حضور مردم در تصميم گيري و نظارت بركارهاي همگاني نشانه ي گسترش مردم سالاري در جامعه است. شايد مهمترين شاخص براي اندازه گيري مردم سالاري در يك جامعه، ميزان حضور مردم در تصمصم گيري امور محلي و ملي باشد. از اين رو قانون گذاران براي تسهيل اين امر ،اقدام به تصويب قوانيني نموده اند كه ميزان حضور مردم را در تمام عرصه ها افزايش دهد از جمله مي توان به قانون تشكيل شوراهاي آموزش و پرورش در استان ها،شهرستان ها و مناطق كشور مصوب 26 / 10 / 1372 اشاره كرد.
در ماده يك قانون تشيكل شوراها آمده است: "به منظور تحقق مشاركت و نظارت مردم در امر آموزش و پرورش و بهره گيري از كليه منابع و امكانات،جهت تاسيس،توسعه و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي و تسهيل در فعاليت هاي اجرايي آموزش و پرورش،شوراهاي آموزش و پرورش در استان ها و شهرستان ها به شرح اين قانون تشكيل مي شود" .
همان گونه كه در ماده يك اين قانون مي بينيم،سعي شده است كه شرايطي فراهم شود تا نمايندگان مردم در قالب اين شوراها مشاركت بيشتري در تصميم گيري مسائل آموزش و پرورش داشته باشند.اين مشاركت باعث مي شود كه افكار جديد و خلاقانه وارد حوزه ي تعليم و تربيت شود و از طرفي خواست مردم محلي در تصميم گيري ها لحاظ گردد. در شوراهاي آموزش و پرورش كه متشكل از گروهي از شخصيت هاي حقوقي و حقيقي و نمايندگان مردم مناطق ،شهرستان ها و استان هاست ،بهتر مي توان به نيازهاي محلي پي برد.
در واقع هنگامي كه اشخاصي كه خود در يك منطقه زندگي مي كنند بخواهند براي تعليم و تربيت در همان منطقه تصمصم گيري نمايند، تصميم هاي واقعي تري خواهند گرفت چرا كه به مسائل ،نيازها و مشكلات منطقه محل زندگي خود بيشتر آشنا هستند.
وظيفه ي ديگر اين شوراها نظارت به اجراي برنامه هاي آموزش و پرورش منطقه يا شهرستان و حتي استان است. دادن حق نظارت بر اجراي كارها به مردم باعث مي شود كه كارها بهتر انجام شود و از طرفي مردم احساس كنند كه حضور دارند و به حساب مي آيند. شهروندان زماني كه بدانند در جريان امور قرار دارند و در جايگاه ناظر گرفته اند،ميزان مشاركت آنها در كارها افزايش مي يابد و بر عكس اگر احساس نمايند كه نمي توانند در جريان امور قرار گيرند يا به آنها اين اجازه داده نمي شود بر ميزان حضور و مشاركت هاي بعدي آنها اثر منفي مي گذارد .
در ادامه به موانع و فرصت هاي شوراهاي آموزش و پرورش نگاهي گذرا داريم.
موانع و چالش هاي شوراها:
مشكلات مربوط به شيوه انتخاب اعضاي اين شوراها- فعال نبودن انجمن اوليا و مربيان در مدارس و نماينده آن در شورا ها- كمبود راه كارهاي قانوني و دستورالعمل هاي اجرايي براي نظارت مردم- ديدگاه منفي مسئولان نسبت به نظارت مردمي- تمركز گرايي در آموزش و پرورش-ضعف فرهنگ نظارت در جامعه .
شوراها با موانعي روبرو هستند كه به اختصار به آنها اشاره شد اما مي توان همين موانع و چالش ها را به فرصت تبديل كرد. با اصلاح شيوه ي انتخاب اعضاي اين شوراها با حضور بيشتر مردم مي توان اين شوراها را كارآمدتر كرد و يا نمايندگان انجمن اوليا مدارس مي توانند با حضور پر رنگ تر خود ،فرصت هاي بيشتر براي حل مشكلات آموزش و پرورش ايجاد كنند.
به طور خلاصه فرصت هاي وجود شوراها براي آموزش و پرورش اين موارد است.
فرصت ها:
وجود انجمن اوليا قوي و موثر- حضور نمايندگان مردم و دولت در شوراها- قوانين موجود كه ظرفيت خوبي براي مشاركت مردم ايجاد كرده اند.
نظرات بینندگان
مدیران آموزش و پرورش ابدا اجازه صحبت به نماینده مردم را نمی دهند و ته جلسات شورای اموزش و پرورش چیزی بیرون نمی آید جز گدایی برای رفع نیازهای روزمره مالی
در واقع نهادي مثل شهرداري موظف است بخشي از دزآمدهاي خود را به آموزش و پرورش بدهد
شما گويا كامنت را اشتباهي گذاشته ايد. مطلب فوق در باره ي شورا هاي آموزش و پرورش است و نه موضوعي ديگر!
لطفا به اين سوال جواب بدهيد. چه بايد كرد. خانه را بايد چه كار كرد؟ اگر شما قدرت داشتيد چه كار مي كرديد؟
اصلا خود شما اگر به مجلس مي رفتيد چگونه عمل مي كرديد؟
غرغرغرغرغرغرغرغرغرغرغركردن ....... فايده ندارد! چه بايد كرد؟
يادداشت درست حسابي بنويسيد براي همين سايت سخن معلم چند راهكار ارائه دهيد. ليست مي خواهيم چه كار اگر راه حل داريد بفرماييد اين گوي و اين ميدان.
لطفا با اسم واقعي و عكس خودتان نظراتتان را در قالب يك ياداشت بنويسيد. منتظرم
راه بسیار ساده است باید این افراد از چرخه ناسالم آموزش وپرورش حذف شوند. و با همین بودجه فعلی هم می توان آموزش و پرورش بیمار را نجات داد.به شرطها وشروطها که خودت هم در این چرخه بیمار زیست می کنی