در روزهای اخیر، تصمیمات نگرانکنندهای در حوزه آموزش و پرورش کشور مطرح شده که ممکن است عواقب منفی جبرانناپذیری داشته باشد. یکی از این تصمیمات، تفاهمنامهای است که بین وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی برای مداخله پلیس در مدارس به امضا رسیده است.
دکتر نعمتالله فاضلی، جامعهشناس برجسته، در یادداشتی به تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ در نقد این اقدام مینویسد:
« نمیدانم چه کسانی و چگونه این پوست خربزه را زیر پای جناب وزیر آموزش و پرورش گذاشتهاند که بین او و رادان تفاهمنامهای برای مداخله پلیس در مدارس به امضا رساندهاند. هر چه هست، این تفاهمنامه آبروی وزیر و دولت را برده است » .(منبع: کانال تلگرامی دکتر نعمتالله فاضلی، https://t.me/DrNematallahFazeli)
این هشدار دکتر فاضلی بهروشنی نشاندهندهی حساسیت بالای این موضوع و تأثیرات منفی آن بر اعتبار وزارت آموزش و پرورش و دولت است.
به نظر میرسد تصمیم به مداخله پلیس در مدارس نه تنها یک اشتباه راهبردی است، بلکه میتواند فضای آموزشی کشور را به شکلی جدی تهدید کند.
چرایی نادرستی این تصمیم
اولین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که مدارس باید محیطی امن، حمایتی و پرورشدهنده برای دانشآموزان باشند، نه محیطی که در آن دانشآموزان احساس تهدید و بیاعتمادی کنند. حضور پلیس در مدارس به نوعی میتواند این احساس را تقویت کند که مدارس به جای مکانهایی برای رشد و شکوفایی فکری، تبدیل به محلی برای نظارت و کنترل اجتماعی شدهاند. این امر میتواند تاثیرات منفی بر روحیه و اعتماد به نفس دانشآموزان بگذارد و فضای تعلیم و تربیت را تبدیل به عرصهای از ترس و دلهره کند.
دومین مسئله، نادیده گرفتن جایگاه معلمان و مسئولان آموزشی در فرایند تعلیم و تربیت است. معلمان به عنوان متخصصان حوزه آموزش و پرورش باید در مرکز تصمیمگیریها قرار گیرند و باید توانایی و اختیار لازم برای مدیریت وضعیتهای مختلف را داشته باشند.
مداخله نیروهای پلیس در مدارس، که به نوعی از بیرون به فضای آموزشی تحمیل میشود، میتواند جایگاه معلمان را تضعیف کرده و منجر به ایجاد یک تضاد بین سیاستهای امنیتی و اصول آموزشی شود.
پیامدهای بلندمدت
یکی از پیامدهای این تصمیم ممکن است بیاعتمادی عمومی به سیستم آموزش و پرورش باشد. وقتی که والدین و دانشآموزان احساس کنند که پلیس به عنوان یک نهاد خارجی وارد مدارس شده است، ممکن است سوالاتی در خصوص استقلال سیستم آموزشی و آزادیهای فردی مطرح شود.
در شرایطی که آموزش و پرورش به نقش تربیتی و ساخت شخصیتها توجه دارد، دخالت نیروهای امنیتی میتواند به این اصول لطمه وارد کند.
به علاوه، چنین تصمیماتی میتواند به تدریج به ریشهکنی اعتماد در میان دانشآموزان و معلمان منجر شود. اعتماد متقابل بین دانشآموز و معلم یکی از عوامل کلیدی برای موفقیت در هر نظام آموزشی است. زمانی که دانشآموزان احساس کنند که ممکن است در معرض نظارت امنیتی قرار گیرند، انگیزه آنها برای مشارکت فعال در فرایند یادگیری کاهش مییابد.
پیشنهاد و راهکار
در نهایت، تنها راه عاقلانه و منطقی برای بازسازی فضای آموزش و پرورش، لغو هرگونه تفاهمنامهای است که به حضور نیروی پلیس در مدارس مربوط میشود. وزارت آموزش و پرورش باید به این نکته توجه داشته باشد که اصلاحات در سیستم آموزشی باید از درون نظام آموزشی و از طریق افزایش کیفیت آموزش، توانمندسازی معلمان و بهبود زیرساختهای مدارس صورت گیرد، نه از طریق گسترش نفوذ نهادهای امنیتی.
همچنین، وزیر محترم آموزش و پرورش باید با دقت بیشتری به پیامدهای چنین تصمیماتی نگاه کند و در صورتی که در اتخاذ آن اشتباهی رخ داده، بلافاصله برای اصلاح آن اقدام کند. در غیر این صورت، علاوه بر ضربه به اعتماد عمومی، ممکن است زمینهساز ایجاد یک بحران اجتماعی در آینده گردد.
در نهایت، بهترین راه برای تضمین موفقیت سیستم آموزشی، ارتقاء آزادیها و حقوق دانشآموزان و معلمان است. به جای آنکه فضای مدارس را با مداخلات امنیتی و پلیسی تیره کنیم، باید آن را به فضایی پویا و خلاق تبدیل کنیم که در آن دانشآموزان با انگیزه و اعتماد به نفس، آیندهای روشن برای خود و جامعه بسازند.
در دل بهار، در دلِ نوروز،
چراغی در دلِ شبها روشن است.
آنچه که در دستِ ماست،
نه لایحه و تفاهمنامهای بیروح،
که مهرِ انسانیت، همدلی، آگاهیست.
چه کسی به نام امنیت،
به دستان کودکانه،
سایه پلیس را در مدرسه انداخت؟
چه کسی این بارِ سنگین را به دوشِ معصوم گذاشت؟
این نه از دلِ حکمت است،
که در دلِ سیاستی تنگ،
وارد عرصهای بیثمر شد.
اما در این نوروز،
زمان آن است که برگردیم به ریشهها،
به فهمِ درست، به حقیقت،
که فقط از دلِ آگاهی و همدلی میروید.
ای وزیر، ای دولت،
در این نوروزِ نیکو،
زمان گشودن گرههاست،
نه ساختن سدها با دستهای سرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.