دانشآموزان حق دارند پس از ١٢ سال كه عمرشان و آن هم بهترين مقاطع عمر يعني كودكي و نوجواني در نظام آموزشي سپري ميشود اين پرسش را داشته باشند كه ما عمرمان را داديم در قبال آن، چه دريافت كرديم؟
والدين نيز حق دارند وقتي حاصل عمرشان يعني فرزندانشان را در اختيار آموزش و پرورش ميگذارند و از هيچ كمكي نيز دريغ نميورزند پس از ١٢ سال بپرسند با اميدها و آرزوهاي ما و حاصل عمرمان چه كرديد؟
مسوولان، مديران، مجريان، معلمان و مربيان هم وظيفه دارند به اين پرسشها پاسخ دهند ، پاسخي كه بيترديد بايد با واقعيتها و حقايق سازگار باشد.
شكي نيست در اين پاسخ گويي سهم هر دسته از اين افراد متفاوتتر است و هرچه نقش و جايگاه تصميمگيري و تصميمسازي بالاتر ميرود بر اين سهم افزوده ميشود ؛ حالا اگر دستاوردها رضايتبخش باشد به همين اندازه سهم خواهند برد و بايد بر خود ببالند و اگر هم رضايتبخش نباشد به همان اندازه بايد شرمنده و پاسخ گو باشند. در اين پاسخگويي توجه به ابعاد تربيتي كه در آموزش عمومي بايد به آن پرداخته شود ميزان سنجش دقيقتري خواهد بود، ابعادي كه حتي در همين نظام آموزشي و در اسناد بالادستي به آن اشاره شده است و آموزش و پرورش موظف است براي دست يابي به آن تلاش كند. در اين نوشته به برخي از اين ابعاد كه مسووليت اصلي آموزش و پرورش را مورد تاكيد قرار ميدهد، اشارهاي ميكنم.
تربيتشناختي: نظام آموزشي موظف است محتوا، روشها و برنامههاي آموزشي خود را به گونهاي تدوين و اجرا كند كه كودكان و نوجوانان در دوره آموزش عمومي از اول دبستان تا پايان متوسطه شناخت نسبتا كافي از خود و ديگران و دنياي پيرامون خود در زمينههاي مختلف به دست آورند يا به عبارتي نظام شناختي آنها به طور مطلوبي با كسب دانش و تجربه لازم شكل گيرد كه زندگي بهتري را برايشان ممكن سازد.
تربيت اجتماعي: دست يابي به درك اين مهم كه موفقيت فردي در گرو موفقيت جمعي است و انسان موجودي اجتماعي است كه نيازمند نگرشهاي انساندوستانه و صلحجويانه و همكاري متقابل است، از مسووليتهاي مهم تربيتي در دوره آموزش عمومي است تا كودكان و نوجوانان براي زندگي جمعي بهتر آماده شوند. در اين راستا مشاركت، مسووليتپذيري، نوعدوستي و مهارتهاي ارتباطي و تفكر انتقادي از مهمترين سرفصلهاي تربيتي هستند.
تربيت سياسي: باور به اينكه نهتنها انسان موجودي اجتماعي بلكه موجودي سياسي است ضرورت تربيت سياسي را نمايانتر ميسازد، تربيتي كه در دنياي پيچيده امروز و در رابطه دولت- ملت هم يك حق و هم يك وظيفه است. آشنايي با كليات علوم سياسي و ايجاد نگرش مثبت نسبت به سياست و تشويق و ترغيب به سياسي شدن به منظور مشاركت در سرنوشت مشترك از مهمترين اهداف اين بخش است.
تربيت اقتصادي: نوجواني كه دوره آموزش عمومي را به پايان ميرساند بايد داراي نگرش و بينش واقعبينانهاي نسبت به اقتصاد باشد تا نه پول را چرك كف دست بداند و نه همه چيز را فداي پول كند. او بايد نقش اقتصاد و ابعاد آن را به طور كلي بفهمد و از كودكي و نوجواني با مفهوم كار، توليد، سرمايه، پسانداز، درآمد، هزينه و مفاهيمي از اين دست آشنا شود. شايد قلكهاي قديم در تربيت اقتصادي خيلي نقش بيشتري داشت تا كارتهاي بانكي امروز.
تربيت عاطفي: بزرگترين غايب ابعاد تربيتي در نظام آموزشي ما تربيت عاطفي است. كودكان و نوجوانان در مورد نگرشهاي عاطفي، مهارتهاي عاطفي و كنشها و واكنشهاي عاطفي كمترين شناخت و مهارت را ندارند به ويژه آنجا كه با جنس مخالف يا محيطهاي تازه روبهرو ميشوند آنها نياموختهاند چرا؟ كي؟ چگونه؟ به چه كسي؟ چقدر؟ و چه نوع؟ عواطفي را ابراز كنند به همين دليل يا ضربه ميزنند يا تخريب ميشوند.
تربيت اخلاقي: هر نسل كه ميگذرد نسل بعد از خود را به بياخلاقي شدن متهم ميكند غافل از اينكه نسل جديد محصول نسل قبل است فقط در تربيت موفق نبودهاند. اخلاقي زيستن نيازمند تربيت اخلاقي است كه در مدارس و نظام آموزشي ما كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. خودمحوريها، زيادهخواهيها، حسادتها و بسياري از اخلاقيات مقتضي در غيبت اخلاق مثبت رشد ميكنند. ابعاد مورد اشاره و چند بعد ديگر چارچوب تربيت جامع را ترسيم ميكند كه نشاندهنده همهجانبهبودن يك نظام آموزشي است. مسوولان و متوليان وظيفه دارند تدابيري اميدوارانه براي نظام آموزشي بينديشند.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.