صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

حسین میرزانیا

نظام آموزشی فاقد موسیقی و دنیای کودکان ایرانی

موسیقی از جمله تابوهای بحث برانگیز در ایران است/ حتی پدران و مادران امری فانتزی و رمانتیک و غیرضروری می دانند و عملا نیازی بدان احساس نمی کنند/ چه بسا که بسیاری باشند که توجه به این خواسته یا نیاز را ناشی از یک تفکر یا موقعیت بورژوایی - لیبرالی که از آن طبقه برخوردار جامعه است بدانند و به شدت با آن مخالفت کنند/ آیا نادیده گرفتن یک واقعیت (مانند نیاز جنسی یا نیاز به موسیقی) به معنای نبودن آن واقعیت هست/ در این میان وظیفه آموزگاران و دبیران چیست/ نقش و وظیفه معلمی و فراتر از آن آینده فرزندان خود و هم وطنان ایجاب می کند که بدین مقوله بی تفاوت و بی اعتنا نباشیم و لااقل دغدغه ی آن را از نظر فکری داشته باشیم/ صنف معلمان و آموزگاران قدرت و توان تغییر در نظام برنامه ریزی آموزشی را ندارند و این مهم ازاختیار معلمان خارج است/ مدرسه می تواند از میزان آسیب های اجتماعی و روحی وروانی و حتی جسمانی بکاهد و به تناسب آن نسل غنی و سرشار و برخوردار از هنر موسیقی ایرانی و یا جهانی داشته باشیم که هم می تواند بیاموزد هم می تواند با همنوعان خود تعامل زیستی داشته باشد و هم می تواند بدون تعارض و خصومت و خشونت با محیط زیست خود سازگاری یابد و زندگی موفق و آرامش بخشی تجربه کند...

 نظام آموزشی فاقد موسیقی و دنیای کودکان ایرانی  "موسیقی از هرج و مرج نظم می آفریند و هارمونی بر چیزهای ناسازگار هماهنگی" ( هانس کریستین آندرسن )
"بدون موسیقی زندگی سفری دربرهوت کویرمی بود". ( جرچ زل )
"جایی که کلام بازمی ماند موسیقی زبان می گشاید".( جان استیونس )


پرداختن به موسیقی در نظام آموزشی ایران از دو جهت سخت و دشوار است :

1-  موسیقی از جمله تابوهای بحث برانگیز در ایران است که به مانند منطقه ممنوعه ای هم در سطح کلان جامعه و هم در سطح نظام آموزشی درباره آن گفت و گو نمی شود و یا اگر می شود به هیچ نتیجه قابل اجماعی منجر نمی شود و به عنوان یک خط قرمز لاینحل به حاشیه رانده می شود و یا مشمول مرور زمان و فراموشی می شود.

2- مشکلات اولیه و حیاتی آموزش وپرورش به قدری گسترده و نابه سامان است که پرداختن به موسیقی از سوی هم متولیان آموزش و پرورش و هم آموزگاران و حتی پدران و مادران امری فانتزی و رمانتیک و غیرضروری می دانند و عملا نیازی بدان احساس نمی کنند.

چه بسا که بسیاری باشند که توجه به این خواسته یا نیاز را ناشی از یک تفکر یا موقعیت بورژوایی - لیبرالی که از آن طبقه برخوردار جامعه است بدانند و به شدت با آن مخالفت کنند.
علت نگارش این یادداشت از سوی نگارنده این است که نخست تبعات و عواقب حذف موسیقی از نظام آموزشی را بررسی کنیم و آنگاه راهکارهای کاهش تبعات یا احیانا حل آن را پیشنهاد کنیم. 

داستان موسیقی در ایران امروز به دلیل آغشتگی تام و تمام با نگرش های تئولوژیک (دینی ) و ایدئولوژیک (سیاسی - حزبی - عقیدتی) بسیار بغرنج و پیچیده شده است و چنان با سیاست و دیانت درهم آمیخته شده است که صاحب نظران ترجیح می دهند وارد این منطقه ممنوعه نشوند و به اصطلاح عطایش را به لقایش بخشیده اند و یا مصداق ضرب المثل : « سری که دردن می کند دستمال نمی بندند »  ؛ پس همه به صورت نانوشته سیاست سکوت و سکون و فراموشی را در پیش گرفته اند ترجیح داده اند برای خود حاشیه سازی نکنند.
اما پرسش این است : آیا نادیده گرفتن یک واقعیت (مانند نیاز جنسی یا نیاز به موسیقی) به معنای نبودن آن واقعیت هست ؟

آیا اگر ما چشم خود را بر واقعیتی ببندیم و آن را به عمد و یا احیانا غیرعمد نادیده بگیریم مشکل حل شده است و ما پیروزمندانه راه را طی کرده ایم ؟
به نظر می رسد سیاست سکوت و پشت گوش انداختن و حاشیه راندن یک نیاز طبیعی و ذاتی بشری بنا به هر دلایلی فقط عواقب آسیب زای آن را در کوتاه مدت به تاخیر می اندازد اما مشکل لاینحل باقی مانده و بر اثر انباشت آن نیاز مبدل به یک بحران فراگیر می شود.


آسیب هایی که نظام آموزشی و مدارس و دانش آموزان ما از فقدان هنر موسیقی متحمل می شود به طور عمده عبارت است از:

1 - عدم رشد و پرورش روحی و روانی دانش آموزان که باید چونان جسم او ورزیده شود.

 2- فقدان آرامش روانی دانش آموزان که نیاز ضروری برای فراگیری دروس است.

 3- عدم تعادل جسم و روح نوآموزان 

4 - ایجاد زمینه و استعداد خشونت در میان دانش آموزان 

5 - کاهش قدرت انعطاف و تعامل و گفت و گو میان آنان

6 - رشد یک بعدی نونهالان و نگرش خشک و خشن به پیرامون خود.


همه ی موارد فوق در نهایت آینده خانوادگی ،اجتماعی ، شغلی و محیطی دانش آموز را در کنار سایر نیازهای (هرم مازلو) به مخاطره انداخته و تهدید می کند .

در این میان وظیفه آموزگاران و دبیران چیست ؟

آیا به مانند آنچه که تا امروز بوده به رفتار خود ادامه دهند و با بی اعتنایی و به حاشیه راندن و نادیده گرفتن آن خود را از دغدغه چاره اندیشی بدان رها کنند ؟

آیا دست به تغییری ساختاری زده و آیا قدرت و توان دستبرد و تغییر در برنامه ریزی آموزشی کلان کشور را دارند؟
به وضوح مشخص است که نقش و وظیفه معلمی و فراتر از آن آینده فرزندان خود و هم وطنان ایجاب می کند که بدین مقوله بی تفاوت و بی اعتنا نباشیم و لااقل دغدغه ی آن را از نظر فکری داشته باشیم ؛ ازسوی دیگر آشکار است که صنف معلمان و آموزگاران قدرت و توان تغییر در نظام برنامه ریزی آموزشی را ندارند و این مهم ازاختیار معلمان خارج است.
شاید بشود راه حلی کوتاه مدت و بلند مدت برای آن تعریف کرد. در راه حل عملی و کوتاه مدت آموزگاران خود با مهارت با خلاقیت با ابتکاری که به خرج می دهند می توانند به تناسب دروس خود موسیقی را وارد کلاس های خود و دروس خود کنند و این موسیقی می تواند از یک شعر یا آهنگ فردی یا دسته جمعی آغازگردد و تا پخش اسلاید یا مستند یا فیلم های آموزشی همراه با موسیقی ادامه یابد و یا حتی کنار موسیقی آرام بخش چشمه سار و پرندگان درطبیعت بکر دور از شهرها تعریف شود و یا پخش موسیقی بسیار هنرمندان بزرگ ایرانی در ساعات استراحت یا تفریح بچه ها و در نهایت درصورت امکان تدارک و اجرای موسیقی زنده در کلاس یا مدارس باشد (قطعا وقتی از موسیقی در آموزش رسمی کشور سخن می گوییم منظور موسیقی پذیرفته شده با معیارهای حاکمیتی آموزش و پرورش است که منع قانونی هم ندارد).
تشویق و راهنمایی فراگیران در بهره بردن از موسیقی و فراگیری آن در ایام تعطیلات تابستان یا اوقات فراغت و آموختن این هنر و کاربرد و استفاده آن در مدرسه می تواند از میزان آسیب های اجتماعی و روحی وروانی و حتی جسمانی بکاهد و به تناسب آن نسل غنی و سرشار و برخوردار از هنر موسیقی ایرانی و یا جهانی داشته باشیم که هم می تواند بیاموزد هم می تواند با همنوعان خود تعامل زیستی داشته باشد و هم می تواند بدون تعارض و خصومت و خشونت با محیط زیست خود سازگاری یابد و زندگی موفق و آرامش بخشی تجربه کند.
و اما راه کار بلند مدت مطالبه تدریجی و طرح این نیاز در سطح مدارس ، ادارات ، و نیروهای ستادی و معاونین وزارتخانه و وزیر از طریق جلسات انجمن اولیا و مربیان ، جلسات دبیران ، جلسات تشکل های صنفی و در نهایت رساندن آن به گوش تصمیم گیران است به صورت مستمر و پیوسته تا شاید در آینده ای دور به نتیجه ای بینجامد و حتی اگر منجر به تصمیم راه گشایی هم نشود احساس نیاز و خلا این نیاز را به گوش آنان رسانده و طرح مساله کرده است.

 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یکشنبه, 28 شهریور 1395 15:42 خوانده شده: 1765 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +1 0 --
علی معلم 1395/06/28 - 19:32
چون موسیقی موجب شادی روح و روان میشه ... پس در ایران ممنوع!!!
پاسخ + +1 0 --
احمد 1395/06/28 - 21:45
جناب میرزا نیا اتفاقا وقتی که به حرکات موزون معلمان؛ دانش
آموزان و ایضا خانواده هر دوی آنها می نگریم شستمان خبردار
می گردد که هرروزه آهنگ های ناکوکی توسط وزارت فخیمه
آموزش و پرورش کوک می گردد!
بادا بادا مبارک بادا!
ایشالا مبارک بادا!
پاسخ + +1 0 --
اشرفی زاده 1395/06/28 - 22:58
استاد گرامی سپاس از دقت نظرتان که جای خالی موسیقی را در مدارس نقد کرده اید .
در جامعه ما برگزاری یک کنسرت که تمام مجوزها را از مسئولین گرفته است ، با اشاره یک کارشناس دینی ، منتفی می شود در برنامه های سیما موسیقی اصیل و پذیرفته شده را در تصاویری از گل و سبزه به مخاطب عرضه می کنند هنوز نفهمیدیم آلات موسیقی که این اصوات دلنشین را تولید می کنند ، چه کسی را گمراه می کنند ؟
اما تمام این محدودیت ها نمی توانند ذهن انسان ها را از تفکر به موسیقی بازدارند .
پاسخ + 0 0 --
سلیمی 1395/06/29 - 21:34
واقعا به نکته بسیار مهمی پرداخته اید. موسیقی خوب حتی می تواند جلوی بسیاری از خشونت ها و بدرفتاریها را بگیرد و آرامش ایجاد کند.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور