دکتر نجفی بهدلیل انجام یک سری اقدامات رفاهی پس از دوران وزارت مورد تقدیر قرار گرفت ولی متاسفانه در دوران وزارت هرگز مورد تکریم فرهنگیان نبود.
پس از دکتر نجفی، هیچکدام از وزرا، کارایی او را نداشته و البته همواره مورد انتقاد معلمان نیز بودهاند. مازلو؛ با طبقهبندی نیازها، طبقات را به ترتیب فیزیولوژی، ایمنی و موقعیت اجتماعی میداند؛ پس نمیتوان نتیجه گرفت که صرفا برطرف نشدن نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی فرهنگیان باعث انتقاد گسترده آنها از وزرای آموزش و پرورش طی 25 سال گذشته شده است.
لازم است تحقیق گستردهای را که توسط دانشگاه هاروارد در ابتدای قرن بیستم صورت گرفت؛ یادآوری کنم. در این تحقیق، برای افزایش بازده کار و رضایت شغلی، محققان یک سری خدمات رفاهی گسترده را به کارکنان خود ارائه دادند، همانطور که پیشبینی میشد، بازده و راندمان و رضایت شغلی افزایش پیدا کرد. پس از قطع خدمات رفاهی، بر خلاف انتظار متوجه شدند که بازده و رضایت شغلی همچنان بالاست و کارکنان با شور و شوق کارشان را انجام میدهند.
برای چرایی موضوع، محققان مصاحبههای فراوانی انجام دادند؛ کارکنان از اینکه موردتوجه قرار گرفتند خرسند و راضی بودند. این تحقیق نشان داد که میزان رضایت، صرفا دستمزد نیست بلکه اصل موضوع روابط انسانی و کرامت انسانی حاکم بر سازمان است.
این یافته موجب شد مدیران سعی کنند از کارکنان در برنامهریزی، سازماندهی و کنترل، مشارکت بخواهند و نظر آنها را جلب کنند. فرهنگیان هرگز حاضر به همدردی با مسئولانی نخواهند بود که در مصاحبهها و نشستهای تلویزیونی، وضعیت آموزش و پرورش را بهشت برین میدانند.
به نظر من مدیران آموزش و پرورش باید سعی کنند روابط انسانی خود و ارزش نهادن به آرای کارکنان را تحکیم بخشند وگرنه «در» همچنان بر پاشنه 25 سال گذشته خواهد چرخید.
نظرات بینندگان