ده هزار بیمار صعب العلاج و صدها معلمان سانحه دیده، خواستار چه نوع " از کارافتادگی" هستند؟
آمار دقیقی از معلمانی که گرفتار بیماری های صعب العلاج هستند در دست نیست. حمیدرضا حاجی بابایی در سال 91 گفت که 10هزار نفر از فرهنگیان دارای بیماری های صعب العلاج اند و اگر متقاضی بازنشستگی پیش از موعد شوند با بازنشستگی قبل از موعد آنها موافقت می شود. بیماری صعبالعلاج نوعی بیماری است که بهصورت دائم یا برای مدت طولانی نیاز به درمان و دارو داشته و هزینههای بسیار سنگینی را به بیمار تحمیل می کند .
تالاسمی، هموفیلی، دیالیز و پیوند کلیه ، ام اس ، سرطان، هپاتیت، دیابت ، برگر ، تعویض مفاصل، پارکینسون، آلزایمر، اسکلیوز، عمل قلب باز ، عمل ستون فقرات از جمله بیماری های صعب العلاج به شمار می روند.
بر اساس برخی برآوردها تعداد فرهنگیانی که پرونده بیماری صعب العلاج تشکیل دارند بالغ بر 20 هزار نفر است. علاوه بر این هزاران فرهنگی "معذور" در استخدام آموزش و پرورش به دلایل جسمی ، روانی و یا دلایل ناشناخته توانایی حضور در کلاس و تدریس را ندارند. کارکنان بیمار و معذور تمایلی به خروج از خدمت و بازنشستگی بر اساس سنوات خدمت ندارند، به این دلیل ساده و معقول که حقوق و مزایای شغلی آنها کاهش می یابد. مثلا یک فرد بیمار حاضر نیست با 20 سال سابقه خدمت و با 20 روز حقوق به صورت پیش از موعد بازنشسته می شود. شاغل بودن مزایایی دارد که مستخدم در صورت بازنشسته شدن از دست می دهد. ضمن اینکه حقوقش هم به نحو قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.
وزارت آموزش و پرورش هم نمی تواند کسی به صورت اجباری بازنشسته کند. در نتیجه ، طرح بازنشستگی پیش از موعد اغلب باعث خروج افراد توانمند از خدمت می شود. از کار افتادگی راه دیگری است برای خروج از خدمت . اما حقوق و مزایای ازکار افتادگی بسیار ناچیز است و افراد بیمار حاضر نیستند به عنوان از کار افتاده "غیر ناشی از کار" از خدمت خارج شوند. حقوق و مزایای از کار افتادگی بستگی به نحوه و دلایل از کار افتادگی مستخدم او متفاوت است.
طبق قانون استخدام کشوری هرگاه مستخدم رسمي، عليل و يا به علت حادثه ( غير ناشي از كار) ناقص شود، به نحوي كه از كاركردن بازبماند و مراتب به تصويب شوراي امور اداري و استخدامي برسد، وظيفه ازكارافتادگي دريافت خواهد داشت. ( اصطلاحات علیل و ناقص متن قانون است و نه توصیف نویسنده ) ميزان وظيفه ازكار افتادگي چگونه محاسبه می شود ؟
ميزان وظيفه از كار افتادگي ناشي از بيماري يا حادثه غير ناشي از كار برابر است با حاصل ضرب سنوات خدمت قابل قبول در معدل حقوق و مزایای دوسال آخر . معدل حقوق را چگونه حساب می کنند ؟
معدل تمامي حقوق و مزاياي دريافتي كه ملاك كسور بازنشستگي در ۲ سال آخر خدمت با اعمال آخرين ضريب حقوق مبنای محاسبه است .
فرض کنیم کارمندی در 20 سال خدمت قابل قبول دچار بیماری صعب العلاج می شود. کمیسیون پزشکی معتمد دولت از کارافتادگی او را تایید می کند و در شورای اداری تصویب می شود . حقوق بازنشستگی این فرد بر اساس 20 روز حقوق تعیین می شود و تقریبا یک سوم حقوق او می پرد.
بنابراین مستخدم زیربار نمی رود و اگر سنوات بالایی داشته باشد خواستار ادامه خدمت یا بازنشستگی پیش از موعد بر اساس 25 سال خدمت و 5 سال ارفاق می شود. حقوق بازنشستگی در شرایط عادی زندگی بازنشسته سالم را تامین نمی کند در شرایطی که یک سوم آن کسر شود و بازنشسته با بیماری یا نقص عضو روبه رو باشد که برای فرد بیمار یا سانحه دیده اصلا قابل قبول نیست.
نکته مهم تر این است که فرد بازنشسته ، یا ازکار افتاده از زیر پوشش بیمه طلایی هم که بسیار بهتر از بیمه تکمیلی بازنشستگان است خارج می شود و این مصیت دو فرد بیمار یا سانحه دیده است .
در صورتی که سنوات خدمت مستخدم بیمار یا سانحه دیده کم باشد و به 25 سال نرسد او خواستار این می شود که حقوقش را بر مبنای از کار افتادگی ناشی از کار و به سبب انجام وظیفه محاسبه کنند . در مورد بیماری ها تقریبا غیرممکن است و در مورد سوانح هم بستگی به مندرجات پرونده مستخدم دارد.
اگر مستخدم رسمي به علت حادثه ناشي از كار و يا به سبب انجام وظيفه عليل و يا ناقص شود به نحوي كه از كاركردن بماند و مراتب به تصويب شوراي امور اداري و استخدامي برسد ، وظيفه از كارافتادگي او به شکل دیگری محاسبه می شود که رضایت مستخدم را در پی دارد.
ميزان حقوق از كار افتادگي ناشي از كار و يا به سبب انجام وظيفه مستخدمين، برابر است با ميزان آخرين حقوق و مزاياي مستخدم كه مشمول كسور بازنشستگي است با احتساب ۲ گروه بالاتر ( بدون توجه به سنوات خدمت و سنوات پرداخت كسور بازنشستگي).
سازمان بازنشستگی در چنین شرایطی مو را از ماست می کشد.
تفاوت قابل ملاحظه در میزان دریافتی باعث می شود که همه مستخدمان رسمی بیمار یا سانحه دیده خواستار محاسبه حقوق خود بر مبنای حدوث بیماری و یا سانحه ناشی از انجام وظیفه و ناشی از کار شوند.
با این حال شورای امور اداری و استخدامی و سازمان بازنشستگی بر اساس مستندات و گزارش های پرونده مستخدم عمل می کند.
البته در ماده 109 قانون مدیریت خدمات کشوری آمده است :
"از تاریخ تصویب این قانون ؛ حقوق کلیه بازنشستگان، وظیفه بگیران یا مستمری بگیران صندوق های بازنشستگی کشوری و لشکری که تا پایان سال 1385 بازنشسته یا از کارافتاده و یا فوت نمودهاند در صورتی که کمتر از حاصل ضرب ضریب ریالی که با توجه به شاخص هزینه زندگی در لایحه بودجه سالیانه پیشبینی میگردد با رعایت ماده (125) ...تا این میزان افزایش مییابد. " اما این ماده هم نمی توند اعتماد مستخدمان بیمار و یا حادثه دیده را جلب کند.
بحث دیگر این است که کدام بیماری ها و کدام سوانح را در مورد معلمان ناشی از کار بدانیم ؟
من از ملاک های شورای اداری استخدامی اطلاعی ندارم ، اما می دانم که سالانه تعداد زیادی از معلمان در تردد بین محل زندگی و محل کار به دلیل تصادفات رانندگی فوت می کنند یا ناقص می شوند. آیا حقوق اینها را باید بر اساس مرگ و ازکارافتادگی ناشی از کار محاسبه کرد؟
بر اساس شنیده ها ، وزارت آموزش و پرورش معتقد است که دولت مسئولیتی در قبال حوادث بین راهی معلمان ندارد و اصل بر این است که معلم در محل کار خود بیتوته کند. اما معلمان روستایی زیربار بیتوته در روستا نمی روند. در مورد بیماری هم این ابهامات وجود دارد.
آیا فقط بیماری یا مرگ معلمی که پای تخته سیاه سکته کند، ناشی از کار است؟ اگر این معلم ساعتی بعد از خروج از مدرسه سکته کند بیماری او ناشی از کار نیست؟
به اعتقاد برخی معلمان بسیاری از بیماری های جسمی معلمان از ضعف بینایی تا دیسک کمر و واریس وناشنوایی و مشکلات روجی روانی همگی ناشی از شرایط کار معلمی است.
فرض کنیم معلمی حین تصحیح ورقه شاگردانش در منزل و در ساعت غیرکاری دچار سانحه شود ، چگونه باید حقوق بازنشستگی یا مستمری فوت او برای بازماندگان را محاسبه کرد؟ حین انجام وظیفه ؟ یا مرگ عادی ؟
مورد آقای علی اسد زاده معلم عشایری استان لرستان یک نمونه است که نشان می دهد میزان سوء تفاهم و اختلاف برداشت از کارافتادگی بسیار وسیع است.
در گزارش هایی که در مورد نقص عضو و از کار افتادگی آقای اسدزاده منتشر شده است همین دوگانگی به چشم می خورد. خانواده اسد زاده می گویند که قطع پای او و عوارض بعدی ناشی از برف گیر شدن و سرمازدگی پا حین تردد بین منطقه عشایری محل خدمت و محل زندگی اش بوده است.
دختر آقای اسدزاده در گفت و گو با روزنامه دولتی ایران می گوید : " مگر پدر من در مأموریت و در زمانی که از مدرسه برمی گشت این اتفاق برایش نیفتاده است، اگر آموزش و پرورش نتواند کاری بکند، ما از چه کسی باید انتظار داشته باشیم؟" فاطمه اسد زاده اضافه میکند: «به پدرم گفتند برو بنشین خانه تا حکم از کارافتادگی بیاید. « ازکار افتادگی » یعنی حقوق نصف یعنی پاداش نصف.
روایت مقامات آموزش و پرورش متفاوت است. رئیس اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش لرستان دلیل قطع پا و از کارافتادگی حسن زاده را بیماری "برگر" اعلام می کند. بیماری برگر یک بیماری عروقی است که ارتباطی با سرما زدگی و برف ندارد. علاوه بر این علت ایجاد این بیماری هم ربطی به وظایف معلمی ندارد.
در گزارش مسئولین ادعا شده که قطع پا در سال 91 اتفاق افتاده و علاوه بر بیماری برگر آقای اسد زاده از بیماری دیابت مزمن رنج می برده . اگر ادعای مسئولین درست باشد ترکیب بیماری برگر و دیابت احتمالا عامل ترمیم نشدن محل زخم و قطع پا از ناحیه بالاتر بوده است.
بنده در موقعیت قضاوت و ترجیح یک روایت بر روایت دیگر نیستم به این دلیل که اطلاعات کافی و مستند ندارم. قضاوت در مورد این دو روایت برای کسی ممکن است که از پرونده پزشکی این همکار عزیز خبر داشته باشد و یا حداقل با پزشکان معالج او گفت و گو کرده باشد. ظاهرا در سال 91 برای بیماری آقای اسدزاده طبق پرونده تشخیص این بوده که بیماری او ناشی از کار نیست،اگر پرونده پزشکی سال 91 مبنا قرار گیرد ، برای او حکم کارافتادگی "غیر ناشی از کار" صادر می شود .
اما نصرالله بازگیر رئیس آموزش و پرورش عشایری لرستان تلاش می کند که آقای اسدزاده را به کار برگرداند تا بتواند از تیغ « ازکار افتادگی » برهد .به درخواست علی اسدزاده آموزش و پرورش تقاضای بازنشستگی اش را به سازمان بازنشستگی کشور ارسال کرده و در اردیبهشت ۹۴ از کار افتادگی و بازنشستگی او مورد تایید و موافقت قرار گرفته است. اما آقای اسد زاده این حکم را قبول ندارد. زیرا به احتمال زیاد کارافتادگی او ناشي از كار و يا به سبب انجام وظيفه محسوب نشده است و حقوق و مزایای شغلی او در این حکم کاهش یافته است.
آقای اسدزاده به عنوان یک شهروند ایرانی باید از خدمات مناسب پزشکی بدون توجه به تمکن مالی و میزان حقوق برخوردار شود. طبق گفته فاطمه اسد زاده بیمه طلایی ، هزینه های جراحی او را پرداخته است اما این کافی نیست. هزینه پروتز و تغذیه او هم تا زمان برقراری حقوق بازنشستگی مناسب باید تامین شود. حداقل وزیر می تواند از محل بودجه در اختیار ، بدون سرو صدا در چنین مواقعی به داد همکاران گرفتار برسد.
این خبر سخن معلم که در حال حاضر تعدادی از همکاران تهرانی و خرم آبادی در اقدامی انسان دوستانه تحت عنوان " گروه هم یاری " از هدایای فرهنگیان و معلمان را تقدیم ایشان و خانواده محترم ایشان کرده اند خبر بسیار خوبی است و باید از اقدام انسانی این همکاران تقدیر و تشکر کرد .
اما اسد زاده یک مورد منحصر به فرد نیست. حداقل ده هزار معلم گرفتار بیماری صعب العلاج در آموزش و پرورش منتظر تعیین تکلیف هستند. تکلیف حوادث و سوانح ضمن کار هم چندان مشخص نیست. اطلاعات بنده هم محدود و مختصر است.
پیشنهاد می کنم سخن معلم جوانب گوناگون این موضوع را در گفت و گو با یکی از مسئولان اداری وزارتخانه به بحث بگذارد بحثی کارشناسی و به دور از مسایل احساسی و تبلیغی .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تو کشور ما قانون گم نشده انسانیته که مدتهاست مرده و خودمونم خبر ازش نداریم!
وگرنه چه حین انجام وظیفه چه غیر از اون اگه یه آدم اینقدر به کمک نیاز پیدا کنه چرا نباید بهش کمک بشه؟
کارگر ساختمانی, معلم, پرستار,قاضی یا پزشک…اصلا یه کارتون خواب یا یه نماینده مجلس و یا وزیر و معاون یه وزارتخونه در صورت بیماری یا حادثه اگه زمین گیر بشه وظیفه جامعه و قوانین اون جامعه در مقابلش چیه!
استاد گرامي جناب آقاي شيرزاد عبدالهي
چه با دقت و بدون احساسي شدن به اين موضوع مهم پرداخته اند . همانطورکه ايشان مطرح کرده اند ورود به اين بحث نياز به کار کارشناسي دارد .
تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش بعنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين وظيفه دارند به اين امور بپردازند .
هرچند که استاد شيرزاد عبدالهي مي فرمايند :
یشنهاد می کنم سخن معلم جوانب گوناگون این موضوع را در گفت و گو با یکی از مسئولان اداری وزارتخانه به بحث بگذارد بحثی کارشناسی و به دور از مسایل احساسی و تبلیغی .
اميد است تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ،فرهنگيان فرهيخته قلم بدست ، سايت وزين " گروه سخن معلم " در يک اقدام مشترک به اين مهم بپردازند .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
تعرفه های بالای پزشکی و دارویی
حسرت داشتن دندانهای سالم که همواره با بسیار حرف زدن معلم موجب فرسودگی می شود
باید دنبال بیمه دیگر باشیم
به کشورهای دیگر نگاه کنید ببینید چه خدماتی به معلمان دارند
کمی بیدار شوید و شعار ندهید
اگه هست باید سنوات ارفاقی بگیره یانه؟
اگه نیست باید کار ساده ای بهش دن یا نه؟
مرگ بربی عدالتی مرگ براختلاس کننده ها ومتجاوزان به بیت المال مرگ بر راحت طلب ها
در حالیکه در نوار گوش ،گوش چپ هم کم شنوایب دارد