وزیر آموزش و پرورش سابق- حمیدرضا حاجبابایی- در آخرین روزهای مدیریت خود در دولت دهم، موفق به دریافت نشان درجۀ یک تعلیم و تربیت شد. معمولاً این نشان به کسانی اعطا میشود که کار علمی خارقالعاده یا تأثیرگذاری را در حوزۀ تعلیم و تربیت انجام داده باشند و اثرات آن کار برجسته، به طور بارزی در نظام آموزشی کشور برجای مانده باشد. در هنگام اعطای این نشان به وزیر سابق، هیچ گاه گفته نشد که آقای حاجبابایی بابت کدام اقدام مشعشع خود، به دریافت چنین نشانی مفتخر شده است؟
آیا تأسیس مجتمعهای آموزشی و افزوده شدن یک لایۀ مدیریتی به مدارس روستایی و چندپایه موجب اعطای این نشان بوده است؟ یا تألیف کتابی با عنوان «مدرسهای که دوست دارم...» با مشارکت خانم دکتر کشاورز و بهرهگیری بدون ذکر منبع از آثار دیگران از جمله 30-40 صفحهای از یکی از کتابهای حقیر نگارندۀ این یادداشت؟ و یا سایر اقدامات علمی ؟
هر چقدر فکر کردم، نتوانستم هیچ یک از این دلایل ذکرشده را عاملی برای دریافت نشان درجۀ یک تعلیم و تربیت از سوی وزیر سابق بدانم، ولی به نظر میرسد تعریف جدیدی که از سوی ایشان در ارتباط با هوش،تیزهوشی و سرآمدی ارائه و منجر به افزایش فلهای مدارس تیزهوشان در کل کشور شد، شاید یکی از دلایل این انتخاب باشد.
حتماً تاکنون در منابع علمی به تعریف منحنی نرمال و توزیع هوش افراد در جامعه براساس نمودار زنگولهای معروف، برخوردهاید. برخی از اطلاعات پایۀ مربوط به این موضوع را میتوانید در مقالۀ دوست اندیشمندم ابراهیم اصلانی که در شمارۀ 10 مجلۀ شوق تغییر درج شده است، بخوانید. بر اساس این تعریف، تنها دو یا با اغماض، دو و نیم درصد افراد جامعه میتوانند جزو تیزهوشان و سرآمدان به شمار آیند.
بنابراین، هر دانشآموز خوبی را که بتواند از عهدۀ دروسش برآید و در آزمونها به نمرات خوبی دست پیدا کند، نمیتوان تیزهوش تلقی کرد. این قبیل بچهها را شاید بتوان دانشآموزان فعال، برتر یا افرادی دانست که در منحنی نرمال، نزدیک به افراد تیزهوش قرار میگیرند، ولی به هیچ عنوان تیزهوش نیستند.
آقای حاجبابایی، از نخستین روزهای مدیریتش گزارهای را مطرح کرد و به شدت درصدد اجرایی کردن آن برآمد. او معتقد بود برای برخورداری همۀ مردم از عدالت آموزشی، باید تعداد مدارس تیزهوشان را در سراسر کشور افزایش داد.
او اعتقاد داشت چون تعداد مدارس تیزهوشان در گسترۀ کشور کم است، بسیاری از خانوادههایی که در آرزوی فرستادن فرزندان خود به این قبیل مدارس هستند، در حسرت تحقق این آرزو میسوزند و میسازند و لذا باید تعداد مدارس تیزهوشان لااقل به تعداد هر شهر بزرگ 4 واحد (دو مدرسۀ راهنمایی و دو دبیرستان دخترانه و پسرانه) افزایش یابد.
او برای تحقق این گفتۀ خود، سازمان ریشهدار پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) را که متولی رسیدگی به امور مدارس تیزهوشان در کل ایران بود، منحل و به واحدی کوچک در زیرمجموعۀ ادارات کل آموزشوپرورش استانها تبدیل کرد و متعاقب این اقدام سازمانی، به تدریج تعداد مدارس تیزهوشان را در کل کشور که با تأسی از تفکر علمی وجود حداکثر دو و نیم درصد دانشآموزان تیزهوش در یک جامعۀ نرمال طراحی شده بود، به یکباره تا 3 و این اواخر تا 5 برابر افزایش داد و اکثر شهرهای بزرگ و کوچک دارای مدارس تیزهوشان (با اسامی گوناگونی چون فرزانگان، فرهیختگان و...) شدند.
طبیعی بود که این کار، موجبات رضایت عمومی بسیاری از خانوادههایی را که سالهای قبل فرزندانشان در آزمونهای ورودی مدارس استعدادهای درخشان شرکت میکردند و قبول نمیشدند، فراهم کرد. بعدها، در دورۀ وزارت همین وزیر، با زیرپا گذاشتن یک اصل دیگر در وزارت آموزش و پرورش که در زمان معاونت همین وزیر فعلی- دکتر فانی- در امور آموزشی این وزارتخانه بنیان گذاشته شده بود، پوپولیسم آموزشی و راضی کردن خانوادهها به هر شکل ممکن، رنگ و بوی دیگری گرفت.
سالها پیش بر اساس طرحی در وزارت آموزش و پرورش، تأسیس مدارس نمونۀ دولتی- که تقریباً یک رده پایینتر از مدارس تیزهوشان به شمار میرفت، تصویب شد. طبق این طرح،به مناطق محروم اجازه داده میشد برای جلوگیری از دور ماندن قاطبۀ دانشآموزان مستعد از آموزشهای باکیفیت، مدارس نمونۀ دولتی تشکیل شود و ادارات منطقهای، این قبیل دانشآموزان را با برگزاری آزمون از بین بچههای همان مناطق انتخاب و در مدارس خاصی که از امکانات و بودجۀ مناسبی برخوردارند، ثبتنام کنند. در زمان آقای حاجبابایی، اما قید مناطق محروم برداشته شد و همۀ مناطق، مجاز به تشکیل مدرسۀ نمونۀ دولتی شدند. همۀ این مدارس،آزمونمحور بودند و در این شرایط، کار مدارس عادی، به دلیل افزایش سهمیۀ ورودی، به برگزاری کلاسهایی برای تربیت دانشآموزان جهت ورود به این مدارس تبدیل شده بود.
اگرچه این کار وزیر آموزش و پرورش به شدت در بوق و کرنا میشد و در تمامی گزارشهای وزارتی دوران وزارت حاجبابایی، از افزایش مدارس تیزهوشان به عنوان یک موفقیت یاد میشد، ولی هیچ گاه از افت کیفیت، قلبشدن مفهوم تیزهوشی و امیدوار کردن واهی خانوادهها با تیزهوش خواندن بیرویه و غیرعلمی فرزندان آنها، سخنی به میان نمیرفت.
البته در بین مدارس جدید تأسیسشده به نام تیزهوشان، مدارسی یافت میشدند و هنوز هم یافت میشوند که مدارس خوب و حتی بسیار خوبی هستند و رگههایی فراوان از مدیریت خوب مدرسهای و کار علمی- آموزشی مناسب در آنها مشهود است. لذا ما به هیچ عنوان منکر خدمات و زحمات برخی از این مدارس نیستیم، ولی میگوییم اکثر این مدارس، آموزشگاههای خاص تیزهوشان نیستند و همۀ دانشآموزانی که در این مدارس درس میخوانند، تیزهوش نیستند و بالطبع اگر به هر دلیلی، این افراد در ادامۀ تحصیل و بر اساس انتظاراتی که از یک فرد تیزهوش میرود، موفق نشوند، پاسخگوی شکست تحصیلی و سرخوردگی آنان، سیاستگذاران آموزشی دولت دهم و در رأس آنها آقای حاجبابایی خواهد بود که با تفسیر عوام گرانه از هوش و تیزهوشی،میخواست به مردم یادآور شود تیزهوشی حق همه است و اگر دولتهای قبلی و بعدی قصور کردهاند و یا خواهند کرد، مردم نباید بگذارند فرزندان آنها از حق آموزش برتر برخوردار نباشند.
پیشنهاد میکنیم حال که آقای حاجبابایی فراغت پیدا کرده است، اندکی تأمل کند، با بهرهگیری از نظرات دوستان و همراهان خود، تعریف جدید از هوش و تغییر در منحنی زنگولهای را که درصد افراد تیزهوش جامعه را از دو و دو و نیم درصد، تا نزدیک 10 درصد افزایش میدهد، در قالب یک نظریۀ علمی بیان کند. در این صورت به یمن ثبت این نظریه، شاید ما هم کوتاه بیاییم و دیگر دربارۀ اینکه چرا ایشان به نشان درجۀ یک تعلیم و تربیت مفتخر شدهاند، چیزی نگوییم.
درست است که سالها بدون توجه به نظریههای علمی و بدون دلیل، در افواه، خودمان را باهوشترین مردمان دنیا لقب دادهایم، ولی امیدواریم بالاخره روزی برسد که منحنی نرمال هوش ما ایرانیها، آن قدر چوله به راست شود که همه در زمرۀ افراد تیزهوش و سرآمد قرار بگیریم. در این صورت هیچ کس نخواهد توانست بر نظر آقای وزیر سابق،کوچکترین شبههای وارد کند.
نظرات بینندگان
این ۲سال که متوسطه اول امده حدود ۴۰ درصد ضعیف دارند و چون حس رقابت در ابتدایی کشته شده نمره برایشان مفهوم ندارد. امشال برای ۹۴ ۳۰ درصد بیشتر گرفتند که معلوم است چه وضعیتی دارند
سوالند امسال در یک مرحله و
شما مثل اينكه از عدالت اموزشى ناراحت هستيد چه اشكالى دارد مثلا همه دانشگاه هاى كشور امكانات و سطح اموزشى در حد صنعتى شريف داشته باشند و دانشجويان در هر سطحى از هوش از بهترين تجهيزات و امكانات و منابع معتبر اموزشى بهره ببرند. دو و نيم درصد مدنظر شما طبق كدام تست هوش معتبر جداسازى مى شدند اينكه به نظر شما دانش اموزان شهر هاى بزرگ تيزهوش هستند و دانش اموزان مناطق دور از مركز مانند مناطق استان سيستان و بلوچستان حق تحصيل در بهترين مدارس را ندارند فاجعه است.
متوجه نشدم اشکال این کار چیست؟
باز متوجه نشدم چرا طرح شهاب خوبه و افزایش تعداد مدارس تیزهوشان که دانش آموزان بیشتری را در مناطق مختلف پوشش میدهد، بد است.
فقط چون وزیر سابق آن را اجرایی کرد!
شخصا سال گذشته در یکی از مدارس به اصطلاح نمونه دولتی تجربه ی این فرایند غلط را داشته ام.
در درس فیزیک به غیر 10-15 درصد اقلیت، اکثریت در مفاهیم پایه ی ریاضی (ابزار حل مساله) حتی در جمع و تفریق ساده مشکلات اساسی داشتند. با این وجود ادعای تیزهوشی که کادر مدرسه و اداره به آنها و اولیای آنها القا کرده بودند، باعث میشد که ضعف دانش آموز تماما به پای معلم نوشته شود.
متاسفانه اکثر دانش آموزان فاقد ابتدائی ترین استانداردهای لازم برای این مدارس می باشند.
به نظر میاد دلیل اصرار به ادامه فعالیت این نوع مدارس بیشر برای پر کردن کیسه نوکیسه های ( مدیر ، کادر و ....) طمع کار میباشد. پول های خوبی تو این مدارس جریان دارد.
از قدیم گفتن که اگه برای ما آب نداره، برای بعضی ها حتما نون داره.
مقدار قراداد شما با طرح شهاب چقدر است؟
ایشان منظورشان این است که همه شهرها تیز هوش دارند نه همه تیز هوشند.
ماظب باش این مقاله علمی را یونسکو تصاحب نکند آی کیو
معرفت و عزتمندی چیز خوبی است.
توهین به دیگران ادم را بزرگ نمی کند.
اگر قرار باشد نمره پايين را هم تعيين كنيم فاني و يارانش است
و البته جنابعالي هم كه با اونها همكاري مي كنيدجسارتا شامل همينهاييد
مطلب شما متين بود اما شما چرا اين انتقادات را در زمان خود حاجي بابايي نمي فرموديد؟
چرا الان كه او نيست جرأت انتقاد كردن پيدا كرده آيد؟
مطالب شما درست است اما روحيه محافظه كاري أمثال شماها را نمي فهمم شما و جمع آقايان مجله شوق تغيير.
با اين حال برايتان احترام قايلم
بعد از فانی هم پشت سر او می گوید وثنای وزیر جدید را می گوید
تا قرارداد ادامه یابد.
اف بر این قلم به مزدی
ایشان در همه دورانها در خدمت قدرت و پای ثابت قراردادها هستند.
لیست قرارداها را ببینید.