به نظر من علاوه بر مواضع سیاسی میان شاکی و متشاکی و تأثیرپذیری آن از نظر جناحی و سیاسی ؛ این فرآیند نتیجه اعمال بیمارگونه و آلوده ی دستگاه های اداری و سازمان های دولتی است که اعتقادی به اجرای قانون و رعایت حق الناس ندارند به عبارتی روح حاکم بر افکار و تصمیمات در نظام اداری ما هنوز طاغوتی است . مگر تنها عدم اجرای قانون همین مورد بوده و بس . خیلی از قوانین توسط قانونگذار مصوب شده لیکن توسط دستگاه های دولتی نه تنها اجرا نمی شوند بلکه تعمداً به دلایل سلیقه ای و فرار از مسئولیت و ناتوانی و عقده های درونی آدمهای ناچیز و ندانم کار حقوق کارکنان نادیده گرفته می شود و حتی کارشناسان حقوقی و امور اداری و مسئولین وقت در اداره کل و مناطق اظهار می کنند که ما به دلیل مشکلات مالی نمی توانیم و نباید از دادخواست افراد شاکی در قبال دستگاه دولتی حمایت کنیم .
این اعتقاد ناشی از کجا و چیست ؟
مگر تنها رأی اجرا نشده دیوان توسط دستگاه های دولتی در این مورد بوده است ؟
اگر همکاری رأی گرفته و دستگاه آن را اجرا نمی کند جهت شهادت بیان کند تا بدانیم مشکل از کجاست ؟
اگر چه در این موضوع حمایت از شاکی ممکن است به دلیل سیاسی کاری بوده باشد اما این خود بدترین گناه و زشت ترین عمل اخلاقی است که فقط باید با بازی های سیاسی حقت را بگیری .
ریشه همه آلام و دردها در فکر و روح و تصمیمات کسانی است که به ناحق بر مسند قدرت ( نه خدمت ) تکیه زده اند و شرم آور است که اجرای قوانین و رعایت حق الناس به نظر شخصی و سیاسی آدم ها گره بخورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان