يكي از مشكلاتي كه در نظام آموزشي كشورمان وجود دارد، انتخاب مديران اصلح براي اداره مدارس است كه چندي پيش براي گزينش اصولي مديران پيشنهادهايي را ارائه دادم و اينك به بيان مواردي كه سبب مديريت نامناسب در يك آموزشگاه ميشود، ميپردازم.
نديدن آموزش كافي براي احراز پست مديريت: بديهيترين شيوه آموزش، دورههاي ضمن خدمتي است كه امروزه با افت شديد كيفيت روبرو شده است و صرف گرفتن گواهي پايان دوره، ملاك يادگيري فرد تلقي ميشود. براي كيفيت بخشي به دورههاي ضمن خدمت علاوه بر تامين مالي معقول و مناسب مدرسان دوره، بايد شيوههاي تدريس متنوع و به روز باشد. اين تصور كه بهرهگيري از يك لپ تاپ و ويديو پروژكشن و نمايش چند اسلايد تكراري ـ كه اتفاقاً مد روز هم شده است ـ بيشترين اثر بخشي را دارد و نمايانگر آموزشهاي فعال است، حقيقتا مردود است.
* نداشتن برنامههاي مشخص براي رشد و ساماندهي آموزشگاه خود سليقهاي عمل كردن به جاي تكيه بر خرد جمعي: چندي پيش در همايش سراسري كه براي مسئولان گزينش انجام شد، مطلبي عنوان شد كه ميتواند مورد تاكيد بيشتري قرار گيرد؛ «تست رواني فرد قبل از احراز مسئوليت» نكته قابل توجه در اين تستها اين است كه تحليل آنها بايد توسط افراد مجرب و حتي مديران كارآزموده صورت گيرد تا درصد خطا به حداقل برسد.
ضعف در تصميمگيري:پيشنهاد من اين است كار گروهي در آموزش و پرورش شكل بگيرد كه اصلا با معلمان ضعيف و ناكارآمد در آموزش و پرورش چه كنيم؟ و اساسا آنها را دوباره آموزش دهيم و يا وجودشان در پستهايي جز معلمي و مديريت يك آموزشگاه بهره بگيريم؟
عدم تخصص در حوزه مربوطه: آنچه كه امروز بيشتر جلب توجه ميكند، استفاده از افرادي است كه حقيقتاً در زمينه كاري خود تخصص ندارند يا اگر دارند، بسيار كمتجربهاند.
عدم درك صحيح از جايگاه مديريت و نقش حمايتي او از معلمان: بدون تعارف عرصه مديريت در كشور ما، عرصه آزمون و خطا بوده است. وقتي پاي تجربه به ميان ميآيد، عدهاي سن و سال آنها را بهانه قرار ميدهند و هنگامي كه پاي جوانگرايي به ميان ميآيد عدهاي عدم تجربه آنها را بهانه قرار ميدهند.بنابر اين دورههاي آزمون و خطا همواره هزينههاي مختلفي براي شرايط اجرايي كشور به وجود آوردهاند كه يكي از آنها همين نهاد محترم آموزش و پرورش است.
انجمن اوليا و مربيان وظايف متعددي بر عهده دارد، اما در مدارس ما معمولا هنگام گرفتن وجه، رسميت و اهميت مييابد. اين انجمن بايد اعضاي ثابت و عليالبدل داشته باشد كه با مشاركت والدين انتخاب شود. يكي از اعضاي ثابت آن، نماينده شوراي معلمان است و كمتر اتفاق ميافتد كه از نماينده شوراي معلمان در انجمن دعوت شده باشد يا اگر چنين حضوري بوده، به معلمان گزارش داده شده و نظر آنان محترم شمرده شده باشد.يك روي اين مسئله اين است كه تعامل مديران با معلمان در رابطه با مسائل مالي ضعيف است و روي ديگر هم آموزش ناكافي ايشان و ناآشنايي با قوانين مورد نياز است. در كنار اين مسائل قطعا حجم كاري بالا و فشارهاي رواني ناشي از مسئوليت نيز بيتاثير نيست.
نبود انگيزه كافي در معلمان براي ارائه درخواست مديريت: اگر پژوهشي در نظام آموزشگاهي و مدارس كشور ترتيب داده شود به روشني ميتوان فهميد كه بسياري از افراد صاحب صلاحيت و لايق اصلا درخواست مديريت نميدهند! زيرا ميدانند و ميبينند اولا به راحتي با خواست آنها موافقت نميشود و ثانيا اختيارات يك مدير را براي هدايت مجموعه زيردستش، كافي نميدانند.عموم مديران هم توان چينش معلمان مورد نظر خود را ندارند يا در موردي اگر بخواهند براي معلمي درخواست تشويق بدهند، بايد از هفت خوان رستم بگذرند، و مواردي نظير اينها! در مواردي ديده شده نيروي خدماتي يك مدرسه در خدمترساني، درست عمل نميكند و تذكر مدير هم سودي نداشته است.
به نظر ميرسد در عين حمايتهاي مالي و عاطفي اين عزيزان، بايد تدابيري انديشيد يا دورههاي آموزشي خاصي ترتيب داد تا بتوان ايشان را به وظايفشان بهتر آشنا كرد.
نداشتن اختيارات لازم براي تنبيه به موقع دانشآموزان متخلف با داشتن اختيار و ترس از عواقب به كارگيري آن: البته منظور تنبيه بدني نيست كه با آن مخالفم، بلكه وضع قوانيني است كه بتواند در حل ناهنجاريهاي رواني دانشآموزان، به كمك مدرسه بيايد.
عدم تناسب مديران زن و مرد در پايههاي ابتدايي: 3 يا 4 سال پيش كه هنوز مدارس مختلط در برخي از شهرها وجود داشت، از مديران زن براي آنها استفاده ميشد كه امروزه با وجود جدايي دانشآموزان دختر و پسر در مقطع ابتدايي، همچنان در بسياري از مدارس ابتدايي پسرانه، از مديران زن استفاده ميشود. مطلب مهم اين است كه طرح اين مسئله به معناي ضعف عملكرد خانمها در مديريت مدارس نيست. بلكه توجه به اين موضوع است كه دانشآموزان پسر در سنين بالاتر به خصوص در مقطع پنجم و ششم از مديران و معاونان مرد حرف شنوي بيشتري دارند؛ دليل آن هم شرايط خاص اين سنين و اقتضائات جسمي و رواني خاصي است كه در پي آن است و بهتر است در دوره دوم ابتدايي از مديران مرد استفاده به عمل آيد يا حداقل تركيبي از معاونان مرد و زن در كنار مديران زن، به كار گرفته شود.
به هر روي مسائلي كه عنوان شد، نمونهاي از انبوه مشكلاتي است كه در اين بخش از نظام آموزشي ما ديده ميشود و بايد بهتر ديده و كاويده شود. اميد است زين پس معيارهاي انتخاب يك مدير به شكل بهتري تدوين شود و انتصابهاي مناسبتري صورت گيرد.
روزنامه اطلاعات
نظرات بینندگان