انسان موجودي اجتماعي است و براي زندگي در جامعه، نياز به ارتباط با انسانهاي ديگر دارد. امروزه در همه جوامع اعم از توسعه يافته و يا در حال توسعه، شاهد گسترش ارتباطات اجتماعي هستيم. واژه ي تشکل به يك گروه بندي اجتماعي گفته ميشود که براي پي گيري و تحقق هدف هاي صنفي و شغلي يا سياسي خود کوشش مي کنند.
از اين رو مي توان گفت که يك گروهبندي اجتماعي از نظر علم جامعهشناسي تركيب منظم و سازمان يافتهاي از اشخاص هستند كه با مردم پراكنده و يا تودههاي غير منسجم اجتماعي فرق جامعهشناختي دارند ، زيرا حركت تودههاي سازمان نيافته و يا فاقد تشكل و بيانسجام، اثر کمي در نظام جامعه دارد.
کانون ها و تشکل هاي صنفي به عنوان سازمانهاي مردمنهاد وظيفه نظارت كامل و همهجانبه بر دولت و مسئولان دارند و از اين طريق دموكراسي برقرار ميشود. در كشورهاي توسعه يافته سازمانهاي مردمنهاد امتحان خود را پس دادهاند و تا جايي قدرت دارند كه احزاب و سياست مداران به آنها اقتدا ميكنند.
سازمانهاي مردمنهاد وجدان بيدار جامعه هستند و جامعه از طريق فعاليت سازمانهاي مردمنهاد واكسينه ميشود. فعاليتهاي پژوهشي در سازمانهاي مردمنهاد بسيار مهم است و بايد فعالان در سازمانهاي مردمنهاد بتوانند از دستاوردهاي پژوهشي ساير نهادها استفاده كرده و خودشان يافته پژوهشي توليد كنند.
تشکل هاي صنفي فرهنگيان کشور از سال هاي پاياني دهه 70 پا به عرصه ي وجود گذاشتند و در مدت حيات 15 ساله خود، سياست هاي دولت ها و مجالس مختلف را در قبال آموزش و پرورش تجربه نمودند. اين دولت ها و مجالس، عليرغم سردادن شعار هاي جذاب و دادن وعده ي برآمدن روزگار خوش براي فرهنگيان، درعمل اراده اي براي اصلاح سيستم تعليم و تربيت نداشتند.
تلاش کنشگران صنفي و مدني فرهنگيان در راستاي کشاندن مساله آموزش و پرورش به عرصه عمومي با بي تدبيري به عنوان حربه اي در دست مخالفين مورد بهره برداري قرار گرفت. دولت مردان و مجلسيان با وجود اشراف بر خواسته ي اصلي فرهنگيان كه کاملاً صنفي، غير سياسي و معطوف به تأمين نياز هاي اوليه شان بود، براي پاسخ گو نبودن ساده ترين شيوه ي اتهام زني و وابستگي به جريان سياسي مقابل را برگزيدند.
گرچه خط و مرز مشخصي را هرگز نمي توان بين امور صنفي با مسايل اجتماعي و سياسي تصور نمود ، با اين حال طيف صنفي کانون معلمان خود را تشکلي غير دولتي، غير سياسي، غير تجاري و غير انتفاعي که اهداف خود را بر بهبود کمي و کيفي آموزش و پرورش کشور، اصلاح فرهنگ جامعه و احقاق حقوق دانش آموزان و معلمان متمرکز کرده مي داند. اين تشکل همواره کوشيده است به هيچ جناح سياسي و حکومتي وابسته نباشد.
حرکت هاي صنفي فرهنگيان، در اين سال ها، حرکتي اصيل و برآمده از اراده ي جمعي معلمان کشور و در چهار چوب قوانين جمهوري اسلامي بوده است.کنشگران صنفي و مدني فرهنگيان با استفاده از فضاي باز ايجاد شده به تلاش خود براي رفع تبعيض نسبت به فرهنگيان و رساندن صداي خود به گوش مسولان پرداختند.چيستي کار صنفي در گستره آموزش و پرورش در ميان فعالان مستقل مدني و تشکل هاي صنفي فرهنگيان يکي از موضوعات چالشبرانگيز ميان کنشگران اين صنف بوده است. چالش هايي که به اختلاف هايي دامنه دار و آسيب رسان و ناخوشايند مبدل شده و باعث پديد آمدن اشتقاق هاي گوناگون شده است.
بدون تشکل صنفي، تشکلي که قادر باشد خواسته هاي معلمان را به صورت معقول، قانوني و کارشناسي شده به گوش مسئولان برساندنمي توان مطالبات صنفي را در جوامع امروزي پي گيري نمود. کانون هاي صنفي معلمان و تشکل هاي همسو با آن متاسفانه با همه تلاش ها و زحمات شان در اين راه موفق نبودند.
متاسفانه چالش هاي ايجاد شده بين کنشگران مدني و صنفي باعث پسرفت و بي تفاوتي بدنه فرهنگيان نسبت به فعاليت هاي صنفي اين گروه گرديده است. اعضاي قديمي کانون ها و انجمن هاي صنفي به خاطر ساليان طولاني در عرصه فعاليت صنفي و هزينه هاي پرداخت شده خود را در اين مسائل محق و معلمان را وام دار خود مي دانند و حاضر به پذيرش انتقادات نسبت به عملکرد ضعيف کانون هاي صنفي معلمان و تشکل هاي هم سو نيستند.
زمان آن رسيده است که کنشگران صنفي و مدني روشنتر به اين موضوع چالشبرانگيز ورود كنند.
پس از فضاي باز به وجود آمده ، تشکل هاي صنفي تحت عناوين کانون، انجمن و شورا شروع به رشد کرده و بدون کار کارشناسي و آشنايي دقيق از ضوابط و مقررات، اهداف و کارکرد كانون ها فقط با رويکرد احساسي نسبت به خلاء کمبود تشکلي جهت احقاق ظلم رفته بر فرهنگيان در شهر ها و شهرستان ها ايجاد شدند و توانستند تعدادي از همکاران را به خود و فعاليت هاي صنفي جذب نمايند که به خاطر عدم توانايي و شايستگي بعضي از مسئولان کانون ها اين همراهي و همکاري به سردي گرائيد.
يكي ديگر از دلايل عدم اقبال بدنه عظيم فرهنگيان به تشکل هاي صنفي را مي توان ورود به مباحث و موضوعاتي خارج از حيطه فعاليت هاي صنفي دانست.
حال که کمي از فضاي احساسي آن زمان دور شده ايم، مي توان نسبت به نقد منصفانه آنها اقدام نمود. تعدد کانون ها بدون ساز و کار مناسب نه تنها کمکي به احقاق حقوق فرهنگيان نكرده است بلكه هماهنگي و همکاري بين آنها را به معضلي جدي مبدل نموده است.
کانون هاي صنفي به خاطر تفکر حاکم در ساليان متمادي و عدم شفافيت در همه زمينه ها نتوانستند قاطبه معلمان را راضي به حمايت از خود نمايند و با از دست دادن مشرعيت خود، توان چانه زني با مسئولان را نيز ازدست داده اند.
اصرار بر برخي مواضع غير ضروري باعث برخورد هاي قضايي و امنيتي با بعضي از فعالان صنفي شده که موجي از ترس و نا اميدي در بين ساير معلمان مشتاق ايجاد نموده که خود باعث انزواي بيشتر کانون هاي صنفي و از دست دادن حمايت و پشتوانه حدود يک ميليون فرهنگي جهت بالابردن قدرت چانه زني فعالان صنفي در مقابل مسئولان شده است.در حالي که مي توان با برگزاري مجمع عمومي و انتخابات جديد با کانديداهاي جديد، ميدان را جهت حضور و فعاليت هاي فعالان نوظهور فراهم نمود.
بدون همکاري کارشناسان و متخصصان، سازمان هاي صنفي نمي توانند درکي واقع بينانه و علمي از نظام آموزشي داشته باشند و مطالبات را با زباني منطقي و قانوني مطرح نمايند. تشکل صنفي مانند هر سازمان ديگري سخت نيازمند منابع انساني متخصص است، بدون حضور نيروهاي متخصص حتي در صورت تشکيل مجمع عمومي با شرايط دموکراتيک هدف نهايي محقق نخواهد شد.
عدم موفقيت اعضاي کانون ها و انجمن هاي صنفي در حل مشکلات معلمان اين پيام را به مخاطبان صنفي اين گروه القاء مي نمايد که بايد تغييري در نگرش و رويکرد کانون به مسائل صنفي رخ دهد.
کنشگران اين طيف، پيوند با روزنامهها و رسانهها را جدي نگرفته و در خلاء ايجا شده نتوانستند همراهي اغلب فرهنگيان سراسر کشور را مجاب کنند. به خاطر کارايي ضعيف اعضاي کانون ها و انجمن هاي صنفي اکثريت فرهنگيان اعتماد خود را نسبت به آنها از دست داده اند و عملا کانون ها و انجمن هاي صنفي را در پيگيري مطالبات خود همراهي نمي کنند که اين خود مشروعيت کانون ها و انجمن هاي صنفي را زير سوال برده و از قدرت آنها براي رويارويي با مشکلات معلمان مي كاهد.
براي برطرف نمودن مشکل مشروعيت مي توان با برگزاري انتخابات شفاف نسبت به جذب افراد متخصص و صاحب انديشه و توانا که قادر به درک واقعي از مشکلات و معضلات حوزه آموزش و پرورش کشور بوده و به دور از هياهو و جنجال آفريني غير ضروري با سازمان دهي و طراحي سيستم هاي موثر جهت احقاق حقوق از دست رفته تلاش نمايند.
به ياد داشته باشيم هدف همه فعالان صنفي رسيدن به اهداف والاي فرهنگي و ساختن جامعه اي پوياست.قدرت يک تشکل صنفي به توان کارشناسي و ارائه راه حل های عملي و اعتماد سازي است نه تجمع و ايجاد چالش و مخالفت و درگيري با نهادهاي امنيتي و طرح شعارهاي غير اجرايي.
با توجه به جايگاه ويژه فرهنگيان در تشکيل زيرساخت انساني، فکري و اجرايي کشور، ضروري است که در برنامه ريزي هاي توسعه و پيشرفت آينده و سياست هاي کلان کشور جايگاه معلمان به طور جدي تر مورد توجه خاص قرار گيرد که کوتاهي در اين امر تهديدات جدي را براي آينده کشور در بر خواهد داشت، زيرا خروجي هاي يک نظام آموزشي ناکارآمد به همه ي حوزه هاي مملکتي آسيب خواهد زد.
آنچه در ساليان اخير نه در گفتار که در عمل پيوسته تعطيل بوده، توجه به جايگاه و منزلت اجتماعي قشر فرهيخته ي فرهنگي است، قشري که همواره در فراز و نشيب هاي عصر حاضر، طلايه داران دفاع از ارزش ها و ناخدايان کشتي تعليم و تربيت نسل جوان بوده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ابتدا باید دربراه ضرورت وجود تشکلهای صنفی معلمان، فرهنگ سازی کرد. نه اطلاع رسانی صرف. فرهنگ سازی به معنای درونی شدن اهمیت چنین تشکلاتی است.
مکانیزم مهم درونی شدن هم این است که معلمان به طور ملموس به اهمیت وجود این تشکلات و کارساز بودن آنها پی ببرند.
اگر تاثیر مستقیم این تشکلات در کار و درآمد معلمان انعکاس نیابد، هرگز فرهنگیان، با این تشکلات همراهی عمیق و واقعی نخواهند داشت.