رازی ها، ابو علی سیناها، حسابی ها، ظریف ها، دانشمندان هسته ای و متخصصان موشکی ایران اسلامی در گذشته، حال و آینده در کجا و توسط چه کسانی تربیت شده، می شوند و خواهند شد؟
تردیدی نیست که رازی ها، ابو علی سیناها، حسابی ها، علیمرادی ها، طهرانی مقدم ها و ظریف های حال و آینده کشور پیش از راه یافتن به دانشگاه، قریب به 12 سال از دوران آموزشی و تربیتی خود را در جایی به نام مدرسه، تحت نظارت وزارتی به نام آموزش و پرورش و با هدایت افرادی به نام معلم می گذرانند. این بدان معنی است که بخشی مهمی از دوران سرنوشت ساز و حیاتی زندگی بشر یعنی کودکی و نوجوانی در مدرسه و با تلاش های معلمان سپری می شود. از این رو، مدرسه به عنوان سخت افزار تعلیم و تربیت و معلم به عنوان نرم افزار و عنصر کلیدی در فرآیند پرورش و شکوفایی استعداد های فرزندان ایران اسلامی می بایست در انقلاب فرهنگی مان در این 36 سال بیشتر مورد توجه همگان قرارمی گرفت.
متاسفانه به اعتراف اکثر صاحب نظران، کارشناسان و حتی خود جناب آقای دکتر فانی، وزیر محترم آموزش و پرورش، توجه جدی به امر آموزش و پرورش، مدرسه و به ویژه منزلت، معیشت و مقام والای معلم، به عنوان استاد اول، از دوران تاریک پیش از انقلاب تا کنون مغفول واقع شده است، به طوری که در حال حاضر انتقادات و اعتراضات جدی ای هم از جانب معلمان و هم از جانب نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی نسبت به این بی توجهی ها و بی عدالتی ها در پرداخت حقوق معلمان در مقایسه با سایر کارمندان دولت وجود دارد.
به نظر می رسد در طی این سال ها ، سیاست گذاران و تصمیم گیران امر تعلیم و تربیت در مقام عمل نسبت به جایگاه والا و با اهمیت پرورش رازی ها، حسابی ها و علیمرادی ها آگاهانه و عامدانه غفلت می ورزند، گویی که هنوز به باور و یقین نرسیده و یا اینکه فراموش کرده اند که خود نیز روزی در مدرسه و نزد معلم تلمذ می نمودند. مثال آنان به کودکانی ماند که با اندکی بزرگ تر شدن و بی نیاز شدن از شیر مادر، اهمیت حیاتی شیر مادر را انکار کرده و آن را کم ارزش می شمرند و حا لا که به جای شیر مادر غذا می خورند، گمان برده اند که این دومی از آن اولی اولاتر است.
در نظام تعلیم و تربیت ما نیز همین گونه است. یعنی اساتید دانشگاه که معلمان ثانی محسوب می شوند، ضمن احترام به جایگاه والای آنان، بسیار با ازرش تر از معلمان آموزش و پرورش به حساب آمده و چند برابر آنها حقوق و مزایا دریافت می نمایند.
36 سال از انقلاب فرهنگی می گذرد، اما هنوز موثرترین متولی فرهنگی، یعنی معلم، دغدغه معیشت و نان دارند.
آیا زمان آن نرسیده که چشمان آلوده به سیاست شسته شده و جور دیگری ببینیم ؟
مکتب ما انسان سازی است، پس معلم انسان ساز نباید از فقر و فرق رنج برده و احساس تبعیض کند. شغلی به مهمی شغل انبیا نباید حقوقی در شان فقرا داشته باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1-جایگاه معلم تنزل یافت
2- جایگاه رشته علوم انسانی تنزل یافت
3-محتوای کتب به صورت محفوظاتی عرضه شد
4-انواع و اقسام دانشگاه ها قارچ گونه در هر کوی و برزن پا گرفتند
5-عشق به مدرک و مدرک گرایی در وجود همه نهادینه شد
6- هر اداره ای برای کارمندان متبوعش سهمیه ای برای مقاطع مختلف دانشگاهی اختصاص داد
7- و خیلی چیزهای دیگر
ولی بحمدالله معلمان چند صباحی ست که هوشیاری و اتحاد خود را باز یافته و این خود تاثیر بسزایی در تحول وضعیت آنان از جانب دولتمردان خوابید....داشته و خواهد داشت..!
کاهش دادن راندمان و خروجی مدارس باعث میشه کمی سر کیسه را شل کنند مشابه همان کاری که بیمارستانها انجام دادند و الان منابع کشور سرازیر شد در بخش بهداشت و اصلاح تعرفه های پزشکان
انقلاب فرهنگی ای به قدمت 36 سال و معلمانی با دغدغه نان!
این عنوان تمام چیزهایی که باید گفت را می گوید! و فکر می کنم خیلی قشنگ تر بود این عنوان بدون شرح آورده می شد!
آفرین!
انقلاب دیگری در فرهنگ ایران زمین لازم است که فرهنگ اولویت قرار گیرد .آیا چنین اتفاقی می افتد؟