چندی پیش نوبخت، معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور گفت: «هر چقدر آموزش و پرورش بتواند از بخش غیردولتی در مدیریت مدارس استفاده کند موفقتر است، البته تعارض با نوعی تحمیل هزینه به خانوادهها به وجود میآید. اما با توجه به علاقهای که خانوادهها به فرزندان شان دارند حاضرند از برخی از مخارج بزنند اما فرزندشان در یک مدرسه مناسب تحصیل کند. میزان سهمی که به وزارت آموزش و پرورش تخصیص یافته است به خاطر بیمهری ما نیست بلکه دولت در شرایط نداری است و همچنان همانند یک پدر که درآمد ناکافی دارد باید میان فرزندانش این درآمد را تقسیم کند». این روزها موضوع بودجه آموزشی سال 94 زمینه گفتوگوها و نوشتههای فراوانی را در رسانهها پدید آورده است. کارشناسان، کنش گران و برخی از نمایندگان مجلس آن را برای گرداندن گستردهترین وزارتخانه کشور بسیار کم میدانند و برخی از کاربه دستان آموزشی و دولتی آن را توجیه کرده و از آن پشتیبانی میکنند. گرچه بخشهای گوناگونی از سخنان معاون رئیسجمهور را میتوان موشکافانه مورد ارزیابی بیشتر قرار داد اما، در این یاداشت به بررسی دو نکته بسنده میشود؛
1- ایشان میگویند «باتوجه به علاقهای که خانوادهها به فرزندان شان دارند، حاضرند از برخی از مخارج بزنند اما فرزندشان در یک مدرسه مناسب تحصیل کند». در دگرگونیهای ساختاری دولت پیشین، پیشدبستانی در بیشتر دبستانهای دولتی تعطیل شد. برای نامنویسی فرزندم در این دوره، همه دبستانهای پیرامون خانه را زیر پا گذاشتم اما، نتوانستم دبستانی دولتی برای نامنویسی او بیابم و در پایان نیز وادار! به نوشتن نام او در سرای محله با هزینهای زیاد اما کمتر از غیردولتی شدم. هدف از طرح این تجربه آن بود که اگر هم دولت برای گسترش مدرسههای غیردولتی دورخیز کرده است، این حق را ندارد که خانوادهها را به سوی این مدرسهها براند. بله خانوادهها حاضر به هزینه برای فرزندان شان هستند اما با چه بهایی!؟ آیا معاون رئیسجمهور میپذیرد که خانوادهها از سبد خوراکی یا بهداشتی و پزشکی خویش کم کنند و به هزینههای آموزشی بیفزایند!؟
بیگمان خانواده، نخست باید نیازهای زیستی خویش را برآورده سازد سپس در اندیشه درس و مشق فرزند خویش باشد. گویا در این بازی، آزادی خانوادهها در برگزیدن مدرسه برای فرزندان خویش زیر پا گذاشته میشود.
2- ایشان میگویند «میزان سهمی که به وزارت آموزش و پرورش تخصیص یافته است به خاطر بیمهری ما نیست بلکه دولت در شرایط نداری است و همچنان همانند یک پدر که درآمد ناکافی دارد باید میان فرزندانش این درآمد را تقسیم کند» این سخن چندان پایه درستی ندارد زیرا رئیسجمهور روحانی روز 16 آذر لایحه بودجه 94 را به مجلس داده است– یعنی بیش از یک ماه و نیم پیش. اما افت بهای نفت در کمتر از یک ماه گذشته رخ داده است!
این بدان معناست که حتی پیش از کاهش بهای نفت، دولت توجه کافی به کمبودهای فزآینده اقتصادی نهاد آموزشی کشور مانند ناخرسندی فرهنگیان از دستمزدها، صرف نزدیک به 99 درصد از بودجه این نهاد برای حقوق فرهنگیان، فرسودگی نزدیک 65 درصد مدرسهها، فقر دلهرهآور آموزشی در استانهای نابرخوردار مانند سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان، بوشهر و ....، گستردگی امکانات ناایمن و پیامدهای تلخی مانند رویداد شینآباد، کمبود فضاهای آموزشی و فشردگی غیراستاندارد کلاسها در بسیاری از مدرسهها و از همه مهمتر کاهش جایگاه اجتماعی فرهنگیان نداشته است.
سخن پایانی اینکه همواره آموزش و پرورش از دو سو آسیبهای سختی دیده است. از سویی افرادی که چندان شناختی از آموزش و پرورش نداشتهاند و تجربه حسی معلمی را ندارند. و از دیگر سو کمتوجهی دولتها به نقش توسعهای سامانه آموزش در بهدست آوردن جایگاههای برتر منطقهای و جهانی در توسعهیافتگی. امیدوارم مجلس با همکاری دولت هنگام بررسی بودجه به همه حساسیتهای موجود در نهاد آموزشی توجه نشان دهد.
*عضو کانون صنفی معلمان
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.