آموزش و پرورش ما از نداشتن مدیرانِ مدیر رنج برده و می برد و این درد بی درمان (حداقل تاکنون) همچنان دارد قربانی می گیرد و قربانیان اصلی آن ابتدا معلمان و سپس دانش آموزان و خانواده هایشان هستند و این ماجرا مختص به این یکی دو سال اخیر نبوده و نیست.
بنده به شخصه تعداد زیادی شان را در همین چندین سال اخیر دیده ام و می بینم.متأسفانه اپیدمی بدیمنی سراسر سیستم خسته و از نفس افتاده ی آموزش و پرورش ما را فرا گرفته و این اپیدمی هولناک در چند سال اخیر نه تنها از قدرت ویران گرش کاسته نشده بل رشد و نمو بیشتری یافته تا آنجا که بسیاری از نیروهای اداری و ستادی ( نمی گویم معلمان و فرهنگیان) تمام هم و غم خودشان را در یکی دو سال آخر خدمت شان برای رهایی از اداره گذاشته و می گذارند تا مدیر یا معاون فلان مدرسه اعم از ابتدایی یا متوسطه بشوند و صد بار شور بختانه اینکه ، این مدیران تازه وارد نه تنها کمکی به رفع چالش های پیرامون مدرسه و محیط آموزشی و رفع دغدغه های آموزشی و تربیتی معلمان و خانواده هایشان نمی کنند بل معضلی جدید به گرفتاری ها و مشقات آموزش و پرورش و علی الخصوص معلمان عزیز می افزایند ؛ چرا که هدف اینان فقط گذران آخرین سال ها و روزهای خدمت شان در آموزش و پرورش است و عملاً به دلیل فقدان دانش و تجربه لازم و دوری طولانی از محیط آموزشی ،تلاشی برای بهبود اوضاع مدرسه و معلم و دانش آموز نخواهند کرد و به عبارتی نمی توانند بکنند.
مدیرانِ نامدیری که فقط برای افزایش حقوق ( حق مدیریت یا معاونت یا...) خود و بیشتر به قصد تحصیل منافع شخصی نه جمعی فرهنگیان ،یکی دو سال آخر را با استفاده از روابط و زد و بند های اداری ، حکم مدیریت یا معاونت می گیرند تا ضمن افزایش حقوق خود با حقوق پایه بالاتری بازنشسته شوند و بدین سبب جای فرهنگیان و معلمانی که واقعاً توان مدیریت و رهبری یک مدرسه یا مجتمع دارند را تنگ نموده و باری سنگین و مضاعف بر دوش آموزش و پرورش بیمار ما می افزایند.
اکنون پرسش ساده این جاست که مسئولین آموزش و پرورش ما در رده های میانی و بالاتر کجایند و چه می کنند؟
آیا در جریان این نوعِ مدیر سازی های خلق الساعه و یک شبه هستند یا نه ؟ اگر هستند چرا در هیج مکان و زمانی لب به اعتراض و پیگیری و درمان این درد بزرگ نگشوده اند؟ و چرا جلوی آن را نمی گیرند؟
آیا یک نیروی ستادی و اداری که سال های سال در گوشه عزلت خود در اتاقی محصور در یک اداره مشغول به کار بوده و از چالش ها و معضلات عملیاتی و مدیریتیِ آموزش و پرورش، بی خبر و از دانش مدیریت و رهبری امروزین بی بهره است و عملاً دنیای او دنیایی جدا از مقوله ی ارتباط و برخورد مستقیم با دانش آموزان و معلمان است توانایی مدیریت و اداره ی مدرسه را دارد؟
بنده با قاطعیت می گویم : خیر
پس بهتر است مسئولین بالایی آموزش و پرورش از وزیر گرفته تا پائین تر راه چاره ای بیابند.هر چند راه چاره سخت نیست و بسیار آسان و آن اینکه جلوی این عزل و نصب های خلق الساعه و روابط زده را که در میانه های دولت پیشین رشد و نمو یافت و تاکنون نیز ادامه دارد با یک دستور العمل ویژه بگیرند.
صدوراین بخشنامه یا دستور العمل ساده ، آسان ترین بخش از شرح وظایف مدیرت و رهبری علی الخصوص رده های بالادستی آموزش و پرورش بیمار ما است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
با هر بخشنامه تازه ای فقط معلم ضرر میبیند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یادم نمیره که چشمان این بچه پر از اشک بود, بهش گفتم خودم برات جایزه میگیرم, اما بچه جلوی دوستانش که همه جایزه گرفته بودند احساس خجالت میکرد, دوستاش گفتند ما جایزه خودمونو میدیم بهش,
من به معاون اعتراض کردم گفت من اختیاری ندارم.
گفتم بچه زحمت کشیده باید نتیجه زحمتشو ببینه, بی فایده بود...
طفلک بچه و مادرش که نمیداتستند به کی و کجا باید اعتراض کنند,
این شیوه مدیریت مدرسه ابتدایی است...
متاسفانه مدیران فکر میکنند بار تمام کارهای مدرسه روی دوش آنهاست در حالی که بدون 30_25 معلم , معاونان, دفترداران و خدمتگزاران کار مدرسه پیش نمیرود.
مدیران مدارس ذره ای بهمشورت با همکاران و استفاده از ایده های نو. وخلاقانه یا تجربیات معلمان ندارند,
با استبداد رای, سلایق شخصی خود را بر معلم تحمیل میکنند و این مساله در میان مدیران ابتدایی بیشتر نمود دارد.
مدیران مدارس فراموش میکنند روزی خود معلم بودند و بدون درک شرایط کلاسهای پر ازدحام, خرده فرمایشهای غیر منطقی خود را به معلم تحمیل میکنند تا در ازای طرحهای احمقانه ای که زحمت اجرایش بر دوش معلم است, تقدیرنامه نصیبشان گردد.
مدیران مدارس ما درکی از مدیریت ندارند و زحمت تشکر از زحمات معلمان و...را به خود نمیدهند...
هیچ نظارتی بر عملکرد نادرست و رفتار غیرانسانی برخی از مدیران صورت نمیگیرد.
اکثر معلمان نگران آنند که مدیر با وی درافتد در نتیجه مطیع درخواستهای غیرمنطقی مدیر شده و از هر گونه اعتراضی پرهیز میکنند.
شورای دبیران محل سخنرانی یک سویه مدیر است و معلمان نه جرات و نه تمایل به اعتراض دارند,
ارزیابی عملکرد ادارات حامی مدیرهستند..
قدرت و اختیارات زیادی که به مدیران داده شده باعث سو استفاده آنها از موقعیت خود شده است.
از حربه غیت و ارزشیابی علیه معلم استفاده میکند.
مدیرانی که هم از مبانی اولیه مدیریت بی بهره اند و هم از خصلتهای نیک انسانی, به جای رفق و مدارا با همکاران با آنها درگیر میشود و به جای انصاف و عدالت در حق همه همکارانش, تبعیض و بیعدالتی در پیش میگیرد
رابطه + پارتی+ زیرآب زنی
به بالینم طبیبی یا حبیبی ازین هر دو یکی بودی چه بودی
جهان بی وفا زندان ما بی گل غم قسمت دامان ما بی
غم یعقوب و محنتهای ایوب همه گویا نصیب جان ما بی
درد های من جامه نیستند تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند تا به رشته سخن درآورم....
دردهای ما نگفتنی است
دردهای ما نهفتنی است
درد نام دیگر من است...
متاسفانه اکنون بخش عظیمی از همکارانی که در این رده ها مشغول بکارند بخاطر مابه التفاوت حقوقی موجود در آن حاضر به هر کاری هستند .
سوالی که بنده مطرح می کنم این است که آیا در سایر مشاغل و سازمانها نظیر پزشکی و مهندسی به همین راحتی دخل و تصرف صورت می گیرد و افراد فاقد صلاحیت به کار گرفته می شوند ؟ آیا نماینده ایی می تواند با توصیه و سفارش برای نزدیکان خود که تحصیلات غیر مرتبط دارد مثلا مطب پزشکی بگیرد و او به راحتی طبابت کند.
تا وقتی که به آ.پ نگاه تخصصی و کارشناسی وجود نداشته باشد ، وضع بهتر از این نمیشود.
اماعده ای هم چند تایی انگار از اول مدیر بدنیا آمده اند وویازوج هایی که باهر دسیسه ورانتی هر دومدیر شده اند وبرای دیگران هیچ حقی قایل نیستند اما همه می دانیم اپول این رانت هاخوردن ندارد وهمه را باید خرج دوا ودکتر وآبرو ..........
باید بگویم بسیار بد و نامنصفانه قضاوت کردید. من 3 ساله معاون مدرسه شده ام . طی این سه سال شبانه روز برای مدرسه کار کردم و متاسفانه تقلیل بنده را هم بهم ندادند بعد از معاونت. علی رغم کارهای زیاد مدرسه؛ کارها را بسیار خوب انجام داده ام. الان متوجه شدم اتفاقا تقلیل به مدیر و معاون هم تعلق می گیرد اما باید بدوم تا آن را به اثبات برسانم و خدا داند آیا به حق و حقوقم خواهم رسید یا خیر