در دنياي سنتي فرزندان در خانواده كه متولد ميشدند در منظر والدين و اقوام و بستگان همچون يك سرمايه خانوادگي و قومي مورد توجه قرار گرفته و در تربيت او تلاشهاي لازم صورت ميگرفت، در درجه نخست پدر و مادر وظيفه داشتند هفت سال اول را در دامان خود و در محيط خانواده مراقبت لازم را انجام دهند تا از لحاظ جسمي سلامت و توانمندي كودك تامين و تضمين شود. در اين راستا مادران و پدران جوان از تجربه بزرگان بهره ميگرفتند تا كودك، گرفتار بيماري و مشكلات جسمي نشود. انواع و اقسام نسخههاي گياهي و توصيههاي روحي و رواني كه بسياري متكي بر تجربههاي خام و خرافات بود تجويز ميشد تا به قول معروف كودك از آب و گل درآيد.
در اين دنياي سنتي منبع تجويزها ، تجربه بزرگترها و باورهاي مذهبي و سنتي بود كه از كوچكترين تا بزرگترين مسائل تربيتي را برايش راهكار ميداد تا با عملي كردن آن كودكي سالم و توانمند تحويل قوم داده شود و سربازي بر لشكر قوم افزوده و يك نيروي كاري به جمع خانواده اضافه شود.
پس از كودكي در نوجواني و جواني نيز براي تربيت نزد بزرگان علم و ادب گذاشته ميشدند تا دانش لازم را براي شكلگيري بينش و نگرشي كه مورد نظر آنها بود بياموزند، جهانبيني و ايدئولوژي هر قوم و باورهاي قومي با تعصب و جديت به فرزندان آموخته ميشد، وفاداري به اين باورها خط قرمزي بود كه به طور مطلق در نظر و عمل بايد خود را نمايان ميساخت. هر كودك، نوجوان و جواني كه از همان ابتدا در اين راستا از خود استعداد و علاقه نشان ميداد مورد توجه بزرگان قرار ميگرفت و اين توجه او را آماده ميساخت تا در سلسله مراتب قدرت قومي جايگاه ويژهاي پيدا كند.
مهارتهاي شغلي هم بيشتر نزد پدران و مادران آموخته ميشد. هر فرزندي چه پسر چه دختر براساس باورها و نيازها براي مهارتهاي خاصي آموزش داده ميشدند و سير شاگردي به استادي همچون سنت هميشگي طي ميشد. فرزند امروز شاگرد پدر و مادر و استاد فرداي فرزندان خود بود و اين نظام آموزشي و تربيتي دنياي سنتي، افراد را براي خدمت به خانواده و قوم در ابعاد مختلف تربيت ميكرد.
اما پس از تحولات جوامع و عبور از دنياي سنيت به دنيا صنعتي، و مدرن شدن بشر، در عرصه تعليم و تربيت نيز تحولي بزرگ رخ داد هم از نظر فلسفه تعليم و تربيت و هم از نظر كاركردها و اهداف، كه تا به امروز اين تحول سير خود را داشته و نظامهاي آموزشي متفاوتي را هم رقم زده است.
آنچه بهرغم تفاوت نظامهاي آموزشي بايد فصل مشترك باشد و مورد توجه جدي قرار گيرد رويكرد تربيتي است كه از الزامهاي زندگي در دنياي مدرن است به ويژه در عصر حاضر كه جهان تبديل به دهكدهاي كوچك شده است و هر كس پنجره زندگياش را در هر لحظهاي ميتواند به روي هر ساكن اين دهكده در هر جايي از جهان بگشايد و با او سخن بگويد بدون نياز به بلند شدن از روي صندلي يا مبل اتاقش.
قواعد و قوانين پيونددهنده انسانها در جوامع مدرن و در دنياي امروزي در عرصه داخلي كشورها با فرآيندي دموكراتيك به تصويب ميرسد و در عرصه بينالمللي نيز در تعامل نمايندگان كشورها در سيري دموكراتيك و حقوقي مصوب ميشود.
در اين جوامع و در اين دنيا نظام آموزشي و تربيتي بايد هر انسان را سرمايهاي بداند براي تمام انسانهاي روي كره زمين و سرمايهاي بداند براي جامعه و كشوري كه به آن تعلق دارد و تعهدات متقابلي را بايد مورد توجه قرار دهد، بنابراين هدف بايد با رويكرد تربيت «شهروند محور» دنبال شود يعني كودكان و نوجوانان در نگرشي همهجانبه در ابعاد مختلف شناختي، اجتماعي، عاطفي، سياسي و اقتصادي و حرفهاي بهگونهاي تربيت شوند كه عنصري مفيد براي جامعه خود و براي دنياي خود باشند، هر نظامي كه شهروندان خود را مسوول و متعهد، صلحجو و آزاديخواه، پرسشگر و پاسخگو و از اين قبيل موارد بار نياورد محكوم به شكست است.
با كمي دقت و تامل ميتوانيم مصاديق فراواني از نظامهاي آموزشي مغاير با رويكرد شهروند محوري متكي بر الزامهاي زندگي دنياي مدرن را نشان دهيم كه نهتنها براي جهان امروز كه براي جوامع خود نيز مفيد نبودهاند و ابزارگونه سرمايههاي انساني را به هدر ميدهند.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.