بررسی وضعیت معلمان امروز ایران نشان میدهد که عمدهترین مشکلات پیش روی آنان معیشت نامناسب و طبقهبندی شغلی نامتناسب و بیبرنامگی آموزشی سیاستگذاران است. پیدایش این مشکلات از منظر تحلیل گفتمان قابل بررسی است. منظور از گفتمان، پدیدهیی است که در زبان رخ میدهد و موجب تغییر و تحول در فرهنگهای گوناگون میشود.
این اصطلاح در زبانشناسی و فلسفه سیاسی از مفاهیم متفاوتی برخوردار است اما بهطور کلی یکی از اهداف اصلی تحلیل گفتمان نشان دادن پیوند کنشهای گفتمانی و ساختارها و تحولات گستردهتر اجتماعی و فرهنگی است. پیشفرض چنین نگرشی، آن است که کنش گفتمانی هم بازتابدهنده تغییر اجتماعی و فرهنگی است و هم فعالانه در ایجاد آن تغییرات شرکت دارد.
در این رویکرد، « جهانبینی نسبت به هر چیز وضعی ارزش گذارانه دارد و با این ارزشگذاری است که میان هر چیز مراتبی برقرار میکند، بنابراین وضع آن نسبت به هیچ چیز خنثی نیست، نگرش او بیطرفانه نیست و حتی آنجا که بیطرفانه میایستد نیز در عمق، وضعی ارزشگذارانه دارد. »
در این رویکرد، معانی صریح صورت تغییریافته یا جایگزین معانی نهفتهیی است که بیان صریح آنها مقدور نبوده، حال این سرکوب ممکن است تحت تاثیر اقتضائات روانی یا ایدئولوژیکی یا گفتمـانی صورت گرفته باشد.
بهعنوان نمونه مفهوم پنهان جمله «آموزش و پرورش درآمدزا نیست» از منظر تحلیل گفتمان، میتواند جایگاه اجتماعی این نهاد و کارکنانش را در اذهان کارمندان سایر نهادها بیارزش نشان دهد و بدین نتیجه منجر شود که گویی کارمندان سایر نهادها متکفل هزینههای این نهاد هستند و آنان باید کوشش کنند و آموزش و پرورش درآمدهای آنان را مصرف نماید و به نوعی مفهوم سرباری آموزش و پرورش و کارکنانش را به کارکنان سایر نهادها القا مینماید و درنتیجه، اعتراضات معیشتی معلمان را نیز به نوعی «زیادهخواهی» تنزل میدهد و کارکنان سایر نهادها را در برابر کارکنان آموزش و پرورش قرار میدهد.
در چنین حالتی، کارکنان آموزش و پرورش به جای فشار به برنامهریزان اقتصادی و سیاسی کشور مجبور به اقناع کارکنان سایر نهادها میگردند و از فشار آنان به سیاستگذاران اقتصادی کشور کاسته میشود.
در تحلیل گفتمان انتقادی، زبان در نمودهای گوناگونش، نوعی عمل اجتماعی است و عواملی چون بافت تاریخی، روابط قــدرت در جامعه، نهادهای فرهنگی، اجتماعی و ایدئولوژیکی، متن یا صورت و زبان و معانی را بهوجود میآورند. بدین خاطر توجه یا بیتوجهی به کنشها و سخنان و نظرات یک گروه اجتماعی موجب حاشیهرانی یا برجستهسازی آنان در اجتماع میگردد.
بهعنوان نمونه شاخصی از حاشیهرانی اجتماعی معلمان میتوان به تحلیل جمله «معلمان نوروز و تابستان تعطیل هستند»، پرداخت. در این جمله نقش اجتماعی معلمان در رشد جامعه زیر سوال میرود و آنان را در مقابل گفتمانهای قدرتمندی چون گفتمان پزشکان و مهندسان قرار میدهد و از دست یابی به کرسیهای قدرت و ایفای نقشهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی بازمیدارد و حتی قدرت سیاستگذاری در نهاد آموزش و پرورش را از آنان سلب میکند و جامعه را از وجود اندیشمندان شاغل در وزارت آموزش و پرورش محروم میکند و موجب دلسردی و ناامیدی آنان میشود.
امید است سیاستگذاران خرد و کلان با بهبود گفتمان آموزش و پرورش در ایران زمینههای رشد و پیشرفت کشور را بهبود بخشند و فردایی بهتر برای این سرزمین رقم زنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی وزیر میاد و در جلوی افکار عمونی با امار سازی و اعداد و ارقام سعی داره که بگه معلمان وضعشان نه تنها بد نیست, بلکه از خیلی ها هم بهتره, چه توقعی از دیگران میشه داشت.
متاسفانه در این ارگان برده های سیستماتیک پرورش یافته اند که برای حفظ جایگاه خود, معلمان و سازمان رو قربانی میکنند.
همون روشی که انگلیسیها در هندوستان زمان استعمار پیاده کردند.
یعنی با خود هندیها, چند صد میلیون رو به استعمار کشیدند.
کادر اجرایی, به وبژه مقامات وزارت خانه با همین کلمات درامدزا نبودن و... بیشتر سعی در اثبات سر سپردگی خودشون به حاکمیت دا رند, تا کمک به معلمان.