صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مریم جزایری/ دبیر آموزش و پرورش

درباره ی حادثه ی اخیر مرگ سربازان 05

  این رویداد، بیش از آن که ربطی به خدمت سربازی داشته باشد، مربوط به فقدان ایمنی راه و وسایل نقلیه عمومی کشور و قوانین ناقص مربوط با ناوگان حمل و نقل یا اجرای ناقص قوانین است/ این ماجرا به اهرم فشاری برای اعلام اعتراض به نحوه ی انجام خدمت مقدس سربازی در کشور ما تبدیل شده و از آن برای تاکید بر لزوم تغییر در قوانین سربازی استفاده و در اصل سوء استفاده می شود/ در این ماجرا، واکنش دیگران که برخاسته از ساحت های گوناگون وجودی هر انسان، و آمیخته ای از شور و هیجان، احساسات و عواطف و خردورزی و تفکر است، تا حدود زیادی به لحاظ قوت احساسات و هیجانات آنی، بر رویکرد خردمندانه به این قضیه غلبه یافته و موجب تضعیف آن شده است/ پشت هر اعتراضی، انگیزه های شخصی و سیاسی متعددی یافته می شود/ در این جامعه، گروهی حاضر نیستند دیگران را ببینند و راه را برای مشارکت های مدنی آنان باز بگذارند/ انسان ها ربات نیستند که به آنان برنامه داده شود که چگونه حرکت کنند، انسان ها آمیزه ای از عقل و اندیشه، شعور، هیجان، شور احساسات هستند و اگر این ویژگی ها لحاظ نگردد، رفتارهای متناسب برای تعدیل خود را خودشان تعیین کرده و انجام می دهند/ این امر هم با استانداردسازی و نظارت قاطع و سخت گیری مستمر مسئولان، محقق خواهد شد، نه با اختصاص بودجه یا امتیازات خاص به اقشار و گروه های مختلف برای امور جاری آنان/ گر چه جو حاکمی که من در کشور می بینم به هیچ وجه این خوش بینی را در من ایجاد نمی کند/ برجسته و بولد کردن "سربازی" قربانیان این حادثه، بیشتر جنبه ی عاطفی دارد

نظر یک معلم در مورد کشته شدن سربازان 05 و علل حادثه  حادثه ی دلخراش مرگ عده ای از هم میهنان از جمله 13 تن از سربازان وطن - بنا بر اظهارات مقامات مسئول از 19 قربانی حادثه، 13 نفر سرباز هستند - نقل محافل گوناگون این روزهاست. ضمن اعلام همدری و عرض تسلیت به همه ی بازماندگان آن عزیزان لازم می دانم این حادثه را از نگاهی متفاوت با آن چه که در حال حاضر در فضاهای مجازی بررسی می شود پی بگیرم.
به نظر حقیر، این رویداد، بیش از آن که ربطی به خدمت سربازی داشته باشد، مربوط به فقدان ایمنی راه و وسایل نقلیه عمومی کشور و قوانین ناقص مربوط با ناوگان حمل و نقل یا اجرای ناقص قوانین است. از این رو پر رنگ شدن قضیه ی سرباز بودن کشته شدگان این حادثه تا حدودی غیرعادی و عجیب است. اگر فرض کنیم این اتوبوس، مشکل فنی داشته و 19 نفر قربانی حادثه، با اتوبوس دیگری قبل یا بعد از آن عازم می شدند، قطعا 19 نفر دیگر و شاید از مشاغل و طبقات دیگری، که سوار بر اتوبوس دارای اشکال شده بودند، دچار حادثه می شدند و شاید اصلاً هیچ حرفی هم از سربازی نمی شد. مثلاً اگر تعدادی از کارگران باغ های خرما در آن اتوبوس بودند و دچار سانحه می شدند، باید پرسیده می شد که چرا خرماچینی در کشور مکانیزه نیست که اکنون کارگران باغ خرما باید در جاده قربانی شوند؟!
پس به نظر می رسد این ماجرا به اهرم فشاری برای اعلام اعتراض به نحوه ی انجام خدمت مقدس سربازی در کشور ما تبدیل شده و از آن برای تاکید بر لزوم تغییر در قوانین سربازی استفاده و در اصل سوء استفاده می شود که اگر چنین باشد فاجعه است! زیرا مایه گذاشتن از جان از دست رفته ی عده ای از انسان های شریف، برای رسیدن به اغراض شخصی یا صنفی بی نهایت غیر انسانی و غیر اخلاقی است. در حالی که آن چه که باید پیگیری شود، جلوگیری از تکرار چنین حوادثی، برای همه ی اقشار و اصناف مردم و آحاد یک کشور است، نه تنها سربازان آن ملت!
آیا در اظهارات این روزها چقدر بر مسائلی چون: اصلاح ساختار حمل و نقل جاده ای کشور، ایمن سازی راهها و وسایل نقلیه عمومی، به کارگیری رانندگان و پرسنل شایسته و خوش سابقه و... تاکید شده؟! آن چه که بنده در واکنش ها رصد کردم، بیش از موارد پیش گفته، بر غربت و مظلومیت قربانیان سرباز این حادثه تاکید شده و این قابل قبول و منطقی نیست.
در واقع در این ماجرا، واکنش دیگران که برخاسته از ساحت های گوناگون وجودی هر انسان، و آمیخته ای از شور و هیجان، احساسات و عواطف و خردورزی و تفکر است، تا حدود زیادی به لحاظ قوت احساسات و هیجانات آنی، بر رویکرد خردمندانه به این قضیه غلبه یافته و موجب تضعیف آن شده است.
به یقین همه می دانیم که مدت هاست افراد زیادی از جامعه با شکل رایج سربازی در کشورمان مخالف و به آن معترض اند و چون تا کنون اعتراضشان به جایی نرسیده، این حادثه را فرصتی برای رساتر شدن چنین اعتراض هایی می بینند تا خواسته شان توسط دیگران به ویژه مسئولان شنیده شود و در کش و قوس این اعتراضات، دلیل اصلی حادثه که وجود شرایط غیر استاندارد برای سفرهای جاده ای است، کم رنگ می شود.

اگر چه که حق اعتراض به یک قانون یا نحوه ی اجرای آن را هم محفوظ دانسته و بدان احترام می گذارم اما اساساً مسأله ای که باید در این حادثه پی گیری شود، اصلاح حمل و نقل جاده ای کشور فارغ از نوع مسافران و کاربران آن است. اگر اذهان عمومی از درک علت اصلی حادثه منحرف شود - این گونه که این روزها از شاخه ای به شاخه ای دیگر تغییر مسیر داده است -- و انرژی لازم و کارآمد مردم برای فشار آوردن به تغییر قوانین سربازی صرف شود، نه تنها مشکل ناامنی راه ها حل نمی شود بلکه به دلیل باقی ماندن مشکل و دلیل اصلی، باید منتظر قربانیانی جدید و عده ای دیگر از اصناف دیگر جامعه در سوانح جاده ای باشیم! و این رشته سر دراز خواهد داشت!
متاسفانه به دلایل گوناگون، پشت هر اعتراضی، انگیزه های شخصی و سیاسی متعددی یافته می شود. کافی است توجه کنیم که سربازان حادثه دیده در این ماجرا، با اجبار و بر خلاف میل خود، سوار اتوبوس نشده بودند، تا بتوان برخی از اعتراضات را وارد دانست.
اما از آن جا که اگر در جامعه ای که کنش های اجتماعی و فعالیت های مدنی، حتی در غیر سیاسی ترین امور، مانند: کمک به ایتام و حقوق کودکان، محیط زیست، کمک به زلزله زدگان و... با عینک سیاسی رصد می شود و در بسیاری از موارد نیز برخورد صورت می گیرد، باید چنین نتیجه گرفت که در این جامعه، گروهی حاضر نیستند دیگران را ببینند و راه را برای مشارکت های مدنی آنان باز بگذارند.

در نتیجه، همین رفتارهای غیر متعارف در برخورد با یک سانحه - که متأسفانه در کشور ما بسیار عادی و رایج شده - نمود می یابد. در فضای بسته ی جوامعی که یک روزنامه با شکایت یک نهاد، بدون سپری کردن مراحل قانونی هیات نظارت، توسط دادستان توقیف می شود و یا دانشجویانش به صرف برگزاری جشنی اختصاصی از تحصیل محروم می گردند و دانشجویان دیگرش، بدون امکان اعتراض به حکم و امکان تجدید نظر که فرآیند رسیدگی آن چه بسا هفته ها زمان خواهد برد تنها ظرف 24 ساعت پس از بازداشت، شلاق می خورند و کارگران اعتصاب کننده و معترض به ناحقی های صنفی خود، نیز مزه ی شلاق می چشند و... صدها مورد دیگر که همه حکایت از بسته و نفس گیر بودن فضای اجتماعی و مدنی است، حرکت هایی چون روشن کردن شمع یادبود، اگر منطقی هم نباشد، طبیعی است.

انسان ها ربات نیستند که به آنان برنامه داده شود که چگونه حرکت کنند، انسان ها آمیزه ای از عقل و اندیشه، شعور، هیجان، شور احساسات هستند و اگر این ویژگی ها لحاظ نگردد، رفتارهای متناسب برای تعدیل خود را خودشان تعیین کرده و انجام می دهند. همه ی ما در جریان مرگ یک بازیکن ورزشی، یک خواننده یا هنرمند و حتی باخت تیم های ملی نیز حرکت های این چنین احساسی مشاهده می کنیم که با منطق خردورزانه ی آسیب شناسی و حل مسأله و پیشگیری از تکرار سازگار نیست .
البته اعتراف می کنم که شاید بتوان نادیده گرفتن ارزش و جایگاه انسانی افراد را نیز در بروز چنین واکنش هایی احساسی دخیل دانست ؛ مثلا چه کسی می تواند تصور کند که عده ای از نمایندگان مجلس (شورا یا خبرگان یا تشخیص مصلحت فرقی ندارد) یا هیات وزیران و حتی درجات پایین تر مثلا استانداران و رؤسای ادارات می توانستند مسافران "اتوبوس" مذکور باشند؟!
مریم میرزاخانی را همه می شناسیم... وی بازمانده ی 16 نخبه ای است که در سفر با مینی بوسی! فرسوده و راننده ای خواب آلود که بنا بر گزارش های آن زمان، روز و شب قبل را نیز در جاده ها مسافر جا به جا می کرده - همانند سربازان عزیز 05 - در دره های بین راه سقوط کردند! درست در همان زمانی که فوتبالیست های تیم ملی با سلام و صلوات و با هزینه ی دولتی از رقابت های مقدماتی جام جهانی در بهترین پروازها به کشور باز می گشتند! و باز درست هم زمان برای حدود 20 دانش آموز قاری و حافظ قرآن که از دزفول با کامیون! عازم شهر دیگری بودند همین اتفاق افتاد! واقعا امکان جایگزینی افراد دیگری در چنین مواردی قابل تصور هست؟!
اگر ارزش گذاری و حفظ کرامت انسانی رعایت می شد، آیا علیرضا صادقی نخستین مدال آور طلای جهانی در المپیاد ریاضی باز هم با مینی بوس! راهی می شد؟! یا قاریان دزفولی با کامیون جا به جا می شدند؟!
شاید انتظار زیادی باشد که بگوییم چرا سربازان مثلا با هواپیما جا به جا نشدند، اما... قطعا در کشوری که برای اعتراض به وقایع داخلی یک کشور، با رفتارهای خودسرانه و هیجان مدار، روابط دیپلماتیک دو کشور تیره می شود یا برخی چهره های شناخته شده - فراتر از مسئولیت های خود - بیانیه صادر می کنند، مرگ دلخراش و ارزان 19 سرباز لیسانس وظیفه در سکوت خبری رسانه ها بدون اعلام عزای عمومی لااقل در شهر مبدا و مقصد، نماد بی اعتنایی به جایگاه انسانی "سرباز" است.

در مقابل واقعیاتی که از آزادگان سرافراز شنیدم که در دوران جنگ مراکز تفریحی در عراق موظف به ارائه ی خدمات رایگان به رزمندگان و سربازان عراقی بودند و شخصا از یک عراقی شنیدم که می گفت زمان مرخصی به سینمایی در بغداد رفته بود و بهترین جای سینما را که توسط خریداران اصلی با بهای بلیط گرانتر اشغال شده بود برای أو و همراهانش خالی کرده بودند فقط به این دلیل که او سرباز بوده است!
پس چنان که گفته شد، وقوع چنین حوادثی برای هر صنف و قشری که باشد ناشی از مجموعه علل متعددی چون: ناامنی جاده ها و زیرساخت ها، ضعف ناوگان حمل و نقل و فرسودگی وسایل نقلیه، بی توجهی یا ناشیگری رانندگان، فقدان آموزش های مناسب شرایط بحران و... است. این امر هم با استانداردسازی و نظارت قاطع و سخت گیری مستمر مسئولان، محقق خواهد شد، نه با اختصاص بودجه یا امتیازات خاص به اقشار و گروه های مختلف برای امور جاری آنان.
گر چه جو حاکمی که من در کشور می بینم به هیچ وجه این خوش بینی را در من ایجاد نمی کند که اگر روزی حتی بهترین جاده ها و مجهزترین اتوبوس ها را داشته باشیم باز هم بسیاری از مسئولان مملکتی و سران رده ی بالا برای سفر، به کمتر از هواپیماهای لوکس و فرست کلاس! راضی بشوند!
از سوی دیگر برجسته و بولد کردن "سربازی" قربانیان این حادثه، بیشتر جنبه ی عاطفی دارد و گر نه مثالهای پیش گفته که سال ها پیش رخ داد، شاید از بعضی جهات تاسفبارتر هم بود. مثل نخبگان المپیاد ریاضی یا قاریان و حافظان قرآن که با تبلیغات جاری در کشور باید بیشتر مورد توجه و ارزش گذاری قرار می گرفتند.

شکل گیری کمپین هایی به تقلید از نمونه های مشابه در دنیا، مانند شمع افروزی و گل آذینی در نقاط مختلف شهرها کم کم این مسأله را از کانتکستی که داشته - یک حادثه جاده ای متاسفانه رایج و عادی - خارج کرده، به حرکتی اجتماعی تبدیل می کند که شائبه های سیاسی یا مغرضانه بودن چنین ماجراهایی را تقویت کرده و پی گیری های ضروری و دارای فوریت آن را عملا به حاشیه خواهد راند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یکشنبه, 06 تیر 1395 18:04 خوانده شده: 2258 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +5 -2 --
Morteza Hajibabaei 1395/04/06 - 20:41
احسنت
پاسخ + 0 0 --
معلم 1395/04/11 - 13:30
خانم جزایری قلم خوبی داری ولی ای کاش در جهت حمایت از معلم و مشکلات معلمین محترم باشد و برای مصیبت های معلم که سالیان زیادی از عمرش را گمنام و در مناطق محروم سپری میکند و خم به ابرو نمی اورد . سربازی یک وظیفه عمومی است که در حداکثر دو سال پایان میابد ولی معلم سرباز گمنامی است که به دور از امکانات ساده زندگی مجبور است سالها خم به ابرو نیاورد وبا چندرغاز حقوق وظیفه خود رادر روستاهای درجه سه انجام دهد و ایا تاکنون کسی حرف از معلمینی که در راه انجام خدمت خود در جاده های کشور در اثر تصادف کشته شده اند برده است ؟
پاسخ + +5 -3 --
علی از شهرکرد 1395/04/06 - 21:00
حاج خانم دست بردار همین مونده یه زن بیاد راجع به عدم اعتراض به سربازی قلم فرسایی کنه !!! سربازی بجز تلف کردن عمر اکثر جوانها نیست حالا که عمر این ۲۰ ناکام بی دلیل از دست رفت چرا علتی بر اعتراض نباشد ؟ آیا یادداشت آخرین روز یکی از این قربانیان را خوانده ای امیدوارم که واقعیت نداشته باشد
پاسخ + +1 0 --
بازنشسته مظلوم93 1395/04/07 - 10:10
نقص فنی نبود یاروقاچاق می کرد
پاسخ + +5 0 --
محمود سرمدی 1395/04/07 - 13:22
سلام و درود به همکار و خواهر فرهیخته، فاضل و ارجمندم سرکار خانم مریم جزایری. بنده مدت کوتاهی است که صدای معلم را زیر نظر دارم و بعضاً مطالب آن را می بینم؛ اما خوانندۀ دائمی مقالات دقیق و تحقیقی شما هستم که یا قلمی بسیار سنجیده و نگارشی دلچسب و بی عیب و متنی عالمانه که نشان از مطالعات عمیق شما دارد،تحریر و در صدای معلم درج می کنید. نیز به خود می بالم که در میان خانمهای فرهنگی،فردی با این تسلط و نگاه دقیق به مسائل و رویدادها، با قلمی توانا و شیرین، وقایع و بعضاً واقعیتهای تلخ را گزارش می کند. دست مریزاد و در پناه خدای تعالی موفق باشید. محمود سرمدی
پاسخ + +1 0 --
کهنه بازنشسته 1395/04/07 - 20:43
دفتر خاطرات یکی از سربازان حادثه تصادف سربازان لیسانس وطیفه 05 کرمان:
امروز سه شنبه تاریخ95/4/1 ساعت 7 شب است ودر پادگان 05کرمان جایگاه لاشخوران خشن همچنان منتظر اتوبوس هستیم تا بعداز دوماه مشقت وخاری و فلاکت به خانه وکاشانه خویش برگردیم دوماهی که همه جور برخورد بجز انسانیت دیدیم وارزوی پرواز داشتیم لحظات سختی که بافرماندهان خشن اینجا به پایان رسید هم اکنون لحظه پرواز است پرواز از دیار لاشخوران وکفتاران خشنی که جز خشونت سلاحی دگر نداشتن خوشحالم این لحظه که میخواهم به آغوش خانواده ام بعداز مدتها برگردم این درحالی است که ما نباید امروز درپادگان میماندیم باید دیروز که 31خرداد بود مارا ترخیص میکردند اما به دلیل عملیات روانی شدیدی که در اینجا حاکم است مارا دیروز تر خیص نکردند قراربود امروز صبح ترخیصمان کنند که ت الحظه آخر دست از روانی کردن دوستان اهل قلم بر نداشتند و پافشاری میکردند که ما تاظهر ترخیص خواهیم شد ولی ظهر شدو ما بارو بنه بستیم تا به شهرو دیار خویش بگردیم اما باز خبری از اتوبوس نشد تا اینکه افتاب از روی سرمان عبور کرد وارام ارام سایمان قد کشید اما نه خبری
پاسخ + +1 0 --
کهنه بازنشسته 1395/04/07 - 20:46
اما نه خبری از ترخیص بود ونه خبری از ناهار که ما مجبور شدبم به بوفه ها یورش ببریم و شکممان را با کیک وبیسکویت سیرکنیم که هرگز متوجه سیر شدنش نشدیم چرا که روانیمان کرده بودند وافتاب روبه غروب میرفت اما ما را همچنان نگه داشتند که نشان از ظلم وستم ووحشت در این پادگان دارد چرا که ما که ده ها ساعت تا منزلمان فاصله هست شب چطور میشود رفت اخه چرا کسی نیست تا درکمان کندفریادمان را بشنود امروز سخت ترین روز زندگیمان بودچراکه
....دليل اين فاجعه است كه روز به روز هم شرايط در ايران بدتر مي شود
همراهان همیشگی لطفا شر كنین
پاسخ + 0 0 --
بابک دانایی 1395/04/11 - 11:42
با نظر کهنه بازنشسته ی محترم احساساتی ، کاملا مخالفم . باید دوران انضباط و اقتدار سربازی که در دهه های پیشین از یه جوان خام یه مرد آبدیده میساخت ، احیا بشه. همه چیز لوس شده
پاسخ + +1 0 --
کهنه بازنشسته 1395/04/07 - 20:48
اخه چرا کسی نیست تا درکمان کندفریادمان را بشنود امروز سخت ترین روز زندگیمان بودچراکه گرفتار افرادی شدیم که هیچ بویی از انسانیت نبرده اندوفقط ظلم بر ما روا میدارندو...که جز کشت وکشتار چیزی ندارد.الان ساعت 7عصراست وهم اکنون قرار است تا نیم ساعت دیگر اتوبوس ها بیایند این درحالی است که هیچ کسی حال تکان خوردن ندارد وهرکس در گوشه ای با کوله بارش دراز کشیده است امیدواریم خداوند عاقبت بخیرمان کند وصحیح سالم به اعوش گرم خانوادمان برگردیم همه چیز را به خدای بزرگ میسپارم...سرگرد دهقان هیچوقت نمیبخشمت...به امید فردا..امین انصاری.
...دليل اين فاجعه است كه روز به روز هم شرايط در ايران بدتر مي شود
همراهان همیشگی لطفا شر كنین
پاسخ + +1 0 --
بابک دانایی 1395/04/11 - 11:50
سرکار خانم جزایری ، با سلام و تحیات و آرزوی قبولی طاعات .
با تقدیر از بذل همدردی و توصیه هایتان در خصوص ناوگان حمل و نقل و نقص و ایرادهایی که در این حوزه موجود می باشد .
انتظار می رود به همکاریتان با صدای معلم ادامه بدهید و در حوزه ی مسایل مربوط به تعلیم و تربیت و به ویژه آموزش و پرورش قلم فرسایی نمایید . پیشنهاد می کنم در خصوص علت تاخیر و تعلل مسئولان آموزش و پرورش در پرداخت معوقاتی مثل : حق التدریس ماه های فروردین ، اردیبهشت و خرداد ، حق الزحمه امتحانات نهایی متوسطه و پیش و عوامل اجرایی آزمون های نمونه و استعداد های درخشان و امثالهم ، تحقیق نموده و مطلب بنویسید . با تشکر - سراب آذربایجانشرقی

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

خیلی زیاد - 12.1%
زیاد - 3%
تا حدودی - 8.5%
تاثیری ندارد - 10.8%
نوعی عوام فریبی و سرکار گذاشتن معلمان است - 65.6%

مجموع آرا: 305

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور