در تعریف کاریکاتور می خوانیم: هنرِ ارائه ی تصاویر اشخاص یا اشیاء، که در آن صفات و خصوصیات بارز فرد یا شیئ، به نحوی اغراق آمیز، مضحک و غیر طبیعی به تصویر کشیده می شود.
یکی از توانایی های ذهن آدمی قدرت تعمیم دادن است. پس می توان فرض کرد که کاریکاتور لزوما یک تصویر نیست. رویدادهای کاریکاتوری داریم، سخنان کاریکاتوری، روندهای کاریکاتوری و ...
پیشرفت کاریکاتوری در نظام تعلیم و تربیت ایران به وفور دیده می شود. کافیست نگاه خود را اندکی از سطح محیط اطراف خود بالاتر برده و با دیدی وسیع تر، نظام را بصورت یک کل نگاه کنیم.
اگر درخشش دانش آموزان در المپیادهای علمی بین المللی را نتیجه عملکرد سیستم آموزشی می دانیم، دانش آموزانی دبیرستانی نیز در سیستم دیده می شوند که حتی قادر به نوشتن صحیح نام خود نمی باشند. دانش آموزی دبیرستانی داشتم که برای تقسیم 6 بر 2، بعد از کلی فکر کردن، دست به دامان ماشین حساب شد.
در مدرسه ای در یک روستا تدریس می کردم که با داشتن 4 کلاس و حدودا 70 دانش آموز، دارای برد هوشمند (تخته لمسی الکترونیکی) بود در همان سال در مدرسه ای دیگر در شهر تدریس داشتم که کلاس هایش فاقد لامپ بود!
یکی از کلاس هایم میز و صندلی برای دبیر نداشت و ...
مانور بر سر هوشمندسازی مدارس و نمایش تبلیغاتی مدارس متنعم به این نعمت در حالی که هنوز هم در کشور مدارس کپری وجود دارد نمونه دیگری است از کاریکاتور (بماند که هوشمندسازی خود دارای تعریف است و صرف داشتن چند دستگاه رایانه در مدرسه هوشمندشدن نیست).
حوادث دلخراش سریالی بخاری های نفتی که هر از چندگاه خاطرمان را آزرده می کند و خانواده هایی را عزادار. دخترکان شین آبادی وقتی چهره های معصومشان آسیب دید و وقتی زندگی شان با خطرمرگ مواجه شد که وزیر وقت صحبت از لزوم استفاده دانش آموزان از استخر می کرد.
بالا بردن آمار فارغ التحصیلان به هر طریق ممکن، با پایین آوردن استانداردها و تلطیف بیش از حد ملاک ها و معیارها نمونه دیگری از کاریکاتورهاست. روندی که با برداشتن امتحان های نهایی، برداشتن مردودی، گذاشتن مواردی همچون تک ماده!، و ... دنبال می شود. تاکیدهای توجیه ناپذیر مسئولان مناطق و متعاقبا مدیران مدارس برای بالابردن آمار قبولی، بدون بررسی علل افت کیفی احتمالی، بدون دادن راهکارهای منطقی و ... همه و همه مشتی از خروارها کاریکاتورهایی در اطراف ما هستند که گرچه مضحک اند اما اگر لبخندی بر لبی بنشانند می شود آنکه "خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است".
حتی در محتوای کتاب ها و برنامه ریزی درسی مان نیز کاریکاتور داریم. تدریس مفاهیم "بازاریابی و کسب و کار اینترنتی" برای دانش آموز روستایی که صبح با صدای گاو و گوسفند بیدار شده و بعد از گذر از کوچه های گلی و طی مسیری طولانی خود را به مدرسه رسانده، کاریکاتور تلخ دیگری است.
تدریس رشته تصویرسازی کامپیوتر برای دانش آموزانی که تعداد دارندگان دستگاه کامپیوتر از میانشان به انگشتان یک دست هم نمی رسد، ارائه رشته تعمیر تراکتور برای 27 نفر، در منطقه ای که تعداد تراکتورهایش به 27 دستگاه نمی رسد طنزهای تلخی ست که شاید بتوان گفت فقط در ایران دیده می شود.
ازین دست کاریکاتورها در نظام آموزشی مان کم نداریم.
آثار و پیامدهای این چنین رویدادهایی باید تبیین شود و من فقط ذکر چند نمونه کردم خلاصه و بدون تفسیر، تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل...
روزنامه همدلی
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان