کلاس درس روستاهای ایذه در طویله "، "برگزاری کلاس درس در طویله " و... منتشر شد. اما مصاحبه مقداد باقر زاده بازتابی در شبکه های اجتماعی معلمان نداشت.
در خبر روستای سیدخدر اغلب دوستان به قدری مجذوب جنبه افشاگری خبر شده بودند که عناصر ناساز و بعضا توهین آمیز خبر را متوجه نشدند و یا نادیده گرفتند. استقبال از این خبر در شبکه های مجازی تصادفی نبود . معلم شکنی به شیوه ای رایج در برخی گروه های تلگرامی تبدیل شده است. اگر در شبکه های اجتماعی ، معلم را "گدا ، گرسنه و افسرده و...." معرفی کنیم ، به شرط اینکه ربطش بدهیم به حقوق معلمان و پشت بندش دوتا متلک به فانی و دولت بیاندازیم، از دوستان لایک می گیریم و کسی اعتراض نمی کند. اما اگر جمله ای در باره نقش فعال معلم برای حل مشکلات مدرسه و آموزش و پرورش بنویسیم با سیلی از اعتراض ها روبه رو می شویم.
گلایه می کنیم که چرا منزلت معلم پایین آمده است ؟ چرا معلمان دیگر گروه مرجع اجتماعی نیستند؟ چرا روشنفکران و دانشمندان و شخصیت های تاثیر گذار اجتماعی با مه هم صدا نمی شوند؟ عده ای هم تصور می کنند دولت باید با صدور بخشنامه"منزلت معلمان" را احیا کند. گروهی هم می گویند بحث درباره منزلت یک بحث انحرافی و نوعی توطئه است و فقط باید در باره افزایش حقوق حرف بزنیم.
برخی تشکل های صنفی هم از معلم چهره ای عصبانی و پرخاشگر با مشت های گره کرده در خیابان ترسیم می کنند که به صورت اقشار دیگر چنگ می اندازد و از عالم و آدم طلبکار است . یادداشت نویسان صنفی در رسانه ها هم اغلب شرح مصیبت می نویسند و برای اوضاع معیشتی روضه تکراری می خوانند. برخی نمایندگان و مسئولان هم برای همراهی با این جو، با تولید بعضی خبرها با جو مویه و ناله و عصبانیت همراه می شوند.
عکس مدارس کپری و مدارس مخروبه روستایی همراه با دانش آموزان ژنده پوش یکی از سوژه های مورد علاقه معلمان در فضای مجازی و حتی رسانه های رسمی است. اینکه همه کودکان ایرانی در مدارس ایمن و استاندارد درس بخوانند خواسته ای معقول است. اما دولت ها هم به این موضوع بی اعتنا نبوده اند.
دولت اصلاحات در سال 84 لایحه ای به مجلس برد که بر اساس آن 4 میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزشی برای تخریب و نوسازی مدارس مخروبه و ایمن سازی مدارس غیر مقاوم ظرف مدت 4 سال اختصاص یابد. مجلس هفتم لایحه را در فروردین 85 تصویب کرد. در زمان تصویب لایحه ، حبیب الله بور بور رییس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس ، این مبلغ را برای تخریب و بازسازی و مقاوم سازی مدارس کشور کافی دانست.
در آن زمان ارزیابی های کارشناسی حاکی از این بود که حدود 30 درصد مدارس کشور مخروبه و حدود 30 درصد غیر مقاوم هستند. مهلت 4 ساله در سال 89 تمام شد، بوربور دیگر در مسند ریاست نبود و جای خود را به رییسی داده بود. کارهایی در این مدت انجام شد ولی این طرح به اهداف خود نرسید.
بر اساس برآوردهای رسمی هنوز هم 30 درصد مدارس کشور ، غیر ایمن و اگر با استاندارهای جهانی برآورد کنیم 99 درصد مدارس ما از نظر فضا و سازه و تجهیزات غیر استاندارد هستند، درک آموزش و پرورش از فضاهای آموزشی درکی مربوط به قرن نوزدهم اروپا است . دلایل عدم موفقیت طرح نوسازی مدارس مورد بحث این یادداشت نیست . در اینجا بار دیگر به گزارش خبرگزاری مهر بر می گردم.
گزارش خبرگزاری مهر که با چند عکس مستند شده، از نظر افشاگری سیاسی و شرمنده کردن وزیر و مجموعه دولت خبری تاثیر گذار و قوی است . به خصوص اینکه از زبان یک نماینده مجلس بیان شده است. البته انتشار و شرح و بسط این خبر در رسانه ها بر اساس اصل گردش آزاد اطلاعات ایرادی ندارد. کار رسانه ها تعریف و تمجید از دولت و مقامات نیست. این کار را روابط عمومی ها انجام می دهند . وظیفه آموزش و پرورش است که در باره این خبر برای افکار عمومی توضیح دهد و مهم تر از آن فضای مناسبی برای دانش آموزان و معلم مدرسه سید خدر و مدارس مشابه فراهم کند. اینها همه درست، اما منتقدان و به خصوص معلمان به برخی جنبه های اغراق شده و توهین آمیز خبر توجه نکردند.
ظاهرا فضای 12 متری ، همزمان محل نگهداری حیوانات و تشکیل کلاس درس است. از این فضای 12 متری 1.5 متر آن به معلم اختصاص داده شده و 10.5 متر آن شب ها در اختیار حیوانات است . طبق خبر، معلم هم شب ها داخل طویله و کنار حیوانات استراحت می کند و می خوابد. معلوم نیست که حیوانات چگونه این تقسیم بندی و حریم 1.5 متری اسکان معلم را رعایت می کنند؟ البته ویرانه بودن مدرسه باور پذیر است اما خوابیدن معلم در داخل طویله در کنار حیوانات و در فضای 1.5 متری باور پذیر نیست. حتی چوپان های دو هزارسال پیش هم محل زندگی و خواب خود و محل نگهداری حیوانات را تفکیک می کردند. اینکه یک طویله تبدیل به مدرسه شود باور پذیر است اما اینکه همزمان یک اتاق هم طویله باشد و هم کلاس درس و هم محل خواب معلم باورپذیر نیست.
کسانی که در روستاهای دورافتاده و محروم و یا در میان عشایر خدمت کرده اند می دانند که مردم محروم چقدر به معلمان احترام می گذارند . حتی اگر روستای محروم مدرسه نداشته باشد، اهالی یکی از بهترین مکان ها را به مدرسه و محل اتراق معلم اختصاص می دهند. من نمی دانم واکنش معلم مدرسه سید خدر به این خبر چیست؟ چرا این معلم تا این اندازه منفعل بوده و به این شرایط خفت بار تن داده و هیچ کاری برای تغییر شرایط نکرده است؟
در ایران مدارس مخروبه ، مدارس کپری ، مدارس خشت و گلی ، مدارس سنگ و گلی با تیرهای چوبی کج و کوله و دیوارهای لرزان وجود دارد و دولت و وزارت آموزش و پرورش مسئول هستند. اما زندگی کردن معلم درفضای 1.5 متری گوشه طویله باور پذیر نیست.
بدون شنیدن روایت های معلم و شورای روستا و آموزش و پرورش خوزستان، خبر ناقص است. اما استقبال برخی از معلمان در شبکه های مجازی از این خبر و اخبار مشابه فاجعه است. "فقر نمایی" ادامه گفتمان انقلابی دهه 40 و 50 شمسی است. زمانه ای که مبارزین سیاسی و انقلابی ها، اقتصاد را زیربنا می دانستند .یکی از مضامین ادبیات آن دوره از جمله ادبیات کودک ،نمایش فقر و شلوارهای وصله دار کودکان روستایی و دیوار گلی مدارس بود. نمایش فقر راهی برای برانگیختن شور انقلابی در مردم بود. در حالی که الان معلوم شده که محرک اصلی مردم برای انقلاب سال 57 گرسنگی و فقر نبود و اتفاقا یکی از عوامل بروزانقلاب، افزایش چند برابری درآمد نفت و تزریق آن در بودجه دولت بود. عوامل فرهنگی و مذهبی و سیاسی تاثیر بیشتری در برانگیختگی مردم داشت.
در مدارس روستایی و عشایری، کالبد فیزیکی مدرسه تعیین کننده و درجه اول نیست. نگاهی به تاریخچه مدارس عشایری زمان شادروان محمدبهمن بیگی، رابطه بین کیفیت آموزش و کالبد فیزیکی مدرسه را منتفی می کند. مدارس عشایری در زیر چادر با معلمانی کم سواد ولی عاشق و با انگیزه و جعبه کوچک کمک درسی، بالاترین راندمان را داشتند.
تعجب ندارد که نماینده محترم باغملک به این ظرایف توجه نکرده است اما تعجب می کنم که معلمان فاضل حاضر در شبکه های اجتماعی چرا هنگام بازنشر و تحلیل و تفسیر این خبر متوجه نبودند که کنار هم قرار دادن کلمات "طویله ، مدرسه ، معلم" منزلت آموزش و پرورش و معلم را در چشم جامعه تنزل می دهد.
هنگامی که برای نوشتن این یادداشت ، دنبال گزارش خبرگزاری مهر می گشتم ، مجبور شدم کلمات "معلم ، طویله مدرسه" را کنار هم در گوگل سرچ کنم و با سرچ این کلمات گزارش را پیدا کردم. واقعا خجالت کشیدم و با خود گفتم ترسیم چهره ای سیاه از آموزش و پرورش و مدرسه و معلم و کودک ایرانی به چه کار معلمان می آید؟
قرار گرفتن نام معلم در کنار کلماتی مانند گرسنه و آتش زدن روزنامه و کتک زدن دانش آموز و دعوا با اولیا منزلت معلم را درچشم اقشار مردم پایین می آورد. نام مدرسه در کنار طویله ، چرا باعث احساس خوشایند و تشفی خاطر برخی همکاران می شود؟ با بی اعتبار کردن آموزش و پرورش و مدرسه و معلم چه اتفاقی می افتد؟
یادداشت را با مقایسه مقداد باقرزاده معلم تاثیرگذار روستای محروم آیر قایه و معلم بی نام و نشان و منفعل روستای سیدخدر آغاز کردم و با همین مقایسه به پایان می برم.
مقداد باقرزاده می گوید : "جايي كه من واردش شدم در واقع يك مدرسه قديمي بود كه قابليت سكونت نداشت، خودمان دوباره گچكاري و سيمانكارياش كرديم تا بشود آنجا ساكن شد...اين روستا نه مغازه دارد و نه حتي نانوايي. اگر بخواهم نان بگيرم يا خريد كنم هيچ جايي نيست. براي خريد بايد سوار موتور شوم و بروم به روستاهاي اطراف...روستا در واقع جاذبه خاصي نداشت كه نظرم را جلب كند، فقط وجود بچهها بود كه باعث شد كمكم علاقهمند شوم."
این ضرب المثل را در مورد مشاغل مختلف به کار برده اند و من آن را در باره معلم به کار می برم : " انسان های بزرگ در مواجهه با مشکلات یا راهی می یابند و یا راهی می سازند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
در یکی از مدارس روستایی معلم بودم، وضعیت سرویس بهداشتی مدرسه واقعا اسفبار بود. بودجه هم نبود و چندین سال، کسی توجهی با این مکان نداشت. سال بعد معاون آن مدرسه شدم. در اولین جلسه انجمن اولیا توجه آنها را به این مسئله جلب کردم . با دیدن وضعیت، 3 نفر از اولیا داوطلب شدند که سرویس بهداشتی را تعمیر و تجهیز کنند و هر کدام اصرار می کردند که او این کار را انجام دهد. بالاخره یکی از آنها را انتخاب کردیم و ایشان با هزینه 6 میلیون تومان یک سرویس بهداشتی استاندارد در مدرسه ما ساختند.
یک درس کوچک بهت بدم
وقتی یک جای یکنفر گله مند است ممکن است اشکال از شخص است
اما وقتی اکثریت معلمان ناراضی هستند مشکل از وزیر و کل مجموعه مربوطه است
اموزن بتونن درس بخونن واین اتفاق فقط در روستاهای محروم بیفتد چرا شهر نشینان وبخصوص بالا شهری هااین دغه دغه را نداشته باشن آیا عدالت آموزشی وقانون اساسی ما این طوری نوشته است پس اون مثل معروف است که می گوید هرچه سنگه ماله پای لنگه
به دست گرفته وتند تند مقاله های گدا صفتانه وحمایت محور از دولت
وفانی را به دست گرفته یادش رفته قانون اساسی چه نوشته که باید در جامعه تبعیض نباشه داخل پرانتر دست من در جیب تو ودست همه در جیب دولت آقای شیر زاد شرررررتو کم کن وگنه به نفرین معلما دچار می شوی
عمل شما بسيار پسنديده و قابل تقدير است
اما سوال اينجاست كه اگر مثلا سرويس بهداشتي يك اداره يا ارگاني خراب شد آنها هم از نداشتن بودجه حرف مي زنند؟
باز هم مي گويم عمل شما بسيار پسنديده است .
اما نبود بودجه فقط براي آموزش و پرورش است .
بفرمایید شیرزاد تنها خود را عقل کل می داند همه نادان و جاهل
به نظرم در مقالاتش نظر ندهیم
از قدیم گفتند "حرمت امام زاده را متولی باید نگه دارد"
همه می دانیم مشکلات آ پ زیاد است ، متاسفانه مسئولین کم کار ، نبود بودجه و برنامه درست ، مزید بر علت شده است. ولی کمی همت می تواند راه گشا باشد لااقل ذره ای از مشکلات را بر طرف می کند.
آقای پورسلیمان پیشنهاد می کنم همکارانی که در مدارس فعالیتی جهت ارتقا کیفت فضای آموزشی انجام داده اند کارهای خود را در سایت منتشر کنند .
من سخنم این است که اینجا ژاپن نیست. بالاخرا شرایط ما اینگونه است. در جایی که با هدایت کردن و آگاه کردن افراد و خانواده ها می توان کاری مثبت انجام داد. چرا نباید این کار را انجام داد؟
ما همه اش نق می زنیم و تحمل اعتراض نداریم. تقریبا تمام بچه های چهارم دبیرستان نمی توانند از معلمان خود چیزی یاد بگیرند. چرا که یا معلم درس را خوب بلد نیست، یا بلد است و نمی گوید تا در کلاس خصوصی بگوید. بعضی از معلمان درآمدشان از جراحان بیشتر است. اما اگر کسی همین حرفها را به ما بگوید برآشفته می شویم. من معتقدم مشکل اصلی ما در آموزش و پرورش خود معلمان هستند.
و این دولت بی تدبیر وناامید کننده می پردازید...
چرا .....
واقعا این دولت چه کار مثبتی برای فرهنگیان انجام داده
شما بفرمایید.
حقوق نجومی برای مدیران نالایق و افزایش چشمگیر حقوق و
مزایا برای سایر کارکنان دیگر وزارت خانه ها
تا حرف از معلم پیش میاد کمبود بودجه و تحریم و... بهانه می کنند
خدا وکیلی شما بفرما این دولت برای فرهگیان چکار کرده؟؟
فقط خواهشا نگو دولت قبل چکار کرده که بهانه ای جز توجیه برای آقایون نیست؟؟؟
رفیق، میدونم الان میای وچهره کانت به خودت میگیری و شروع به پند و نصیحت میکنی که: این چه طرز سخن گفتنه و از معلم بعیده و محترمانه حرف زدن رو یاد بگیریم و هزار و یک فلسفه ی" خود توجیه گر" برای موجه نشان دادن خودت میبافی، از تو هم با سواد ترم، هم معلم تر، هم نویسنده تر، هم آشناتر به شعار های اخلاقی، اما رفیق، حرفم همونه، خداوند شر تو و امثال تو رو از سر جامعه فرهنگیان کم کنه. آمین بگید.
فانی روحانی و شیرزاد بزودی بای بای
مطالب جامع شما را مطالعه کردم خوب نوشته بودید ولی همکار خوب نمیدانم چند سال خدمت کردهاید ولی من یکسال هست بازنشسته شدم هنوز نتوانستم پیش یک متخصص بروم و فکری به حال دردهای خودم بکنم. چگونه میشود از پس خرج ازدواج وسروسامان گرفتن بچهها بربیام پس ناچار هستم بعد از سی سال خدمت صادقانه نزد فرزندان خود ابراز سلامتی کنم به کی بگویم دردم چیست؟ مگر فرزندان من حق زندگی معمولی ندارند. همکار خوبم بنده با کمترین توقع فرزندم را داماد کردم وبه زندگی او سامان دادم البته به لطف خدا. از برکت این بزرگان من یک سال است دردهایم را پنهان می کنم شما بگویید آیا بعد از سی سال این حق من است که اینگونه باشم در حالی که از دولت محترم پاداش سی ساله ام را طلبکار هستم چگونه میشود که وقتی رییس جمهور از مطالبات خود از آمریکا سخن میگویند از سود پول سخن میگویند ولی بعد از این همه زمان که میگذرد چرا سخن از سود پول ما نمی زنند. همکار خوبم در تنهایی خود کمی به مشکلات ما هم فکر کنید چون احساس میکنم روز به روز افسرده تر شده و احساس نفرت و خشونت تمام وجودم را میگیرد
التماس دعا
خواهشا مثالهای احمقانه نزن.
تو داری به کسی که از گرسنگی رنج میکشه از عشق و عاشقی حرف میزنی.
خیلی رک بگم, تو داری بی ربط حرف میزنی.
قبول میکنم من روانی هستم, تبعیض و تزویر و دروغ فانی و باندش و نیش و کنایه بعضی ها من رو.روانی کرده. نصحیت شما رو گوش میکنم و خودم رو به یک روانکاو معرفی میکنم.
ولی اگر شرافت داری جواب چند تا از سوالات من رو بده.
متاسفانه و صد البته مایوس کننده این است که تنها وزیری که در جواب کمی حقوق معلمان, وضعیت بغرنج کشور و نبود منابع مالی را بهانه میکند, همین فانی است. ادامه..
به خدای احد و واحد اگر فانی و باندش...مشکلات ما حل میشد.
چرا پول برای حقوق های چند ده میلیونی هست؟
چرا ارگانهای دیگر در همین چند سال چند برابر ما افزایش حقوق داشته اند؟!!
چرا هر جا میگی معلم هستی با دید تر حم و گاها تحقیر بهت نگاه میکنند؟!!
چرا فقط معلم محکوم به گذشت و فداکاری و نمیدونم نجیب بازی و.... است؟!!!
چرا اکثر معلمها حس یک مسکین رو دارند که ... ادامه..
.
طفره نرو جناب شیرزاد.
صدای معلم اگر یک حرف از کامنت من رو سانسور کنی, اگه به خدا اعتقاد دارید, حلالتون نمیکنم.
جناب شیرزاد حداقل شما شرافت داشته باش و جواب من معلم که روانی شدم را بده.
اگه دعا کنی چاپلوسی و تبعیض و ریکاری از مملکت, به وبژه از این گداخونه پاک بشه, حال من هم خوب میشه.
خدا نگاه میکنه به دل آدمه, امیدوارم دل صافی داشته باشی.
ایران زندگی میکنید یا کانادا
اگر ایران هستید منطقه محل سکونتتوتپن رو میفرمایین
آقا / خانم حق گو
این کامنت چه ارتباطی با موضوع دارد ؟
ایشان هر جا که باشد ، صدای معلم در خدمت شماست !
پایدار باشید .
ولی من این سوال رو از شیرزاد عبداللهی پرسیده بودم و با قید لطفا از ایشان خواهش کرده بودم چرا صدای معلم با سفسطه پاسخ من رو میده
خود آقای عبداللهی چرا جواب نمیدن مگه سوال من واح و مشخص نیست
استاد گرانقدر ، همکار گرامي ، انديشمند عزيز ،
دستمريزاد که حداقل به دو موضوع مهم اشاره فرموديد و تلاش مي نماييد در اين رابطه فرهنگ سازي نماييد :
1. با گسترش شبکه هاي اجتماعي هر شهروند به يک خبرنگار تبديل شده است ولي اگر فرهنگ و رسالت خبر نگار ، تبيين نگردد. هزينه هاي اين وسايل ارتباط جمعي بيشتر از فوايد آن مي باشد ! تجربه تلخ برخي موارد گواه اين نکته سنجي دقيق حضرتعالي مي باشد!
2. به نقش و اهميت تشکل هاي مدني و رسانه ها پرداخته ايد !
واي به روزي که بگند نمک !
واي به روزي که نهاد هاي مدني و رسانه از رسالت خود دور شده ، بسرعت سرشيبي سقوط را طي کنند!
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
معنای قرض دادن نون سنگک دو آتیشه ی دو رو خاشخاشی جنابان
مستطابان عبداللهی و شهسوار زاده ایضا معنای عمیق نوشابه باز کردن
برای هم را عمیقا و از ته دل دریافتیم!
صدای معلم لطفا به خرد جمعی احترام بذار شیرزاد حدف کن از گردونه
آقای علی
« صدای معلم » رسانه ای برای پرورش تفکر انتقادی و فرهنگ گفت و گو است .
قرار نیست یک سویه نگری و یا دگماتیسم را در این جا بازتولید کنیم .
اگر نقدی مستدل . منطقی دارید ارائه کنید .
اگر هم تجمل خواندن مطالب ایشان را ندارید ، نخوانید !
توصیه ما ، مطالعه مطالب و اخبار دیگر است .
پایدار باشید .
هم معلم ایذه وظیفه ندارد که مدرسه سازی کند
و هم معلم مرز ترکمنستان
این نشان از بی لیاقتی وزیر و رفقا و عدم تخصیص درست منابع و امکانات دارد.
جهت اطلاع پس وظیفه آن هم گردن کلفت وزارتی حقوق ده میلیون بگیر چیه؟
ضمناً مقایسه این دو منطقه نشان از بی اطلاعی شما دارد ایذه منطقهای کوهستانی و صعب العبور است تا جای که در بعضی مناطق معلم شش ماه منزل نمی آید
بیرون گود نشستید و میگوید لنگش کن
تو یکی از سوئیت های هتل هیلتون می خوابه!
شما از وضع معیشتی و روضه تکراری گفته بودید منم به شما پاسخ دادم ما همه به نوعی در دوران خدمت کارهایی بکر و پسندیده انجام دادهایم که بیشتر آنها دیده نشده یا نخواستن ببینند
من هم در مدت سی سال فعالیت های زیادی داشتم ولی امروز فریاد میزنم که امثال شما دیروز ما را فراموش کردهاید اگر بازنشسته شدی که باید من و دیگران را درک کنید واگر شاغل هستی که نفستان از جای گرمی میآید
در جیب دولت خخخختخ اخه این مقال است یامغلطله آیا موزش
وپرورش در امدر دارد جیب دارد راستی این جناب شیرزاد خارج
نشین کاری به کار معلما نداشته باشد همه ازش بیزاریم بیزار
یادداشت حضرتعالی مصداق بارز آسمان و ریسمان به هم بافتن
است!
از معلم روستای آیرقایه شیروان تا معلم روستای سیدخدر ایذه!
یعنی مرتبط کردن دو چیز بی ربط! آن هم به دلایل نامشخص!
دو فرد متفاوت از نظر شخصیت، موقعیت جغرافیایی، انگیزه های
فردی و درونی، طرز تفکر و خلاصه اینکه دو انسان در دو اکولوژی
متفاوت انسانی با خصوصیات وراثتی و ژنوم متفاوت!
اگر هم منظور شما پرداخت رسانه ها است که پرداختن به آن
مثنوی صد من کاغذ است.
به عنوان مثال :آیا تمام معلمان بازنشسته ای که در ایالات متحده
یا کانادا ساکن هستند باید در موقعیت های یکسان شبیه هم
عمل کرده و واکنش نشان دهند؟
خوب پس باید نتیجه گرفت که فانی و سایر مدیران
آموزش و پرورش هم افرادی منفعل و تسلیم شرایط هستند!
چون با تمام اختیارات و بودجه ای که دارند؛ مرتبا سخنان کما بیش
تکراری وزرای ادوار مختلف دولت ها را تکرار کرده و از مشکلات
تاریخی آموزش و پرورش مانند عقب ماندگی حقوق و دستمزد از
60 سال قبل تا الان! همچنین هزینه کرد 99% از بودجه آموزش و
پرورش برای پرداخت حقوق کارکنان نام می برند!
یک نفر نیست بپرسد آیا آقای فانی و سایر مدیران وزارتخانه رایگان
و بدون دریافت حقوق و در راه خدا کار می کنند؟! که معلمان این
کار را بکنند! آیا عاشقان سینه چاک خدمتند که با چسب آلفا به میزهای
خود چسبیده اند!
جناب شیرزاد؛ هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد!
وقتی فانی به قول خودش با 40 سال سابقه در آموزش و پرورش
؛ داشتن مدرک دکترای مدیریت؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس و...
کلی القاب و سوابق دهن پر کن دیگر از پس پیش پا افتاده ترین
مشکلات وزارتخانه خود مانند انتخاب رشته دانش آموزان، بیمه
درمانی مناسب برای کارکنان بر نمی آید آن وقت شما از یک معلم
احتمالا حق التدریس که هر شش ماه حقوق ناچیزی می گیرد
انتظار معجزه دارید!
هدف نهایی شما و امثال شما فرار به جلو و ماله کشی اقدامات
مدیران نالایق صندلی بچسب و حقوق نجومی بگیر است!
قانون مدیریت خدمات کشوری را کامل اجرا کند!
چند غازی که بخور و نمیر به حقوق معلمان اضافه می کند توی
بوق و کرنا نکرده و شان و منزلت معلم را بیشتر از این زیر سوال
نبرد!
هر چند که شما جناب عبداللهی در فرافکنی علامه دهر هستید و
اگر کامنتی را یارای جواب دادن نباشید با جمله معروف :
"ربطی به بحث ما نداشت"! به محاق می برید،
در پایان باید گفت:
احترام امامزاده دست متولی آن است.
متاسفانه آموزش و پرورش متولی خوبی ندارد و به همین دلیل
مضحکه عام و خاص شده است!
از قدیم گفتند "حرمت امام زاده را متولی باید نگه دارد"
همه می دانیم مشکلات آ پ زیاد است ، متاسفانه مسئولین کم کار ، نبود بودجه و برنامه درست ، مزید بر علت شده است. ولی کمی همت می تواند راه گشا باشد لااقل ذره ای از مشکلات را بر طرف می کند.
آقای پورسلیمان پیشنهاد می کنم همکارانی که در مدارس فعالیتی جهت ارتقا کیفت فضای آموزشی انجام داده اند کارهای خود را در سایت منتشر کنند .
ضمن سپاس از پیشنهادات دوستان
« صدای معلم » همیشه از ابتکار و خلاقیت همکاران استقبال می کند .
اما به نظر می رسد که فرهنگیان و معلمان خیلی با رسانه ها جفت و جور نیستند .
به عنوان مثال :
1- در نوروز و تابستان از همکاران سراسر کشور تقاضا کردیم زمانی که به مراکز اسکان فرهنگیان مراجعه می کنند در صورت امکان گزارشی را همراه با تصاویر برای ما ارسال کنند .
2- در مورد مدارس مخروبه و متروکه برای ما گزارش و خبر ارسال کنند .
متاسفانه جز تعداد معدودی از آن استقبال نکردند !
پایدار باشید .
آفرين به قلمت اي مرد...آفرين
لذات بردم.
آقای شیرزاد عبداللهی واقعا برای شما متاسفم شما که داعیه سواد و باسوادی و روشنفکری دارید
در بالا گفتید اگر معلم دانش آموز را هم تنبیه کند هم باز هم گوهر است فاجعه است یع همچین معلمی نجس . بیسواد . و نه تنها گوهر نیست بلکه منفورترین قشر جامعه هستند
جناب آقای سلیمی احسنت من با نظر بالای شما موافق هستم آقای سلیمی در بالا فرموده بودند که شما معلمان در درجه اول دچار فقر فرهنگی هستید احسنت
بیسواد ترین