اينكه بسياري از ما سعي بر داشتن تفاهم در زندگي فردي و اجتماعي داريم و با وجود تلاش بسيار ، عمدتا در تحقق كامل آن موفق نمي شويم، واقعيتي است كه به دفعات اتفاق افتاده بي آنكه تامل بر چرايي آن داشته باشيم. داشتن تفاهم، از جمله موضوعاتي است كه همواره چالش هاي زيادي را در زندگي افراد ايجاد كرده و بسياري از نبود آن گلايه مي كنند و راهي نيز براي پيدايش آن نمي يابند. حتي بعد از سال ها تلاش در زندگي مشترك نيز، هنوز خيلي از ما در ايجاد تفاهم ، مشكل داريم و اين مهم، مانعي براي لذت بردن واقعي از زندگيمان مي شود.
بايد توجه كرد كه داشتن تفاهم نه به معناي يكي شدن كامل انسانها با يكديگر بلكه پذيرفتن افكار و عقايد مشترك است. چنانچه خيلي از ما بر اين باوريم كه اگر كسي عينا مثل ما شد، يعني به تفاهم كامل در زندگي رسيده ايم در حالي كه تفاهم معنايي فراتر از اين تصور دارد . بسياري از افراد پس از سال ها زندگي در كنارهم، چه در محيط خانه و چه در محيط اجتماع، بازهم عينا مثل همديگر نمي شوند و آن را مبنايي بر نبود تفاهم مي گذارند. حال آنكه اگر بنايي بر داشتن تفاهم در زندگي داريم، بايد تلاش براي پذيرفتن افكار و عقايد ديگران داشته و از تحميل آراي خود بپرهيزيم.
اينكه در رابطه هايمان، يك طرفه به دنبال تحميل افكار و عقايد خود به ديگران براي ايجاد تفاهم باشيم، اشتباهي است كه خيلي هايمان در زندگي مرتكب آن مي شويم و خود پايه نبود تفاهم در زندگي مي شود.
بايد توجه داشت كه در ايجاد تفاهم، فداكاري و قدر همديگر را دانستن مبنايي اصولي بوده و كاملا با تحميل يك سويه عقايد، در تضاد است. تفاهم یعنی درک اختلافات، تفاوت ها و انطباق آن با آنچه خود مي پنداريم و اينكه تلاش كنيم تفاهم را به معناي واقعي خود در زندگي ايجاد كنيم. اين تفاهم كه نه با زور و اجبار، كه تنها با احترام به آراي يكديگر در زندگي به وجود ميآيد و داشتن آن، از ديدگاه خيلي ها شايد به نظر پیشپاافتاده آید اما كاربرد آن در زندگی چون اکسیری است که مس را طلا خواهد كرد.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.