دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهور ، روز یکشنبه 14 اردیبهشت در جمع معلمان نمونه از سیستم اداری کشور انتقاد کرد و با بیان اینکه در برخی از ادارات افراد و کارکنان در یک قالب خاص فرو رفته اند، گفت:
« متاسفانه تلاش و پویایی و اینکه تا آخر عمر و بدون وقفه و خستگی باید به دنبال یاد گرفتن و یاد دادن باشیم در ذهن ما ایجاد نشده است درحالی که ما هر لحظه باید تغییر کنیم و با دنیای در حال تغییر ، خودمان را تطبیق دهیم. باید بچه هایی تربیت کنیم که با دنیایی که هر لحظه در حال تغییر است خودشان را وفق دهند، عاشق و توانمند باشند، خلاق ، صادق، راستگو و در حل مشکلات جسور و ریسک پذیر باشند » .
سخنان رئیس جمهور نقدی بر ایستایی نظام اداری کشور است است و به صورت تلویحی معلمان را به خلاقیت و ریسک پذیری دعوت میکند.
سخنان رئیس جمهور در شصت و چهارمین سال روز نامگذاری « روز معلم » بیان شده است . معلمانی که روز 12 اردیبهشت 1340 در میدان بهارستان گردهم آمدند تا نسبت به وضعیت معیشت خود اعتراض کنند گمان نمی کردند که اعتراضشان منجر به شهادت دکتر خانعلی و تعیین آن روز به عنوان روز معلم شود.
شهادت استاد مطهری در شامگاه روز 11 اردیبهشت 1358 نیز به تثبیت روز معلم پس از انقلاب اسلامی انجامید .
در طول شصت و چهار سال گذشته همچنان معلمان به وضعیت معیشت خود معترضند ، همچنان مسئله معلمان در پس گذشته شش دهه حل نشده است و همچنان در بیانیه های روز معلم از مسائل اقتصادی و معیشتی و کمبود حقوق گلایه میشود. در طول این مدت طرح های مختلفی اجرا شدهاند که آخرین آن طرح رتبه بندی معلمان محسوب می شود .
اجرای طرحهای فوق هر چند توانسته مرهمی بر معضلات باشد ولی نتوانسته است به صورت بنیادین مسائل را حل کند و یا گامی برای حل مسئله باشد و همچنان معلمان کمترین میانگین حقوق را در میان کارکنان دولت دارند .
سخنان رئیس جمهور در جمع معلمان نمونه نیز همچنان تکرار همان سیاست های رسمی در مورد معلمان است که عموم مقامات رسمی در سخنان خود خواهان تحول هستند ولی در عرصه عمل تغییری مشاهده نمی شود .
دیرپایی مسئله معلمان در طول دهههای مختلف امری است که کمتر به چرایی آن پرداخته می شود. اینکه دولتها، معلمان را به قشری فاقد امتیاز تبدیل کردهاند و نیازی نیز به تامین خواسته های آنها نمی بینند ناشی از نوع نگرش کلان به مدرسه و سیاست و فرهنگ است .
معلمان ؛ قشری خاص محسوب میشوند که از قلب پایتخت تا دورترین نقاط کشور در مدارس حضور دارند و به دلیل ویژگیهای تحصیلی و شخصیتی مرجعیت اجتماعی دارند . ارتباط معلمان با نسل آینده موجب میشود که زودتر از سایر اقشار به تحولات اجتماعی و فرهنگی پی ببرند و میزان تغییرات مناسبات جامعه را دریابند. تعدد و کثرت تعداد معلمان نیز موجب می شود نسبت به سایر اقشار بیشتر دیده شوند و تاثیرگذارتر باشند .
معلمان نیروی محرکه نظام تعلیم و تربیت هستند و همین ویژگی آنها را درمیان دو حیطه سیاست و فرهنگ قرار میدهد . هر نوع خلاقیت در عرصه معلمی بدون توجه به سیاست و فرهنگ امکانپذیر نیست.
آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهم ترین حوزههای فرهنگی ، مسئولیت بازتولید نظم سیاسی و روابط اجتماعی را ایفا می نماید و هر چه اهداف نظام تعلیم و تربیت ایدئولوژیک تر باشند از معلم انتظار می رود که نقش مهمتری را را در تربیت برعهده گیرند . اما فرهنگ هم میکوشد تا سیاست را تغییر دهد .
مدرسه به عنوان نبض تپنده آموزش و پرورش باید مکان تلاقی دو عنصر سیاست و فرهنگ دانست . محلی که معلم به عنوان نیروی محرکه تعلیم و تربیت با دانش آموزان که بخش مهم جامعه و مناسبات فرهنگی هستند برخورد دارد .از این رو با مسائلی رو به رو هستیم که مسئله معلمان هستند ولی در میانه دو عرصه سیاست و فرهنگ مسئله معلمی وجود دارد که مناسبات سیاست و فرهنگ آن را شکل میدهد.
مسئله معلمی از این منظر امری فراتر از مسئله معلمان است و به مثابه هسته سخت مسئله سیاست و فرهنگ در جامعه ایران به حساب میآید.
مسئله معلمی امری است که معضلات مربوط به تنشهای میان دو عرصه سیاست و فرهنگ را بازمینمایاند و معیشت ظاهر بیرونی مسئله معلمی است .
مهم ترین عاملی که به اعتراض بخشی عمدهای از معلمان میانجامد ، حس حذف شدگی و نادیده گرفته شدن است. حس حذف شدگی را می توان از گفت وگوهای معلمان پایتخت تا دورترین نقاط کشور حس کرد .
عموم اعتراضات معلمان نیز پیرامون همین حس حذف شدگی است . اینکه دولتها، معلمان را به قشری فاقد امتیاز تبدیل کردهاند و نیازی نیز به تامین خواسته های آنها نمی بینند ناشی از نوع نگرش کلان به مدرسه و سیاست و فرهنگ است .
نگرش نادرست به فرهنگ موجب می شود که دستگاه تعلیم و تربیت بیش از آن که به کثرت موجود در عرصه جامعه بیندیشد بر یکسان سازی تاکید کند و همین یکسان سازی نیز مدرسه را به محلی پرتنش تبدیل می کند که از یک سو معلم باید مجری سیاستهای رسمی یکسان نگر و یکسان ساز باشد و از سوی دیگر در برابر دانش آموزانی قرار گیرد که در برابر یکسان سازی مقاومت می کنند .
نگرش نادرست به فرهنگ گمان دارد که می تواند با ابزارهای یکسان سازی همچون گزینش مسئله را حل کند و نیازی به حل بنیادین مسئله نیست و تامین نیازهای معلمان نیز در حدی که روند فعالیت ها متوقف نشود کافی خواهد بود . همین نگرش معلم را به تدریج از حیطه برخورد سیاست و فرهنگ حذف می کند .
حذف شدگی مسئله آفرینی است که به آن توجه نمی شود و زمینه لازم را برای اعتراض فراهم میسازد .
هویت جمعی معلمان به عنوان قشری که میان دو عرصه سیاست و فرهنگ ایستاده است بر مبنای حذف شدگی بنا شده است . ادامه مسیر حل نشدن مسئله معلمی هویت جمعی حذف شدگی را تشدید می کند و همین نیز زمینه را برای متشنج شدن فضای مدرسه فراهم می سازد.
مسئله معلمان در معرض دید همگان است و جامعه به خوبی آن را میبیند ولی مسئله معلمی هسته سخت مسئله سیاست و فرهنگ در جامعه ماست که هر کدام در صدد تسخیر دیگریست و تاکنون توازن و تناسبی بین آنها برقرار نشده است. این تضاد مسئله معلمی را به یک مسئله آفرین تبدیل کرده است که می تواند مسائل مختلفی را به وجود آورد .
دیرپایی مسئله معلمان در طول بیش از شش دهه گذشته ناشی از بی تفاوتی به مسئله معلمی است . میان معلمان و معلمی باید تفاوت قائل شد. مسئله معلمی امری فراتر از معلمان است. تلاشهای صورت گرفته تاکنون برای حل مسئله معلمان بوده است در حالی که تا وضعیت معلمی تغییر نکند شرایطی معلمان نیز تفاوتی نخواهد کرد.
دغدغه های فعالان عرصه صنفی و سیاسی معلمان مصروف تغییر وضعیت معلمان می شود حال آن که زمانی که وضعیت معلمی در بحران باشد و میان فرهنگ و سیاست رابطه سازنده و بالنده به وجود نیاید وضعیت معلمان ثابت خواهد ماند.
خلاقیت و ریسک پذیری در میان معلمان نیز منوط به حل مسئله معلمی و مشخص شدن رابطه بین سیاست و فرهنگ است .حذف شدگی مسئله آفرینی است که به آن توجه نمی شود و زمینه لازم را برای اعتراض فراهم میسازد .
وضعیت معلمی امری فراتر از معلمان است .
وضعیت معلمی تحت تاثیر عوامل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی جامعه شکل میگیرد . سیاست نقش موثری در شکل گیری وضعیت معلمی دارد . نهاد سیاست می خواهد معلمان مطلوب داشته باشد ولی این نوع نگاه به معلمی منجر به حس حذف شدگی و نادیده گرفتن در بین معلمان می شود و مسئله معلمی را بغرنج تر مینماید.
از نگاه سیاستمداران و مسئولان خلاقیت تا جایی خوب است که به سیاست یکسان ساز آسیب نزند ولی معلم با نهاد ناآرام و متکثر فرهنگ در تعامل است .
در جوامعی که میان سیاست و فرهنگ تناسب برقرار است معلمی جایگاهی متفاوت مییابد و در جوامعی که روابط بین سیاست و فرهنگ تنش آلود باشد وضعیت معلمی نیز عرصه ای پرتنش خواهد شد.
رئیس جمهور محترم و مسئولانی که در پی ارتقای روحیه خلاقیت و ریسکپذیری در عرصه آموزش و پرورشاند می باید نگاهی نو به مسئله معلمی داشته باشند .
مسئله معلمی است که همچنان ناشناخته مانده است و مانع هر نوع تغییر خواهد بود.
مسئله آفرینی که ناشی از فقدان تناسب بین دو عرصه سیاست و فرهنگ است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.