امروزه و در شرايط كنوني، مفهوم و موضوع جديدي كه با پيچيده شدن سازمان ها توجه زيادي را به خود جلب كرده است؛ مفهوم سازمان يادگيرنده است. سازمان هايي كه در آن، افراد در مقابل تغييرات بر خلاف سازمان هاي سنتي مقاومت نشان نمي دهند؛ بلكه همواره سعي دارند در حال تغيير و تحول باشند و محيط را با خود سازگار و همراه كنند. ازدغدغه هاي اصلي چنين سازمان هايي، امر يادگيري در متن سازمان است كه در آن رفتار و نگرش هاي افراد تغيير مي يابد و افراد شكل جديد انديشيدن را مي آموزند و ياد مي گيرند كه چگونه با هم ياد بگيرند و چگونه ايده ها و نظرات و تصورات ذهني را به هم نزديك كنند.
بنابراين سازمان يادگيرنده سازماني است كه مي آموزد تغيير كند و متحول شود. سازمان يادگيرنده همانند هر گروه بندي واژه اي، مي تواند مانند يك شمشير دو لبه كه هم نقش مسكن و هم نقشي خلاق و توانا ساز را داشته باشد. سازمان يادگيرنده سازمانی است كه تمامي قدرت فكري، دانش و تجربه سازمان را براي ايجاد تغييرات و بهبود مستمر براي توسعه در اختيار گرفته و براي آن مديريت مي كند. سازمان ها، زماني يادگيرنده و دانش آفرين اند كه استنباطاتي را از تاريخ و تجربيات خود به دست آورده و آنها را به صورت كاربردي، رهنماي رفتارهايشان قرار دهند.
بر خلاف سازمان هاي سنتي كه افراد در مقابل هر تغيير واكنش منفي دارند؛ در چنين سازمان هايي افراد، همواره سعي دارند در حال تغيير و تحول باشند و در عين حال به عامل سرعت هم توجه دارند؛ زيرا اين سرعت تغييرات است كه باعث واكنش مي شود و تغيير تدريجي به عنوان يك عامل تهديد كننده به حساب نمي آيد. اين گونه سازمان ها با محيط سازگار نمي شوند؛ بلكه همواره محيط را با خود سازگار و هموار مي كنند.
پيتر سنگه نظريه پرداز اصلي سازمان يادگيرنده، پنج اصل را در ارتباط با ايجاد سازمان يادگيرنده از قبيل توانايي هاي فردي، مدل ها و الگوهاي ذهني، چشم انداز و آرمان مشترك، يادگيري جمعي و تفكر سيستمي را مورد توجه قرار مي دهد و تاكيد مي دارد كه توجه به هر كدام از زمينه هاي فوق مي تواند بستر لازم جهت شكل گيري سازمان يادگيرنده در يك سازمان را فراهم كند.
آموزش و پرورش به عنوان يك سازمان مهم با ماموريت هاي خطير و چند جانبه بيش از هر سازماني، نيازمند به كارگيري و نهادينه شدن امر سازمان يادگيرنده است تا از طريق تبديل عيني سازمان آموزش و پرورش به سازمان يادگيرنده در تمام اركان آن، بتواند در شكل دهي به ساز و كارهاي عيني و عملياتي خود، زمينه تحقق اهداف خود را فراهم آورد. با نگاهي به چند مولفه مهم در فرآيند شكل دهي به سازمان يادگيرنده در سطح آموزش و پرورش به اين امر مهم، با نگاهي تحليلي و انتقادي پرداخته مي شود:
1. كلاس هاي آموزش ضمن خدمت
كلاس هاي آموزش ضمن خدمت در هر سازماني، از مهمترين مكانيزم هاي اثرگذاز در يادگيري كاركنان به منظور كارآمد نمودن دانش، مهارت و نگرش هاي لازم در انجام وظايف شغلي تلقي مي شود و انتظار بر اين است از طريق طراحي و اجراي چنين دوره هايي با توجه به نيازسنجي هاي عيني شغلي، زمينه پويايي سازمان فراهم شود.
مروري بر وضعيت اجرايي دوره هاي آموزش ضمن خدمت مشخص مي سازد كه در دوره وزارت آقاي حاجي به اين امر مهم توجه خوبي گرديد و حتي پاداش هايي نيز براي اين كلاس ها در نظر گرفته مي شد؛ اما با مرور زمان در دوره هاي وزارت آقايان علي احمدي و حاجي بابايي از روند كمي و كيفي اين دوره ها كاسته شد و در دوره وزارت آقاي فاني، تغييري در اين راستا مشاهده نشد و در چند سال اخير اين دوره ها در يك حالت حداقلي و آن هم عمدتا در ارتباط با تغييرات محتواي كتاب ها بصورت كلي و بدون در نظرگرفتن شرايط كيفي انجام مي شود و تقريبا در يك حالت تعطيلي اعلام نشده قرار گرفته اند و حتي گاها اجراي دوره هاي ضمن خدمت خدمت بصورت غير حضوري باعث لوث شدن فلسفه و جودي اين دوره ها شده است.
بنابريان بر اساس شاخص دوره هاي آموزش ضمن خدمت در ارتباط با اهداف سازمان يادگيرنده، نمي توان نمره قابل قبولي در اين ارتباط به آموزش و پرورش در شرايط كنوني داد.
2. استفاده كارشناسان، مديران و معلمان از مجله هاي تخصصي و يافته هاي پژوهشي
از مجلات مفيد و مناسب در درون آموزش و پرورش، مجلات عمومي مانند رشد تكنولوژي آموزشي، رشد معلم، رشد مدرسه فردا و رشد معلم بوده و مجلات تخصصي نيز از قبيل مجلات رشد در رشته هاي مورد تدريس معلمان مي باشد. در يگ نگاه ضمني شايد اين نتيجه قابل حصول باشد كه ميزان استقبال كارشناسان، مديران و معلمان از اين مجلات بسيار محدود مي باشد و اگر گفته هاي اينجانب از پشتوانه تجربي برخوردار نباشد؛ حتما همكاران تذكر فرمايند.
در كنار مجلات فوق، يافته هاي پژوهشي متعددي در شوراي تحقيقات و كميته هاي آموزشي موجود مي باشد كه هزينه هاي زيادي را متوجه آموزش و پرورش كرده است كه ميزان استفاده از اين يافته ها،خود بحث ديگري دارد.
3. فرآيند درس پژوهي
درس پژوهي يا تدريس به شيوه ژاپني، مشخص كننده روشي است كه معلمان چند كلاس در پروژه تدريس، همكاري مي كنند و اين همكاري را از طريق نوشتن طرح درس و اجراي آن به صورت مشترك و نيز نقد تعاملي آن به منظور بالنده نمودن فرآيندهاي ياددهي – يادگيري انجام مي دهند و اين روند خوشبختانه وارد درس كارورزي 4 دانشجويان دانشگاه فرهنگيان شده است كه خود كامي مثبت و رو به جلو مي باشد.
مشاهده روند اين كار علمي نيز گوياي اين واقعيت است كه شرايط كاري و انگيزشي معلمان، زمينه اين فعاليت ها را به صورت مطلوب فراهم نمي آورد و عمدتا نمونه اين كارها در مسابقات مرتبط و مختلف ديده مي شود تا شرايط واقعي دنياي مدرسه.
4. تقويت يادگيري گروهي
يكي از ويژگي هاي سازمان يادگيرنده توجه به يادگيري هاي گروهي مي باشد كه مصداق يادگيري هاي گروهي از طريق برگزاري جلسات آزاد و تسهيل گر گفت و گو و مباحثه بين مسئولين آموزش و پرورش، كارشناسان، مديران و معلمان پيرامون موضوعات و مسايل كاري است تا از طريق اين فرآيند، زمينه هم افزايي فراهم شود؛ كه اين امر نيز در سيستم آموزش و پرورش ما از روند مطلوبي برخوردار نمي باشد؛ هر چند كه كارهاي محدودي در اين زمينه انجام مي گيرد.
5. تقويت شايستگي هاي فردي
تقويت شايستگي هاي فردي از طريق نهادينه شدن سيستم ارزيابي صحيح عملكرد از توانايي هاي و ضعف كاركنان و نيز انجام برنامه هاي مناسب آموزشي و انگيزشي جهت تقويت توانايي ها و رفع ضعف ها از طريق برنامه هاي آموزشي موثر در ارتباط با ارتقاي دانش، تقويت مهارت ها و تقريب نگرش ها امكان پذير مي باشد.
توجه به شرايط كنوني آموزش و پرورش خود گوياي كم رنگ بودن اين فرآيند در ارتباط با تقويت شايستگي هاي فردي مي باشد.
توجه به مطالب فوق، نشان از نامناسب بودن وضعيت سازمان يادگيرنده در سيستم آموزش و پرورش كشور مي باشد كه ضرورت دارد اقدامات عاجل و عملي موثر در اين ارتباط انجام گيرد تا زمينه پويايي اين سيستم خطير و استراتژيك فرام شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان