اگر افراد فرصت طلب و متلون را کنار بگذاریم، مدیران آموزش و پرورش را می توان تقریبا در دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا جا داد که به تناوب و بر اساس گرایش دولت و وزیر مدیریت را در دست می گیرند. هر یک از این دو جناح یک طیف گسترده است و گرایش های مختلف در داخل آن وجود دارد.
در دولت روحانی این تقسیم بندی کمی تغییر کرده و در واقع ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل مدیریت ها را در اختیار دارند. اصطلاح اصلاح طلب و معتدل را در آموزش و پرورش را باید با احتیاط به کار برد. اصولگرایان آموزش و پرورش معمولا « اولترا اصولگرا » هستند و تندترین اصلاح طلبان آموزش و پرورش، حداکثر اصولگرایانی معتدلند.
در آموزش و پرورش با تعییر دولت ها اشخاص تغییر می کنند اما رویه ها و سیاست ها ثابت می مانند . اگر اختلافات و تفاوت های فردی را لحاظ نکنیم تشخیص اینکه کدام مدیر اصلاح طلب ، اصولگرای معتدل و اصولگرای افراطی است از روی عملکرد دشوار است. این را ممکن است برخی مدیران اصلاح طلب به حساب بی طرفی و غیر سیاسی بودن خود در جایگاه مدیریتی بدانند ، اما این بی طرفی نیست چون برخی از مدیران اصلاح طلب خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند.
در واقع ایراد کار اینجاست که اصولگرایان تندرو مواضع خود را علنی ابراز می کنند ، اما برخی اعتدالی ها و اصلاح طلبان آموزش و پرورش برای حفظ موقعیت خود را اصولگرا می نمایانند و حتی گاهی کاسه داغ تر از آش می شوند !
می توان این پرسش منطقی را مطرح کرد که حرص و جوش خوردن برای سرکارآمدن فلان مدیرکل یا وزیر برای چیست؟
در آموزش و پرورش پست مدیریتی نوعی غنیمت و پاداش انتخاباتی است.
مدیریت در آموزش و پرورش در هر دو جناح یک رانت سیاسی و مذهبی است که تنها به افراد خاصی تعلق می گیرد و هر چهار یا 8 سال یک بار دست به دست می شود. با شکست یک جناح در انتخابات مدیران وابسته به آن جناح یا خود را با وضع جدید تطبیق می دهند و می مانند یا کنار می روند و تا برگزاری انتخابات بعدی بی صدا گوشه ای می نشینند. فقط اندکی مانده به انتخابات ریاست جمهوری سر و کله شان در برخی ستادها پیدا می شود.
معمولا با آمدن یک وزیر جدید ، مدیریت آموزش و پرورش شخم می خورد . شدت و گستره تغییرات البته متفاوت است. اما چون وزیران بر اساس برنامه کار نمی کنند ، تغییرات منحصر به تغییر آدم ها است و مدیران جدید بر حسب سلسله مراتب ، متصدیان پست های کلیدی و حتی غیر کلیدی را عوض می کنند و نزدیکان خود را بر می کشند. گسترده ترین عزل و نصب های مدیریتی در دوه فرشیدی رخ داد و دامنه تغییر حتی به مدیران مدارس هم کشیده شد.
وزیر و مدیران زیر دست او در تعیین مدیران فعال مایشاء نیستند. در تعیین مدیران جدید معمولا نمایندگان مجلس ، مسئولان محلی ، افراد ذی نفوذ سیاسی و مذهبی توصیه و حتی دخالت می کنند. مراکز قدرت تاثیر گذار در آموزش و به خصوص در انتصاب مدیران فراوان است و در واقع انتخاب یک مدیرکل برآیند توازن قوا بین وزیر و دولت و نمایندگان مجلس ، امام جمعه ، استاندار و نهادهای محلی است.
در زمانی که مجلس و دولت همسو نیستند مدیریت آموزش و پرورش بی ثبات تر و ضعیف تر است.
یکی از دلایل واقعی استیضاح وزیران آموزش و پرورش دعوای بین وزیر و نمایندگان بر سر تقسیم پست ها است. در شرایطی که اکثریت مجلس و دولت از نظر سیاسی همسو نیستند ، وزیر آموزش و پرورش در موقعیت ضعیف قرار می گیرد و بر سر انتخاب مدیران در سطوح مدیرکل و رییس منطقه و حتی گاهی مدیریت مدرسه ، چانه زنی صورت می گیرد و وزیر برای اینکه تن به استیضاح ندهد ، امتیازاتی به نمایندگان مخالف دولت می دهد.
نگاه به پست های مدیریتی به عنوان غنیمت و امتیاز ، باعث بی ثباتی شدید در مدیریت بخش های اداری شده و ادامه کاری و برنامه ریزی در این وزارتخانه را عملا غیر ممکن کرده است.مدیران بر اساس قانون بقا دنبال تکیه گاه مطمئن می گردند و به جای انجام وظایف رسمی و مدیریتی درگیر بده و بستان های محلی و منطقه ای می شوند.
ای بسا مدیرانی که نان اصلاح طلبی را می خورند و حلیم اصولگرایی را هم می زنند.
قاعدتا باید برخلاف رویه موجود در همه دولت ها چه اصولگرا چه اصلاح طلب و چه اعتدالی پست های مدیریتی را به دو گروه پست های سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کرد. پست وزارت قطعا یک پست سیاسی است. برخی معاونت ها و مدیریت های کل هم پست های سیاسی محسوب شده و با تغییر وزیر می تواند تعویض شوند اما تقریبا 99 درصد پست ها در سطح ستاد و ادارات کل اداری تلقی شوند و تغییر و تداوم مسئولیت مدیران باید تابع ضوابط اداری باشد.
اصلاح طلبان بخش مدیریتی و بخش ستادی با اصلاح طلبان بدنه آموزش و پرورش متفاوتند. معمولا آنهایی که بیشترین نقش را در تغییر دولت ها دارند و با اعتقاد و صداقت بیشتری در موسم انتخابات فعالیت می کنند ، انگ می خورند و نشان دار می شوند و از مدیریت ها کم ترین سهم را می برند .
اما آنهایی که در گوشه ای خزیده اند و تمام ملاحظات سیاسی را رعایت می کنند و حتی ممکن است در یک انتخابات به چند ستاد رفت و آمد داشته باشند ، احتمال بیشتری برای نشستن بر صندلی های ریاست دارند.
اغلب مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش زمانی که پشت میز می نشینند از ترس برچسب خوردن، نه تنها از خود رفتار اصلاح طلبانه ای بروز نمی دهند ، معمولا خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند .
یک مدیر اصلاح طلب اسمی آموزش و پرورش همیشه مراقب است که مبادا عملی از او سر بزند که مورد انتقاد رسانه های اصولگرا قرار گیرد و مثلا به رعایت نکردن ارزش ها متهم شود. در حالی که به انتقاد افراد و رسانه مستقل و حتی اصلاح طلب محل نمی گذارند !
اگر در فلان خبرگزاری وابسته به فلان جا انتقادی از یک مدیرکل بشود زهره ترک شده و به عناوین مختلف و تراشیدن واسطه در صدد دل جویی از خبرنگار و مدیر و سردبیر رسانه بر می آیند. اما وقتی با انتقاد رسانه های اصلاح طلب روبرو می شوند کمی تا قسمتی هم خوشحال می شوند !
آنها به آن دسته از رسانه های اصلاح طلب که در معادلات سیاسی قدرتی ندارند بی اعتنا هستند ، گاهی هم انتقاد رسانه های اصلاح طلب را به عنوان مدرک مثبت در رزومه خود برای روز مبادا حفظ می کنند.
برخی مدیران موسوم اصلاح طلب یا معتدل آموزش و پرورش، عمل و سخن خود را با متر و معیار اصولگرایان تندرو اندازه می گیرند و در رفتار و گفتار گاهی چنان محافظه کاری از خود بروز می دهند و چنان در لاک ارزشی فرو می رود که اسباب تعجب اصلاح طلبان بدنه را فراهم می کنند.
اصولا نیروی انسانی آموزش و پرورش بیشتر تحت تاثیر اصولگرایان است، با این حال جریان اصولگرا حضور معدود مدیران غیر همسو را تحمل نمی کند. اصلاح طلبان آموزش و پرورش اغلب ظاهر و اسمی از اصلاح طلبی دارند اما در اصل اصولگرا هستند یا به اصولگرایی تظاهر می کنند. گاهی حتی کاسه داغ تر از آش هم می شوند و در برخی جنبه های ظاهری مانند بستن دکمه تقوا از اصولگرایان جلو می زنند.
در شهرستان ها هر مدیری که زاویه ای کوچک با اصولگرایان داشته باشد ، هرچند معتقد به تمام ارزش های مورد قبول انقلاب و نظام و دارای سوابق جبهه و جنگ باشد تحمل نمی شود. شاید ترس از این است که وجود این افراد فضایی را که اصولگرایان ساخته اند بشکند . تنها اصلاح طلبان و معتدل هایی تحمل می شوند که بعد از نشستن بر صندلی ریاست، مجری منویات اصولگرایان بشوند.
یک تقسیم کار منظم وجود دارد . عده ای باید در ستادهای انتخاباتی روزها و بلکه ماه ها درگیر مسایل سیاسی و تبلیغات شوند تا مثلا جناح اصلاح طلب برنده شود. به محض اینکه آرا خوانده شد افراد کمین کرده و منفعل که حتی ممکن است در ستاد رقیب فعالیت کرده باشند،تابلو اصلاح طلبی را بلندکرده و تقاضای سهم می کنند.
البته چون کاری نکرده اند هیچ نقطه سیاه و مبهمی هم در پرونده شان نیست و به راحتی صندلی های ریاست را اشغال می کنند و از بدنه هم انتظار حمایت دارند.
این گروه از مدیران پاتوق شان خبرگزاری فارس و تسنیم و ... است.
خبرهای دست اول را به رسانه های اصولگرا می دهند. برای اعلام نظرات جدید با این خبرگزاری ها مصاحبه می کنند و اصولا حجم اخبار و مصاحبه و گزارش های دست اول خبرگزاری های فارس و مهر و تسنیم قابل مقایسه با رسانه های اصلاح طلب نیست. بخشی از مدیران کنونی آموزش و پرورش با این رویه رسانه های اصولگرا را به عنوان منبع اخبار موثق آموزش و پرورش به مخاطبان معرفی می کنند .
مصاحبه با این رسانه ها اصولا ایرادی ندارد . آنچه که ایراد دارد تبعیض است و حساسیت زیاد به واکنش برخی رسانه ها و بی اعتنایی به رسانه هایی است که در معادله قدرت جایی ندارند.
از آقای پورسلیمان شنیدم که برخی مدیران آموزش و پرورش با سایت سخن معلم گفت و گو می کنند اما برخی از مدیران حاضر به تعامل و گفت و گو با این سایت مستقل نیستند . در حالی که سخن معلم رسانه ای است قانونی و مستقل که در چارچوب قانون مطبوعات عمل می کند و اهل تندروی و افراطگرایی هم نیست.
این درست است که سایت سخن معلم قدرت رقابت با رسانه های جریان اصلی را ندارد و تا تبدیل شدن به یک رسانه حرفه ای راه درازی در پیش دارد اما سخن معلم رسانه ای است که به همت جمعی از معلمان با امکانات اندک و در حد جیب معلم راه اندازی شده است و توانسته جای خود را در میان بخشی از معلمان بازکند . تا جایی که مشهود است در انتشار اخبار و گزارش و یادداشت اصل بی طرفی و انتشار همه دیدگاه ها را رعایت می کند.
( آن گونه که در شناسنامه این رسانه آمده است سخن معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاط تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .)
نکته دیگر واکنش نشان دادن به گزارش ها و یادداشت های انتقادی است.
اگر در فلان سایت یا روزنامه اصولگرا مطلبی انتقادی درج شود از روابط عمومی تا دفتر وزیر و معاون پرورشی در نوشتن جوابیه محترمانه و توضیح و مصاحبه از هم سبقت می گیرند اما در مقابل مطالب انتقادی مندرج در رسانه های اصلاح طلب و منتقد با غرور و بی اعتنایی برخورد می کنند.
در نتیجه انتقاد از آموزش و پرورش تبدیل به « فریادی در خلا » می شود. هیچ کس انتظار ندارد که مدیر اصلاح طلب در آموزش و پرورش کار سیاسی بکند و یا مثلا هوای همفکران سابق خود و کسانی که او را تا دم اتاق مدیریت روی دوش آورده اند را داشته باشد. اما رفتار تبعیض آمیز و برخورد از سر استغنا ، آزار دهنده است. مدیر اصلاح طلب به جای اینکه حفظ میز برایش هم استراتژی و هم تاکتیک باشد و 90 درصد انرژی خود را صرف بندبازی برای حفظ ریاست کند، به پرنسیپ های مدیریتی و اصول راهنمای دولت وفادار باشد.
بافت مدیریتی آموزش و پرورش در دوره اعتدال موقعیت طلایی برای افراد فرصت طلب و متظاهر فراهم کرده است .
در بین مدیرکل ها ، روسای ادارات مناطق ، معاونین وزیر و حتی در سطوح پایین تر واقعا نمی شود فهمید چه کسی واقعا دارد راست می گوید و چه کسی برای حفظ پست تظاهر به .... می کند.
نتیجه اینکه ؛ افراد در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته اند .
مدیران به طور طبیعی و موزون رشد و ترقی نکرده اند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وی گفت: ساعت 11:10 دقیقه به امدادگران هلال احمر اعلام شد که 4 معلم در جاده سلماس به تازه شهر در حوالی روستای مرزی «کوره رش» آذربایجان غربی در برف و کولاک مفقود شدهاند.
سخنگوی سازمان امداد و نجات افزود: در پی این حادثه امدادگران به سرعت خود را به محل حادثه رسانده و از ساعت 11:50 دقیقه عملیات نجات را آغاز کردهاند.
به گفته وی، شدت کولاک به حدی است که هنوز عملیات نجات به اتمام نرسیده و از سرنوشت معلمان اطلاع دقیقی در دست نیست.
وی خطاب به استانداران حاضر در همایش گفت: ردیف متمرکز یک هزار و 100 میلیارد تومانی برای معیشت همکارانمان در استانها درنظرخواهیم گرفت.
نوبخت در پایان از افزایش 35 درصدی حقوق کارکنان دولتی و حاکمیتی کشور در سال 95 خبر داد.
دولت ها و وزیران میاند و میرند ایشون محکم به صندلیش چسبیده!
تازه بهش ستاره هم دادند,
معلمان بیچاره زحمت کشیدن درس خوندن مدرک فوق و دکترا گرفتن, بیچاره ها رو هم مجبور کرده تو ابتدایی تدریس کنن,
بعد به ایشون ستاره دادن که نیروهای تحصیل کرده رو تو منطقه 12 جمع کرده,
کاش اول از معلمان نظر سنجی میکردند ببینن یک نفر از این آدم راضیه, بعد مدال افتخار بهش میدادن,
بدا به حال آموزش و پرورش با این ستاره گیرنده ها و ستاره دهندگانش!
متاسفانه بعضی وقتها نماینده تا معاون مدرسه رو تعیین میکنه.
باند بازی کثیفی تو آموزش و پرورش برقراره, نتیجش هم سرکوب معلمان معترض و پرورش معلمان بزدل و بله قربان گوی مدیر و باند مربوطش میباشد.
چرا اکثر مدیران مدارس دولتی به جای کار کردن جناح بازی و حزب بازی را در رأس کار قرار داده اند و به معلمانی که به حزب یا جناح آنها رأی نداده اند بی احترامی کرده و از نمره ارزشیابی سالانه شأن کم میکنند؟!!!!!!! مگر این کشور قانون ندارد که مدیر مدرسه به خودش اجازه دهد به معلم بگوید چون به جناح من رأی نداده ای نمره ارزشیابی ات کم میشود اینها چه ربطی به هم دارند؟؟ ما باید به کجا شکایت کنیم وصدای خود را به گوش مسئولین برسانیم تا اینگونه مدیران از سمتشان برکنار شوند تا درسی برای همه مدیران باشد که به معلم زور نگویند ؟؟
شما را به خدا این خبر را منعکس کنید
باتشکر