مسئول مقطع متوسطه، تدریس دو درس روانشناسی و تاریخ پیشنهاد میدهد، سؤال میکنم این درسها چه ربطی به مدرک تحصیلیام دارند؟ میگوید: امسال سازماندهی معلمان بهگونهای است که چارهای جز پذیرش دروس غیرتخصصی نیست!
یکی از همکارانم که چندسال است در مقطع دبیرستان فیزیک تدریس میکند بیهیچ اعتراضی از همان مسئول محترم ابلاغ تدریس اقتصاد میگیرد؛ یکی دیگر از همکارانم که کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربی است تدریس جغرافیا را قبول میکند.
با خودم اندیشیدم شاید در منطقه ما چنین وضعیت نابه سامانی حاکم است. درباره وضعیت برخی از شهرستانهای دیگر تحقیق کردم و متوجه شدم اگر وضعشان بدتر از منطقه ما نباشد بهتر نیست. با هر مسئولی هم صحبت میکنیم بهطور صریح یا ضمنی میپذیرد که هیچ معلمی نباید در رشته غیرتخصصی خودش تدریس کند ولی بخشنامه وزارتی را بهانه میآورد و با این روش از خود سلب مسئولیت میکند.
فقط این مشکل نیست که علت آن مقررات سازماندهی معرفی میشود، در برخی مدارس تعداد دانشآموزان در کلاسها به ٣٥نفر یا بیشتر رسیده است و علت آن را رعایت میانگین تعداد دانشآموزان میدانند. برایناساس اگر کلاسی ٣٠ نفره باشد، کلاس دیگر باید ٤٠ نفره شود تا میانگین ٣٥ نفر رعایت شود ولی مقررات سازماندهی چیست؟
سازماندهی معلمان بهموجب بخشنامه وزارت آموزشوپرورش به شماره ٢٣٩٣٥ مورخ 16 / 2 / 94 صورت گرفت. این بخشنامه با عنوان «چارچوب برنامه توسعه سنواتی و سازماندهی عوامل آموزشی در استان و مناطق آموزشی در سال تحصیلی ٩٥-٩٤» شناخته میشود.
از نظر مدیریتی، سازماندهی نیروی انسانی در هر سازمان یا وزارتخانهای باید در چارچوب مبانی مشخص تهیه و تنظیم شود و نمیتوان بدون تدقیق این مبانی اقدام به سازماندهی کرد.
مهمترین مبانی سازماندهی در هر نظام آموزشیای عبارتند از:
١- اهداف سازمان آموزشی ٢- رضایت شهروندان.
حال سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است؛ بخشنامه مذکور بر چه مبنایی تهیه و ابلاغ شده است. در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش اهداف نظام آموزشی متشکل از هشت هدف کلان و شش هدف عملیاتی است. در بند ٤ از هدفهای کلان به اثربخشی و کارآمدی نیروی انسانی تأکید شده است.
دست یابی به این هدف مهم مستلزم تخصصگرایی است نهاینکه معلمان در رشته غیرتخصصی خود تدریس کنند.
از طرف دیگر طبق بند ١٠ دستورالعمل مذکور بهعنوان یکی از راهکارهای تأمین نیروی انسانی، مدیران و معاونان متوسطه موظفند ششساعت در هفته در مدرسه تحت مدیریت خود به تدریس بپردازند. رشته تحصیلی برخی از مدیران و معاونان با محتوای دروس مقطع متوسطه دوم، هیچ قرابتی ندارد و این گروه عملا نمیتوانند درس خاصی را در دبیرستان تدریس کنند مثلا مدیری که مدرک مدیریت آموزشی یا مهندسی کشاورزی دارد چه درسی باید به او محول شود؟
برخی از مدیران یا معاونان هنرستان یا کارودانش هم مدرکشان بهصورت کلی با دروس فنی و نظری موجود در این واحدهای آموزشی تطبیق ندارد.
در بند ٧ از راهکارهای اجرائی بخشنامه، پیشنهاد شده است تدریس درس آمادگی دفاعی به مدیران و معاونان اختصاص یابد. این راهکار هم در جای خود جالب است. مفهوم این راهکار این است که از نظر مسئولان ذیربط، تدریس آمادگی دفاعی هیچ آمادگی قبلیای نمیخواهد و آموزشدهنده بدون هر آمادگیای میتواند این درس را تدریس کند.
در عمل علاوه بر دفاعی، درس پرورشی هم به چنین سرنوشت مشابهی دچار شده است. هرچند در بند یک از بخش راهکارهای کاهش نیروی مازاد، تدریس دروس غیرتخصصی منوط به طی دورههای آموزشی ضمنخدمت شده است ولی چنین راهکاری عملا قابلیت اجرائی ندارد زیرا صدور ابلاغ خیلی از معلمان و معاونان گاهی تا پایان شهریورماه طول میکشد و عملا فرصتی برای تقویت بنیه علمی آموزشدهنده باقی نمیماند.
بنابراین نمیتوان بخشنامه سازماندهی معلمان را همسو با بند ٤ از سند تحول بنیادین نظام آموزشی تلقی کرد. گاهی مبنای سازماندهی، جلب رضایت شهروندان است. آیا میتوانیم بگوییم اگر مفاد بخشنامه در برخی زمینهها به اهداف سازمانی توجه نکرده، حداقل بهدنبال جلب رضایت حداکثری شهروندان است. با توجه به محتوای بخشنامه این نکته را هم نمیتوان تأیید کرد. یقینا تدریس معلمان در رشته غیرمرتبط، کیفیت آموزشی را پایین میآورد. در مدارس عادی مطابق جدول صفحه ١٠ شیوهنامه، حداکثر تعداد دانشآموزان در هر کلاس ٣٦ نفر ولی در مدارس خاص مانند تیزهوشان حداکثر ٣٠ نفر مقرر شده است که این باعث میشود کلاسها در مدارس عادی دولتی شلوغتر از مدارس خاص شوند.
از آنجایی که بیشتر دانشآموزان در مدارس عادی هستند، نمیتوان هدف این تبعیض را در راستای جلب رضایت حداکثری شهروندان پنداشت .با افزایش یک پایه تحصیلی به متوسطه دوره اول و نیاز به مشاور تحصیلی در این دوره ، خیلی از مشاوران از دوره متوسطه دوم به اجبار به دوره اول منتقل شدند و عملا بسیاری از دبیرستان ها از مشاوران خالی شدند مشاورانی هم که باقی ماندند وفق دستورالعمل باید ، یک چهارم ساعت فعالیت شان به تدریس اختصاص یابد که این وضعیت به معنای عدم دسترسی خیلی از نوجوانان متوسطه دوم به مشاوران است .
بنابراین ، مقررات سازماندهی معلمان در سال تحصیلی 95-94 بر مبنای اهداف از پیش تعیین شده یا رضایت حداکثری شهروندان قابل توجیه نیست و باید مبانی آن را در جای دیگری جست .
از نظر علم مدیریت آموزشی،اصل سازماندهی منابع انسانی،کارکردهای مشخصی دارد و با توسل به آن نمی توان بر مشکلاتی مانند کسر بودجه شدید فائق آمد.
روزنامه شرق
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان
وهمچنین نگه داشتن فرزندان ملت برای پنج شش ساعت همین
بود .حالا فکز می کنید چرا امثال شیرزاد آتش تهیه می ریزند ؟.
کارها شده فقط ادا و اطفار.