در موضوع بود یا نبود دانشگاه فرهنگیان نظرات مختلفی مطرح می شود.
سه عنوان که اکثریت نظرات را درون خود می پذیرد: گروه مخالف، گروه میانه و گروه موافق هستند.
گروه مخالف ؛ مخالفت خود را نسبت به مخارج و هزینه های این دانشگاه و تحمیل آن بر آموزش و پرورش، بودجه کشور و ناکارآمدی علمی این دانشگاه اعلام می کنند.
گروه میانه ؛ گاها این دانشگاه را مانند فضای آموزشی محدود در نظر می گیرند و گاهی پویایی بیشتر از هر نظر را مد نظر قرار می دهند و انتقاد ها را به دلیل رشد این دانشگاه بیان می کنند و در وجود داشتن این دانشگاه نظر گاهی نظر منفی و گاهی مثبت دارند.
گروه موافق نیز ضرورت وجود دانشگاه فرهنگیان را تایید و فرایند فعلی حاکم بر این دانشگاه را صحیح و قابل قبول می دانند.
اما اگر واقع بینانه به موضوع پرداخته شود، می توانیم به جرات بیان کنیم که داشتن نیروی انسانی مورد نیاز یک سازمان فضایی را می طلبد که آموزش ها و مهارت ها به طور حرفه ای و خاص در آن فضا مورد توجه قرارگیرد و خروجی نیروی انسانی متخصص و با مهارت برای آن سازمان باشد.
به عنوان مثال می توان به دانشگاه های صدا و سیما و علوم قضایی اشاره داشت که با بورسیه کردن افراد جذب شده نیروی مورد نیاز سازمان خود را تامین میکنند.
بنابراین نظرات مخالف در رابطه با دانشگاه فرهنگیان که با هدف تربیت و آموزش نیروی مورد نیاز نظام آموزش و پرورش تاسیس شده است، چندان دور از ذهن نیست و دیگر سازمان ها و حتی کشورهای پیشرفته و به اصطلاح جهان اول دنیا برای خود نیازی ضروری می دانند چراکه موضوع هزینه در مقابل دستاورد های بلند مدت و مفید قرار نمی گیرد.
نظرات کاملا موافق نیز به دلیل آنست که ضرورت وجود دانشگاه فرهنگیان به اثبات رسیده است و همین روند فعلی را برای رسیدن به اهداف نظام آموزش و پرورش مطلوب می دانند.
اما در دیدگاه میانه، گاهی نظرات بسیار تندی به روند فعلی این دانشگاه وارد می شد که عدم وجود دانشگاه فرهنگیان به اثبات می رسد و گاهی نظرات انتقادی بر پایه وجود دانشگاه فرهنگیان اما با ملاحظات دیگر بیان می شود.
قابل توجه است که هیچ سازمان، نهاد، ارگان و اداره ای وجود ندارد که کاملا دارای نقاط مثبت و بدون نقاط ضعف باشد بنابراین اگر چنانچه دیدگاه میانه را بپذیریم، شرایط بحث و گفت و گو در جهت رشد و توسعه این دانشگاه بیشتر فراهم خواهد شد.
اصولاً براساس تجربه های متعدد در حوزه های مختلف جامعه، زمانی یک موضوع به بلوغ و حد مطلوب خود می رسد که انتقادات سازنده در مرحله اول مطرح شوند و سپس بر اساس انتقادات، کارگروه ها یا اجتماعات صاحب نظران آن حوزه برای حل و رفع مشکلات و انتقادات به ایده پردازی و بررسی ایده های مختلف بپردازند.
با این مقدمه، ضروری است که باور کنیم نقش صاحب نظران و متخصصانی که سال ها در متن و درون سازمان آموزش و پرورش با کوله باری از تجربه و اندوخته نسبت به روند فعلی انتقاداتی را مطرح می سازند و متاسفانه مسئولین ذی ربط به دلیل عدم وجود یک رابطه و بستر ارتباطی یا دیگر دلایل به این نوع از انتقادات توجهی نمی کنند.
مگر می شود دلیل مشکلات یک دانشگاه یا سازمان را عریض و طویل بودن آن دانست؟ پس ما یعنی معنای ظرفیت های مختلف این وزارتخانه، ادارات و مدیریت ها را متوجه نشده ایم.
یک وزارتخانه بایستی چنان از انعطاف و روش مدیریتی شایسته ای برخوردار باشد که تمام ابعاد و جنبه های خود را منطبق با اصول علمی در جهت اهداف و رضایت، پیش ببرد و این روش را به تمام ادارات مربوط به خود در سلسله مراتب پایین تر منتقل کند.
اما اگر فرایند به نحوی باشد که ایده ها و نگرش های جدید در حد بیان باقی بماند و مشکلات ، انتقادات و ظرفیت ها نادیده گرفته شوند ؛ انتظار پیشرفت در حوزه آموزش و پرورش و تمام سازمان های مربوطه به فراموشی سپرده می شود.
امید است وزیر محترم آموزش و پرورش دولت چهاردهم، رویکردی را دنبال کنند که انتقاد معلم شریف و محترم یک روستا و یک دانشجو معلم هم نادیده گرفته نشود و وزارتخانه در جهت یافتن راهکار حل آن مشکل، اهتمام ورزد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شما جانبدارانه نوشته اید
اینکه سازمان ها دانشگاه مخصوص به خود را دارند اصلا با ماهیت شغل معلمی که دانشگاه مخصوص داشته باشد فرق می کند
و همچنین صدا و سیما و نیروی نظامی اگر دانشگاهی دارند به گستردگی دانشگاه فرهنگیان نیست و کارکردی متفاوت دارند
و نکته دیگر این است بسیاری از رشته های معلمی در دانشگاه عمومی وجود دارد و نیاز به این موازی کاری نیست
گروه مخالف یا از ورود بازمانده اند یا درمسیر موفق ظاهر نشده اند وبه نوعی شکست خورده اند
گروه مخالف دیگر کسانی هستند که درسایر دانشگاه ها ادامه تحصیل داده وشغل معلمی را یک شغل غیر تخصیصی می دانند وفکر می کنند می توانند با جوسازی علیه دانشگاه فرهنگیان فرصت شغلی برای خود ایجاد نمایند
البته همانگونه که فرمودید دانشگاه فرهنگیان ضعف هایی مثل سایر دانشگاه ها دارد که بهتر است اصلاحاتی صورت بگیرد ولی حذف این دانشگاه به هیچ وجه منطقی نیست
در زمان بازنشستگی متوجه خواهید شد انرژی جوانی باید در راههای مناسب صرف شود
فقط علوم پزشکی و بهداشت تقریبا در هر استان یک دانشگاه دارد که به بیمارستان ها متصل است که بسیار تخصصی است.
اما دانشگاه فرهنگیان چرا به شکل کنونی نیازی نیست؟
چون معلمی ماهیت خاصی دارد
مثلا یک پزشک یا مهندس می تواند معلم شود اما آیا یک معلم می توان به راحتی پزشک یا مهندس شود(منظور این نیست که معلمی کار راحتی است) چرا؟
چون معلمی گستره زیادی دارد و محدود به رشته خاصی نیست تقریبا می توان گفت از رشته های فنی تا نظری و ... در این شغل کارکرد دارند
در زمینه ابتدایی هم یک دیپلمه یا حتی کمتر می تواند کار کند
تا اینجا متوجه می شویم که پایه دانش کار معلمی بسیار متفاوت است و هر کسی با توجه به نیاز مدرسه قابل پذیرش است
اما معلمی و معلم بودن ویژگی های خاصی دارد که در دانشگاه نه می توان آموزش داد و نه وجود دارد. اینجاست که تخصص و اهمیت این شغل از هر شغلی مشخص می شود:
۱. توان ارتباط گیری با کودکان و نوجوانان
۲. علاقه به کودکان و نوجوانان
۳. توان انتقال مفهوم
۴. هوش زیاد جهت درک مشکلات کار و رفع آنها
۵. تخصص دانشی و اطلاعاتی در رشته
۶. دلسوز
۷. رشد جامعه برایش مهم باشد
همانطور که می بینی با توجه به ویژگی های گفته شده (ماهیت) برای یک معلم خوب، بهترین روش برای استخدام چنین افرادی، روش آزاد است حتی برای ابتدایی یعنی اول باید باهوش ترین و باسوادترین افراد را گرفت که این موضوع با آزمون سراسری به خوبی مشخص نمی شود (مخصوصا الان که سهمیه وجود دارد)
اصلا مسخره هست که مثلا یک فرد را ۴ سال در یک فضای بسته آموزش داد تا معلم ابتدایی شود
آیا می توان دلسوزی، علاقه به کودک، روش های تدریس و هوش و خلاقیت را با کتاب به فرد یاد داد؟!
عقل هم خوب چیزی است
الان معلم های آزاد که در ایران گرفته می شوند(آنها که به علاقه و بدون سهمیه هستند) تقریبا بهترین معلم های سیستم آموزش اند و قابل مقایسه با استخدام با سایر روش ها نیستند
مثلا انرژی هستی را با توجه به زیان هایش گذاشته اند کنار. آن وقت در ایران به خاطر آن هزار سختی درست کرده اند.
معلمی هم همین طور، الان در دنیا بهترین روش استخدام همان روش آزاد است که اجرا می کنند آن وقت یک فرد نادان سهمیه ای مثل حاجی بابایی برای ایجاد تحول بنا به دستورات ولایت، برای خود دانشگاه می زند.
وقتی آدم های سهمیه کارها را به دست بگیرند همین می شود
به حق فاطمه زهرا(س) ومظلومان و شایستگان، هر کس که عامل کارنامه ندادن شد، ملعون و در عذاب باد