"مارشال مک لوهان " اولین بار درسال 1965 اصطلاح سواد رسانه ای را به کاربرد. او معتقد بود در دوره دهکده جهانی باید انسان ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند. سواد رسانه ای مجموعه ای ازچشم اندازهاست که مابه طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آنها بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شویم ،درک و تفسیر کنیم.
ما چشم اندازهای خود را با استفاده از ساختار دانش خود می سازیم ، برای ساختن ساختارهای دانش به ابزار و مواد اولیه نیازداریم. این ابزارها ،مهارت های ماست و ماده اولیه آن هم اطلاعات به دست آمده از رسانه ها و دنیای واقعی است. استفاده فعالانه بدان معنی است که ما از پیام ها آگاهیم و به طور آگاهانه با آنها در تعامل هستیم.
در بعضی از کشورها سواد رسانه ای به صورت رسمی از سوی نظام آموزش و پرورش نه فقط برای آگاهی و درک بهتر ، بلکه برای آزادی عمل انتقادی در برنامه مدارس گنجانده شده است. "پاتریشیا افدرهید"از اعضای موسسه آسپن در مقاله ای در سال 1989سواد رسانه ای را این طور تعریف می کند: توانایی دست یابی ،تجزیه و تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات در اشکال مختلف اعم از مکتوب و غیر مکتوب.
با پیدایش و گسترش انقلاب تکنولوژیک در دهه 1980، جهان به مرحله ای گام نهاد که پهنه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف دستخوش تغییرات اساسی و دامنه داری شد. این تغییرات بیشتر در امتداد حواس پنج گانه انسان و غلبه آنها بر عناصر زمان و مکان حادث شده و فرصت های مثال زدنی را فراروی توسعه ملت ها قرار داد. اما به موازات این فرصت ها وجود چالش ها و پیامد های ویران کننده حال و آینده زندگی افراد را تهدید می کند.
به راستی چه باید کرد؟
آیا با ابزارهای نظارت سنتی و وضع قوانین تنبیهی صرف یا ممنوع کردن ارتباطات موهن می توان از مردم (به طور عام) و کودکان و نوجوانان (به طور خاص) دفاع کرد، یا اینکه به کمک نرم افزار های الکترونیکی می توان به حذف یا ممانعت از انتشار پیام های زیان بخش همت گمارد؟ این جاست که سواد رسانه ای نقش خود را نشان می دهد .
" الیزابت تومان" در توصیف این موضوع می نویسد : سواد رسانه ای شم و استعدادی است که به بازشناسی اوضاع و احوالی منجر می شود که در پس تولیدات رسانه ای قرار دارند. موضوعاتی از جمله انگیزه ها ، ارزش ها، مالکیت و ثروت و همچنین آگاهی از چگونگی تاثیر این موضوعات در محتوای رسانه ها .
"مائورین بارون" مدیر بخش چند رسانه ای و عضو هیئت مدیره آموزش زبان انگلیسی مونترال ، سواد رسانه ای را جزء ، مولفه های با سوادی می پندارد و می نویسد :امروز افراد با سواد باید : 1- توانایی رمز گشایی ، درک ، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رساته را داشته باشند. 2- بخوانند ، ارزیابی کنند و متن، تصویر و صدا ویا ترکیبی از این عناصر را بیافرینند.
اندیشمندان ژاپنی نیز با الگو برداری از کشور کانادا ، تعاریف مختلفی ارائه کرده اند." میدوری سوزوکی" سواد رسانه ای را چنین تعریف می کند: سواد رسانه ای ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان در دسترسی به رسانه ها و انجام تحلیل انتقادی و ارزیابی رسانه ها در بافت اجتماعی، ، برقراری اشکال متعدد ارتباط به شکل های مختلف و ایجاد موضعی انتقادی است.
" سین میزوسوکی" از کارشناسان برجسته: سواد رسانه ای را توانمندی های چند گانه ای توصیف می کند که به کمک آن مردم ، اطلاعات را از طریق رسانه ها دریافت و به طور انتقادی تفسیرکرده و افکار، عقاید و توانمندی خویش برای طراحی ذهنی رسانه ها باز تولید می کنند.
اما براساس تعریفی که از سواد رسانه ای در ایران ارائه شده است: "سواد رسانه ای سوادی است که مخاطب به مدد آن ، می آموزد که در شرایط انبوه شدن پیام ،چگونه پیام های مورد نیاز را جست و جو کند و اهداف پیام را تشخیص دهد.
دکتر محسنیان راد می گوید: سواد رسانه ای سوادی است که در حالت انبوه شدن پیام ها در سپهر ارتباطی مخاطب قرار می گیرد؛ اینکه مخاطب چگونه به آسانی پیام های مورد نیاز خود را پیدا کند، به عبارتی توانایی تشخیص پیام هاست و این که مخاطب بداند رسانه های مورد نظر، کدام پیام را با هدف خبررسانی منتشرمی کنند یا قصد پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی) دارند.
دکتر معتمد نژاد هم سواد رسانه ای را نوعی درک متکی بر مهارت می داند که می توان بر اساس آن انواع رسانه ها را از یکدیگر تمیز داد و انواع تولیدات رسانه ای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد . یعنی محصول نهایی یک رسانه را تشخیص داد و این که آیا محتوا، رابطه ای با عدالت اجتماعی دارد یا خیر؟
یونس شکر خواه سواد رسانه ای را قدرت درک نحوه کار رسانه ها و معنا سازی در آنها بیان می کند.
از مجموع آنچه گفته شده می توان نتیجه گرفت که سواد رسانه ای : مجموعه مهارت هایی است که به مخاطب امکان می دهد تا علاوه بر تشخیص درستی و خلق انواع پیام های ارتباطی به بازشناسی مالکیت ،ثروت ،انگیزه ها و ارزش های نهفته در پیام ها دست یابد و با رویکردی انتقادی به تنظیم رژیم مصرف انواع پیام های ارتباطی بپردازد.
سواد رسانه ای از چهار حیطه شناختی ، حسی، اخلاقی و زیبایی شناسی تکوین یافته است – این حیطه چهارگانه در پیوستاری تعاملی به هم وابسته اند.
اصول سواد رسانه ای همان مفاهیم کلیدی هستند که مورد توجه راهبرد سازان ،سیاست گذاران و برنامه ریزان هر کشورقرار می گیرند.حتی آموزش دهندگان رسانه ای، آموزش خود را بر اساس مفاهیم سواد رسانه ای بنا می کنند که به چند مورد اشاره می کنیم.
سازه ای بودن رسانه ها: این مفهوم بیانگر این است که رسانه ها با دقت ماهرانه ای به ارائه برداشت هایی می پردازند تا عوامل معینی را انعکاس دهند. سخن قدیمی که می گوید " دوربین هرگز دروغ نمی گوید" حاکی از شیوه شرطی شدن ما برای پذیرش رابطه میان واقعیت و نمایش واقعیت به وسیله رسانه هاست . در روزگار واقعیت مجازی و شبیه سازی های کامپیوتری،دیدن، عین باور کردن نیست. رسانه ها دنیایی را به ما نشان می دهندکه هر چند حقیقی به نظر می رسد ، اما معمولاً ما به ازای خارجی ندارد. یادگیری تشخیص واقعیت از بازتاب واقعیت در این مفهوم مستتر است.
بازسازی واقعیت به وسیله رسانه ها: میان شیوه ارائه وقایع به وسیله رسانه ها با شیوه درک مخاطبان رسانه ها رابطه معنا داری وجود دارد. هنگامی که ما از فرد، موسسه ،موضوع ،شخص یا مکان ارائه شده در رسانه درک مستقیم و عینی نداشته باشیم،رسانه ها ، واسطه این درک خواهند بود. این یعنی رسانه ها با بهره گیری از نداشتن سواد رسانه ای ما ،واقعیت را آن گونه که می خواهند باز سازی می کنند از این رو حجم زیادی از ادراک ما را به وجود می آورند.
مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از طریق رسانه ها دریافت می کنند: تعامل اغلب مخاطبان بر اساس فاکتورهای فردی است. این فاکتورها عبارتند از: نیازها و اشتیاق های شخصی، خوشی ها و سختی های روزمره ،نگرش های نژادی و جنسیتی ،پیشینه ی خانوادگی و فرهنگی و.... یعنی مخاطب بر اساس انگیزه و ریشه های روان شناختی و اجتماعی از میان رسانه ها و پیام های مختلف، انتخاب خود را انجام می دهد.این ریشه ها زاویه ی دید مخاطب را ترسیم می کند. درک آنچه تلوزیون و رسانه های دیگر تعلیم میدهند، نکته محوری در سواد رسانه ای است.
ضرورت آموزش سواد رسانه ای:
"باری دونکان" عضو انجمن سواد رسانه ای کانادا ، سواد رسانه ای را پاسخی به حل مشکلات ناشی از رسانه ها معرفی می کند. به عقیده وی این پروژه باید به عنوان بخشی از واکنش های آموزش مدارس در برابر خشونت و سایر آسیب های رسانه ای در نظر گرفته شود."دونکان "در ضرورت این آموزش ، دلایل زیر را بر می شمرد:
1- رسانه ها در حیات فرهنگی و سیاسی ما تسلط دارند.
2- تقریباً همه اطلاعات،به جز مواردی که آنها را به طور مستقیم تجزیه می کنیم ،رسانه ای شده هستند.
3- رسانه ها قادر به خلق مدل های ارزشی و رفتاری پر قدرتی هستند.
4- رسانه ها بدون فعال کردن "خود آگاه" بر ذهن ماتاثیر می گذارند.
5- سواد رسانه ای می تواند مصرف رسانه ای را برای ما لذت بخش کند و رابطه انفعالی را به رابطه فعال تبدیل کنند.
" دن بلیک" هنگامی که در کارگاه آموزشی خود درباره سواد رسانه ای فعالیت می کرد، دلایل زیر را در ضرورت سواد رسانه ای بیان کرده است:
1- ما در یک محیط میانجی شده و با واسطه زندگی می کنیم.
2- سواد رسانه ای بر تفکر انتقادی تاکید می ورزد.
3- سواد رسانه ای بخشی از حیات یک شهروند فرهیخته و تحصیل کرده است.
4- سواد رسانه ای مشارکت فعال را در یک محیط اشباع شده رسانه ای ترویج می دهد.
5- ما به کمک آموزش رسانه ای فعالیت های ارتباطی را درک می کنیم.
دلایل دیگری نیز وجود دارند که فقط همراه با سایر دلایل می توانند از ضرورت آموزش سواد رسانه ای تصویر به نسبت کامل تری را ارائه دهند. این دلایل می توانند بر مبنای دیدگاه های زیبایی شناسی،شهروندی و نیز حمایتی ارائه شوند. اما علت مطالعه رسانه ها خود بیانگر ضرورت آموزش سوادرسانه ای است.
برنامه ریزی آموزشی سواد رسانه ای در ژاپن بر خلاف کانادا (که به وسیله یک نهاد غیر دولتی انجام می پذیرد) به عهده وزارت مدیریت عمومی ، امور داخله،پست و مخابرات است. در ژاپن نیز به امید یافتن جایگاهی مناسب برای سواد رسانه ای در نظام آموزش و پرورش تلاش هایی انجام شده است.
الگوهای آموزش سواد رسانه ای – چه الگوی کانادایی وچه الگوهای دیگر- دنیای رسانه ها را به یک رویکرد تحقیقی تشویق می کند. رویکردی که استفاده از آن در هر الگوی آموزشی دیگر اجتناب ناپذیر بوده و شامل سه پایه است:
پایه اول: افزایش آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای (یا به عبارت دیگر ،تعیین دقیق و بهداشتی میزان مصرف مخاطب از تلویزیون،ویدئو،بازی های الکترونیکی ،فیلم ها واشکال مختلف رسانه های چاپی.)
پایه دوم: آموزش مهارت های تماشای انتقادی است .یعنی آنچه می بینیم یا می خوانیم در چه کادری قرار داده شده است؟ چگونه رسانه ها به مفهوم عینیت بخشیده اند؟ و چه موردی احتمالاًبیرون کادر قرار گرفته اند؟
پایه سوم: فرا سوی ( دوردست) چارچوب برنامه رسانه ها است و پیام ها را به طور عمیق بررسی می کند.این پایه به تجزیه و تحلیل اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی معطوف است (مسائلی فراتر از کادر مورد تماشا را شامل می شود)
این مدل در انگلستان به وسیله " ادی دیک" و بر اساس چارچوب انتقادی ، طراحی و توسعه یافته و بعدها عده ای دیگر آن را اصلاح کرده اند.این مدل می تواند الگوی خوبی برای آموزش در ایران به شمار آید.
این مدل سه حوزه گسترده دارد که به کمک آنها می توان پرسش هایی راطرح کرد که در فهم انتقادی دانش آموزان موثر باشند.
1- متن : متن یک تولید رسانه ای است .از این رو متن یک برنامه تلوزیونی ،کتاب،پوستر،و غیره می تواند تولید رسانه ای محسوب شود.
2- مخاطب:کسی که متن رسانه را دریافت می کند خواه آن متن،خواندن یک کتاب باشد یا دیدن فیلمی در سینما،مخاطب محسوب می شود.
3- تولید : هر آنچه در ساخت یک متن رسانه ای به کار می رود،تولید نام دارد.
موانع سواد رسانه ای :
1- نبود زیر ساخت های لازم ارتباطی والدین نسبت به فرزندان
2- نبود انعطاف حقوقی در وضع قوانین رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسانه ای ایران
3- بی توجهی سیاست گذاران و برنانه ریزان در اختصاص ردیف بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای
4- فقر دانش اطلاعاتی و ارتباطی والدین نسبت به فرزندان
راهکارها:
1- انجام تحقیقات و مطالعات تطبیقی برای ارائه الگوی مطلوب و ممکن
2- وارد کردن سواد رسانه ای در نظام آموزشی کشور
3- ایفای نقش دیده بانی و نظارت دائمی بر توسعه سواد رسانه ای
4- اختصاص ردیف های بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای در قوانین بودجه
5- تهیه و تنظیم کتب درسی مناسب و برنامه های دیداری- شنیداری قابل دسترس
6- به کار گیری مشاورین خبره و متخصص در امور سواد رسانه ای
7- تشکیل ،راه اندازی و تشکل غیر دولتی سواد رسانه ای متشکل از معلمان مدارس، اساتید و پژوهشگران دانشگاهی و همچنین کارگزاران و دست اندر کاران صنعت رسانه ای کشور
8- نظارت والدین بر برنامه های تلویزیونی مورد توجه کودکان ( مثال: محدود کردن تماشای برنامه های خشونت بار و غیره)
روابط عمومی و سواد رسانه ای - با تلخیص و ویرایش
نظرات بینندگان