در روزهاي گذشته و در شبکه هاي مجازي خبرهاي گوناگوني درباره اعتراض دانش آموزان پخش شد. اعتراض دانشآموزان به دشواري سؤالات امتحانات نهايي از امتحان شيمي آغاز شد وبه سرعت در سراسر کشور موجي از اعتراض گسترده دانشآموزان به دشواري سؤالات امتحانات نهايي شکل گرفت و دامنه آن از يک درس فراتر رفت. مسئولان آموزش و پرورش تأکيد دارند که طبق بررسيهاي انجام شده توسط کارشناسان مشخص شد تمام سوالات استاندارد است و علت اينکه دانشآموزان از پاسخ به سوالات امتحانات نهايي ناتوان هستند، مفهومي بودن سوالات و عدم مطالعه دقيق کتابهاي درسي است.
در طول يک هفته اخير نظرات متفاوتي درباره امتحانات نهايي مطرح شد و نظرات کارشناسان و معلمان درباره سخت بودن يا نبودن امتحانات نهايي امسال متفاوت بود. بنابراين نميتوان فعلا قضاوت يا داوري مشخصي درباره اين موضوع داشت و بايد منتظر ماند و ديد که دستور وزير براي پيگيري اعتراضات توسط سازمان سنجش و بررسي دوباره سوالات به کجا ميرسد؟
هر ساله برگزاري امتحانات با اعتراضي هايي از سوي دانش آموزان همراه است اما اين بار حجم اعتراضات گسترده تر و با جديت بيشتري همراه بوده و تقريبا هر روز شاهد اعتراض به سوالات امتحاني از سوي دانش آموزان مناطق مختلف کشور بوديم. دامنه اعتراضات به شبکه هاي اجتماعي رسيد. جمعي از دانش آموزان با تشکيل گروهي به نام "معترضين به امتحان نهايي 95" در شبکههاي اجتماعي اعتراض خود را نشان دادند و توانستند موجی از اعتراضات گسترده را سازمان دهی کنند. چرائي موج اعتراضات سراسري به امتحانات نهايي از نظر کارشناسان علوم اجتماعی فقط به خاطر تأثيرگذاری در کنکور و راه يابي به دانشگاه نيست.
به نظر مي رسد اين امر ريشه در الگوپذيري دانش آموزان از شبکه های اجتماعی برای تجمع و اعتراضات خياباني دارد.
حال در کشمکش بين خواسته دانش آموزان و پاسخ مسولان، ريشهيابي علل اعتراضات گسترده به امتحانات را بايد از زاويه ديد متخصصان علوم اجتماعي مورد بررسي قرار داد.با وجود اينکه اين اولين باري نيست که امتحانات دانش آموزان مفهومي است يا زمان بندي مناسبي ندارد اما چرا تاکنون هيچ يک از دانش آموزان گذشته نسبت به اين امر اعتراضي اين چنين نداشته اند؟!
تجمعات سريالي در اعتراض به امتحانات نهايي را ميتوان از ابعاد مختلف مورد بررسي قرار داد.به نظر مي رسد ورود تکنولوژي به دست دانش آموزان، صداي اعتراض دانش آموزان را بلندتر از سال هاي قبل به گوش مي رساند. اعتراض گسترده دانش آموزان به دشواري سوالات امتحانات نهايي ريشه در عوامل آموزشي ندارد. اعتراضات دانش آموزان، قطعا متاثر از گسترش فضاي مجازي و شبکه های اجتماعيست.کمپينهاي اعتراضي در شبکههاي پيامرسان و کانالهاي تلگرامي يا اينستاگرام تبديل به محلي براي بارگذاري پيامهاي اعتراضآميز و هماهنگي برای برگزاري تجمعات شده اند.
جهان باشتاب در حال تحول است و نظام آموزشي ما از انعطاف لازم براي به روز شدن برخوردار نيست و اين مي تواند در آينده خطري بزرگ براي کشور باشد.آموزش و پرورش با توجه به توسعه فناوري و سامانه هاي نوين قادر به استفاده و بهره برداري درست از بسياري از ابزارهاي موجود نيست.
محبوبيت شبکه هاي مجازي در ميان دانش آموزان به سرعت در حال فزونی يافتن است و طبق آمارهای موجود ۴۴درصد دانش آموزان ايراني از فضاي مجازي استفاده مي کنند. فضايي که اگر درست مديريت نشود مي تواند در تربيت اجتماعي آينده سازان کشور تاثير منفي داشته باشد. که اين خود از ضرورت توجه و اهميت برنامه ريزی درست سياست گذاران و برنامه ريزان حوزه آموزش و کارشناسان علوم اجتماعي برای اين حوزه دارد.
با اين تفاسير به نظر ميرسد بايد آسيبشناسي جدي در اين زمينه توسط متخصصان علوم اجتماعي و جامعه شناسان کليد زده شود. تاکنون هيچ تحقيق و پژوهش ميداني درباره وقوع چنين پديده هايي در مدارس ايران انجام نشده است. شايد بتوان بخشي از اعتراضات را بهپاي جو حاکم بر فضاي امتحانات و تأثير شبکههاي مجازي و پيامرسان نوشت اما پذيرفتن اين مسئله ميتواند بستري براي حرکت به سمت تجديدنظر و بازنگري در شيوههاي آموزشی در اين زمينه داشته باشد.
توجه جامعه شناسان به پژوهش در رسانه های ارتباطات جمعي با گرم شدن بازار مطبوعات و کتاب شروع شد. رواج فيلم و سينما و راديو و تلويزيون اين توجه را تشديد کرد. در دهه هاي اخير رايانه و اينترنت و سپس شبکه هاي اجتماعی توانستند توجه جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصان ساير رشته ها را به خود جلب نمايند. رسانه های جمعي و صنايع وابسته جداي از ديگر نهاد هاي اجتماعي وجود ندارند. آنها بخش ضروري فرآيند تغيير و تداوم هستند.
در شرايط بهتر يا بدتر، بر خلاف نگرش سنتي ما دگرگوني ها ادامه خواهد داشت. با ظهور رسانه هاي جمعي، جامعه امروزي پيوسته در حال تغيير بوده است. تغيير در رسانه ها در نتيجه فناوري هاي نوين به قدري سريع است که جامعه مدرن تا آنجا مي تواند به بقاي خود ادامه دهد که بتواند خود را با تغييرات سازگار کند. رسانه ها نقش مهمي در سازمان دهي و بازسازمان دهي جامعه دارند. ويژگي اصلي رسانه هاي جمعي، ناظر به رابطه ميان سبک رسانه اي و سبک زندگي است.
بخشي از اين علاقه مندي و گرايش، متاثر از فناوري هاي پيوسته در حال تحول و توسعه ارتباطي است.فناوري هاي جديد به قدري گيرا و هيجان انگيزند که کمتر کسي توان ناديده گرفتن آنها را دارد.اما آنچه در وراي اين جذابيت توجه علوم مختلف را به خود جلب مي کند اين واقعيت است که امروز دنياي جديدي ما را احاطه کرده است که در يک کلام "رسانه ساخت" است.
اين دنياي جديد به گونه محسوسي بر احساس، شيوه تفکر و انديشه ما، عناصري که توجه ما را جلب مي کنند، اينکه آيا اساساً بايد چيزي توجه ما را جلب کند يا نکند، ميزان توجه ما به آنها ، چگونگي اختصاص زمان و منابع مان به هر بخش يا تمامي اين موضوعات تاثير مي گذارد.براي درک اين دنياي جديد بايد به تمامي اجزا، فرآيند ها و شبکه هاي رسانه اي و ارتباطي توجه کنيم.
فراگيري امور عمومي از طريق رسانه هاي جمعي نوعي تاثير رسانه هاي جمعي به شمار مي رود و همواره موضوع کندوکاو و بررسي بوده است. "برجسته سازي" را مي توان يکي از مهمترين کارکردهاي رسانه هاي جمعي در شکل گيري افکار عمومي ناميد. برجستگي ادارک شده هر موضوعي، مستقيماً به ميزان پوششي که رسانه هاي جمعي بهآن موضوع مي دهند مربوط مي شود.کميت پوشش رسانه اي در افکار عمومی تاثير مي گذارد.
قلمرو ديگري که با جهت گيري جامعه شناختي بيشتر در بررسي برجسته سازي فعال است تاثير گزارش هاي رسانه هاي جمعي و شيوه هاي بازنمايي مفاهيمي که مردم از واقعيت اجتماعي دارند مي باشد. تاثير رسانه هاي جمعي در ايجاد جامعه پذيري و گرايش هاي مشابه اعتراضات دانش آموزان به امتحانات نهايي نشان مي دهد فاصله گرفتن از توجه به مسائلي مانند آنچه به آن اشاره شد و نقش شبکه هاي اجتماعي در ايجاد هيجانات پوپوليستی می تواند مشکلات حادی برای نظام آموزشی کشور ايجاد کند.
چندان جاي شگفتي ندارد که اکثر پژوهشگران و صاحب نظران معتقدند رفتار رسانه هاي جمعي افراد داراي ويژگي هاي اجتماعي مختلف است. تمايز گذاري متفاوتي را در ميان افراد مختلف با ويژگيهاي اجتماعي يکسان مي توان يافت. مشکل بتوان الگوي مشخصي از رفتار رسانه اي براساس سن، جنسيت و يا ديگر موقعيت هاي اجتماعي استخراج و بدان عموميت بخشيد.
شيوه استفاده ازرسانه هاي جمعي مختلف و رضايت حاصل از استفاده آنها از اين رسانه ها همواره يکي از موضوعات مورد توجه جامعه شناسان و متخصصان علوم اجتماعی بوده است.تلاش زيادي بايد صرف بررسي نقش رسانه هاي جمعي در سرعت بخشيدن به تغييرات نگرشي در سطح جامع و خصوصاً کارايي احتمالي رسانه هاي جمعي در " روشنگري " نسل جديد و ترکيب جمعيتي مخاطبان رسانه هاي جمعي و الگو هاي ارتباط بين فردي و جمعي براي استفاده از نوع خاصي از رسانه دارد پرداخت.
به تازگي تحت تاثير شرايط اجتماعي توجه زيادي صرف مطالعه محتوا و مضامين شبکه هاي اجتماعي مي شود که با وجود تغيير نقش اجتماعي شبکه هاي اجتماعي کماکان قالبي هستند. يکي از راه هاي خروج از بن بست موجود توجه دوباره به رسانه ها به منزله نهادي اجتماعي بوده که در آن کار به صورت سازماني صورت مي گيرد و جهت گيري آن به طرف توليد دانش و فرهنگ و ارتقاء سطح آگهي جامعه است و اعتقاد به اينکه رسانه ها موجب نظارت اجتماعي مي شوند.
دلايل زيادي وجود دارد که نشان مي دهد انبوه مخاطبان بر اساس عوامل اجتماعي، متاثر از اهميت يافتن بيشتر و همگني آشکار رسانه ها و انگيزه مصرف رسانه اي مي باشد. تجربيات مخاطبان بيشتر جمعی و کمتر فردي شده است.
مطالعه تاثير شبکه هاي مجازي وسيع تر از ان است که بتوان آن را در اين نوشته بررسي کرد. شايد زمان آن رسيده باشد که از طريق مقايسه فرآيند اجتماعي جاري در ساير مجموعه هاي نهادي و سازماني درک خود را از ساخت اجتماعي ارتباطات جمعي ارتقا بخشيم.
ما به چهارچوب جامعه شناختي جامعي نيازمنديم تا از طريق آن بتوانيم ويژگي هاي نهادي و سازماني شبکه هاي اجتماعي را از زواياي مختلف بررسي کنيم.
بدون ترديد گفتن از عمل کردن راحت تر است ولي تلاش از همين جا (گفتن) آغاز مي شود. بايد کانون توجه خود را بازتر کرده و نسبت به شناخت متغير هاي جديد درباره نقش رسانه هاي جمعي در جامعه پذيري و دگرگوني اجتماعي آموخت.
با وجود اين مي توان اميدوار بود که چهارچوب وقايع اخير احتمالاً چشم انداز نويد بخشي در مقابل تحلي گران اجتماعي با ترکيبي از خوش بيني و بدبيني را براي مطالعات جامعه شناختي تاثير شبکه های اجتماعی ترسيم کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جواب چونکه معلمان انان دارای اقتدار واحترام بودند.
وضع موجود ناشی از شبکه های مجازی نیست بلکه زاییده نگرش جامعه به معلم و نگرش معلم به دانش آموزان است.
کمی سوالات ازکمتر به بیشتر مفهومی کنن تا دانش اموزان بتونن
باامتحان کنار بیایند وبعد معدل این سالها در کنکور به صورت 50
درصد معدل این چند سال و50 ورصد هم کنکور باشه تا همه به
حق خود برسن خدایش یک دفع این همه استرس برای دانش اموزان
سال سوم بسیار زیان اوره
حکایت اموزش وپرورش ما و دیدگاه دولت نسبت به آن ، حکایت بنایی است که برای ساخت ساختمان ، پی ، فنداسیون ، شنارژ ، اجرهای نامرغوب ، ملات نامناسب به کار می برد و می خواهد در آخر کار برای شنارژ افقی بالا از بهترین نوع سیمان و مصالح استفاده کند. دیواری که از بیخ وبن ناپایدار است . وبنا به فکر بالای کار است.
حال مسئولین هم امده اند دوره ابتدایی را توصیفی کرده امتحان نهایی پایان دوره ( ابتدایی و راهنمایی )را برداشته ( معلم سوال طرح کند ، خودش امتحان برگزار کند ، خودش امتحان را تصحیح کرده و بررسی مجدد نماید و نمره دهد به همراه نمره مستمر) در مقطع راهنمایی نیز به همچنین ، حال در دبیرستان یادش آمده که امتحان مفهومی بگیرد . نمی دانم هدف از این کارها چیست ؟ شاید می خواهند بگویند که مدیر ( افتابه ای ) هستند؟
تا زمانیکه امثال معلم نماهایی مثل شما که بدنبال نمره فروشی ، وکلاسهای خصوصی اجباری باشند اوضاع بهتر نمیشود.
ناصری منش
خواجه نصیر