صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

عبدالله افراسیابی/ همکار گروه صدای معلم

تختی، هنوز زنده است ( به مناسبت 17 دی ؛ سال روز درگذشت جهان پهلوان تختی )

نه خودش و  نه صاحب باشگاه و مربی باور نمی کردند که غلام رضا روزی به جهان پهلوان معروف پایتخت و عنصر مشهور جهانی و بین المللی مبدل گردد/ هیچ گاه ناسزا از دهان غلام رضا تختی بیرون نیامد، تبسم او را هیچ کس از یاد نمی برد، اگر خیلی بی ادبی و جفا از کسی می دید در نهایت می گفت جوان برو که قد و قامتتو نبینم/ مردمی بودن و با مردم زیستن و با آنان گپ زدن، جزو فطرت و باطنش بود و منیت و تکبر و خودخواهی و فاصله گرفتن از مردم، کوچکترین جایگاهی در وجود نازنینش نداشت/ او ورزش را وسیله ای برای کسب ثروت و نام و مقام قرار نداد/ من می خواهم به شما عروس و داماد عیدی بدهم . شما میهمان من هستید و پول نهار آن ها را حساب می کند آن هم با یک دنیا مهربانی ، کرامت ، عزت و افتخار ، با تاکتیکی که نگذارد کوچک ترین آثار شرم و خجالت در سیمای داماد دیده شود/ خود را در برج عاج ننشانند و نگاه عاقل اندر سفیه ننمایند ، وعده های کذب ندهند ، بی وفایی پیشه نسازند ، خدای سبحان را بر اعمال خویش ناظر و شاهد بدانند ، مردم کوچه و بازار را نامحرم تلقی نکنند ، به آنان اعتماد کنند...

 

به مناسبت 17 دی سال روز درگذشت جهان پهلوان غلام رضا تختی  انسان های بزرگ و ارزنده و دارای روح حماسی، اخلاق و اندیشه و معرفت سترگ، هماره زنده اند و حی و حاضر اگر چه جسم شان در زیر خاک نهفته باشد. مرحوم غلام رضا تختی  در زمره ی چنین بلند آوازگان تاریخ و عصر حاضر می باشد. او که از محله ی دوست داشتنی خانی آباد با آن مردم بزرگوار و خونگرم و تودل برو و شرافت مند برخاسته بود در زورخانه ی محل خوش درخشید به خصوص آن که از نوجوانی، اخلاقی پسندیده و مشی جوان مردانه و مسلکی خداپسندانه و مردم گرایانه داشت و از محرومان دستگیری می نمود، یاور بی پناهان بود، فقرا و زحمت کشان را پشتوانه ای مطمئن بود و از ادب و غیرت و حمیت و ایثار و جوانمردی، حظی وافر داشت و تواضع و فروتنی از سر و رویش می ریخت، آبروی نه تنها محله بلکه کل ایران بود.

در باشگاه تهران جوان که کشتی می گرفت در ابتدای امر وقتی هنوز از تجربه و مهارت و توان مندی قابل توجهی برخوردار نبود نه خودش و  نه صاحب باشگاه و مربی باور نمی کردند که غلام رضا روزی به جهان پهلوان معروف پایتخت و عنصر مشهور جهانی و بین المللی مبدل گردد!

در یوکوهاما و دیگر جاها مدال های رنگارنگ برای کشور عزیزش ایران به ارمغان آورد. آن قدر محبوب بود و دوست داشتنی که تمام ایران به پاس خدمات و دلاوری هایش، سر از پا نمی شناختند و بساط چراغانی و جشن و سرور به پا داشتند و هنگامی که با نهضت ملی نفت و حبهه ی ملی و مرحوم آیت الله طالقانی و سایر مبارزان ملی- مذهبی و مصدق بزرگ و آرمان اش و نیز نهضت ضد استبدادی - ضداستعماری و انقلابیون پانزده خرداد به رهبری امام (ره) همکاری صمیمانه داشت، با حسادت و بغض و کینه و غرور کاذب دستگاه پهلوی و عنصر فاسد و تبهکاری چون شاهپور غلام رضا مواجه شد و در هتل میامی به دستور ساواک و مخالفانش من جمله پهلوی ها، پس از شکنجه و زجر فراوان مظلومانه و غریبانه به دست سفاکان به شهادت رسید.

نه تنها ایران بلکه جهان آزاد در سوگش گریستند و سرشک از دیدگان باریدند. در ابن بابویه شهر ری در کنار مبارزی چون مرحوم شمشیری آرمید. در تشییع جنازه او ایران به پا خاست .

امثال مدوید آن نام آوران تشک کشتی از کل جهان ادای احترام نمودند و اسطوره ی ورزش باستانی و کشتی ایران را ستودند. اختاپوسان و شارلاتان های وطنی و هم قطاران خارجی اش سخت رسوا شدند و مورد بغض و کینه و نفرت و انزجار عمومی قرار گرفتند.

در سوگ او و در وصف آن جوان مرد والامقام و مبارز و انقلابی اندیشمند و متفکر و محبوب مردم، مهدی سهیلی آن شاعر شیرین سخن و ادیب و فکور چه زیبا سروده است:

جهان پهلوی، تختی نامدار                    که بود از برای وطن افتخار

ز کردار نیک و ز رفتار نیک                       نبیند چو تختی دگر روزگار

هر ساله در روز هفدهم دی، علاقه مندان و دوست داران کشتی و تختی عزیز بر مزار او حضور به هم می رسانند و با مرور خاطرات پاک آن دلیر مرد، فاتحه ای نثار روح هماره جاوید او می کنند و هرگر نمی گذارند نام او فراموش گردد.

چهل و هشت سال از مرگ مرحوم غلام رضا تختی می گذرد اما آن مرد طلایی و دلاور تهرانی و انسان مردم دوست و خداشناس در قلب ها جای دارد . او فقط متعلق به جامعه ی ورزش و ورزش دوستان نبوده و نیست، چتر صفا و محبت و ایثار او بر سر همگان گسترده بود.

همراه با مادر پیر و مظلومه اش و همسر وفادارش و خانواده ی مهربانش، مردم محل و کل ایران عزادار شدند زیرا فردی را از دست دادند که همه چیزشان بود، آبرویشان، عزتشان، قوتشان و مأمن مطمئنی برای آرزوهای شان و سنگ صبور همیشگی شان!

هیچ گاه ناسزا از دهان غلام رضا تختی بیرون نیامد، تبسم او را هیچ کس از یاد نمی برد، اگر خیلی بی ادبی و جفا از کسی می دید در نهایت می گفت جوان برو که قد و قامتتو نبینم !

در اوج پهلوانی و قهرمانی و نام آوری و انداختن مدال به گردن و آن پیشواز افسانه ای مردم از ایشان وقتی پیرمرد یا پیرزن ناتوانی را می دید دستشان را به گرمی می  فشرد و یاری شان می کرد. گویی مردمی بودن و با مردم زیستن و با آنان گپ زدن، جزو فطرت و باطنش بود و منیت و تکبر و خودخواهی و فاصله گرفتن از مردم، کوچکترین جایگاهی در وجود نازنینش نداشت.

چه خوب است همه ورزش کاران به خصوص نام آوران عرصه ی کشتی، از اخلاق حسنه والای او درس بگیرند و مشی و منش و داش منشی او را سرلوحه ی خود قرار بدهند.

خود را به زر و زور بیگانه نفروشند، آئین و میهن و مردم خود را پاس بدارند و در گرم و سرد روزگار همه جا و همه وقت با مردم به خصوص جنوب شهر جوش بخورند.

آن چه که تختی را در قلوب جای داد و نام او را بر قلل زمان قرار داد و جهانی اش نمود و حرارت عشق به او را در سینه ها نشاند ، تنها مدال ها و ضربه فنی ها و امتیازاتش در وسط تشک نبود ؛ بودند کسانی که نظیر او و بلکه بیشتر مدال آوردند اما چون در دائره شهوت و زخارف و زیور دنیا و مقام و پست و نوکری شیاطین و طاغوتان قرار گرفتند و با فیلم هایی چون " زنی به نام شراب " و " ببر مازندران " و غیره عجین گشتند مورد تنفر مردم و سرزنش دوستان واقعی قرار گرفتند !

او ورزش را وسیله ای برای کسب ثروت و نام و مقام قرار نداد و به مستبدان و شکنجه فروشان و فخرفروشان نه گفت و سر تسلیم در برابر شاه و ساواک و دربار فرود نیاورد بلکه ورزش و گود و تشک را به مردم و خدمت و مبارزه و آرمان و دیانت و پاک دامنی گره زد .

ورزش را به میان هم نوعانش آورد و با محرومان و فقرا و مردم محله اش بر سر یک سفره و در خانه های متروکه و قدیمی و معمولی اما پر از عشق و صفا و نورانیت و محبت و یک رنگی بی ریا نشست و نان و پنیر و سبزی و یا آب گوشت سنتی حلال را بر سفره های ننگین و رنگین به خون فقیران و مبارزان و شلاق خوردگان و شکنجه دیدگان ترجیح داد .

در سالن غذاخوری حدود بازار تهران وقتی عروس و دامادی را مشاهده نمود که برای صرف نهار آمده اند و گویا داماد پول مکفی در جیب ندارد تا بابت یک وعده غذای معمولی بپردازد و عن قریب در مقابل عروس ، رنگ باخته و آبرویش ریخته و شخصیت اش ملکوک می گردد ، تختی مهربان و پهلوان پایتخت و جهان فی الفور بدون فوت وقت و بدون آن که بگذارد عروس متوجه گردد ، با لحنی مهربانانه و برادرانه و مشفقانه می گوید من می خواهم به شما عروس و داماد عیدی بدهم . شما میهمان من هستید و پول نهار آن ها را حساب می کند آن هم با یک دنیا مهربانی ، کرامت ، عزت و افتخار ، با تاکتیکی که نگذارد کوچک ترین آثار شرم و خجالت در سیمای داماد دیده شود !

این چنین است که هنوز که هنوز است هم چون مردم مهربان و ساده دل و پاک طینت آن روزها از محله خانی آباد گرفته تا گوشه گشوه ی تهران قدیم و سایر شهرها و روستاها ، مردم به تختی عشق می ورزند ، او را می ستایند ، نام نیک اش را بر زبان جاری می سازند ، یادش را گرامی می دارند ، خاک مزارش را توتیا و سرمه چشم می نمایند و انتظار به جا دارند که همه مثل تختی باشند و خدمت به مردم را از اعظم عبادات و بالاتر از مستحبات بدانند .

خود را در برج عاج ننشانند و نگاه عاقل اندر سفیه ننمایند ، وعده های کذب ندهند ، بی وفایی پیشه نسازند ، خدای سبحان را بر اعمال خویش ناظر و شاهد بدانند ، مردم کوچه و بازار را نامحرم تلقی نکنند ، به آنان اعتماد کنند و بدانند که به قول مولای متقیان علی ( ع ) این مردم به خصوص محرومان و زجر کشیده ها هستند که در حوادث و سختی های روزگار و زمانه ، پشت و پناه و همراه دین و ملت و کشور و رهبری باشند و نه خواص و افراد ثروت اندوز و متکبر و افزون طلب و طلب کار و پرتوقع ؟!

آری !

تختی ، آن ناقوس همیشه پرطنین مردمی و مردم سالاری و فرشته مهربانی و حامی بی ادعا ،تختی شد و محبوب مردم و مبغوض شکم بارگان و اربابان زیرا از میان مردم برخاست ، با مردم زیست و برای آنان و به خاطرآنان بار سفر بست و با شهادت قهرمانانه و پهلوانانه خود هماره زنده و جاوید ماند .

روحش شاد و راهش پررهرو باد .

با فاتحه ای برای روح پرفتوحش .

به مناسبت 17 دی سال روز درگذشت جهان پهلوان غلام رضا تختی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 17 دی 1394 23:17 خوانده شده: 1665 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 -1 --
پ ف .فرهنگی 1394/10/18 - 11:23
تختی کسی بود که فقط به فکر خودش نبود .از افتخاراتش برای احقاق حق دیگران خرج میکرد آنهم زمان طاغوت اما حالا یک ...هم فقط به فکر خودشه . ملت درد و مرگ هم بکشند ککش نمیگزه
پاسخ + 0 -1 --
داود محمدی 1394/10/18 - 21:45
جناب آقای افراسیابی:ممنون از مقاله زیبایتان .استفاده کردیم عالی نوشتید

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور