معلمان همواره از کم لطفی ها و بی توجهی هایی که در دولت های مختلف در حق آموزش و پرورش شده است شاکی بوده اند و اعتقاد داشته اند این بی اعتنایی ها در درازمدت عواقب وخیمی برای فرهنگ ،اقتصاد ،سیاست و حتی امنیت ما به دنبال خواهد داشت و معمولا گوش شنوایی نیز برای این اعتراض ها وجود نداشته است.
معلمان همیشه یکی از مصادیق این بی توجهی را تبعیض بین حقوق فرهنگیان و سایر حقوق بگیران دانسته اند و از مسئولین آموزش و پرورش خواستار تلاش برای رفع این تفاوت ها بوده اند.
بنده قصد ندارم به موضوع تکراری تبعیض بپردازم و علیرغم تلاش های چندین ساله ی صنفی در جهت دفاع از حقوق فرهنگیان اکنون اعتقاد دارم که ما معلمان به جای پرداختن به موضوع تبعیض که البته یک واقعیت تلخ می باشد اما متاسفانه اصرار بربیان آن نه تنها منجربه رفع آن نشده است بلکه برخی واکنش های منفی و ناپخته ای را از طرف افرادی از سایر اقشار حقوق بگیر به همراه داشته است ، بهتر است با استفاده از توان مندی های مختلف خود با طرح اهمیت آموزش و پرورش به عنوان یک نیاز اولیه ی انسان ها و پیش نیاز توسعه ی پایدار و تببین عواقب بی توجهی به آن ،موضوع سامان دهی و ارتقای سیستم آموزش کشور را به یک مطالبه ی بزرگ ملی تبدیل نماییم و مطمئن باشیم در صورت موفقیت در این زمینه مشکلات معیشتی ما نیز مرتفع خواهد شد.
اما موضوع مهم تری که می خواهم به آن بپردازم این است که در سال های اخیر به نظر می رسد تصمیم گیرندگان وزارت آموزش و پرورش که ما انتظار داشتیم در جهت رفع تبعیض های مذکور تلاش نمایند ،خود اصلا اعتقادی به اجرای عدالت ندارند چرا که به خصوص ازشش سال گذشته تاکنون به بهانه های مختلف تبعیضاتی درون سازمانی رانیز در خصوص دریافت ها بنیان نهاده اند تا جایی که برخی از آنها آن قدر با عقل سلیم ناسازگار است که این شائبه را به وجود می آورد که نکند خدای ناکرده دستی در کار است که بین نیروهای آموزش و پرورش تفرقه ایجاد نماید .
البته ما چنین فکری نمی کنیم و از دست شیطان وسوسه گر به خدا پناه می بریم اما توجیه دیگری نیز برای آن نمی یابیم.
از سال 88 تاکنون هرگاه صحبت از تطبیق در آموزش و پرورش شده است پیامد آن یک تبعیض فاحش بوده است به طوری که اکنون می توان گفت در آموزش و پرورش تطبیق معادل تبعیض است و هرگاه یکی از مسئولین از تطبیق صحبت می کند ،دلمان می لرزد و منتظر عواقب ناگواری هستیم.
مواردی از این تطبیق ها به عنوان شاهد ادعا از این قرار است:
1- هنگام اجرای قانون مدیریت بر خلاف روح حاکم بر قانون و فلسفه ی وجودی آن در یک مکانیزم نامعقول که شرح آن مفصل و از حوصله ی این یادداشت خارج است مبالغی به عنوان تفاوت تطبیق در احکام درج گردید که برخلاف آنچه در قانون پیش بینی شده بود و باید با افزایش منطقی حقوق، مستهلک می شد در احکام ثابت ماند تا امروز شاهدی بر ادعای ما و تفاوتی نا روا در دریافت ها باشد.
2- در سال 91 بندی به عنوان تفاوت تطبیق جدید در احکام حقوقی درج گردید که باعث تبعیضی آشکار گردید و بنده با قاطعیت می گویم که این موضوع سند محکمی در بی منطقی و بی مسئولیتی برخی از مسئولین و کارشناسان آموزش و پرورش در دولت قبلی و فعلی است و آمادگی اثبات ادعای خود را دارم.
3- اما مصیبت بارتر از دو مورد قبلی اتفاق نامبارکی است اکه در سال جاری شاهد بودیم ، در سال 94 بعد از اجرای طرح نامسمای رتبه بندی و افزوده شدن مبالغی به حقوق فرهنگیان از روز دوم مهرماه فرآیند معمول ارتقای رتبه ها متوقف گردید .
البته مدت ها امیدوار بودیم که مدتی پس از صدور احکام به اصطلاح رتبه بندی ،این فرآیند مجددا به اجرا درآید اما وقتی از قول معاونت محترم وزارت شنیدم که کاری که انجام شد رتبه بندی نبود و در واقع یک تطبیق بود و پس از این برای ارتقای رتبه باید مکانیسم جدیدی فراهم شود ،ناخودآگاه با شنیدن کلمه ی تطبیق متوجه شدم که تبعیض جدیدی در احکام حقوقی رقم خورده است و شخصی که به جای اول مهرماه در روز دوم مهرماه حائز شرایط ارتقای رتبه گردیده است باید تا پایان خدمت بلکه تا پایان عمر تاوان این یک روز را بدهد.
مشکل اینجاست که متاسفانه ما تا جایی که تبعیض به ضرر خودمان نباشد اعتراض نمی کنیم بلکه گاهی به اعتراضات دیگر همکاران مان نیز خرده می گیریم و توجه نداریم که عدم حساسیت به بی عدالتی روزی دامن گیر ما نیز خواهد شد.
تاسف بارتر این که به نظر می رسد برای برخی مسئولین علاوه بر منطق ،انصاف و عدالت موضوع دیگری نیزهنوز تعریف نشده است که همان پاسخ گویی می باشد.
در پایان امیدوارم که همه ی تصورات بنده در این رابطه اشتباه باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تنها مشکل لاینحل کشور سه ماه تعطیلی مدارسه, و البته نه تعطیلی دانشگاه ها ونه جاهای دیگه!
گره آین مشکل لاینحل من بحران زا شده فقط با کف پر قدرت آقای فانی و نوید ادهم و بطحایی بابا حله!
جل الخالق چه وزیر کارآمدی!
وچه تیم کارآمدتری!
وقتی حرف از بی عدالتی و ظلم در حق معلمان میشه, کارگزاران تعلیم وتربیت مرده اند, لال هستند, هیچ طرحی برای برون رفت از مشکلات ارایه نمیدهند,
اما برای گم کردن تعطیلات افاضه سخن میکنن ,طرح پشت طرح میدن.
از شما بعیده چنین حرفی بزنی, مگه معلم نیستی!
مگه تو این جامعه زندگی نمیکنی!
نکنه از بهشت کامنت گذاشتی!
جناب دبیر محترم نویسنده مقاله
همین الان ، هم کلاسی های سابق من و حتما شما در ادارات و ارگانهای دیگری با سوابقی کمتر و با مدارکی تحصیلی برابر و یا حتی کمتر حداقل تا دو برابر ما خالص دریافتی دارند
بعد جنابعالی شاید از سر تنگ نظری همین
90.000تومان چندرغازی که مشمول افزایش سالانه حقوق هم نمی شود را هم
معادل تبعیض شمرده اید؟! اگر همین هارا هم بردارند حقوق من معلم با یک کارگر ساده یک نگهبان ساده یک رفتگر شاید درحد چند هزاری تفاوت داشته باشد!
حضرتعالی وقتی به موضوع تبیعض می پردازید لازم است به نداشته های حقوقی در برابر سایر ارگانها اشاره کنید یا بر تاثیر سوابق و تحصیلات در افزایش تاکید کنید
نه اوج سخن خود را چونان تنگ نظرانه معطوف به 90هزارتومن دریافتی گروهی از همکارانتان نمایید!
تفاوت 480 هزارتومان ( رتبه عالی ) با رتبه پایه (60 هزارتومان ) چقدر قابل قیاس است ؟؟
شاید بنده نتوانسته ام منظور خود را خوب توضیح بدهم و شاید هم دوستان از جزئیات قانون مدیریت و نحوه ی غلط اجرای آن اطلاع کافی ندارند . و گرنه می دانستند این 90 هزار تومان را به جای چه مبلغی می گیرند که از آنها دریغ شده است . کاش تمام مطلب را می خواندند و بعد قضاوت می نمودند. تو مو می بینی و من پیچش مو
برای همه ی دوستان در استانه ی سال جدید سلامتی و بهروزی آرزو می نمایم.