صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

کانون صنفی معلمان ( تهران ) در اقدامی شجاعانه ،تجاوز معلم زنجانی به ندا دانش آموز 9 ساله را محکوم کرد‎!

 بیانیه ، اصلی ترین دغدغه‌ی کانون را "مسائل آموزشی و صنفی"  می داند/ فعالان صنفی تا کنون آزار جنسی و تنبیه بدنی دانش آموزان را با تئوری جبر شرایط محیط توجیه می کردند/  نوعی از تفکر صنفی، تعصب و افراط گرایی را در بین معلمان ترویج می کند/ تفکر صنفی عملگرا ، معلم را عصبانی و برانگیخته و آماده تعرض به این و آن  تعریف می کند/ کشاندن گروه هایی از معلمان عصبانی  به خیابان و لاف و گزاف سیاسی در بیانیه ها ، هزینه فعالیت صنفی را تا حد غیرقابل تحمل بالا می برد/  تشکل های صنفی درباره  تجاوز ناظم یک دبستان به 6 دانش آموز 8 تا 11 ساله ، بیانیه صادر نکردند/ برخی فعالان  اراده مختار و آگاه معلم در تشخیص خوب و بد را زیر آوار جبر محیط و شرایط مادی دفن می کنند/ تشکل های صنفی در سال 94 به غلط بودن اعتصاب و تعطیل کلاس ها پی بردند/ پاسخ کانون به منتقدانی که در باره القائات شاهد علوی و ربط دادن اعدام فرزاد کمانگر به فعالیت صنفی هشدار دادند، توهین و ناسزا بود/ کانون های صنفی باید از گروه های مبارز و قهرمان پرور و درگیر با دستگاه های امنیتی و انتظامی، تبدیل به تشکل های "آموزشی – صنفی" شوند/ کانون ها برای اعتمادسازی و بازگشت به مسیر قانونی تاکتیک تجمع غیر قانونی در خیابان ها را کنار بگذارند/ در حال حاضر شعارهای کانون بر اساس روحیات و تمایلات عقب مانده ترین و بیسوادترین بخش معلمان تنظیم می شود/ برخی فعالان ، تشکل های رقیب معلمی و یا منتقدان را به عنوان "دشمن" طبقه بندی می کنند...

آسیب شناسی تشکل های معلمان و چرخش در تفکرات و مواضع کانون صنفی معلمان

کانون صنفی معلمان تهران در بیانیه ای با اشاره به تجاوز جنسی معلم یک دبستان روستایی  به "ندا"دانش آموز 9 ساله زنجانی گفته  است : " همه کودکان حق دارند مصون از تعرض و تجاوز دیگران زندگی کنند و آموزش ببینند و ما از این حق دفاع می کنیم."

در بیانیه آمده است : "متاسفانه آزار جنسی کودکان در مدرسه پیش از این هم رخ داده ولی هرگز با آن به صورت ریشه ای برخورد نشده است. "

انتشار این بیانیه یک اقدام بی سابقه است، زیرا اولین بار است که کانون و تشکل های متحد آن، بیانیه ای رسمی در محکومیت تنبیه بدنی و آزار جنسی دانش آموزان توسط معلمان منتشر می کنند. 

اغلب فعالان صنفی انتشار این گونه اخبار را توطئه ای علیه معلمان می دانند و به جای محکوم کردن همکاران متجاوز و قانون شکن به خبرنگاران و رسانه ها اعتراض می کنند.

برخی فعالان انتشار این گونه اخبار را مغایر با همبستگی صنفی معلمان می دانند و می گویند هیچ کس از تنبیه بدنی و تجاوز جنسی حمایت نمی کند و این گونه اعمال محکوم است . اما ...

اما چه ؟...

آنچه بعد از قید اما می آید ، محکومیت در جمله اول را کم رنگ می کند و محکوم کننده تمایلات خود را لو می دهد و در نقش مدافع آزار کودکان ظاهر می شود.  

- چرا رسانه ها فقط اخبار تخلفات معلمان را منتشر می کنند؟

- چرا رسانه ها اخبار فداکاری معلمان را پوشش نمی دهند؟

- آیا کتک زدن دانش آموز بدتر است یا اختلاس های چند هزار میلیاردی ؟

- آیا تجاوز جنسی فقط در مدارس اتفاق می افتد؟

- با این حقوق و مزایای ناچیز چه انتظاراتی از معلمان دارید؟

- حکومت و دولت و رسانه ها و ... دست به دست هم داده اند تا معلم را بکوبند.

- می خواهند چهره معلم را در جامعه تخریب کنند.

اینها نمونه هایی از شبهات رایج صنفی است.  

برخی از شبهات ناشی از ذهنیت توهم توطئه است و بخشی ناشی از بی اطلاعی از کار رسانه و مفهوم خبر است. برخی از شبهات هم مانند ارتباط تنبه بدنی با اختلاس و حقوق کارکنان بانک بی ربط است.

نوعی از تفکر صنفی ، تعصب و افراط گرایی را در بین معلمان ترویج می کند.

نمونه هایی از کلیشه های رایج چنین است:

- همه از دولت تا رسانه و منتقد و روشنفکر علیه معلمان متحد شده اند.

- اوضاع معیشت معلمان از همه اقشار بدتر است.

- معلمان گرسنه اند.

-  چرا کارمند بانک و مهندس نفت و مخابرات و پزشک و... حقوق بیشتری می گیرند.

- حقوق معلم به اندازه ای هزینه رفت و آمد او به مدرسه است و در واقع در مدرسه بیگاری می کند.

معلوم است که در چنین فضای ذهنی صحبت از تخلف یک معلم توطئه محسوب می شود.

گاهی کامنتی در یک سایت در باره تعطیلات معلمان و یا کاریکاتوری در یک روزنامه ، تبدیل به جنجال می شود.

نوعی از تفکر صنفی عمل گرا ، معلم را موجودی عصبانی و برانگیخته و آماده تعرض به این و آن  تعریف می کند. 

در مورد تخلفات  معلمان مانند آزار جنسی کودکان و تنبیه بدنی دانش آموزان هم موضع اغلب فعالان صنفی مبهم و محکوم کردن این اعمال با قید و شرط و تبصره همراه است. 

برخی فعالان صنفی ،خشونت و حتی اذیت و آزار جنسی دانش آموزان را  با بر شمردن مشکلاتی مانند تراکم دانش آموز در کلاس های درس ، نوع تربیت دانش آموزان در خانواده ، کمی حقوق و مشکلات معیشتی معلمان توجیه و معلم خطاکار را تبرئه می کنند.

تصویر برخی فعالان و تشکل ها از معلم، موجودی منفعل و اسیر جبر شرایط پیرامونی به خصوص جبر اقتصادی است.

در بخشی از بیانیه  کانون با صراحت بر مسئولیت فردی و اجتماعی شخص معلم تاکید شده است : " به باور ما وجود ده‌ها دلیل دیگر هم به هیچ معلمی اجازه نمی‌دهد که مسئولیت فردی و اجتماعی خود را نادیده بگیرد و دست به اقدام خشونت آمیز در هر سطح ، به خصوص با کودکان بزند."

این موضع ، یعنی فاصله گرفتن از نظریه ای که اراده انسان را در جبر محیط منحل می کند ، قابل تقدیر است.

بیانیه تلویحا به کوتاهی کانون در طرح این گونه مسایل اعتراف کرده،  اما طبق معمول تقصیر را به گردن فرادستان انداخته است.

گویا فرادستان در یک توطئه حساب شده ، کانون را درگیر مسایل ابتدایی مانند دستمزد و حقوق و... کرده اند. در اینجا باز هم نگاه جبرگرایانه مادی خود را نشان می دهد.

تفکر جبر گرایانه از این نظر که اراده و اختیار و آگاهی  انسان را نادیده می گیردو فرد را تابع شرایط محیط و موقعیت اقتصادی می داند ، توهین به شخصیت مختار انسان است. 

کانون در گذشته حتی در مواردی مانند تجاوز ناظم یک دبستان به 6 دانش آموز 8 تا 11 ساله ، که انعکاس وسیعی در افکار عمومی یافت ، بیانیه صادر نکرد.

فعالان مطبوعاتی کانون که قبلا درباره تنبیه بدنی و تجاوز جنسی ناظم به 6 کودک دبستانی نوشتند ،ریسمان  فاجعه  را به آسمان  حقوق و مزایا و تراکم دانش آموز در کلاس (جبر محیط)  بافتند تا اراده مختار و آگاه معلم در تشخیص خوب و بد را زیر آوار جبر محیط و شرایط مادی دفن کنند.

اما بیانیه اخیر کانون تا حدودی از تفکر جبرگرا فاصله گرفته است.

بیانیه اصلی ترین دغدغه‌ی کانون را "مسائل آموزشی و صنفی"  می داند.

این نقطه شروع خوبی است، زیرا  اولویت دادن به مسایل آموزشی، لوازمی دارد که بدون توجه به آنها ، این دغدغه در حد شعار باقی می ماند.

انتظار این است که فعالان به لوازم شعار جدید خود توجه کنند.  

لوازم تقدم نگاه آموزشی بر صنفی ، تاکید بر مسئولیت های حرفه ای معلم در مدرسه و کنارگذاشتن تحلیل های مبتنی بر تضادبین  معلم( کارگر ) با مدیران (کارفرما) و صرف نظر کردن از واژه های مزدبگیر و فرودست برای توصیف معلم است.

 

برخلاف دیگر بیانیه های کانون:

 - در این بیانیه  مسئولان دولتی و وزیر تهدید نشده اند.

- به طبقات و اقشار دیگر جامعه حمله نشده است.

- نویسنده بیانیه وعده زلزله و خیزش و طوفان و جنبش  نمی دهد.

- بر پیشانی بیانیه اثری از اشعار انقلابی شاملو و سایه دیده نمی شود.

- شعارهای مارک دار ایدئولوژیک مانند کالایی شدن آموزش در آن دیده نمی شود.

- متن تحریک آمیز و در جهت مایوس کردن معلمان و دعوت به کم کاری نیست.

شاید جدی گرفتن این نشانه ها خوش بینانه باشد، اما به هرحال،  هیات مدیره کانون را باید در بازگشت به مسیر درست و تحلیل مسایل صنفی در چارچوب آموزش و پرورش تشویق کرد.

کانون هر چند به کندی، در طول سال های گذشته و البته با پرداخت هزینه ، چیزهایی را آموخته است.

 

چند نمونه تجدید نظر کانون :

-  پاسخ کانون به منتقدانی که به فراخوان های پی در پی اعتصاب توسط کانون در سال های 86و 87 اعتراض می کردند و می گفتند که کانون ها نباید دانش آموزان را وارد دعوای صنفی خود با دولت کنند،  توهین و تهمت و پرخاشگری بود.

-  پاسخ کانون به منتقدانی که می گفتند فرزاد کمانگر را به موضوعات صنفی سنجاق نکنید، پرخاشگری بود.

- پاسخ کانون به افرادی که در مورد القائات افراد نفوذی مانند شاهد علوی هشدار می دادند توهین و ناسزا بود.

خوشبختانه همان افراد که سال 86 و 87 بارها فراخوان اعتصاب و تعطیلی کلاس دادند ، در سال 94 به غلط بودن اعتصاب و تعطیل کلاس ها پی بردند و تاکتیک تعطیل کلاس را از برنامه خود حذف کردند.

کنار گذاشتن تاکتیک اعتصاب و تعطیل کلاس این یک گام مهم و منطقی بود.

تصور می کنم حداقل برخی تشکل های صنفی در مورد ورود به مسایل قومی و تجزیه طلبانه هم هوشیار شده اند.

اما این اقدامات ناتمام است. ضعف کانون ها فاصله گرفتن از مدرسه ، تعقیب سیاست های ماجراجویانه و عدم تمکین به قانون است. 

حوادت نیمه اول سال 94 نشان داد که ماجراجویی و درگیری خیابانی و لاف و گزاف های زبانی و تهدید به طوفان و زلزله در بیانیه ها ، مشکلات را پیچیده تر می کند و هزینه فعالیت صنفی را تا حد غیرقابل تحمل بالا می برد.

 

کانون برای اعتمادسازی و بازگشت به مسیر قانونی باید صراحتا اعلام کند که :

-  کانون تاکتیک تجمع غیر قانونی در خیابانها را کنار می گذارد و خود را متعهد به حرکت در چارچوب قوانین عادی کشور می داند.

-  کانون برخورد ایدئولوژیک برمبنای تئوری تضاد را کنار می گذارد. 

- کانون در رفتار از گروه مبارز و و آوانگارد و قهرمان پرور و درگیر با دستگاه های امنیتی و انتظامی تبدیل به تشکل "آموزشی – صنفی" می شود.

- کانون به جای وحدت با سندیکای نقاشان ساختمان کرج و یا رانندگان اتوبوس و  اتحادیه کارگران بیکار و... با گروه های معلمی ومسئولان آموزش و پرورش تفاهم می کند.

-  کانون به جای تلاش برای بزرگ و عمیق کردن شکاف های آموزش و پرورش ،  در جهت ترمیم  این شکاف ها می کوشد.

 

کدام شکاف ها ؟   

- شکاف مدیران – معلمان که الان تحت عنوان تضاد فرادستان و فرودستان دامن زده می شود.

-  شکاف دانش آموز – معلم ، که از زمان قتل مرحوم خشخاشی مورد توجه فعالان کانون است.

-  شکاف اولیا – معلم ، که به نحو خطرناکی در حال گسترش است.

-  شکاف معلم – دولت و دامن زدن به این تفکر عقب مانده که همه چیز تقصیر دولت است و دولت باید همه مشکلات را حل کند . این نگاه با افزایش قدرت و مسئولیت مردم و جامعه مدنی در تضاد است.

- شکاف معلم – معلم ، درحال حاضر برخی فعالان کانون ، تشکل های رقیب معلمی و یا منتقدان را به عنوان دشمن اصلی طبقه بندی کرده اند.

 

فعالان کانون باید به این نتیجه برسند :

- تزریق خصومت و نابردباری در صفوف معلمان هیچ قرابتی با کار "آموزشی-صنفی" ندارد.

- درگیری با نهادهای امنیتی چه واجد ارزش های قهرمانی باشد یا نباشد،  ارزش صنفی نیست.

- زندان کشیدن ارزش صنفی نیست.

- ایجاد چالش و مخالف خوانی دایمی با وزیر و دولت و  طرح شعارهای غیر اجرایی،  با کار صنفی مغایر است.

- قوت یک تشکل صنفی به توان کارشناسی و ارائه راه حل عملی و اعتماد سازی است نه ژست های اپوزیسیونی.  

- کار صنفی که فقط کلی گویی در مورد فقر و بدبختی معلمان نیست.

- برخی کنش ها و سخنان ارزش سیاسی دارند، اما فضای صنفی ظرفیت حمل این ارزشها را ندارد.

معلمان لایه های مختلفی دارند ، در حال حاضر شعارهای کانون بر اساس روحیات و تمایلات عقب مانده ترین و بیسوادترین بخش معلمان تنظیم می شود:

 

کدام بخش ؟

- معلمانی که اعتقادی به حرفه ای و تخصصی شدن شغل معلمی ندارند.

- معلمانی که مخالف تناسب بین کیفیت و کمیت کار و میزان حقوق دریافتی هستند.

- معلمانی که با نظارت ، ارزشیابی  و رتبه بندی واقعی معلمان مخالفند.

- معلمانی که خود را محور و مرکز آموزش و پرورش می دانند و ضد دانش آموز و اولیا هستند.

- معلمانی که درکی بسیار مادی از شغل معلمی دارند و فقط فیش حقوقی برایشان مهم است.

- معلمانی که حقوق معلمی را اندازه هزینه رفت و آمد می دانند و در کلاس کار نمی کنند.

- معلمانی که حل همه مشکلات را از دولت می خواهند.

- معلمانی که به دلایل سیاسی و عقیدتی با دولت و حکومت مشکل دارند.

- معلمانی که دنبال بازار آشفته هستند تا از زیر کار در بروند و تنبلی و ناکارآمدی خود را توجیه کنند. 

بلندگوی این بخش از معلمان شدن ، ممکن است به کانون کمک کند که برای دولت چالش ایجاد کند ، اما کانون را بیش از پیش از فضای مدرسه ومسایل مدرسه دور می کند.

برای برخی از گروه های کارگری مانند سندیکای نقاشان ساختمان یا اتحادیه کارگران بیکار و... نام های دهن پرکن دارند اما در عمل از تعدادی افراد غیر کارگر و ایدئولوژیک تشکیل شده اند و پیوندی با بدنه کارگری ندارند. کانون باید با فاصله گرفتن از این گروه های درگیر ، اولویت را به مسایل آموزش و پرورشی و پیوند با بدنه معلمان در مدرسه بدهد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 30 ارديبهشت 1395 14:46 خوانده شده: 3094 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +17 -1 --
alish52 1395/02/30 - 15:19
با احترام فراوان به حقیقت و معلمان واقعی سرزمینم

شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هرکس برسد از خویش است
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/02/31 - 01:21
این عبدالهی طوری حرف میزنه که, ظاهرا قبلا معلمان از این کارها حمایت میکردند؟!!!!
واقعا شرم آور که متوجه نیستید, چه توهینی به معلمان میکنید.
کاری بد, که متاسفانه نه معلم که گاها توسط اولیا نیز صورت میگیره. حالا پدر و مادرها باید بیانه محکومیت صادر کنند؟!!!!
شیرزاد جان, شما که از این روش ... سعی در کوبیدن معلم دارید, و در حمایت از فانی و پاشنه آشیل دولت تمام خواستهای به حق او را با کمال بی ادبی ناله و زیاده خواهی نشان میدهید,
محکوم هستید.
بله کار ...محکومیت دارد.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 06:13
آلیش 52 گرامی ، این نوشته، استقبالی است از بیانیه جدید کانون در مورد محکومیت کودک آزاری در مدرسه ای در زنجان. نوشته حاوی این پیشنهاد است که کانون با قبول چند واقعیت دیگر از جمله عمل در چارچوب قوانین عادی کشور ، اقدام خود در جهت تبدیل شدن به تشکلی "آموزشی -صنفی " راتکمیل کند. شعری که شما نوشته ای به موضوع نمی خورد زیرا نه کانون شیشه است و نه نقد کردن سنگ اندازی است. فقط که نباید حکومت را نقد کرد ، تشکل های مدنی هم نیاز به نقد دارند.
پاسخ + 0 0 --
گلشن 1395/03/01 - 08:31
تقصیر از خود معلمان است. در نوشته قبلی آقای عبداللهی قسمتان دادم که کامنتی در باره نوشته این عزیز نوشته نشود ولی کسی گوش نکرد این هم عاقبتش.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 13:16
گلشن عزیز ممنون از حضور پربارتان . اما اگر کسی دیگران را به کاری ترغیب کرد حداقل خودش باید آن را رعایت کند که گفته اند : عالم بی عمل مانند زنبور بی عسل است.
پاسخ + +18 -1 --
ناشناس 1395/02/30 - 16:21
پيرمردپرحاشيه
پاسخ + +16 -1 --
ناشناس 1395/02/30 - 16:27
معمولا معلمان كانون صنفى تشكيل ميدهند نه كسانى كه زمانى معلم بوده اند شما كه بازنشسته شده ايد هدفتان از اين نوشته ها چيست كه هر معلمى كه به فكر حقوق مادى معلمان باشد را بى سواد تنبل و غير حرفه اى ميخوانيد شما خبرى از مدارس و وضعيت افتضاح ان نداريد زيرا مدت هاست از مدرسه فاصله گرفته ايد شايد كسانى كه اعتراض نميكنند بى سواد تنبل و غير حرفه اى هستند زيرا از موقعيت خود ميترسند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 06:35
دوست عزیز تعداد زیادی از فعالان صنفی تشکل ها و اعضای هیات مدیره کانون تهران را بازنشستگان فرهنگی تشکیل می دهند. یعنی می فرمایید آنها هم از مدرسه بی خبرند؟...من کجا گفته ام هر معلمی به فکر حقوق مادی معلمان باشد تنبل و غیر حرفه ای است؟ عرض بنده این است که شعارهای احساسی و پوپولیستی کانون بر اساس روحیات و تمایلات عقب مانده ترین و بیسوادترین بخش معلمان تنظیم می شود. مشخصات این بخش از معلمان را هم نوشته ام. نمونه ای از این فعالیت ها قهرمان سازی ، درگیری سیاسی با نهادهای حکومت ، سلب مسئولیت از معلم ، ترویج کم کاری و ایجاد یاس در بین معلمان و...است. این فعالیتها متناسب با روحیات بخش عقب مانده و احساسی معلمان است. معلمان حرفه ای و باسواد معمولا با این روحیات بیگانه اند.
پاسخ + +11 -2 --
ناشناس 1395/02/30 - 16:30
فعلا كه شما خودتان را مركز آموزش و پرورش مى دانيد محكوم كردن تجاوز كه اقدامى شجاعانه نيست معلمان كه فرشته نيستند و با اين حقوقى كه اموزش و پرورش ميدهد مگر معلم باسواد هم وارد اموزش و پرورش ميشود؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 06:49
دوست عزیز به نظرم در این فضای صنفی که خود دوستان در ایجاد آن سهیم بوده اند،محکوم کردن تجاوز یک معلم به یک دنش آموز 9 ساله ، عملی شجاعانه است. عده ای بر اساس نوعی تفکر صنفی فکر می کنند همبستگی صنفی شامل حال معلمان متجاوز جنسی و معلمانی که دانش آموز را زیر مشت و لگد می گیرند هم می شود. می گویند تجاوز جنسی و خشونت ورزی معلمان محکوم است اما ... حرفشان را بعد از اما می زنند و اضافه می کنند اما چون بچه ها بی تربیتند ، چون در خانه کتک می خورند ، چون تراکم دانش آموز زیاد است ، چون حقوق معلم کم است ، چون به معلم ظلم می شود باید به جای معلم متجاوز و کتک زن، وزیر و رییس جمهور و سیستم را محکوم کرد. این گونه برخورد یعنی سلب مسئولیت و اختیار و اراده انسان و تبرئه متجاوز. ضمنا بر خلاف نظر شما در مدارس معلم باسواد و حرفه ای و مودب و مهربان زیاد داریم. معمولا بخش غیرحرفه ای معلمان که اقلیت کوچکی هستند جذب این نوع گفتمان صنفی می شوند . گفتمانی که مشکلات معلم را در کادر آموزش و پرورش نمی بیند و معلم را مزدور و فرودست می نامد.
پاسخ + 0 0 --
alish52 1395/02/31 - 15:53
تا اونجایی که فهمیدم این قضیه رخ نداده و قبل از وقوع چاره شده!!!!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 19:47
آلیش 52 گرامی ، موضوع آزار و اذیت جنسی ندا دانش آموز 9 ساله روستای قره تپه توسط معلم 34 ساله را دادستان ، رییس نیروی انتظامی و اداره کل اموزش و پرورش زنجان تایید کرده اند. بحث حقوقی پیچیده ای هم در این رابطه جریان دارد.... شما را نمیشه مجبور به قبول واقعیت کرد. برخی گمان می کنند واقعیت همان چیزی است که در ذهن آنها می گذرد. هنوز هم عده زیادی معتقدند که فرود آپولو روی کره ماه یک نمایش ساختگی بوده و آدم روی کره ماه پیاده نشده است.
پاسخ + +17 -1 --
ناشناس 1395/02/30 - 16:33
شما و نسل باسواد !!! اگه دوران معلميتون عرضه اى داشتين الان وضع آموزش و پرورش اين نبود به هر حال امثال شما و اقاى فانى عمر مفيدتان به سر آمده و بايد كم كم غزل خداحافظى را بخوانيد ما خودمان ميدانيم راه درست كدام است به راهنمايى شكست خوردگانى مثل نسل شما احتياج نداريم
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 06:57
پای فانی هم آمد وسط . تعجب کردم چرا دوستان یادشان رفته بود. کم کم به بحث شیرین "حاجی بابایی بهتر از فانی است" هم می رسیم!... دوست عزیز این ایراد به کانونها هم وارد است. تعداد بازنشسته ها در هیات مدیره کانونها زیاد است و تا جایی که خبردارم حضور بازنشسته ها در هیات مدیره کانونها خلاف اساسنامه است. منهم مثل شما فکر می کنم که بازنشسته ها باید از مشاغل اجرایی کنار بروند و در نقش مشاور ایفای نقش کنند. تجربه شکست هم باید نوشته شود تا نسل بعدی از این شکستها درس بگیرند و شکست نخورند.
پاسخ + 0 0 --
مهدی 1395/02/31 - 13:52
من هم با شیرزاد موافقم به هیچ وجه همکاران عزیز اسم فانی را نباورید شیرزاد جان به اسم فانی حساس هستند این فانی یک قدیس استولی بیاید باهم سرود حاج بابایی ..... است بخوایم باور گنید شیرزاد میاپ پیسخوان میشه ای حاج بابابی .... اب نمک نشناس بیاید همکاران جهت جلب نظر شیرزاد باهم گروهی بخوایم
پاسخ + 0 0 --
زیر خط فقر 1395/03/03 - 18:29
جالبه که این بنده خدا آقای شیرزاد در همه مباحث نظر میدن و همیشه هم نظر عکس اکثریت جامعه فرهنگیان را دارند به قول دوست عزیزمان دوران این نظرات پوسیده و کهنه به سر آمده کاش اینگونه آرمانی فکر کردن در همه موارد از جمله وضعیت معیشت هم می بود اما افسوس همکارانی چون جناب شیرزاد و شهسوار همیشه عکس بقیه معلمان فکر میکنند
من مدتی بود این سایت را نمی آمدم به دلیل وجود چنین افرادی که همیشه سعی می کنند نه بگویند به خواسته های همکاران عزیز
پاسخ + +12 -1 --
یک معلم 1395/02/30 - 17:41
فرض رو میذاریم بر این که همه ی حرف های شما درست باشه ولی محض باور پذیری صداقت شما حداقل یه مطلبم در انتقاد از رفتار و سیاست های دولت ها بنویسین.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 07:07
یک معلم گرامی ،اسم بنده را همراه با اسم وزرا و مدیران آموزش و پرورش در گوگل سرچ بفرمایید، به ده ها مطلب انتقادی از مدیران دست می یابی . چون احتمالا حوصله این کار را ندارند. خدمت شما فروتنانه و فقط جهت اطلاع عرض می کنم که از سال 76 تا کنون صدها مقاله و گزارش و یادداشت در نقد مدیریت آموزش و پرورش و بررسی مسایل آموزش و پرورش در رسانه های معتبر نوشته ام و باز هم می نویسم. اگر باز هم قانع نشدی ایمیلت را بده تا فهرستی از مقالات انتقادی دوسال اخیر را برایت بفرستم.
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/02/31 - 14:16
بنده این کلید واژه ها رو در گوگل سرچ کردم :"شیرزاد عبداللهی + فانی" و تنها مطلبی که مستقیما در یک سال گذشته از شما درباره ی فانی دیدم نقد استیضاح ایشان بود به دلیل سیاسی بودن!!!!
یکی از بدترین وزرای تاریخ آموزش و پرورش استیضاحش سیاسی هم باشه برکناریش رو باید جشن گرفت. حالا از این مورد بگذریم.

شما میگی کلی مطلب انتقادی از دولت نوشتی، (البته احتمالا منظورتون اوناییه که توش از نچزوندن بیشتر معلم ها انتقاد کردی!!!) یه مطلبم در مورد ایرادها و اشتباهات فانی در باب پیگیری حق و حقوق معلم ها بنویسید ما تو این سایت ببینیم.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 08:08
یک معلم عزیز، پیش بینی کرده بودم که گوگل شما با اسم من لج باشد و مقالات مرا نشان ندهد ! حالا برویم سراغ شق دوم . ایمیلت را بگذار تا مقاله هایی که در نقد مدیریت و سیاستهای آموزش و پرورش از شهریور 92 نوشته ام را برایت بفرستم.
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/03/01 - 21:00
حرفای شما دیگه خیلی جالبه! گوگل من با اسم شما لجه؟!!! اسکرین شات بذارم قبول می کنین؟ بعید می دونم!
به اندازه ی کافی با تفکرات شما آشنا شدم. سپاس
پاسخ + +24 -1 --
حسینی از بوکان 1395/02/30 - 17:46
خداوندا شر آقای شیرزاد عبداللهی را از سر آبرو و ارزش واعتبار
معلمان کشورم کوتاه بنما. آمین
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 07:19
حسینی عزیز اگر من نقد نکنم شخص دیگری پیدا می شود که همین نقدها را می نویسد. در عصر اطلاعات روشهای حذفی مقابله با اندیشه و اظهار نظر افراد جواب نمی دهد. اندیشه و نظر غلط را با اندیشه و نظر درست جواب می دهند این شیوه معلمی است. شما الان چون قدرت نداری نفرین می کنی . احتمالا کسی که مخالف خود را شر می داند و خواستار حذف او است اگر قدرت داشته باشد مخالف خود را ترور می کند یا به زندان می اندازد. دوست عزیز در گفتگو هیچ طرفی شر و هیچ طرفی خیر نیست. من نگرانم که شما در کلاس با اشتباهات دانش آموزان چگونه برخورد می کنی ؟
پاسخ + 0 0 --
حسینی از بوکان 1395/02/31 - 11:13
آقای عزیز فکر نکنم کسی توانایی ترور و کشتن شما راداشته باشد
زیرا امثال شما آموزش و پرورش را به کلی نابود کرده اند.
توصیه میکنم مروری بر نوشته های خود داشته باشید و اگر انصاف دارید
قضاوت کنید چقدر برعلیه خواسته های بر حق معلمان نوشته اید.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 13:36
آقای حسینی ، عجب منطق نابی دارید! فرموده اید خودم نوشته های خودم را مرور کنم و بعد قضاوت کنم که چقدر علیه خواسته های برحق معلمان نوشته ام. اینکه می شود اعتراف گیری ! خوب برادر جان ! لابد شما این نوشته ها را مرور کرده اید که چنین قاطعانه نظر می دهی . حالا اگر راست می گویی، دوسه نمونه از نوشته های من علیه خواسته های برحق معلمان را نشان بدهید. به جای کلی گویی نوشته های مرا داخل گیومه نقل کنید. اول نفرین می کنی و بعد تقاضای اعتراف به گناه .
پاسخ + 0 0 --
زیر خط فقر 1395/03/03 - 18:35
آقای شیرزاد به عنوان یک فرهنگی از شما خواهش میکنم اینقدر با همکاران عزیز سر لجاجت به خرج ندهید و لطفا از این به بعد در مباحث سایت مشارکت کمتری داشته باشید. افکار شما مورد قبول 90 درصد فرهنگیان نیست همینطور هم هست که مرتب از طرف کاربرهای سایت مورد انتقاد قرار می گیرید
دو تا همکار مثل شما در سیستم آموزش و پرورش باشند دیگه نیازی به دشمن نداریم
پاسخ + +6 0 --
ناشناس 1395/02/30 - 18:01
از ماست که بر ماست
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 13:44
ببخشید آقای حسینی بوکانی ، یادم رفت در مورد ترور توضیح بدهم سال 86 یکی از فعالان صنفی که شبیه فیلسوفها حرف می زند و بجز خودش و همشهریش کس دیگری را قبول ندارد در وبلاگش نوشت که سنگی در جیب خود پنهان کرده و اگر مرا جایی ببیند با ان سنگ مرا می زند. یعنی بحث ترور بحث آشنایی است. ضمنا من نگفتم که شما تروریست هستی گفتم کسی که خودش را حق و مخالفش را شر می داند استعداد ترور دارد.
پاسخ + +7 -1 --
رسول 1395/02/30 - 18:08
جناب آقای عبدللهی نظرات شما بسیار روشن و قابل قبول است بنده نیز عقایدی نظیر شما دارم ولی جو روشنفکرانه بر فضای مدارس حاکم نیست البته در بین یک ملیون معلم بدیهی است که یک نفر دچار اختلال جنسی باشد که البته خود آموزش و پرورش نیز شرایط وقوع این جرم را فراهم کرده است. ولی نظرات شما در روی کاغذ قابل پذیرش می باشد وقتی وارد کلاسی بشوید که 35 نفر از دانش آموزان ارازل و اوباش که هیچ انگیزه ای ندارند اعصاب شما را خط خطی کنند ممکن است رفتارتان اندکی با این عقاید فاصله بگیرد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 07:34
دوست عزیز نحوه استدلال شما شبیه برخی از دوستان صنفی است که در این نوشته نقد کرده ام. می فرمایید نظرات شما روشن و قابل قبول است و من هم چنین نظری دارم ... ولی !!! تمام گرفتاری ما از همین ولی و امای بعد از یک حرف منطقی است. ادامه فرمایش شما بعد از "ولی" نشان می دهد که بخش اول فرمایش شما تعارفی الکی بیش نیست. شما در تضاد کامل با بخش اول می فرمایید که دانش آموزان اراذل و اوباش و بی انگیزه هستند . کلاس 35 نفری است. اعصاب معلم خط خطی می شود و هرکس باشد از آن عقاید بسیار روشن و قابل قبول فاصله می گیرد... برادر عزیز این فرمایش شما یعنی توجیه کردن خشونت ورزی معلم. شما در این کامنت همانگونه که در متن گفته ام معلم را تابع جبر شرایط می دانی .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 07:37
حالا از شما می پرسم آیا در مدرسه شما همه معلمان دست بزن دارند؟ تجربه من خلاف این را نشان می دهد دردبیرستانهای حاشیه شهر ها همه جور معلمی پیدا می شود معلم جلاد و معلم مهربان داریم. دوست عزیز دانش آموز اراذل و اوباش نیست، بی تربیت است ، ما حقوق می گیریم که تربیتش کنیم. معلم هم مهره بی اراده شرایط محیط نیست. مشکل این است که ما برای کارمان آموزش حرفه ای ندیده ایم. رسول گرام ضمنا قضیه آزار و اذیت جنسی دانش آموزان یک در میلیون نیست. پدوفیلیا یک انحراف شناخته شده است و در همه قشرها دیده می شود. پدوفایلها وقتی خطرناک می شوند که در محیط های خنوادگی که فرض بر اعتماد است و یا در مکانهایی که با کودکان سر وکار دارند مشغول می شوند. این پدیده را باید جدی گرفت.
پاسخ + 0 0 --
رسول 1395/03/01 - 18:25
جناب آقای عبداللهی بزرگوار اینکه می فرمایید معلمان باید تربیتش کنند نگر شما معلم نیستید پس چرا خودتان تربیتشان نمی کنید. اکثر دانش آموزان مشکلات رفتاری دارند. اکثر معلملن نیز با مشکلات آنها درگیرند منتها کم و کیفش متفاوت است. اینکه شما از پدوفلیا صحبت کردید مشخص می شود که یک اختلال است و باید درمان شود که البته مشخص نیست بر چه اساسی تشخیص دادید. پس آن معلم مجرم نیست بلکه بیمار است و این آموزش و پرورش است که یک بیمار را به مدرسه فرستاده. دانش آموزان هم مشکلات زیادی دارند مگر همین پسری که به دختر افغانی تجاوز کرد در بازجویی ها نگفته شرب خمر داشته ، صیغه داشته، روابط نا مشروع داشته، اسم این فرد اگر ارازل و اوباش نیست پس کیست، شما تصور کنید در کلاستان تنها 3 نفر از این دانش آموزان باشند اونوقت چه می کنید، باز هم معلم اخلاق می شوید به این سادگی ها هم نیست که می نویسید دانش آموزی سراغ دارم که پدر و مادرس دکترای روان شناسی اند و تنها یک پسر دارند حالا این دونفر نتوانسته اند او را سالم کنند ولی اون پسر تونسته اون دو را دیوونه کنه
پاسخ + +13 -1 --
محمد 1395/02/30 - 18:55
جناب آقای عبداللهی
کسی از معلمان طرفدار آزار و اذیت کودکان نیست و همه آنرا محکوم می کنند. این برداشت غلط شماست.
ولی مشکل آنجاست که اکثر نظردهندگان مخالف مطالب شما در مقالات هستند و دلیل محکمی است که همه نوشته ها و نظرات جنابعالی صحیح نیست ولی شما همه نظرات معلمان کشور ، را غلط می پندارید و این نشان محکمی از عدم نقد پذیری شماست.
بهتر است در کنار بررسی یک موضوع به علت وقوع آن هم توجه شود و این مورد،دلیل اختلاف نظر شما با معلمان است.

اینقدر که علاقه دارید تبلیغات منفی علیه معلمان کنید،یک مقاله ای هم در مورد آزار و اذیت معلمان توسط دانش آموزان،ضعف سیستم اداری در مدارس،مشکلات ادارات آموزش و پرورش،تخلفات گسترده در مدارس غیر دولتی و اخذ شهریه های غیر قانونی از اولیای دانش آموزان بنویسید.

ولی شما ظاهرا به عمد بر همه مشکلات آموزش و پرورش چشم بسته اید، و با عرض معذرت ماموریت دارید با پنبه سر ببرید و معلمان ایران زمین را تخریب کنید؟!

از اینکه رک صحبت کردم،پوزش می طلبم.
پاسخ + 0 0 --
بیر انسان 1395/02/30 - 21:11
محمد معذرت خواهی ندارد حرفات همش حقیقته
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 07:52
محمد عزیز استدلال شما باز هم از همان نوع صنفی است که من از آن انتقاد کرده ام .
می فرمایی : کسی طرفدار آزار و اذیت کودکان نیست و همه آنرا محکوم می کنند.
ولی....
ولی چی ؟
می فرمایی : ولی ... اکثر نظردهندگان مخالف مطالب شما در مقالات هستند و دلیل محکمی است که همه نوشته ها و نظرات جنابعالی صحیح نیست.

یعنی می فرمایید اگر در جمعی مثلا 10 نفری یک نفر مخالف اذیت و آزار کودکان بود و 9 نفر با او مخالفت کردند این دلیل محکمی است که نظر او غلط است!؟

در مورد موضوعات مورد نظر شما بسیار نوشته ام و بازهم می نویسم.

اما نمی شود به کسی دستورداد که باید در باره سوژه ای که من می گویم بنویس . این دیکتاتوری است.

به جای این حاشیه ها بهتر بود در موضوع وارد و متن را نقد می کردی .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 07:56
محمدجان شما هم در آخر کامنت عنان اختیار از کف داده ای و در حالی که حتی اسم خودت راهم نمی نویسی در نقش نماینده و سخنگوی معلمان ایران زمین ظاهر شده و اتهام می زنی .

ماموریت و پنبه و سربریدن ... این هم بخشی از همان گفتمان عقب افتاده صنفی است.

محمد عزیز کدام معلمان ایران زمین و کجا شما را به عنوان سخنگو انتخاب کردند که از جانب آنها حکم صادر می کنی ؟

بهتر است همه ما یاد بگیریم به جای اینکه از جانب معلمان سخن می گوییم و حرف شخصی خودمان را به معلمان نسبت می دهیم. بگوییم نظر من این است.
پاسخ + +3 0 --
یک دبیر تهرانی 1395/02/30 - 19:37
با سلام مقاله قشنگی بود ولی آیا واقعا فکر می کنید در سیستم آموزش و پرورش برای تفکر معلمان با اندیشه والا جایی هست یا مانند سیستم بیمار حکومت تنها به به و چه چه کنندگان در راس قرار می گیرند و تفکرات پوسیده شان را بر جامعه فرهنگی تحمیل می کنند؟! با توجه به کاهش بودجه آموزش و پرورش و افزایش فشار به خانواده ها برای تامین مخارج تحصیل فرزندانشان تحت عنوان کمک های مردمی، فکر می کنید اراده ای برای ایجاد یک آموزش و پرورش پویا وجود دارد؟ یا آپ فقط رفع تکلیف می کند و بس. این مشکل حتی به وزارت علوم نیز رسیده و آموزش دانشگاهها هم سطحی شده. معلوم است که مقصر این وقایع دولتها هستند. خود این سیستم معلمان کم سواد می خواهد وقتی تحصیل معلمان را محدود می کند. در این سیستم انتصابات از روی شایستگی نیست بلکه اولویت با کسانی است که با شرایط موجود مشکلی ندارند و اراده ای برای بهبود وضعیت موجود ندارند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 08:07
دبیر عزیر با قسمت عمده فرمایش شما موافقم. من نقش دولت و سیستم را منکر نشده ام. عرض من این است که مسئولیت فردی و اراده واختیار معلم را نباید منحل کنیم. معلمی که دانش آموز را زیر مشت و لگد می اندازد مسئولیت فردی دارد. هر جرمی شرایط وقوع دارد. مثلا کسی که دست به دزدی می زند ممکن است از روی فقر و بیچارگی باشد اما همه آدم های فقیر دزدی نمی کنند. پس فرد دزد مسئولیت شخصی دارد. در مدارس حاشیه ای شهرها در حالی که برخی معلمان با کتک زدن و توهین و خشونت نظم کلاس را حفظ می کنند معلمانی هم هستند که با درایت و رفتار مناسب کلاس خود را اداره می کنند. در مورد تجاوز جنسی معلمان پدوفایل ، وزارت آموزش و پرورش موظف است در گزینش معلم با آزمایش های تخصصی از سلامت روانی معلمان و عدم انحراف مطمئن شود اما شناخت همه پدوفایلها ممکن نیست. پس باید هوشیاری خانواده ها و معلمان و دانش آموزان را با آموزش و طرح مساله بالا ببریم.
پاسخ + +4 0 --
یک دبیر تهرانی 1395/02/30 - 19:39
آموزش و پرورش بجز چند نظرسنجی نمایشی در مورد شاخصه های تعیین معلم نمونه، کی جویای نظرات نیروی انسانی خویش بوده و فرادستان خود تصمیم گیری کرده و بر فرودستان تحمیل نموده اند. آ پ و دولتها کی حامی ایجاد کانون صنفی برای معلمان بودند؟!حداقل بیست سال است معلمان از سطح دستمزد خود می نالند اما چه اقدامی صورت گرفته مگر پس از تجمعات که آ پ کمی تکان خورده و به تکاپو افتاده. هیچ معلمی علاقه ای به کشیدن اعتراض به جلوی مجلس ندارد ولی گوش شنوایی برای شنیدن مشکلاتش پیدا نکرده و چاره ای جز آن نداشته.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 08:17
1- سیستم نظارتی آموزش و پرورش ضعیف است. مدیران آموزش و پرورش باید از نظرات معلمان و بخش های دیگر کارکنان اطلاع داشته باشند و به آن اهمیت بدهند. 2- ایجاد و تقویت تشکل های صنفی راهی برای آگاهی از نظرات کارکنان است. 3- اصطلاحاتی مانند فرادستان و فرودستان و مزدبگیر و... متناسب با جایگاه فرهنگی معلمان نیست. بهتر است از واژه های مدیران و کارکنان استفاده شود. 4- اگر دولت حامی یک تشکل باشد آن تشکل دولت ساخته است. تشکل باید مستقل باشد و دولت در چارچوب قانون به تشکل ها مجوز فعالیت بدهد. 5- این تصور که رتبه بندی نتیجه شلوغکاری پارسال کانونها بوده درست نیست. طرح رتبه بندی از مدتها پیش مطرح بود و در سال 93 قبل از شلوغی ها مقدمات اجرای آن فراه شده بود. 6-معلمان حق دارند اعتراض کنند منتها باید با رعایت قانون باشد ولو اینکه تصورکنند چارچوب قانون تنگ است. مثلا اگر مجوز تجمع خیابانی ندادند تجمع نکنند.
پاسخ + +2 0 --
یک دبیر تهرانی 1395/02/30 - 19:40
آپ برای خاموش کردن اعتراض والدین به کمبود امکانات در مدارس، کمکهای دریافتی اجباری و.. فشار را بر معلمان خود منتقل کرده و تنها از آنها می خواهد به روش مختلف قبولی بدهند و با انواع تبصره دانش آموزان بدون یادگیری مطالب درسی به پایه بالاتر روند و معلمانی که با این سیستم هماهنگ نشوند از طرف والدین و آپ تحت فشار قرار می گیرند! دیگر چه عزتی برای آموزش و معلمان باقی مانده و در این بین نباید بپرسیم چرا عده ای از معلمان سعی نمی کنند دانسته های خود را به روز کنند. با این برخورد دولتها و آ پ و رسانه ها انگار تمام تقصیرهای آپ به خاطر معلمان است و بس! در مورد معلمان متخلف که این روزها بحث داغ رسانه ها شده نیز باید شخص معلم و آپ بدلیل گزینشهای غیر تخصصی و بدون در نظر گرفتن شاخصه های روانی و تنها توجه به مسایل ظاهری دین، پاسخگو باشند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 08:27
معلم نباید تحت فشار برخی مدیران نمره دانش آموزان را دستکاری کند. این کار مدیران غیر قانونی است... همه تقصیر ها به گردن معلم نیست. اما معلم وقتی می تواند با صدای بلند اعتراض کند که وظایف خودش را درست انجام دهد. انداختن تقصیرها به گردن سیستم برای برخی از همکاران مفری شده است تا کم کاری و ضعف های خود را توجیه کنند. بحث معلمان متخلف وجوه مختلفی دارد. در مورد معلمانی که دست به خشونت می زنند ، این افراد مسئولیت فردی دارند. گزینشها با معیارسیاسی - عقیدتی انجام می شوند و به توانایی های حرفه ای معلم اهمیت نمی دهند اما نمی شود گفت چون گزینش بدکار می کند ، چون وزیر بی کفایت است ، چون مدیر مدرسه و اداره به معلم ظلم می کنند ، چون دانش آموز بی تربیت است و....، پس معلم حق دارد با مشت و لگد دانش آموز را بکوبد. این استدلال، معلم را تا حد یک مهره بی اراده جبر محیط تنزل می دهد.
پاسخ + +5 -1 --
Morteza Hajibabaei 1395/02/30 - 20:40
شما که نظرات همه را ارایه نمی دهید .اولین سانسور کننده اطلاعات خودتان هستید
اری ازادی اطلاعات بسبار خوب است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 08:30
من فقط نظر خودم را می نویسم شما هم می توانی نظر خودت را درقالب یادداشت و مقاله بنویسی و برای سایت صدای معلم بفرستی فکر می کنم منتشر می شود. تنوع نظرات در این سایت رعایت می شود. شما هم مثل من امتحان کنید.
پاسخ + +8 -1 --
ناشناس 1395/02/30 - 21:11
اقای عبداللهی این همه صغرا کبری چیدن نمیدانم برای چیست ؟ابتدایی ترین خواسته صنفی یک مستخدم دولت عدالت در پرداخت دستمزدهاست وقتی که معلمان با مشکلات شدید معیشتی مواجه اند واز سویی دیگر مسولین مربوطه به فکر پر کردن جیب خودشان در فرصت کوتاه مسولیت خود هستند وظیفه یک تشکل صنفی پرداختن به مهمترین معضل است مطمعن باشید اگر عدالت در برقرای دستمزدها بر طرف شود فضا برای طرح مسایل اموزشی وپرورشی باز میشود .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 08:40
مشکلات معیشتی و غیر معیشتی معلمان باید در چارچوب آموزش و پرورش و بارعایت شان و جایگاه معلم مطرح شود. اشکال برخی تشکل ها این است که موضوع صنفی را در چارچوب تضاد کارگر و کارفرما ی بینند و الگوی آنها تشکل های ایدئولوژیک کارگری است. مفهوم عدالت در پرداخت هم از سوی برخی فعالان ایدئولوژیک و در چهارچوب نظرات سوسیالیستی مطرح می شود، اجرای عدالت را باید در چارچوب قانون مدیریت خدمات کشوری مطرح کرد. ایراد دیگر به روشهای فعالیت صنفی از جمله تجمعات غیرقانونی و درگیر کردن تعدادی از معلمان با پلیس و دستگاه امنیتی است و سایر مسایلی که در یادداشت ذکر شده ... تشکل ها باید در چارچوب قوانین عادی کشور عمل کنند.
پاسخ + +8 -2 --
ناشناس 1395/02/30 - 22:16
عزیز دل برادر یعنی شما هم مانند حکومتیان کسانی را که پی گیر مسایل معیشتی معلمان است مخل امنیت ملی قلمداد می کنید؟اگر نه چرا انرا با مسایلی مانند قومیت گرایی وجبر مادی گری پیوند می زنید این تحلیل شما دقیقا تحلیل انهایی است که می خواهند مطالبات صنفی وبه حق را به منظور سرکوب ان به مسایل امنیتی گره بزنند وگرنه همه میدانند که پی گیری این مطالبات واحقاق حق معلمان نتیجهای جز بهبود وضعیت اموزشی وفرهنگی ندارد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 08:48
ضربه ای که بر اثر ورود کانون به مسایل قومی و ربط دادن اعدام فرزاد کمانگر به عضویت در کانون ، تحت القائات شاهد علوی در سال 86 و 87 ، به این تشکل و مجموعه تشکل ها وارد شد هنوز جبران نشده است. احتمالا خود دوستان هم فهمیده اند که وارد چه پروژه سنگینی شدند. اما به روی خودشان نمی آورند و شهامت اعتراف به خطا را ندارند. الان هم اتحاد کانون تهران و انجمن مریوان ادامه همان خط است. در مورد نفوذ رفقا در هیات مدیره کانون تهران هم کافی است سری به سایت حقوق معلم و کارگر که متعلق به اسماعیل عبدی و چند فعال کارگری چپ است بزنید و چند تا از تحلیل های طبقاتی رفقای معلم را بخوانید تا معلوم شود که بحث جبرگرایی و تئوری تضاد سرچشمه اش در صنف کجا است؟
پاسخ + +3 -1 --
بیاتی فرد 1395/02/30 - 22:48
وقتی دبیر فیزیک بروجردی به دست دانش آموز به قتل رسید آقای نویسنده نوک مدادش شکسته بود آقا اجازه نداد ...
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 11:35
نه عزیزم نشکسته بود. من همان زمان هم در فیس بوک و هم در یک سایت معتبر در این باره مقاله نوشتم. اشکال بعضی از دوستان این است که تازه وارد فضای صنفی شده اند و خبری از سوابق افراد ندارند. مشکل دیگر این است که خیلی حوصله خواندن و تحقیق ندارند. دوست عزیز عنوان یکی از مقالات من در مورد قتل مرحوم خشخاشی " قتل معلم پای تخته سیاه" است که در 9 آذر سال 93 منتشر شده است. در گوگل سرچ کنید . اگر پیدا نکردی ایمیل بده تا لینکش را برای شما بفرستم.
پاسخ + +2 -1 --
ناشناس 1395/02/30 - 23:13
اقای عبداللهی در سخنانتان از معلمان کم سواد وعصبانی و...نام بردید عزیز دل برادر چطور است از عواملی که با معلم چنین کرده واو راعقب نگه داشته هم سخنی می گفتید در واقع وجود مستضعفان فکری از دید گاه قران به خاطر وجود مستکبران حاکم بر سرنوشت انان می باشد معلمی که مجبور است برای گذران زندگی چند شغل داشته باشد دیگر فرصتی برای مطالعه ورشد فکری برایش نمی ماند امیدوارم کمی بیشتر به ریشه یابی مسایل بپردازید
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 11:48
دوست عزیز ممنون از ادب و متانت شما ، بحث جبر و اختیار یکی از مباحث مهم فلسفی است. مارکسیستها انسان را محکوم جبر اقتصادی می دانند. مساله محوری در مارکسیسم ، وابستگی طبقاتی است. فرهنگ و اندیشه تابعی از وضعیت مادی انسانها است. اما در یدگاه مذهبی تا جایی که اطلاعات ناقص بنده قد می دهد انسان به عنوان فرد ، مسئول اعمال و گفتار خودش است. فرد انسان مسئول است. به قول مولانا : اینکه گویی این کنم یا آن کنم / خود دلیل اختیار است ای صنم " اگر رفتار معلمان با دانش آموزان تابع جبر محیط باشد باید مثلا در یک دبیرستان حاشیه ای در شهرک قدس یا شهریار ، رفتار و عمل همه دبیران یکسان باشد. اما می بینیم که رفتار دبیران متناسب با آگاهی ، سوابق فرهنگی و خانوادگی و بسیاری عوامل غیر مادی، متفاوت است و این نشانه اختیار و اراده و مسئولیت فرد استو
پاسخ + +3 -1 --
ناشناس 1395/02/30 - 23:35
همیشه انهایی که فداکاری کردند زندان رفتند وبرای احقاق حقشان مبارزه کردند در تاریخ ماندگارند وتوانسته اند مسیر تاریخ را تغییر دهند وانهیی که سکوت کردند ویا تنها به حرف بسنده نمودند تاثیری در سرنوشت جامعه خود ندارند این است معنی عملگرایی همکار عزیز
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 11:59
من با فرمایش شما موافقم . انسانها برای ایدئولوژی و عقاید مذهبی و سیاسی تا پای جان فداکاری می کنند. برای فعالیت های آرمانگرایانه محاسبه هزیه - فایده معنا ندارد. باید برای آرمان خود را فدا کرد و شهید شد و رنج بسیار کشید. شهدا و زندانیان قهرمان می شوند و نامشان در تاریخ جاودان می شود.... اما فعالیت صنفی آرمان ندارد . فعالیت صنفی فعالیتیحسابگرانه و تابع فرمول هزینه - فایده است. شما عضو یک تشکل می شوی که با تلاش جمعی 100 هزار تومان به حقوقت اضافه شود یا بیمه بهتری بگیری . اما اگر قرار باشد به زندان بیفتی و اخراج شوی با منطق صنفی قابل قبول نیست. در منطق صنفی باید هزینه کمتر و منفعت بیشتر باشد. برای همین است که قهرمان سازی و تبلیغ روی زندان و اخراج و درد ورنج فعالان معلم عادی را از کانونها فراری می دهد. به نظرمن ماهیت ومنطق فعالیت کانون و تشکل های متحد آن سیاسی - عقیدتی است.
پاسخ + +9 -1 --
ناشناس 1395/02/31 - 01:12
شما مثل همیشه از یک خبر بد سعی در سرکوب خواسته های به حق معلمان دارید.
این ناهنجاری که احتیاج به محکومیت نداره. آنقدر کار شرماوری است که به خودی خود محکوم است.
فقط تمام حرف های شما طعنه و کنایه به معلم سرکوب شده است. باز هم میگوییم که دولتی که برای معلمان ارزش قایل نباشد, دولت ما نیست.
در نهایت کار شما شرم اور است که از این حربه ...برای به لجن کشیدن معلم و سخسیت معلمی هستید.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 12:11
اشتباه شما دوست عزیز این است که جامعه معلمان را یک حزب ضد دولتی تصور می کنید. معلمان حزب اپوزیسیون دولت و حاکمیت نیستند. اینکه خبر تجاوز یک معلم به دانش آموز 9 ساله را تحلیل کنی و به همکاران در مورد انحراف بچه بازی و راه های مقابله با آن آگاهی بدهی ، آیا سرکوب خواسته به حق معلمان است؟ این حرف شنا توهین به معلمان شریف و درستکار است. اینکه صف معلمان خشن ، سرکوبگر و هتاک و بی اخلاق را از انبوده معلمان شریف و فداکار جدا کنی شرم آور است؟ شرم آور دفاع از معلم متجاوز جنسی و یا سکوت در برابر عمل او است. شرم آور این است که از معلمی که دانش آموز را زیر مشت و لگد می کوبد تلویحا حمایت کنیم. بنده همیشه گفته ام که صف معدود معلمان خلافکار را باید از معلمان شریف جدا کرد و خود معلمان اینها را افشا کنند و صریح محکوم کنند همین کاری که کانون در بیانیه اخیرش انجام داد.
پاسخ + +3 0 --
علی 1395/02/31 - 07:27
با سلام جناب اقایا شیرزاد به نظر شما ریشه ی این مشکلات کجاست ؟به نظر من مقصر اصلی این اتفاق کسی نیست جز وقتی اقای حاج بابایی و فانی که اشپزها ، سرایدارهاو لیسانسه های بیکار را به استخدام اپ در می اورند و ما امروز شاهد بازخورد این اتفاقات ناگوار در اپ هستیم
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 12:22
فرمایش شما درست است اما تخلفاتی مانند پدوفیلیا (بچه بازی ) و یا کتک زدن بچه ها محدود به استخدام های 6 سال اخیر حاجی بابایی و فانی نیست. ریشه یابی و توجه به زمینه های بروز جرم کار خوبی است. اما نباید با سنگین کردن وزنه شرایط ، مسئولیت فردی معلمان را نادیده گرفت و معلم متجاوز و کتک زن را حمایتت کرد. فرض کنیم کسی مرتکب قتل می شود. این جرم در یک نستر اجتماعی اتفاق می افتد مثلا طرف کم سواد است . در خانواده فقیر بزرگ شده . بیکار است و....هیچ یک از این عوامل مسئولیت فردی او را از بین نمی برد. هر فردی مسئول اعمال خودش است. جدا از شرایط محیط و عوامل اجتماعی عهر فردی اراده آزاد دارد و می تواند مرتکب خلاف شود و یا نشود. برخی دوستان و فعالان صنفی مسئولیت فردی معلم در ارتکاب تخلف را زیر آوار شرایط اجتماعی پنهان و خلافکار را تبرئه می کنند. این کار معتایش دفاع از متخلف و شریک شدن در جنایت او است.
پاسخ + +1 -1 --
ماه 1395/02/31 - 09:17
چه عجب در این مقاله گیر ندادین به حاج بابایی
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 12:25
ماه تابان ! حرف خوبی زدی، ولی ناتمام بود. باید می گفتی حاجی بابایی بهتر از فانی است و در این مقاله شیرزاد از فانی دفاع کرده !
پاسخ + +5 -1 --
حسین حفجو 1395/02/31 - 10:38
احسنت

شما کار دیگری جز کوبیدن کانون صنفی ندارید

شما سر مار را ول کرده اید و به دم مار چسبیذه اید

گیرم کتنون صنفی فلان کرده شما چرا عوامل دیگر را ول کرده اید

خودتان زیاد خسته نکنید احمدی نژاد ها به امثال شما سوراخ موش را خوب نشان داده اند فقط زحمت خزیدن می خواهد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 12:33
آقای حقجو گرامی ، هر مقاله ای موضوع مشخصی دارد. مثلا در این مقاله موضوع بیانیه اخیر کانون و تشویق آنها به ادامه این مسیر منطقی است. در ی مقاله و یادداشت فقط باید به یک موضوع بپردازیم. ماری وجود ندارد یا حداقل من نمی بینم که سر یادمش را گرفته باشم. نمی دانم منظور شما از احمدی نژاد و سوراخ موش چیست؟ اتفاقا من زمان احمدی نژاد و هرسه وزیر آموزش و پررش او منتقد صریح سیاستهای وزارت آموزش و پرورش و عملکرد آنها بودم. داخل سوراخ موش نبودم. البته اگر تمایل داری با سند و مدرک بگو شما در آن دوره کجا بودی ؟
پاسخ + +8 -1 --
ناشناس 1395/02/31 - 11:51
اقاى عبدالهى تعطيله كلا با اين زياد بحث نكنيد فايده نداره واقعا دگم تر از ايشان در ميان معلمان نداريم
پاسخ + +11 -1 --
موسوی 1395/02/31 - 12:34
آقای عبداللهی کینه توزانه و مغرضانه نوشتن شما اظهر من الشمسه.خیلی تلاش می کنید حرفهای بی محتوا و کینه توزانه ات را به صورت حرفه ای و مودبانه به خورد مخاطب بدهید،ولی باز دم خروس در جای جای نوشته هایت بیرون می زند.آقای عبدالهی ای کاش شما یک هزارم تلاش و فداکاری و دانش امثال بهشتی لنگرودی و عبدی و بداغی و.... را نسبت به معلمان و دانش آموزان داشتید. مرد نازنین نشستی در خانه ات و در آسایش،از بامداد تا شامگاه فقط منتظری کوچکترین حرکت و سخنی بزذگان کانون صنفی بزنند و به خیال خودتان نقدشان(بخوانید عقده خالی کردن) کنید
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/31 - 13:26
آقای موسوی عزیز ، هرکس می تواند ادعایی بکند و بگوید روشن تر از آفتاب است، تا کسی از او دلیل و مدرک نخواهد. وقتی کسی می گوید فلان موضوع اظهر من الشمس است احتمالا دلیلی و مدرکی برای اثبات نظر خود ندارد. خودت اعتراف کرده ای که حرفهای من "حرفه ای و مودبانه" است ، اما اضافه می کنی در حرفهای من دم خروس دیده ای . اگر دم خروس دیده ای چرا به بقیه نشان نمی دهی ؟ من کجا در باره سواد آقایان اظهار نظر کرده ام؟ بحث من این است که کانون تهران کار درستی کرده که تجاوز یک معلم به ندا دانش آموز 9 ساله را محکوم کرده .باید کانون را تشویق کرد در جهت تبدیل به یک تشکل "آموزشی صنفی" دوسه قدم دیگر بردارد. حالا شما چرا با این حالت عصبانی و طلبکار حرف می زنی ؟ چه اشکال دارد کسی بصورت حرفه ای و مودبانه جریانی را نقد کند؟ ظاهرا شما هم طرفدار جریان اسطوره و پادشاه صنفی و ملکه و ولیعهد صنفی هستی . اگر دوست داری پرسش کن تا جریان پادشاه صنفی و ولیعدش را برایت توضیح بدهم .
پاسخ + 0 0 --
موسوی 1395/02/31 - 23:15
مرد صادق، من کجا اعتراف کرده ام حرفهای شما حرفه ای و مودبانه هستند؟؟؟!!!!من عرض کردم "خیلی تلاش می کنید حرفهای بی محتوا و کینه توزانه ات را به صورت حرفه ای و مودبانه به خورد مخاطب بدهید"،ابن کجاش به معنای اعتراف کردن به اینکه حرفهای شما مودبانه و حرفه ای هست می باشد؟؟؟!!!!!!...آقای عبداللهی عزیز،من خیلی از نوشته های شما را خوانده ام و انسانی بسیار اهل مطالعه ام و خوب دنیای قلم را می شناسم،بدون کوچکترین کینه و غرضی به شما عرض می کنم آقای عبداللهی عزیز هرکسی را بهر کاری ساخته اند،شما اینکاره نیستید عزیزم،نوشتن و نقد کردن یک انصافی می خواهد یک دقت بالا و اشراف کاملی می خواهد یک روشن بینی می خواهد. برو ببین در چه کاری استعداد داری و برای چه کاری ساخته شدی .ایام به کام باد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 13:36
خواهر / برادرموسوی، تایید یا تکذیب افراد فاقد هویت مشخص امر مهمی نیست که جمله من شما را براشفته کرده است. . شما صورت حرفهای مرا "مودبانه و حرفه ای" دانسته ای . اصل هم در گفتگو صورت است و گرنه محتوا ی سخنان افراد متفاوت و حتی متضاد است. سخن شما را از این نظر با اهمیت یافتم که تصور کردم شما هم مثل من معتقدی که می توانیم با وجود اختلاف در نظر ، درشکل و صورت، حرفه ای و مودبانه با هم حرف بزنیم . اما تصور من اشتباه بود. اگر از روی همین کامنت شما در مورد فرهیجتگی و سواد و آشنایی شما با نویسندگی نظر بدهم باید بگویم متاسفم. اولا آدم باسواد و فرهیخته از خودش تعریف نمی کند. ثانیا من خوشحال می شوم که شما به جای کامنت مقاله و کتاب بنویسی . ثالثا یک آدم باشعور دیگران را از نوشتن منع نمی کند بلکه همه را تشویق به نوشتن می کند زیرا عبور از فرهنگ شفاهی به کتبی گامی به جلو است. شما حق داری با نظر من مخالف باشی . شما حق داری نظر مرا نقد و حتی تخطئه کنی اما شما حق نداری به من امر کنی که ننویس . این برخورد هیچ نشانی از فرهیختگی و معلمی ندارد.
پاسخ + +6 -1 --
اریا سعیدی 1395/02/31 - 18:21
شما نمی خواهد دلسوز عفت دیگران باشی این همه از ملت خوردیم یکی زدیم غصه نخور
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 01:22
جامعه شناسان معتقدند برخی از افرادی که در کودکی مورد تنبیه بدنی و یا اذیت و آزار جنسی قرار می گیرند، در بزرگسالی ممکن است به فکر تلافی بیفتند . در این گونه موارد این افراد سراغ کسی که آنها را کتک زده ویا به آنها تجاوز کرده نمی روند و با همین استدلال آقای آریا افراد ضعیف تر را مورد تعرض قرار می دهند. به نظرم پیشینه افرادی مانند معلمان و مربیان ورزشی که با کودکان سروکار دارند باید هنگام استخدام به دقت بررسی شود و از ورود این گونه افراد جلوگیری شود . متاسفانه تمرکز گزینش ها روی احراز صلاحیت عقیدتی - سیاسی ورودی ها باعث غفلت از مسایل اساسی می شود. تا جایی که شخصی که احتمالا معلم است در یک سایت معلمی علنا از خوردن و زدن صحبت می کند.
پاسخ + +6 -1 --
ناشناس 1395/02/31 - 21:40
همه شاغلین وبازنشستگان دست بدست هم بدند تا این شیرزاد....
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 01:35
دشمن تراشی برای ایجاد اتحاد بین خودی ها روش شناخته شده ای است. در سطح سیاسی و در روابط بین الملل دشمنان واقعی وجود دارند و ملتها باید هشیار و آماده دفاع باشند. اما در سطوح کوچک مانند گروه ها و خانواده ها و ایل و قبیله، معمولا از این تاکتیک برای ساکت کردن منتقدان استفاده می کنند. پادشاه صنفی و ولیعهد و ملکه و دستیارانش (به تعبیر عضورسانه ای کانون تهران ) بیشترین استفاده را از این دشمن سازی ها می برند. کلا تضاد روش شناخته شده ای برای حفظ ریاست و مزایای مالی برخی فعالان است. تضاد بین تشکل با دولت، تضاد بین تشکل و نیروهای امنیتی ، تضاد بین کانونها و انجمن اسلامی و گروه های معتدل .تضاد بین کانون و افرای مانند شیرزاد ....با ایجادجو هراس و دشمنی، هرکس از اطراقیان کوچکترین انتقادی به پادشاه و اعوان او بکند یا وابسته به دولت است ، یا مامور اطلاعات ، یا سازشکار است و مهم تر اینکه تحت نفوذ افکار شیرزاد است !!!! استفاده از دشمن هراسی برای نگه داشتن افراد در اطاف خود روش ناپسندی است.
پاسخ + +7 -1 --
غلامی 1395/02/31 - 22:18
واقعا این .... آقای عبدلهی به فانی شرم آوره براش متاسفم
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 01:40
غلامی جان دیر آمدی ، در این پست تعداد کمی به بحث شیرین فانی بهتره یا حاجی بابایی ، وارد شدند . آفرین بر شما ! حیف است که چراغ این بحث خاموش شود. کلا جمعیت دنیا به دو گروه تقسیم می شود : ذوب شدگان در فانی و ذوب شدگان در حاجی بابایی ...اصلا امکان ندارد کسی پیدا شود و به هر دو انتقاد کند . دنیا بر اساس این تضاد می چرخد !!!!
پاسخ + +7 -1 --
ناشناس 1395/03/01 - 05:54
اقاى شيرزاد سابقه شما در سى سال تدريس را براى ما بيان كنيد تا بدانيم وظيفه خود را درست انجام داده اسد يا الان كه بيرون گود نشسته ايد براى ما حرفه اى و متخصص شده ايد من كه شك ندارم همان قدر كه در نقد و مقاله نويسى نا موفقيد در دوران معلمى نيز نا موفق بوده ايد .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/01 - 13:43
دوست عزیز من چه معلم خوبی باشم یا معلم بدی باشم معیار نیستم. اینکه ما خودمان را معیار حقیقت بدانیم غلط است. اذیت و آزار جنسی و نیز کتک زدن دانش آموزان مخالف اصول تعلیم و تربیت و مقررات آموزش و پرورش است. هر کس با الفبای تعلیم و تربیت آشنا باشد این را می داند. ما نباید در مقابل اصول تعلیم و تربیت لجبازی کنیم. در دنیایی که ما زندگی می کنیم حتی یک صاحب نظر در مسایل تربیتی ، آزار کودکان را تجویز نمی کند.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/03/01 - 17:05
اقاى شيرزاد بى سواد عزيز و كمى .... ( باور كنيد ....كلمه بدى نيست و براى خيلى از انسان ها كاربرد دارد مثل كلمه بيمار ) شما از تجاوز شروع كرده ايد و از ان بى سوادى معلمانى را نتيجه گرفته ايد كه براى احقاق حقوق خود تلاش ميكنند واقعا برايتان متاسفم ما ميگوييم فعاليت صنفى اعتصاب و تجمع حق معلم است شما ميگوييد تجاوز عملى غيرانسانى است بنابراين كسانى كه در فعاليت هاى صنفى حضور دارد بى سواد و غير حرفه اى هستند شما يا ...هستيد يا مغرض لطفا نظر را به طور كامل ثبت كنيد
پاسخ + +1 -1 --
ناشناس 1395/03/02 - 00:11
جناب اقای عبداللهی شما مثل اینکه جای دوست ودشمن را اشتباه گرفته اید ودر تحلیلهایتان تمام تقصیر را به عهده کانونها گذاشته اید بعد هم می گویید من دولتها و وزرا را هم نقد کرده ام .برادر اگر چنین است که هست باید بگویم که نظام فکری شما دارای اشکال میباشد چرا که در یک تحلیل درست باید جایگاه صنف ودولت مشخص شود نه اینکه یکبار به نعل بکوبیم ویک بار به تخته از متن شما اینگونه برداشت مشود که گویا مردم وظیفه دارند از دولتها پیروی کنند در حالیکه دولتها بوسیله ملتها به منظور دست یابی به حقوق خود ایجاد میشوند وباید پاسخگو وخدمتگزار مردم باشند.حالا دولت به عوض توجه به مطالبه حقوق ملت انها را سرکوب میکند. در مورد ان بخش از سخنان جناب عالی که چرا مثلا صحبت از کارگر در کنار معلم میشود این قانون مبارزات صنفی است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/02 - 12:11
جناب ناشناس ، من دولت را دشمن نمی دانم و اصولا در کار صنفی کسی نباید دنبال دشمن تراشی و مبارزه با دولت و حکومت باشد....نقد عملکرد مدیران آموزش و پرورش و نقد تشکل های صنفی و حتی نقد عملکرد معلمان با هم تعارض ندارد . به نظر من بر اساس اصل تناسب همه اجزای آموزش و پرورش به یک نسبت دچار فرسودگی و عقب ماندگی شده اند.....من نگفته ام معلمان از دولت تبعیت کنند گفته ام از قانون تبعیت کنند. این عادت خوبی نیست که اول حرف کسی را مطابق میل خود عوض کنیم و بعد همان را که به او نسبت داده ایم نقد کنیم.... باز هم می گویم که تعبیر فرودست و مزدور و مزدبگیر از معلم که بار ایدئولوژیک دارد ، با منزلت علمی و فرهنگی معلم در تضاد است.
پاسخ + +1 -1 --
ناشناس 1395/03/02 - 00:13
شما نمیتوانید دستاوردهای مبارزات صنفی در دنیا را نادیده بگیرید در چانه زنیهای صنفی ویا هر نوع مبارزه دیگر افرادی که یک خواسته واحدی دارند واز ظلم مشابهی رنج می برند به منظور هم افزایی در یک جبهه متحد میشوند مسایل دیگر مانند مبارزات طبقاتی و جبر و...نظریاتی هستند که مخنص به مارکسیستها نیست ودر میان دانشمندان مسلمان از گذشته تا کنون مطرج بوده است.درضمن پیشنهاد می کنم اگر شما الگوی مناسبی برای چانه زنی صنفی که منتج به نتیجه مطلوب شود ارایه نمایید
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/02 - 12:20
الگوی مبارزه صنفی را در مقاله ای با جزییات در همین سایت چندماه پیش نوشتم. به طور خلاصه بازگشت به مدرسه ، حرکت اعتراضی پابه پای معلمان عادی مدرسه ، طرح مطالبات در چارچوب های آموزش و پرورشی ، حرکت در چارچوب قوانین کشور و پیگیری مطالبات از طریق گفتگو و اعتمادسازی . به نظر من گروه های صنفی فعلی شباهتی به تشکل صنفی ندارند و گروه های مبارز و درگیر با حکومت هستند و دنبال ارزشهای سیاسی و قهرمانسازی و پیمانکاری و بساز و بفروشی می روند. نگاه به بیرون دارند و خودشان را گروه آوانگارد معرفی کرده اند (مصاحبه عبدی با سایت کلمه ) این گروه ها با این روشها فقط به مشکلات معلمان می افزایند. سری به مباحثات داخلی این گروه ها بزنید متوجه دغدغه های آنها می شوید. کامنت های آقای بهلولی را در باره پادشاه صنفی و ملکه و لیعهد او و میرزا بنویس بساز و بفروش بخوانید تا حساب کار دستتان بیاید.
پاسخ + +5 -1 --
موسوی 1395/03/02 - 00:26
بله من نه سواد دارم نه فرهیخته ام نه معلمم نه شعور دارم نه اهمیت دارم نه آشنایی با نویسندگی دارم،تمام این فضایل نزد شماست و بس؛آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.
آقای عبدالهی وقتی شما بزرگان و فداکاران و شریفانی همچون بداغی و عبدی و بهشتی لنگرودی و...و سایر بزرگان و عزیزان کانون صنفی معلمان را افرادی متوهم و پرخاشگر و توهین کننده و درگیرشونده و قهرمان پرور و دارای ذهنیت توطئه و دارای گرایشات مارکسیستی و... می دانید، دیگه من جوان بینوا باید بروم کشکم را بسابم.ای کاش به جای این همه ادعا و منم منم کردن فقط یک هزارم احساس مسئولیت و دلسوزی و فداکاری و ازخودگذشتگی عزیزان کانون صنفی معلمان را داشتید.ایام به کام باد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/02 - 12:28
آقای موسوی عزیز یکبار از خودت تعریف می کنی که من کتابخوان و نویسنده و چنین و چنانم و یکبار مثل این کامنت خودزنی می کنی . "نه به آن شوری شور ، نه به این بی نمکی." دوست عزیز پیشنهاد می کنم مباحث درون گروهی رفقای کانون در باره پادشاه صنفی و ولیعهد او و میرزابنویس پیمانکار ساختمانی را در گروه های تلگرامی رفقا بخوانید. دوست ندارم تکرار کنم. متوجه خواهی شد که قهرمانی و فداکاری برخی از افرادی که اسم بردی پوششی است برای دستیابی به منافع کلان مادی . بیشتر از این باز نمی کنم. که گفته اند : "در خانه اگر کس است یک حرف بس است." سر رشته را دستتان دادم فکر می کنم شما به اندازه کافی سوادو هوش برای پیگیری داستان را داری .
پاسخ + 0 0 --
موسوی 1395/03/03 - 17:38
من کجا گفتم نویسنده ام؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!ادبیاتت و منطقت و طرز استدلال کردنت و منشت دقيقاً مانند روزنامه کیهان است.
پاسخ + 0 -1 --
ناشناس 1395/03/02 - 15:24
جناب عبداللهی کلماتی مانند فرادست ،فرودست،مزدبگیروامثالهم واژه های اجتماعی وجامعه شناسی هستند که در فرهنگهای گوناگون برای رساندن مفاهیم به کار می روند ومختص مارکسیستها نیست وخیلی از دانشمندان مسلمان از ان استفاده می کنند من خودم مثل شما شاید از این الفاظ خوشم نیاید اما دلیلش برای من کلیشه ای بودن ان است نه اینکه مثلا مارکسبستها از ان استفاده می کنند مثل این است که شما کسانی را که از واژه هلیکوپتر به جای چرخ بال استفاده می کنند لزوما غرب زده ودشمن ادبیات فارسی بدانید.
در مورد همکاران فداکار کانون لحن خوبی بکار نبردید جدای از اینکه بعضی از این عزیزان را از نزدیک میشناسیم ووصله هاییی مانند سودهای کلان و... به ایشان نمی چسبد مضافا کسیکه از هستی وسلامت خودش در راه اعتقاد وهدفش گذشته وخانواده وفرزندانش را در این راه نادیده گرفته وبقول دکتر شریعتی کسی میتواند پیش پای عشق بمیرد که قبل ازان زندگی درپیش چشمانش مرده باشد این بر چسبها ناچسب است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/03 - 02:25
دوست عزیز بحث استفاده از یکی دو کلمه نیست. ادبیات برخی از فعالان یک جریان صنفی ، ادبیات مارکسیستی است. این جریان بر اساس الگوهای مارکسیستی معلم را زیر مجموعه طبقه کارگر و فعالیت صنفی را در چارچوب مبارزه طبقاتی علیه دولت سرمایه داری ارزیابی می کند (ر.ک سایت حقوق معلم و کارگر )، برخی از فعالان شان فرهنگی و آموزشی معلمی را در معیشت او منحل می کنند. بحث کالایی بودن آموزش را هم ازمارکسیستها وام گرفته اند. تئوری تضاد و گشاد کردن شکافهای موجود هم بخشی از مشخصات این جریان است. در مورد "همکاران فداکار" عرض من در مقاله این است که کنش صنفی عرصه قهرمانی و فداکاری و حبسی کشیدن نیست. این مقوله ها ارزش صنفی نیستند. بحث بساز و بفروشی و منافع مادی را من نگفته ام . نقل قول از یکی از همین فداکاران در روزهای اخیر است. مباحث درون گروهی رفقای کانون در باره پادشاه صنفی و ولیعهد او و میرزابنویس پیمانکار ساختمانی را در گروه های تلگرامی رفقا دنبال کنید و همانجا پرسش های خود را مطرح کنید.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1395/03/02 - 17:26
واما در خصوص الگوی صنفی که ارایه کردید باید بگویم که از نظر من این الگو لازم است اما کافی نیست چرا که همانطور که میدانیم ومی دانید دراین سامان انچه دیگر خریداری ندارد جرف حق است گذشته از ان زندگی زیر خط فقر هزینه های سر سام اور زندگی وجود تبعیضها اختلاسها از همه بدتر دروغهایی که به شخصیت وشعور انسانها توهین می کنددیگر جایی برای اعنراض از ان دست که شما توصیه فرمودید باقی نمیگذارد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/03 - 02:46
فعالیت صنفی برای به کرسی نشاندن حرف حق نیست. اگر بخواهد تعمیق شود و معلمان عادی مدرسه هم در آن شرکت کنند باید تابع فرمول هزینه - فایده باشد. فعالیت صنفی کُنشی عملگرایانه است و با آرمانگرایی میانه ای ندارد . فعالیت صنفی کاملا منفعت گرایانه و سازشکارانه است. بحث به کرسی نشاندن حرف حق و مبارزه با اختلاس و تبعیض های ساختاری و دروغ کویی مسئولان و...فعالیت های قابل تحسینی است ، اما این فعالیتها دیگر صنفی نیست و علاوه بر آن از هر هزار معلم شاید یک نفر جرات کند در عمل وارد عرصه مبارزه حق و باطل شود .می توان افراد از جان گذشته ای را که برای دمکراسی یا کلمه حق مبارزه می کنند و به زندان می افتند و حتی جان خود را ازدست می دهند به عنوان قهرمان ستایش کرد . اما در فعالیت صنفی برای صد هزارتومان افزایش حقوق و یا داشتن بیمه خوب و مسایلی از این دست کسی حاضر نمی شود تاوانی در حد اخراج و زندان بپردازد.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/03/03 - 02:58
اما اگر مساله معلمان با حکومت را جنگ بین حق و باطل بدانیم و دنبال اهدافی فراتر از اهداف خُرد و سازشکارانه و منفعت طلبانه صنفی برویم، در این صورت تشکل صنفی تبدیل به تشکلی آوانگارد و لیگ قهرمانان می شود. معلم عادی مدرسه از این جریان فاصله می گیرد. در بین معلمان می توان 500 نفر آدم پای کار و آماده فداکاری و مبارزه که حاضر به پرداخت هزینه و حبس کشیدن باشند پیدا کرد. اما تشکل صنفی وقتی صنفی است که 200-300 هزار معلم را به عنوان عضو علنی پوشش دهد. الان تشکل ها ی صنفی تشکیلات به مفهوم صنفی ندارند. حتی در تهران 30-40 نفر دورهم جمع می شوند و تعهد تشکیلاتی هم ندارند . ممکن است طبق فرمایش شما الگوی صنفی جواب ندهد. در این صورت فعالان باید وارد فاز سیاسی و مبارزاتی شوند، اما نمی توان کنش سیاسی - مبارزاتی جمعی از افراد مثلا فداکار و قهرمان و از جان گذشته را به عنوان کنش صنفی معرفی کرد.
پاسخ + +10 -4 --
زیر خط فقر 1395/03/03 - 18:45
از ادمین سایت خواهش میکنم حق دموکراسی و آزادی خواهی را رعایت کنند و به ارای اکثریت جامعه فرهگیان که در این سایت حضور دارند نظرات جناب شیرزاد که مغایر با خواسته فرهنگیان هست از این سایت حذف کنید
کسانی که با نظر بنده موافق هستند با لایک کردند و افزایش بار مثبت اعلام کنند هر چقدر تعداد لایم افزایش یابد بر این خواسته حذف آقای شیرزاد از سایت صحه خواهد گذاشت
پاسخ + +2 -7 --
صدای معلم 1395/03/03 - 18:49
سلام
دوست عزیز
از کجا می توان متوجه شد اکثریت و یا اقلیت در چه سطحی هستند ؟
بر فرض اقلیت بودن ایشان ، مفهوم دموکراسی در احترام به حقوق اقلیت معنا و مفهوم پیدا می کند .
پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
زیر خط فقر 1395/03/03 - 18:52
ادمین محترم اگر تعداد بار مثبت زیاد بود در متنی که من نوشتم به این معناست که اکثریت به حضور آقای شیرزاد در این سایت اعتراض دارند و نباید باشند
یادمان باشد همیشه حق با اکثریت است

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور