تنش بین معلمان ، معاونان و مدیران مدارس با دانش آموزان در حال افزایش است. این تنش ها گاهی به تنبیه بدنی دانش آموزان و در موارد نادر به تعرض دانش آموز و اولیا به معلمان منجر می شود. انعکاس نتنبیه بدنی دانش آموزان در رسانه ها از یک سو به اعتبار معلم و مدرسه در جامعه لطمه می زند و از سوی دیگر باعث آزردگی بخش هایی از معلمان می شود که از انتشار خبرهای ناخوشایند در باره معلمان آنها را آزار می دهد.
در فضای دو قطبی، ای بسا کودکان بی گناهی که اسیر خشم آنی برخی معلمان می شوند و ای بسا معلمی منضبط، با وجدان، سخت کوش و در عین حال مهربان و بخشنده ، مظلومانه با ضربه چاقوی یک دانش آموز شرور کشته می شود و یا معلمی دیگر از دست دانش آموزان و یا اولیا کتک می خورد. از هر سو که نگاه کنیم فضای دو قطبی به زیان معلمان است. چه بزنند و چه بخورند جامعه از آنها حمایت نمی کند.
این پرسش از سوی برخی معلمان در فضای مجازی بارها طرح شده که چرا رسانه ها اخبار مربوط به تنبیه بدنی و تعرض معلمان به دانش آموزان را به صورت وسیع پوشش می دهند اما به خبرهای بی ادبی ، بی انضباطی و بی احترامی و حتی درگیری فیزیکی بچه ها و اولیا با معلمان اهمیت چندانی نمی دهند؟ پاسخ دم دستی و غلط برخی همکاران به این سوال این است: "رسانه ها علیه معلمان توطئه کرده اند."
البته که توطئه ای درکار نیست. دلیل توجه رسانه ها به اخبار مربوط به کودکان این است که کتک زدن و اذیت و آزار کودکان ارزش خبری دارد . چرا ؟ چون افکار عمومی به موضوع حساس است. فرق کودک با بزرگسال چیست ؟ در اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح شده است « کودک به خاطر نداشتن رشد کامل فیزیکی و ذهنی محتاج مراقبت و حمایتهایی از جمله حمایتهای مناسب حقوقی قبل و بعد از تولد میباشد.»
تنش و درگیری، بیشتر در دبیرستان ها و هنرستان های پسرانه حومه و نواحی فقیر نشین شهرها رخ می دهد. تراکم دانش آموز در کلاس ، بی علاقگی دانش آموزان به درس و مدرسه ، خشونت در خانواده ها ، فقر مادی و فرهنگی ، مواد مخدر ، عدم توانایی برخی معلمان در مدیریت خشم ، نبودن تعریف دقیقی از بی انضباطی دانش آموزان و برخوردهای سلیقه ای معلمان در کلاس، از عوامل تنش بین معلم و دانش آموز است.
کاهش تعداد دانش آموزان کلاس، استفاده از مشاوران ورزیده در مدارس ، رفع فقر خانواده ها ، بالابردن فرهنگ عمومی ، افزایش جذابیت برنامه درسی ، بالابردن انگیزه و علاقه دانش آموزان ، افزایش مهارت های حرفه ای معلم و معاون و مدیر و... راه حل هایی اساسی است که در کوتاه مدت و حتی میان مدت عملی نیست. در حالی که تنش ها سال به سال افزایش می یابد و نوعی قطب بندی خطرناک در حال شکل گرفتن است.
بسیاری از معلمان آیین نامه انظباطی مدارس را ضعیف و به سود دانش آموزان بی انضباط ارزیابی می کنند و خواهان تدوین آیین نامه جدیدی هستند که تضمین کننده "اقتدار معلم" در کلاس باشد. برخی از معلمان مجازات هایی مانند اخراج دانش آموزان از مدرسه و تسلیم دانش آموزان متخلف و اولیای آنها به نیروی انتظامی و مراجع قضایی و مجازات آنها را کارساز می دانند و معتقدند که معلمان در کلاس امنیت جانی ندارند.
عده کمتری می گویند که آیین نامه باید حق معلم برای تنبیه بدنی دانش آموزان را در شرایط خاص به رسمیت بشناسد.
در مقابل برخی هم معتقدند که "پررو و گستاخ شدن" دانش آموزان پدیده ای جهانی و نتیجه گذار جوامع از روابط سنتی و پدرسالار به روابط مدرن است . نگاه معلمان به دانش آموز باید تغییر کند. امروزه حقوق کودک یکی از اساسی ترین شاخص های جوامع مدرن است. این گروه معتقدند که معلمان به جای فکر کردن به گذشته پراقتدار باید خود را با شرایط جدید وفق دهند و نظم و انظباط و اقتدار معلم را در مناسبات جدید و مدرن ،باز تعریف کنند.
اخراج دانش آموزان از مدرسه، یک فاجعه و به منزله اعتراف به شکست مجموعه آموزش و پرورش از معلم تا وزیز است. محروم کردن کودک از تعلیم و تربیت به هر دلیل و بهانه ای با کنوانسیون حقوق کودک و اعلامیه جهانی حقوق بشر ، تعالیم دینی و قوانین داخلی ایران در تعارض است. اتفاقا دانش آموزان ناسازگار نیاز بیشتری به استفاده از خدمات آموزشی و پرورشی دارند. اخراج دانش آموز بی تربیت از مدرسه مانند بیرون انداختن مریض بدحال از بیمارستان است.
در اینجا یکی از راه حل های مورد نظر برخی معلمان، یعنی توسل به دستگاه قضایی و انتظامی برای مجازات دانش آموز متخلف را مورد بررسی قرار می دهم . به عنوان مثال اگر دانش آموزی به معلم دشنام داد و یا حتی با معلم گلاویز شد و معلم را زخمی کرد و همکاران صورت جلسه کردند و پلیس هم تعرض دانش آموز را تایید کرد، دستگاه قضایی با دانش آموز خاطی چه می کند؟ در اینجا به جای حدس و گمان شخصی سراغ قانون می روم و جواب را از قانون مجازات اسلامی می دهم.
در دعوای دانش آموز و معلم، معلم در هر حالت بازنده است. اگر دانش آموز را بزند محکوم است. اگر دانش آموز معلم را بزند و حتی بکشد ، مجازات فرد زیر 18 سال در حد اقدامات تامینی و تربیتی است. جامعه طرفدار کودک است. قانون هم در مسایل کیفری برای کودک مسئولیت قائل نیست. اخبار مربوط به کودکان در رسانه ها واجد ارزش خبری بالایی است و با حساسیت دنبال می شود. جامعه هم به حقوق کودک حساس است.
کودکان زیر 12 سال اصولا مسئولیت کیفری ندارند. در مورد جرایم کودکان 12 تا 15 سال، اقدامات تامینی بدون زندان اجرا می شود و در مورد کودکان 15 تا 18 سال نحوه مجازات تابع "تشخیص رشد و کمال عقلی" متهم است. در اینجا فرض غالب در سیستم حقوقی این است که کودکانی که دست به اعمال مجرمانه می زنند، ماهیت جرم انجام شده و حرمت آن را درک نمی کنند، بنابراین فقط اقدامات تامینی در مورد آنها انجام می شود.
مطابق تعریف کنوانسیون حقوق کودک، سن مسئولیت مدنی 18 سال است. بر این مبنا تمام افراد زیر 18 سال (دختر و پسر) به عبارتی تمام دانش آموزان کودک محسوب می شوند. در کشورهای توسعه یافته، نظام کیفری کودکان از بزرگسالان کاملا جدا است و قانون در مورد کودکان جنبه حمایتی و اصلاحی و مراقبتی دارد و مجازات اعدام و حبس ابد برای کودکان نیز مطلقا ممنوع است. در ایران ما در ابتدای راه هستیم.
تعارض بین تعریف کودک در مفهوم بین المللی و سن رشد کیفری از یک سو با تعریف کودک از نظر شرعی و سن بلوغ شرعی از سوی دیگر یکی از تفاوت های نظام حقوقی و قضایی جوامع اسلامی و غیر اسلامی است. در فقه اسلامی رسیدن به سن بلوغ شرعی، ملاک خروج از کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی و همراه با مسئولیت کامل کیفری است.
مطابق ماده 49 قانون مجازات سابق(مصوب سال 70) ، «اطفال» از مسئولیت کیفری معاف بودند. تبصره ذیل همین ماده ، «طفل» را کسی تعریف می کرد که به حد بلوغ شرعی نرسیده است. بلوغ شرعی و نحوه تشخیص آن نیز براساس قانون مدنی تعیین می شد که مطابق تبصره 1 ماده 1210 : "سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است"،
بر این اساس دختران از سن 9 سال قمری و پسران 15 سال قمری بالغ و رشید محسوب و مسئولیت کیفری داشتند. مطابق قانون مجازات اسلامی قبلی مصوب سال 72 اگر مثلا یک پسر 15 ساله یا یک دختر 9 ساله جرمی مرتکب می شدند مانند یک آدم بالغ بالای 18 سال مجازات می شدند . در همین چارچوب برای نوجوانانی که از نظر شرعی بالغ محسوب می شدند احکام اعدام هم ، صادر می شد.
این انتقاد از سوی حقوقدان ها مطرح بود که حداقل سن برای اموری مانند اخذ گواهینامه رانندگی و گذرنامه و انجام معاملات رسمی و ... 18 سال است و افراد تا پیش از رسیدن به سن 18 سال واجد شرایط جسمی، روحی و عقلی لازم شناخته نمی شوند، پس چگونه همین افراد در صورت ارتکاب جرم همانند بزرگسالان دارای مسئولیت کامل کیفری هستند؟
در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مسایل کیفری کودکان در فصل 10 تحت عنوان: " مجازات ها و اقدامات تأميني و تربيتي اطفال و نوجوانان" از جرایم و مجازات بزرگسالان مجزا شده است . سن بلوغ شرعی تغییر نکرد، اما با تصویب ماده ۹۱ این قانون، بدون اینکه صراحتا مجازات اعدام نوجوانان حذف شود، شرایط توقف و یا عدم اجرای آن فراهم شد. با جرای قانون جدید صدور حکم اعدام افراد زیر 18 سال متوقف شد و حتی افرادی که قبلا محکوم به اعدام شده اند از فرصت اعاده دادرسی با قانون جدید برخوردارند.
در قانون مجازات اسلامی جدید، دختران و پسران زیر ۱۸ سال تمام شمسی ، بدون توجه به جنسیت جزء اطفال و نوجوانان محسوب شده و با آنها مطابق قانون رسیدگی بە جرایم اطفال و نوجوانان، رفتار خواهد شد. حقوقدان ها و مجامع بین المللی اجرای قانون جدید و کاهش صدور و اجرای حکم اعدام برای افراد زیر 18 سال را گام مهمی در جهت اجرای پیمان نامه حقوق کودک ارزیابی کرده اند.
ماده ۹۱ مجازات اسلامی مقرر می دارد: "در جرائم موجب حد یا قصاص، هرگاه افراد بالغ کمتر از هجده سال، ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازات های پیش بینی شده در این فصل محکوم می شوند."
در تبصره این ماده آمده است: "دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل می تواند نظر پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند، استفاده کند." منظور از "حد" مجازاتي است كه موجب، نوع، ميزان و كيفيت اجراي آن در شرع مقدس، تعيين شده است و قصاص مجازات اصلي جنايات عمدي بر نفس، اعضاء و منافع است كه به شرح مندرج در قانون اعمال مي شود.
طبق ماده ۳۷ پیماننامه حقوق کودک که معتبرترین سندجهانی در باره حقوق کودک است ، اجرای مجازات اعدام و حبسهای طولانی مدت و ابد بدون امکان آزادی برای کودکان زیر ۱۸ سال ممنوع است. دولت ایران پیمان نامه جهانی حقوق کودک را در سال 70 امضا کرده و در سال 72 بە تصویب مجلس رسیده و در حکم قوانین داخلی قرار گرفته است. تصویب و اجرای ماده 91 گام مهمی در جهت پای بندی ایران به این پیمان نامه بود.
در قانون مجازات اسلامی مصوب سال 92 هرگاه فرد نابالغ ، مرتكب يكي از جرائم موجب حد يا قصاص گردد درصورتي كه از دوازده تا پانزده سال قمري داشته باشد در مورد او اقدامات تامینی اخطار و تذكر و يا أخذ تعهد كتبي به عدم تكرار جرم و یا نگهداري در كانون اصلاح و تربيت از سه ماه تا يك سال اعمال می شود. اما اگر بین 15 تا 18 سال سن داشته باشد براساس ماده 91 رفتار خواهد شد.
به زبان ساده تر اگر دانش آموزان دبستان و دوره اول متوسطه به شخص بزرگسالی آسیب جسمی برسانند یا حتی او را بکشند دبستانی ها اصلا مجازات نمی شوند و دانش اموزان دوره اول متوسطه به اقدامات تامینی و تربیتی در حد نصیحت و تعهد و نگهداري در كانون اصلاح و تربيت از سه ماه تا يك سال محکوم قضیه فیصله می یابد . اما دانش آموزان دوره دوم متوسطه که بین 15 تا 18 سال سن دارنددر صورت ارتکاب جرح و قتل، باشبهه قاضی در رشد و کمال عقل متهم به همان اقدامات تامینی و تربیتی محکوم می شود.
بسیار بعید است که یک قاضی کودک 16 ساله ای را که دست به قتل و جنایت زده را دارای رشد و کمال عقلی تشخیص دهد. ضمن اینکه مجازات اعدام و زندان برای کودکان با نرم های جدید حقوقی و اسناد بین المللی در تعارض است و افکار عمومی به اعدام و مجازات کودکان واکنش منفی نشان می دهد.
دامن زدن به تضاد معلم و دانش آموز، برای معلمان بازی دوسر باخت است. اگر معلم دانش آموز را کتک بزند، اولیا ، فعالان حقوق کودک ، مدیران آموزش و پرورش و افکارعمومی او را محکوم می کنند و مجازات قضایی و اداری هم در انتظار اوست. در تعرض دانش آموز به معلم هم چون یک طرف ماجرا کودک است، باز هم معلم در معرض انتقاد قرار می گیرد . علاوه بر این دانش آموز نه اخراج می شود و نه به زندان می رود.
معلمی مانند هر حرفه ای نیاز به مهارت دارد. معلم باید روش مدیریت کلاس ، رفتار در شرایط بحرانی ، روان شناسی کودک و نوجوان و شیوه رفتار با دانش آموزان گستاخ را بیاموزد. معلم باید در معیارهای انضباط و نظم کلاس تجدید نظر کند و خندیدن و جنبیدن و حرف زدن و تکلیف ننوشتن و حاضرجوابی و... را از لیست تخلفات دانش آموزان حذف کند و هنر معلمی را بیاموزد.
شغل معلمی کم و بیش باید آمیخته با عشق و هنر باشد. امکان برقراری اقتدار سنتی در کلاس و مدرسه را باید فراموش کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اقتدار برای ما شخصیت و عزت نفس نمیاره. ما این رو بهتر از هر کسی میدونیم.
ولی به علت نقص سیستماتیک دانش اموز فهمیده دیوار معلم آنقدر کوتاهه که میشه نهایت حرمت شکنی رو بر علیه اون انجام داد, بعد به کمک مدیر و اداره و اولیا در نهایت معلم رو مقصر گند کاریها محسوب کرد.
اگه این واقعیت تلخ شما رو نرنجونه, معیشت که نداریم, حرمت شکنی دانش اموزان البته با مدد مدیر... به اون اضافه شده.
الان در دبیرستانی که من هستم خیلی از همکاران من رتبه های عالی و در نهایت متوسط دارند.
من خودم شریف قبول شدم ولی در نهایت به دلایلی شدم معلم شیمی.
و دوم اینکه من خارج از مدرسه در ارتباط با شغل دوم خودم با توجه به مشاغل دیگر, دولتی و خصوصی به جرات بیان میکنم که میانگین سواد و درک و فهم معلمها از اونها بشتر.
پس لطف کن از خودت مایه بذار و ظلم و تبعیض سیستماتیک حاکمیت در حق معلمان رو به بی لیاقتی ارتباط نده.
اولا اینکه معلم هم می تواند اشتباه کند
دوم در جامعه 2 میلیونی فرهنگیان ...
سوما کاسه داغ تر از آش نشو
چهارم جواب همکارهات رو محترمانه بده ....
کلا به دانش آموزان نباید رو داد و با آنها دوست شد اما این راهم بگویم همه دانش آموزها مثل هم نیستند
خود معلم باید در کلاس مقتدر باشد و با محصلین شوخی
نکند و طبق قوانین برخورد کند
آیا یک طرف ماجرا یک معلم مملکت نیست؟ راههکار شما برای دانش معلم چیست
مورد دوم از واقعیت موجود خیلی دور هستید. پس چرا طبق قانون کودکان حتی قاتل بعد از رسیدن به سن 18 سالگی اعدام می شوند و بدتر از این اگر شما جرات دارید بچه دبیرستانی خودتان را بگویید به مامور نیروی انتظامی یا قاضی یک زبان ساده در بیاورد مطمن باشید پرونده سازی برای فرزند شما میشه که تا مخالف نظام و خطر امنیت ملی هم پیش میره
باز همون مشکل قدیمی ما معلمان از فرق مینالیم از فرق در تمام زمینه ها
!
"فضای دو قطبی به زیان معلمان است. چه بزنند و چه بخورند جامعه از آنها حمایت نمی کند. "
چرا شما همه ی مقاله ها و مطالبتون انتقاد و خرده گیری به کار معلمان هست؟ آیا واقعا یه مطلب یا سوژه ای را نیافتید که یک بار تنها یک بار از معلمها حمایت کنید؟ شما همه ی مغز و به اصطلاح سواد رسانه ایتان را بکار گرفته اید که به اسم معلم فقط معلمان را بکوبید . آدم به اینی که شما هم در این سیستم معلم بوده اید شک میکند. یا واقعا شاید شما توی آموزش و پرورش کارمند بوده اید و فضا و جو کلاس را درک نمیکنید
آقای شیرزاد قبول فرمایید که از معلمان خیلی عقده دارید حالا برای چی من نمیدانم؟
در تمام مطالب شما صحبت از تنبیه و مجازات , .... است . به گمانم برداشت شما از معلم ، مامورین ساواک یا مامورین اعتراف گیری قرون وسطی می باشند .
دیشب 18/3/95 در فیلمی که مستخدم مدرسه بلندگو را می برد پیش تعمیر کار ( پدر شرور ترین شاگرد کلاس ، مدرسه و محله که همه حتی پدرش نیز از دست او عاصی بود ) با لبخند ملیحی فرمودند در اثر شرارت فرزند شما معلم کلاس شا ن دمش را گذاشت روی کولش و از این مدرسه رفت
اقای شیرزاد این است شان و جایگاه معلم در صدا وسیمای یک کشور .
لطفا برای معلم هم کمی احترام قائل شوید .
لطفا بفرمایید چندتا مقاله درباره احترام گذاشتن دانش آموز و اولیاء به معلم نوشته اید.
چند جا ازحقوق ضایع شده یک معلم طرفداری کردید؟
شما که چنین قلم شیوا و رسایی دارید چرا ازحق معلم دفاع نمی کنید ؟
خواهشا اگر مرهم زخم نمی شوید نمک زخم نیز نشوید
ممنون
برای من مشخص است که حتما شکست خواهید خورد .یا یک کلاس شلوغ بیسواد خواهید داشت از باتجربه می گویم اگر با دانش آموزی که تکلیف انجام نمی ددهد بر خورد نشود .به زودی نینی از دانش آموز ان هم به او می پیوندند .شما بهتراست به اموزش وپروش دیگر کشور ها هم نگاهی داشته باشید
«معلم باید در معیارهای انضباط و نظم کلاس تجدید نظر کند و خندیدن و جنبیدن و حرف زدن و تکلیف ننوشتن و حاضرجوابی و... را از لیست تخلفات دانش آموزان حذف کند»
اگر مشکل برخی دانشآموزان فقط اینها باشد که بعید میدانم معلمی به خاطر آنها به کتکزدن دانشآموز روی بیاورد...
2- مقایسه دانشآموز مشکلدار با بیمار و مدرسه با بیمارستان کاملاً نادرست است... بیمار اگر فریاد برمیآورد و ناله میکند از سر عمد و اختیار نیست... به سخره گرفتن عامدانه معلم توسط دانشآموز آیا مشابه رفتار آن بیمار است؟!
4- استدلال شما را مبنی بر اینکه اخراج دانشآموز از مدرسه یعنی شکست نظام تعلیم و تربیت، قبول ندارم. اگر نظام آموزش و پرورش مؤظف بود هر دانشآموز با هر نوع شرایط ورودی را در بهترین شرایط خروجی تحویل جامعه دهد، جامعه ما به مدینه فاضله تبدیل میشد. این استدلال با واقعیات جامعه منطبق نیست.
البته مواردی دیگر نیز هست که معلمان عزیز بهتر از همه از آن آگاهی دارند اما گوش شنوایی در دستاندرکاران نظام تعلیم و تربیت میخواهد...