آموزش مهارتهاي زندگي به دانشآموزان مساله مهمي است كه متاسفانه آموزش و پرورش از آن غفلت ميكند. اين آموزشها بايد از دوران ابتدائي آغاز شده و حتي در دانشگاه هم ادامه يابد. متاسفانه سيستم آموزشي ما در اغلب مواقع تئوريمحور است و مساله حفظيات و كتاب در آن بيش از هر چيزي مهم بوده و مبناي ارزشگذاري است در حالي كه علم و دانش فقط منحصر به فيزيك و شيمي و ادبيات نيست.
درسهايي در زندگي وجود دارد كه بيش از اينها مهم است و اگر فرد آنها را نداند خطرات بزرگتري او را تهديد ميكند. اين درسها ارتباط فرد با ديگران و موفقيت او را تحت تاثير قرار ميدهد. صحبت تدريس اين آموزشها در دوران جواني در دانشگاهها مطرح شد و واحد درسي نيز به همين عنوان در نظر گرفته شد، اما آنطور كه بايد جدي به اين مساله پرداخته نشد. آموزش و پرورش بايد پيشقدم اين طرح ميشد، زيرا جاي اين موضوع هست كه اين سازمان در كنار درسهايي كه به صورت اجباري به دانشآموزان ياد ميدهد اين واحد درسي را هم اضافه كند.
آموزش مهارتهاي زندگي طيف وسيعي از آموزشهاي تئوريك و عملياتي را در برميگيرد در حالي كه مهمترين اصلي كه لازم است دانشآموزان در اين سنين بياموزند اين است كه چگونه ارتباط خود را با ديگران تنظيم كنند. نحوه شكلگيري يك ارتباط موثر و اينكه در اين ارتباط چه رفتارهايي لازم است فرد انجام دهد آموزش مهمي است كه اگر در دوران كودكي و نوجواني به فرد آموخته نشود نميتوان انتظار داشت در بزرگسالي بتواند از پس ارتباط با ديگران و اجتماع برآمده و فرد موفقي باشد. نحوه صحبت كردن، رفتار كردن و ايفاي مسئوليتهايي كه به هر حال در زندگي بر عهده هر فردي قرار ميگيرد بايد در اين سنين آموخته شود.
براي خيلي از افراد به ويژه خانمها ما به آموزش درباره ايفاي نقش در آينده فقط به آشپزي و خانهداري اكتفا ميكنيم و براي آن چيزي كه اصل است و اگر افراد ندانند نميتوانند حتي اين مسئوليتها را نيز به درستي ايفا كنند، آموزشي داده نميشود. درباره پسران نيز آموزش در مدرسه و دانشگاه هيچوقت جنبه عملياتي ندارد و بنابراين راه هاي كسب و كار و روش كسب موفقيت بيشتر در آينده به كسي از ابتدا آموزش داده نميشود. همين مساله باعث ميشود اغلب افراد اين مهارتها را در سنين بزرگسالي ندانند و در بازار كسب و كار دچار تنش و چالش شوند.
روان شناسان زبده در مدارس
بايد دستورالعمل آموزش اين مهارتها را با تدوين كتب درسي در اين زمينه و برنامهريزي و بهويژه استفاده از مربيان و روان شناسان زبده به مدارس آورد، زيرا بهترين سنين آموزش و جامعهپذيري افراد همين سالهاست و نبايد اجازه دهيم با غفلت و بيتوجهي اين سالهاي طلايي از دست برود. آموزش مهارتهاي زندگي در كشور ما از طريق خانوادهها و به شكلي عرفي و سلیقهای انجام ميشود، زيرا خانوادهها مرجع مشخصي براي تشخيص و تعليم آنچه كه بهتر است ندارند و هر خانوادهاي به شكلي درست يا نادرست و كاملا سليقهاي اين آموزشها را تا حدي درباره فرزندانش اعمال ميكند، در حالي كه اگر متولي اين آموزشها مدرسه باشد همهچيز علمي و اصولي آموخته ميشود و كجسليقگي كمتري در اين زمينه رخ ميدهد.
آموزش و پرورش با برنامهريزي اصولي در اين مورد و ترسيم راه و روش موثر بهترين و كاملترين نهاد براي آموزش مهارت زندگي به افراد است و خانوادهها ميتوانند تكميلكننده اين آموزش باشند. در كنار همه اين مسائل موضوع مهمي كه بايد به آن اشاره شود آمار نزاع و درگيري در كشور است.
هر ساله يا هر شش ماه يك بار پزشكي قانوني آمار افرادي را كه در طول آن زمان مشخص به دليل نزاع و درگيري به آنجا آمدهاند، منتشر ميكند و متاسفانه در سالهاي اخير هر سال اين آمار بيشتر شده و بالاتر ميرود.
اگر اين مساله را درست و كارشناسانه بررسي كنيم متوجه ميشويم كنترل نكردن خشم صرف نظر از هر عامل خارجي كه ميتواند عامل نزاع و درگيري بوده باشد، مهمترين عاملي است كه باعث ميشود يك فرد در خيابان و بيرون از منزل با افراد ديگر و عمدتا غريبه درگير شود و شدت اين درگيري به اندازهاي باشد كه فرد راهي بيمارستان شود. كنترل خشم مهارتي است كه اگر از كودكي به افراد آموخته نشود در بزرگسالي آموزش آن بسيار سخت است.
در گذشته آمار نزاع و درگيري در سطح كشور بسيار كمتر از اين بود و از سوي ديگر در درگيريها كمتر كسي آسيب ميديد. خانواده در آموزش مهارت كنترل خشم نقش اساسي دارد، اما مدرسه اگر اين آموزش را به افراد بدهد و آنها را طوري بار بياورد كه به صبر و رعايت حقوق ديگران ملزم باشند كمتر اين اتفاقات ميافتد.
افراد اگر از دوران كودكي ياد نگيرند كه به جز خودشان و منافع شخصي خودشان به ديگران و بقيه افراد اجتماع هم فكر كرده و آنها را مدنظر داشته باشند در آينده اين افراد با كمترين تحريك داخلي يا خارجي به مقابله برخاسته و براي خود و ديگران مشكلآفريني ميكنند.
از سوي ديگر، رعايت حقوق شهروندي و رعايت مقررات شهري اعم از راهنمايي و رانندگي بايد در مدرسه به فرد آموخته شود. سالهاست كه كارشناسان آموزشي و روانشناسان رشد لزوم ارائه و تدريس اين آموزشها در كودكي و در مدارس را مطرح كرده و از عواقب سهلانگاري در اين مساله سخن گفتهاند، اما باز هم در هيچ مدرسه و نظام آموزشي شاهد آموزش اين اصول نيستيم و انگار هنوز اهميت اين مساله براي مسئولان نظام آموزشي به باور تبديل نشده است. آموزش كتب درسي و مسائل آموزشي در مدرسه خوب است، اما مهمتر از آن مهارتهايي است كه اگر فرد آنها را نداند حتي نميتواند در اجتماع حاضر شود.
روزنامه آرمان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.