جناب شیرزاد عبدالهی اخیرا " درمطلبی با عنوان « تبریز جهانشهر نیست» ، با برشمردن ویژگی های خوب تبریز در جای جای نوشته خویش سعی نموده خود را بی طرف بنمایاند ولی متاسفانه با به هم دوختن زمین و زمان و با مستندات خود ساخته و تعاریف و استدلال های خود بافته ، تبریز را کوبیده است.
هر فرد آگاه به ادبیات فارسی، بی هیچ زحمتی خلاصه مطلب و منظور ایشان که « تبریز ناتوان از جهان شهری» و« جهان شهری بی نیاز از هیجان » است، را درک می کند. وقتی یک ایرانی در یک مسابقه بین المللی اعم از ورزشی و غیر آن مدالی می آورد لائیک ها شعار وطنم وطنم و مذهبی ها بانک الله اکبر سر می دهند و ایرادی هم ندارد.چون شهرت جهانی یافتن ، مایه سرافرازی ملتی شدن ، افتخار آفرینی برای کشور البته که هیجان دارد.
نگارنده به عنوان دانش آموخته حقوق بین الملل که اندک اطلاعاتی در خصوص جهانی شدن دارد، عرض می کند که منظور از جهانی شدن الزاما" به معنی همزیستی فیریکی آن طور آقای عبدالهی فهمیده، نیست . چه چنین چیزی یعنی زندگی همه بشر در یک شهر یا تجمیع چندین فرهنگ در یک منطقه و یا گویش چندین زبان در یک محله غیر ممکن است.
جهان وطنی و جهان شهری ترجمان آیه مبارکه « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» است ، که می فرماید همه انسانها فارغ از نژاد ، زبان و جنسیت در آفرینش با هم برابرند هیچ ملتی را بر ملت های دیگر امتیازی جزء تقوا (ایثار، نوع دوستی ، دوری از نژاد پرستی ، پر هیز از تبعیض و ناعدالتی، اجتناب از توهین به ملل دیگر و ....) نیست.
جهان وطنی یعنی موفقیت و دستاورد هر فردی موفقیت کل بشر و رنج و اندوه هر آدمی آلام کل بشری است. در جهان وطنی مسئله میراث مشترک بشری مطرح است و بر خلاف برداشت ایشان در جهان وطنی سود ملتی زیان ملت دیگر معنی نمی شود.
در جهان وطنی موفقیت تبریز به معنی شکست شهرهای نازنین دیگر ایران زمین نیست. در یک جمله جهان وطنی یعنی گذشت و ایثار به خاطر همنوع.
موضوعی که متاسفانه در سراسر نوشته آقای عبدالهی مغفول مانده و تعصب منفی نسبت به تبریز در آن موج می زند. حتی به متن نوشته هم بسنده نکرده و برخلاف عرف معمول که نویسنده معمولا نوشته خود را به قضاوت خوانندگان وا می گذارد، مجالی به اظهار نظر دیگران نداده و هیچ کس را بی پاسخ رها نمی کند،حاکی از آن است که ایشان بیشتر از آنکه دنبال اثبات وجود سندی معتبر در خصوص گزارش روزنامه ایران باشد در فکر القاء این مطلب است که تبریز را ظرفیت جهان شهر بودن یا شدن نیست.
هرچند در شرایط فعلی عالم ، شرایطی که دولت ها به نظام خود می بالند و افرادی از انسان ها به رنگ پوست و زبان خود فخر می فروشند و در عین حال مانع رشد فرهنگ دیگران می شوند ، در حالی که حتی در پیشرفته ترین شهرهای عالم که مقر خیلی از سازمان های بین المللی است هنوز بین سفید و رنگین پوست تفاوت فراوانی است، در وضعیتی که در کثیری از مناطق عالم مانند سوریه جنگ قسمتی از فرهنگ خیلی از ملت هاست و در عصری که خیلی ها، متعصبانه و متاسفانه به ملیت ویا به عبارتی به محل تولد خود که اساسا خارج از اراده است با عناوینی نظیر انگلیسی ، فرانسوی، روسی ، هندی و امثالهم بودن افتخار می کنند، صبحت کردن از جهانی شدن و جهانشهری خیلی چنگ به دل نمی زند.
ولی آقای عبدالهی شما را چه شده که در این وانفسای ظلم و بحران تبعیض در میان مناطق مختلف کشور، خوشحالی عده ای از هموطنان خود را به خاطر قرار گرفتن نام شهرشان در میان شهرهای برتر دنیا ، بر نمی تابید؟
مگر نه این است تبریز اولین شهر مدرن و امروزی ایران، که تا نود سال قبل برزگترین شهر ایران و تا پانصد سال قبل چهارمین ابر شهر جهان، نقطه تقاطع جاده های مواصلاتی شرق و غرب مثل جاده ابرایشم ، محل تعامل فرهنگ ها ، مرکز تجارت و صنعت عالم بود ؟
اگر مختصری از تاریخ تبریز را بدون غرض و مرض به یاد آرید شاید متوجه شوید که رشادت ها و فدارکاری ها آنان در جنگ ها به خاطر کل ایران بوده نه فقط برای تبریز، شاید روشن شوید که ستارخان ها و باقرخان ها مشروطه را برای کل ایران می خواستند نه فقط برای آذربایجان ، باکری ها و شفیع زاده در سودای کسب امنیت همه مردم ایران بودند نه فقط آذربایجان.
به رغم تبانی و خیانت عده ای، که موجب جدایی قسمت عظیمی از آذربایجان و ایران که امروزه گرجستان و ارمنستان و ... نامیده می شوند، شدند. اما ملت ده ها میلیونی آذربایجان همیشه مدافع ایران بوده و هست. اثبات اینکه تبریز در قواره یک جهان شهر نیست کدامین مشکل شما را حل کرده و کدامین عقده فروخفته تان را تسکین می بخشد؟
در دنیای اشعه ها و امواج ، تبعیض ها یی مانند عدم تدریس و آموزش به زبان مادری ، ممکن است موجب قضاوت هیجان زده عده ای از ترک ها در مسایل این چنینی شود که صد البته جرحی بر آن وارد نیست ولی آقای عبدالهی عزیر شما چرا محترمانه بر طبل تفرقه و تبعیض می کوبید؟ چرا به آب و آتش می زنید عظمت تبریز را که عظمت همه ایران است فرو کاهید ؟
کوتاه سخن اینکه ظاهر نوشته وی نه تخریب تبریز است و نه توهین به مردمان اوست، ولی چون تفکر ایشان مبتنی بر تقابل ملت ها ، جنگ فرهنگ ها و برخلاف جهانی شدن است لذا نامبرده را شایسته نوشتن در خصوص جهانی شدن نیست. و اگر « شهر تبریز است جان قربان جان می کند، سرمه چشم از غبار کفش میهمان می کند» که به زیبایی مقام و منزلت بیگانه و میهمان در تبریز به تصویر کشیده شده و اوج تعامل فرهنگی ترسیم شده ، به درستی فهمیده می شد ، آنگاه معترف می بودند که تبریز جهان شهر بوده ، هست و خواهد بود .
به امید اینکه همه شهرهای دنیا، جهان شهر و همه افراد به مصداق فرمان قرآن کریم شهروند جهانی باشند ، که مفهوم این مهم همان ظهور مهدی( عج) است و بس.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کسانی که به درج این مطلب اعتراض دارند باید اول به مطلب آقای عبدالهی و بی ربط بودن آن با مسایل فرهنگیان اعتراض می نمودند.
آقای عبدالهی جوابی برای این متن ندارند.ایشان با تمام غروری که دارند همه را جناب و آقا خطاب می کنند چون اصلا ارزشی برای انسان ها قایل نیستند و حتی خانم ها.و برایشان متصور نیست که یک خانم هم می تواند و حق دارد اظهار نظر کند.