اخیرا در کشور و در پی حق خواهی فرهنگیان و تلاش برای رفع تبعیض های بین کارکنان دولت فعالیت های صنفی شور دیگری پیدا کرده است و همکاران فرهنگی در فضای نسبتا باز به وجود آمده حتی با وجود بعضی تهدیدها و احضارها از سوی برخی ارگان ها صدای حق خواهی و رفع تبعیض خود را به هر صورت ممکن به گوش مسئولین و جامعه می رسانند.
در این میان و در پی تفاوت نظر برخی فعالان با نظر اعضای انجمن ها ، کانون ها و تشکل های صنفی یک نوع دوگانگی ناخوشایندی در این راستا به وجود آمده که ناشی از موارد ذیل است:
* اعضای کانون ها و انجمن های صنفی به علت تلاش های زیادی که در مدت سالیان دراز در عرصه فعالیت های صنفی انجام داده اند و در این راه هزینه هایی از قبیل تبعید ، زندان و حکم های تعلیقی پرداخت نموده اند به نوعی خود را ذی حق در این مسائل دانسته و معلمان را وام دار خود می دانند و از طرفی بر اساس فعالیت در سالیان مدید در این عرصه موفق به کسب تجربه هایی شده اند که قشر جوان و تازه به میدان آمده فرهنگیان از این تجربیات بی بهره اند و اعضای کانون ها ترس از این دارند که این فعالان جوان دچار اشتباه شده و کانون ها را به انحطاط بکشانند و علی رغم اصرار فعالان نوظهور به کناره گیری اعضای کانون ها و برگزاری انتخابات جدید با کاندیداهای جدید، کانونی ها حاضر به کناره گیری و استعفا نبوده و نمی خواهند از بطن فعالیت های صنفی فاصله بگیرند.
* فعالان نو ظهور علی رغم تقدیر و تشکر از تلاش های اعضای انجمن ها و کانون ها و هزینه هایی که در این راه پرداخت نموده اند انتقاداتی به عملکرد و نه شخصیت این اعضا دارند.
از جمله این انتقادات ، دخیل کردن افکار ناسیونالیستی اعضای کانون ها در فعالیت های صنفی، ورود به مباحث و موضوعاتی که خارج از حیطه فعالیت صنفی می باشد، و ایجاد حالت پوپولیستی در کانون ها و فعالیت های صنفی است.
واقعیت این است که در ایران به خاطر وسعت و تنوع زبان ها و فرهنگ ها و اعتقادات، از تمامی طیف های زبانی و فرهنگی و اعتقادی از قبیل کرد، لر، ترک، عرب، گیلکی، مازنی، فارس و طیف اعتقادی مسلمان (شیعه و سنی)، مسیحی، کلیمی و یهودی و... در این دیار زندگی کرده و اکنون معلم می باشند و این بدان معناست که کانون های صنفی معلمان باید نماینده طیف بسیار وسیع و متنوعی از فرهنگ ها و زبان ها و ادیان و اقوام مختلف باشند.
لذا ، دفاع از فرهنگیان می بایست کاملا بر اساس خرد جمعی ، و در نظر گرفتن منافع جمیع همکاران باشد و رفتارهای سلیقه ای و افکار شخصی و جناحی را نباید وارد این مباحث نمود.
* اعضای انجمن ها و کانون های صنفی گرچه به لحاظ شخصیتی افراد بسیار باشخصیت، به لحاظ شاخصه های شغل معلمی افرادی بسیار توان مند، به لحاظ تجربیات فعالیت های صنفی افرادی پرتوان و باتجربه ، و به لحاظ شجاعت در کلام و عمل ، افرادی شجاع و عمل گرا بوده و هستند ، اما متاسفانه در طول سالیان مدیدی که در این عرصه فعالیت داشته اند به لحاظ نوع تفکر خاصی که دارند نتوانسته اند در چانه زنی با مسئولین پیروز شده و کار تا جایی پیش رفته است که اکنون هیچ کدام از ارگان ها چه امنیتی ، چه آموزشی و چه اداری روی خوشی به این اعضا نشان نداده و همواره خواستار کناره گیری این دوستان از سمت خود بوده و هستند.
آن ها ، کانون ها و انجمن ها و اعضای آنها را غیر قانونی دانسته و پروانه فعالیت آنها را تمدید نمی نمایند و در پی پی گیری هایی که فعالین مستقل در ایجاد و احیای تشکل های صنفی معلمان داشتند همواره یکی از بهانه هایی که ارگان های امنیتی و آموزشی مرتبط برای عدم صدور مجوز برگزاری مجمع عمومی آورده اند وجود همین اعضای کنونی انجمن ها و کانون ها است.
شاید یکی دیگر از دلایل این حساسیت های به وجود آمده ، فعالیت دراز مدت ( 13 سال ) این اعضا در انجمن بوده که موجبات انگشت نما شدن و ایجاد افکار قدرت طلبی در ذهن کار به دستان کشور باشد.
* واقعیت ها حاکی از این است که انجمن ها و کانون های صنفی بعد از 13 سال تلاش و فعالیت و... تا به حال نتوانسته اند حرکت مفید و دست آورد قابل توجهی برای معلمان این کشور به دست آورده و همه هزینه های پرداخت شده از سوی اعضای کانون ها و انجمن ها، در واقع فقط به هدر رفته و به تحقق اهداف صنفی منجر نگشته است.
مورد دیگر اینکه بعد از این همه سال ، انجمن ها و کانون ها نتوانسته اند معلمان را راضی به حمایت از خود کرده و اعضای خود را به صورت رسمی و با پرداخت حق عضویت ماهانه به تعداد قابل توجهی برسانند که مسئولین به واسطه یک پشتوانه قوی از آنها حساب ببرند.
این در حالی است که حدود یک میلیون فرهنگی در کشور مشغول به کار و فعالیت می باشند.
این جریانات و مخالفت های اخیر ارگان های قضایی و امنیتی با تصمیمات و بیانیه های شورای مرکزی و شورای هماهنگی تشکل ها و ارعاب و بازخواست معلمان فعال و اجرای حکم های تعلیقی قبلی اعضای اصلی کانون ها و تشکل های صنفی باعث شده است که موجی از ترس و نا امیدی از رسیدن به هدف در معلمان کشور به وجود آید و فعالیت های صنفی را رو به زوال نماید.
* در این گیر و دار ، فعالان صنفی مستقل در اغلب شهرها با مشارکت در همه عرصه های صنفی و حمایت از همه فراخوان های شورای هماهنگی و شورای مرکزی و کانون ها، توانسته اند تعداد قابل توجهی از همکاران را به خود و فعالیت های صنفی جذب کرده و با برپایی همایش های پیاده روی و تاسیس صندوق ویژه برای این فعالیت ها و گرفتن حق عضویت از همکاران، نگاه فرهنگیان و مسئولان کشور را به خود معطوف کرده و مورد حمایت بسیاری از فعالان و پیش کسوتان عرصه فعالیت های صنفی در کشور قرار بگیرند.
از طرفی فعالان مستقل که هیچ هدفی غیر از تحقق اهداف صنفی و اصلاح ساختار آموزشی و ارتقای سطح معیشت و منزلت فرهنگیان ندارند، برای ایجاد اتحاد و یکپارچگی در بین فرهنگیان بارها به طور رسمی و غیر رسمی از اعضای انجمن ها و کانون های صنفی دعوت به عمل آورده تا در همایش ها و فعالیت های آنان شرکت کنند و تجربیات خود را در اختیار فعالان جوان و نوظهور قرار دهند که متاسفانه به جز تعداد انگشت شماری از اعضای اصلی کانون ها و انجمن ها، پاسخ مناسبی از طرف اعضای کانون ها در این خصوص دریافت نکرده اند و بارها حرکات این فعالان مستقل با عدم حمایت از طرف کانونی ها و انجمنی ها موجه شده است.
* علت دیگر عدم همراهی اغلب فرهنگیان سراسر کشور، انتصاباتی است که کانونی ها به بهانه عدم صدور مجوز برگزاری مجمع عمومی، و به دور از نظر و رای فرهنگیان اکثر استان ها، و گاها بر اساس روابط ، در بدنه اصلی کانون ها انجام می دهند و بعضا افرادی را در پست هایی از کانون ها و انجمن ها قرار می دهند که در بین همکاران یا زیاد خوشنام نمی باشند و یا اصلا نام و نشانی در بین معلمان و فعالان ندارند، و یا توانایی و شایستگی بودن در چنین جایگاهی را ندارند.
* مورد دیگری که موجب عدم همراهی فرهنگیان با کانون ها و جریانات حق خواهی در کشور می شود عدم شناخت همکاران از حق و حقوقات قانونی و مزایایی است که از طرف مسئولان در حق فرهنگیان به ورطه فراموشی سپرده شده است و بیشتر فرهنگیان کشور واقعا نمی دانند که در کجا و بر چه اساس و مبنایی و بنا به کدام دلیل و مدرک در حقشان ظلمی صورت گرفته است و احساس می کنند که با دست خالی ندایشان به هیچ جایی نمی رسد.
در اینجا وظیفه مهم و فراموش شده کانون ها و فعالان صنفی و پیش کسوتان ، آموزش فرهنگیان و آشنا کردن آنان با حق و حقوق پایمال شده شان است که این کوتاهی کانون ها و تشکل های صنفی باعث همراهی کمتر معلمان در جریانات حق خواهی شده است.
از طرفی ، سیاست های حاکم بر کشور طوری طراحی شده است که در مقابل این نوع حرکات به شدت مقاومت به خرج می دهد و طوری وانمود می کند که این فشارها تاثیری بر تصمیمات مسئولان نداشته، و مسئولان هر آنچه را که خود از قبل طراحی می کنند همان را اجرا می کنند.
البته این کار مسئولان برای جلوگیری از حرکات بعدی و یا حرکات سایر افشار جامعه در گرفتن حقوق از دست رفته شان می باشد و قطعا این حرکات اعتراضی و حق خواهی روند اجرایی رفع تبعیض در بین کارکنان دولت را تا حدودی تسریع می بخشد.
پس باید به یاد داشته باشیم، گرچه تجمع و تحصن در رساندن ندای حق خواهی فرهنگیان به گوش مسئولان تا به حال تا حدودی کارساز بوده و نگاه همه نهاد ها و مسئولان کشوری را به فرهنگیان معطوف نموده است ، اما تنها راهکار فعالیت های صنفی نبوده و نیست.
می بایست برنامه های پیش نیاز زیادی برای برپایی تجمع داشته باشیم . همچنین برنامه هایی برای بعد از تجمع و بررسی اوضاع و چانه زنی با مسئولان و کار به دستان کشور نیز می بایست آماده کرده و در چنته داشته باشیم.
*** پاورقی نگارنده
نگارنده در این گزارش قصد روشنگری داشته و تمام زحمات اعضای زحمتکش انجمن ها و کانون ها را ارج نهاده و قصد تخریب هیچ فرد یا تشکلی را ندارد.
هدف همه فعالان صنفی، چه پیش کسوتان و چه فعالان نوظهور رسیدن به اهداف والای فرهنگی و ساختن جامعه ای پویا، با فرهنگ و باسواد بوده و قطعا در این راستا هیچ کدام از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند.
اما گاها بعضی حرکات و عبور از بعضی خطوط و ورود به بعضی موضوعات خارج از حیطه اختیارات و وظایف صنفی از طرف فعالان باعث شده است که هم هزینه های جبران ناپذیری به شخص فعال تحمیل شده، و هم موجب رو به افول نمودن جریان حق خواهی و رسیدن به خواسته های صنفی فرهنگیان شود.
واقعیت این است که یک فعال صنفی می بایست قائل به نظم تشکیلاتی و خرد جمعی و منافع جمعی فرهنگیان و دانش آموزان و جامعه باشد و نباید افکار و نظرات شخصی خود را در حرکات حق خواهی فرهنگیان دخیل نماید و در نهایت با حمایت از جانب بدنه و با صبر و بردباری و حرکت در چارچوب های اصولی ، موجب محقق شدن خواسته ها بر اساس عقلانیت شود و این فعالیت های خود، و پرداخت هزینه ها ی داده شده در این راه را پتکی بر سر همکاران نکرده و منتی بر سر همکاران ننهد.
به امید موفقیت و تحقق اهداف والای صنفی فرهنگیان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معادل دستمزد یک کارگر ساختمانی ساده در روز و شایدم کمتر.!
واژه معلم در ایران معادل است با : فقر . بی پولی . استرس . خفقان. مستاجر.شرمندگی. ترس و دلهره . افسردگی و پیری زود رس..
هر کس موافقه لایک کنه..
مشکلات صنفی داخلی خود با اعضای سابق کانون صنفی کردستان را به سطح کشور تعمیم ندهید.
چنانچه مشگلی با اعضای قدیمی کانون سنندج دارید حق ندارید آن را به کانون های کل کشور تعمیم دهید.
مدیر محترم سایت وزین سخن معلم،لطفأ بررسی، و اصلاحیه چاپ شود.
استاد فتحي ، شما به دو نکته اشاره فرموديد :
1. بحث درون تشکيلاتي است .
القائده بايد اين موضوعات در درون تشکل به بحث گذاشته شود . مگر آنکه تلاش شما در درون تشکل بي نتيجه مانده باشد و شما بخواهيد تبري خود را از روند موجود اعلام کنيد . که در اين تحليل نشانه هاي از تبري نامه ديده نمي شود . بيشتررگه هاي ن انشعاب و جدايي نمايان است . لذا توصيه مي شود اين مباحث را بازهم در درون تشکل پيگيري نماييد .
2. تحليل شرايط اجتماعي و پيشنياز فعاليت صنفي را بدرستي بيان مي فرماييد :
" می بایست برنامه های پیش نیاز زیادی برای برپایی تجمع داشته باشیم . همچنین برنامه هایی برای بعد از تجمع و بررسی اوضاع و چانه زنی با مسئولان و کار به دستان کشور نیز می بایست آماده کرده و در چنته داشته باشیم. "
نظر ادامه دارد .
" هدف همه فعالان صنفی، چه پیش کسوتان و چه فعالان نوظهور رسیدن به اهداف والای فرهنگی و ساختن جامعه ای پویا، با فرهنگ و باسواد بوده و قطعا در این راستا هیچ کدام از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند.
اما گاها بعضی حرکات و عبور از بعضی خطوط و ورود به بعضی موضوعات خارج از حیطه اختیارات و وظایف صنفی از طرف فعالان باعث شده است که هم هزینه های جبران ناپذیری به شخص فعال تحمیل شده، و هم موجب رو به افول نمودن جریان حق خواهی و رسیدن به خواسته های صنفی فرهنگیان شود. "
" واقعیت این است که یک فعال صنفی می بایست قائل به نظم تشکیلاتی و خرد جمعی و منافع جمعی فرهنگیان و دانش آموزان و جامعه باشد . "
نظر ادامه دارد .
شما بدرستي بيان مي کنيد که نهاد هاي مدني بايد برنامه هاي بلند مدت ، ميان مدت ، کوتاه مدت داشته باشند . تشکل مدني بايد با ايجاد عزم ملي جهت تحقق منافع صنفي تلاش نمايد . يا بعبارت بهتر تحقق منافع صنفي در چهار چوب منافع ملي امکان پذير است . به عبارت ساده تر فعال صنفي راه و مسيري را انتخاب مي کند که دانش آموز ، اولياء محترم دانش آموز ( کارگر ، کشاورز، وکيل ، پزشک ، مهندس ، توليد کننده ، استاد دانشگاه ، علما و روحانيون ، حقوق دان ، اقتصاد دان و... )يا در يک کلام عموم مردم از خواسته وي حمايت کنند .! نه آن که بجاي عزم ملي تنفر ملي در برابر فعاليت صنفي معلمان شکل بگيرد .!
متأسفانه به دليل آنکه در 8 سالي که نهاد هاي مدني به بازي گرفته نشدند .! حتي فرصت نقد و تحليل اشتباهات گذشته خود را هم نداشتند . پس تنها راه حل موجود نقد است ونقد است ونقد منصفانه تا تشکل ها به بلوغ اجتماعي دست بيابند .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
کافی است چند سالی به عقب برگردید وبعضی مصاحبه ها وجراید را باز حونی کنید.