اين روزها تيم مسوولان وزارتخانه آموزش و پرورش بهشدت پيگير اجراي رتبهبندي فرهنگيان در آغاز مهر امسال هستند و به گفته برخي آنها حكمها در نيمه شهريورماه به دست فرهنگيان خواهد رسيد. وزير ميگويد پيامد اجراي رتبهبندي افزايش ٣٠٠ تا ٨٠٠ هزارتوماني دستمزدهاست! اما از زبان كاربه دستي ديگر، ميشنويم كه اين طرح ميتواند از ١٥٠ تا ٦٠٠ هزار تومان بر دستمزدها اضافه كند! اين گفتهها فرهنگيان را دچار سردرگمي و دلسردي كرده و اين دلسردي هنگامي افزايش مييابد كه جزييات اجرايي طرح، افزايش را از ١٢٨ تا ٤٢٠ هزار تومان برآورد ميكند!
چنين گفتههاي آشفتهاي دربردارنده خبرهاي ناخوشايندي براي فرهنگيان است. از سويي پراكندهگويي مسوولان نشان از نداشتن نقشه راهي يگانه دارد و پيامد آنها احتمال اجرايي نشدن طرح خواهد بود و از ديگر سو افزايش دستمزد ١٢٨ تا ٤٢٠ هزار توماني با توجه به اينكه بيش از ٨٠ درصد فرهنگيان در رتبه نخست تا سوم هستند، نميتواند چنگي به دل بزند و اين افزايش نسبت به نرخ تورم و خط فقر اعلام شده بسيار ناچيز است. گرچه ميتواند گام نخستي براي رويكردي درازمدت باشد! اما آيا واقعا هست!؟
آيا دستاندركاران آموزشي با مطرح كردن ٣٠٠ تا ٨٠٠ هزار تومان افزايش و سپس افزايشي نصف ميزان اعلام شده، فضاي رسانهاي و اجتماعي را عليه معلمان و خواستههاي صنفيشان برنميآشوبند!؟ و آيا...
از ديگر سو دولت و آموزش و پرورش براي تعديل نيرو دورخيز كرده و در يك برنامه دراز مدت تلاش دارند تا در مدت ١٠ سال ٢٥٠ هزار نيرو را كاهش دهند. وزير و تيم همراه بر اين باورند كه آموزش و پرورش با مازاد نيرو روبهرو است! و اين سخن هنگامي دردآورتر ميشود كه با دل نگرانيهاي اقتصادي فرهنگيان گره ميخورد و افزايش دستمزدها زيركانه توجيهي ميشود براي كاهش نيرو؛ براي نمونه وزير ميگويد كه كاهش ٢٥٠ هزار نيرو در آموزش و پرورش سبب افزايش ٣٣ درصدي دستمزد فرهنگيان باقي مانده خواهد شد و براي محكم كاري گفته ميشود كه ٤٨٥٠ مدرسه با كمتر از پنج دانشآموز اداره ميشود. نخست آنكه گرچه فرهنگيان خواستار افزايش دستمزدها هستند، اما آنها خواهان بهبود شرايط كار نيز هستند و اين طرح ميتواند شرايط كار را براي بيش از ٧٠ درصد فرهنگيان بدتركند. براي نمونه سال گذشته كمترين عدد براي تشكيل كلاس در دبيرستانهاي تهران ٣١ دانشآموز بود. به اين معني كه اگر شمار دانشآموزان به ٦١ تن نيز ميرسيد، مدير حق تشكيل دو كلاس را نداشت. و اين در حالي بود كه نگارنده در مركز تهران كلاسي با ٤٢ دانشآموز چهارم تجربي داشتم. از سوي ديگر در بسياري از مناطق استان البرز و تهران، سال گذشته در دبستان و در پايه اول، كلاسهايي بود كه بيش از ٤٥ دانشآموز داشت. هر كسي كه كمترين تجربه را در آموزش داشته باشد، ميداند كه اين چنين كلاسهايي ناكارآمدترين آموزش را براي دانشآموزان در بر خواهد داشت.
دوم آنكه بر پايه قانون اساسي، دولت و آموزش و پرورش بايد شرايط و امكانات آموزشي را براي تكتك شهروندان كشور فراهم كند و اين كار نهتنها منتي بر كسي نيست بلكه وظيفه است. اينكه آوردن شمار دانشآموزان روستايي بهانهاي باشد براي كاهش نيرو در آموزش و پرورش، نه تنها علمي نيست بلكه غيرعرفي و به دور از آموزشهاي نوين در جهان است.
بيگمان تعداد كم دانشآموز در مناطق روستايي نميتواند توجيهي باشد براي فشردگي كلاسها در شهرهاي كوچك، متوسط و كلان و كمي دستمزد براي يك ميليون فرهنگي!اميد است كه وزير آموزش و پرورش و تيم همراه به جاي كاهش نيرو و صرفه جويي در بودجه، به راهكارهايي رو آورند كه براي آموزشي كيفي و كارآمد، نگاه حاكميتي به آموزش را دگرگون ساخته و از اين رهگذر به دنبال افزايش بودجه و سرمايهگذاري درازمدت در مهمترين عامل توسعه يعني توسعه انساني باشند.
بيگمان رويكرد كنوني مسوولان آموزشي، دولتمردان و نهادهاي حاكميتي، به آموزشي كارآمد نميانجامد و از اين رو شوربختانه نميتوان آيندهاي توسعه يافته را براي كشور پيشبيني كرد.
روزنامه اعتماد
نظرات بینندگان
این افزایش ناچیز حقوق هم تنها نوعی سرگرم کردن رسانه ها و جامعه و انداختن توپ در زمین نیروهای آموزشی می باشد تا بیش از پیش معلمین را زیاده خواه و متوقع نشان دهند .
این چه طرحی است که هنوز شاخصه ها و جزئیات آن حداقل برای معلمین آشکار نشده و معلوم نیست ؟
تمام اعتراضات صنفی فرهنگیان بر پایه تبعیض مابین خود و دیگر کارمندان دولت بوده و هست و چرایی عدم اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت در آموزش و پرورش ...؟؟؟
فقط هدف فانی تحقیر بیشتر معلم و شغل معلمی است.
یک عده شدند تصمیم گیر این وزارت خانه که هیچ قرابت و سنخیتی با معلم و کار اون ندارند.
جناب فانی و دیگر ستادیها کی و کجا سر کلاس بودند که بفهمند در یک کلاس 30 یا 40 نفری در دبیرستان ، چه فشاری معلم رو خرد میکنه؟!!!
تا زمانی که ما معلم ها سرنوشت خودمون رو به دست نگیریم و مانند دانشگاه ن دست یروهای ستادی رو در تصمیمات آموزش کوتاه نکنیم، وضعیت معلم همانند همین روند فعلی روز به روز بدتر خواهد شد.
یکی دیگر ورود معلم ارزانقیمت.یکی دیگر اجبار به فرستادن معلم از متوسطه به ابتدایی است و.................................سقوط معلم