اگر به تقسیم بندی های انجام شده در مورد انواع مدارس دقت کرده باشید حتما نام مدارس استثنایی به چشم تان خورده است. برای بسیاری این نام آشناست و به ویژگی های این مدارس و دانش آموزانی که در آن تحصیل می کنند آگاهی دارند و البته هستند بسیاری، که هیچ نوع شناختی در مورد این مدارس ندارند و با جایگاه این مدارس و وظایف آن آشنا نیستند.
با این حال قابل ذکر است که مدارس استثنایی همان گونه که از نامشان پیداست دانش آموزان استثنایی را در خود جای داده اند و یا به عبارتی دانش آموزانی با نیازهای ویژه در این مدارس در حال تحصیل هستند. در این مبحث هدف دانش آموزانی است که دارای محدویت دریادگیری و نیز محدودیت در وضعیت جسمانی هستند و دانش آموزان با ضرایب هوشی بالا که آنها نیز جزو دانش آموزان استثنائی طبقه بندی می شوند مدنظر نیست.
در مدارس استثنایی مورد اشاره گروه هایی با معلولیت های متفاوت نظیر: گروه آسیب دیده ی شنوایی، گروه آسیب دیده ی بینایی، گروه آسیب دیده ی ذهنی ،گروه جسمی و حرکتی، گروه چند معلولیتی، طیف اختلال رفتاری و اتیسم وجود دارند که هر کدام متناسب با نوع معلولیت درنوع خاصی از مدارس ویژه تحصیل می کنند و یا اینکه به اقتضای شرایط چند گروه معلولیت متفاوت در مدرسه ای واحد در کنار هم تحصیل می نمایند.
طبیعتا چنین مدارسی برای تسهیل در فرآیند آموزشی و پرورشی دانش آموزان باید به منابع مختلف، از امکانات و تجهیزات گرفته تا نیروی انسانی آموزش دیده برخوردار باشند. نقش نیروهای انسانی شاغل در این مدارس، بسیار مهم جلوه می نماید از این رو، باید مطابق با ویژگی های دانش آموزان با نیازهای ویژه، آموزش دیده و به خدمت مشغول گردند.
با این میزان از اهمیت ولی بارها دیده شده که نیروهایی همانند نیروهای حق التدریس، نهضت و یا نیروهای قراردادی بدون داشتن تجربه ای و یا آموزشی در این حیطه به کار گمارده شده اند. نیروی انسانی که نه شناختی، نه تحصیلات دانشگاهی، نه دوره ای ویژه و نه تجربه ای در این زمینه دارد در صورت استخدام، چه نتیجه ای عاید خودش، دانش آموز و مدرسه می گردد؟
فعالیت این همکاران جز صرف انرژی زیاد و تلاش بسیار، به خاطر روند کند یادگیری دانش آموزان به ویژه در گروه آسیب دیده ی ذهنی و اختلالات رفتاری که به مراتب مشکلات بیشتری را بروز می دهند، در نهایت جزء ایجاد بی انگیزگی وبی علاقه گی و فرسایش چه چیز دیگری را به بار خواهد داد؟ مسئولان آموزش و پرورش لازم است در استخدام نیروها به این مساله دقت نظر داشته باشند و نیروهایی را در این حیطه وارد نمایند که دوره هایی ویژه را گذرانده باشند یا اینکه علاقه ی اولیه برای ورود به این حیطه را داشته باشند تا به مرور فعالیت در این بخش، به دلیل وجود شرایط خاص آسیب روحی نبینند.
با این حال، باز هم شاهد هستیم معلمانی را که با تحصیلات دانشگاهی ویژه و با گذراندن دوره های خاصی در آموزش و پرورش استثنایی پذیرفته می شوند و این رسالت عظیم را بر عهده می گیرند با امید به خدمتی برای کودکان معصوم و آماده کردن آنان برای زندگی در جامعه ای پر هیاهو در این مدارس مشغول به کار می شوند، ولی چرا پس از گذشت چند سال، در آنها از انگیزه ای به همان اندازه که در آغاز ورودش به این حوزه وجود داشت خبری نیست؟
و یا اینکه او را درگیر بسیاری از مشکلات روحی و احساس خستگی و فرسودگی می بینیم؟ مخصوصا خستگی از کار که بسیار شاهد آن هستیم. کسی که در مدارس استثنایی سالیان حتی محدودی خدمت کرده باشد می داند چه سختی هایی را باید درجریان آموزش و پرورش این دانش آموزان معصوم بر دوش بکشد.
به عنوان نمونه:
روال آموزش کند پیش می رود، بازخوردها و نتایج آموزشی آن چیزی نیست که مورد انتظار است، مشکلات رفتاری دانش آموزان متعدد است، مشکلات مالی و محرومیت های دانش آموزان، عدم برخورداری غالب اولیا از سواد کافی و در نتیجه عدم همکاری با مدارس، انواع بیماری های جسمی و روانی، مسائلی است که شاغلان در این حوزه به مراتب بیشتر از مدارس عادی با آن درگیر هستند.
علی رغم پذیرش چنین شرایط و نتایجی که در این حوزه جریان دارد و قابل حذف کردن نیست، اگر به وضع معیشتی و حقوق دریافتی معلمان مدارس استثنایی با لحاظ این مشکلات و مسائل گریبانگیر بنگرید علاوه بر بی توجهی که به کل معلمان می گردد بی تفاوتی مضاعفی را نسبت به معلمان شاغل در مدارس استثنایی خواهید دید.
اگر میزان حقوق دریافتی این معلمان را با سایر معلمان بررسی کنید تفاوتی را مشاهده نخواهید کرد جز مبلغ بسیار ناچیزی با عنوان سختی کار و سنوات ارفاقی که سالیانه 2 ماه و 15 روز در حکم لحاظ می گردد.
در کنار وظیفه ی انسانی که در قبال این دانش آموزان بر عهده ی تک تک معلمان است آیا نباید از نظر معیشت و مسائل رفاهی به اندازه ای تامین باشند تا بخشی ازکمبود انگیزه ها که به مرور در اثر فشارها و تنش های مختلف در این محیط، ایجاد شده است جبران گردد ؟
داشتن شرایط معیشتی مناسب حق هر معلمی است و این حق به مراتب برای معلمان شاغل در حوزه ی استثنایی به خاطر اشتغال با قشری که نیازمند خرج عواطف بیشتر از یک سو و انرژی جسمانی فزون تر از سوی دیگر است به مراتب بیشتر احساس می گردد. عدم وجود مسایل رفاهی کافی برای شاغلین در بخش خود می تواند نقش مهمی را در بی انگیزگی آنان ایجاد نماید. به عنوان شخصی که در این بخش در حال انجام وظیفه هستم بخش بسیار زیادی از این بی علاقه گی و نارضایتی از شرایط موجود را به عینه شاهد هستم. انرژی بسیار زیادی را به ویژه معلمان، باید در کلاس برای دانش آموزان صرف نمایند. در کنار تمام کمبودها همانند نبود امکانات و نبود نیروهای کافی در این مدارس که خود بحث جداگانه ای را می طلبد، می بایست به شرایط رفاهی و حقوق دریافتی همکاران شاغل در این بخش توجه ویژه ای مبذول گردد تا شاید بخشی از زحمات همکاران در این واحد ها جبران گردد.
با این اوصاف امیدوارم مسوولان آموزش و پرورش در این مسیرگام های سازنده ای برداشته تا نیروهای شاغل در این حوزه بتوانند با فراغ بال برای دانش آموزان معصوم استثنایی خدمت نمایند.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان