دولت به عنوان يك پديده مدرن در رابطه دولت- ملت كاركرد مشخصي دارد و هر قدر اين پديده به محك تجربه بشري خورده است كاركردش معطوف به نقش حداقلي و تاثير حداكثري تغيير يافته است. نقش حداقلي و تاثير حداكثري به اين معنا كه در حوزههاي غيرامنيتي تلاش ميشود دولت حداقل دخالت را داشته باشد و حداكثر حمايت را صورت دهد تا خلاقيتها بروز كند و تحرك و پويايي، جامعه را در ابعاد مختلف به پيش ببرد حتي در دهههاي اخير برخي مسووليتها و ماموريتهاي امنيتي هم به بخش خصوصي واگذار ميشود و دولتها همچنان در تلاش هستند تا هرچه بيشتر از نقش اجرايي خود كاسته و بر نقش حمايتي خود بيفزايند.
نگاهي گذرا به ميزان نقش دولتها در كشورهاي مختلف به خوبي آشكاركننده نسبت اين نقش با توسعهيافتگي است به اين معنا كه هرقدر نقش دولتها گستردهتر بوده موتور توسعه ضعيفتر و سرعت پيشرفت كندتر بوده است. شكلگيري دولت هرچند در كشور ما عمر طولاني ندارد و پس از مشروطه شبهدولتها روي كار آمدند و نقشهايي را ايفا كردند اما هر قدر جلوتر ميآييم از لحاظ ساختاري نمودها و نمادهاي مدرن شدن را در دولتها بيشتر ميبينيم؛ نمودها و نمادهايي كه در گرفتاري بروكراسي و تمركز، روز به روز از كاركرد اصلي دولت را دور ساخته است. اين بوروكراسي و تمركز همه بخشها را متاثر ساخته اما بخشي كه بيش از ساير قسمتها آسيب ديده نظام آموزشي به طور كل و آموزش و پرورش به طور خاص است، هرچند نهادها و سازمانهاي دولتي در بخشهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و علمي نيز اين آسيبها را ديدهاند اما در اين نوشته تمركز ما بر حوزه آموزش و پرورش است. به بهانه برگزاري اجلاس روساي آموزش و پرورش كه هفته پيش در تهران برگزار شد و با توجه به اينكه در اين اجلاس، امسال نيز مانند سالهاي پيش مسوولان ارشد دولتي پيام دادند و سخن راندند، اين نوشته را به اين موضوع اختصاص داديم. به همين منظور براي توجه دادن به كاركرد آموزش و پرورش و رويكرد دولت به چند نكته خلاصهوار اشاره ميشود:
١- رويكرد توسعهمحور دولت و كاركرد آموزش و پرورش:
يكي از تناقصهاي دولت در كشور ما تاكيد بر توسعهمحوري، آن هم از نوع همهجانبه و متوازن آن است اما در عمل وقتي به حوزه آموزش و پرورش نگاهي مياندازيم سياستهاي مغاير با اين رويكرد را آشكارا مشاهده ميكنيم به عنوان مثال مگر ميشود انتظار توسعه همهجانبه و متوازن را داشت اما تحرك و پويايي و نشاط و شادابي و مشاركتمحوري را در آموزش و پرورش مورد كمتوجهي و حتي بيتوجهي قرار داد؟! كدام كشور بدون توجه به آموزش و پرورش غيرمتمركز توانسته به توسعه دست يابد؟!
٢- رويكرد دولت و كاركرد آموزش و پرورش:
در پيام رييسجمهوري به اجلاس، هرچند تلاش شده اين رويكرد كمرنگتر شود اما باز هم از آرمانخواهي و مليگرايي و تربيت انسان كامل و اينگونه اصطلاحات استفاده شده است كه مصاديق نگرشي و رويكرد به آموزش و پرورش است، رويكردي كه مغاير با كاركرد حرفهاي آموزش و پرورش است.
٣- رويكرد تمركزگرايي دولت و كاركرد آموزش و پرورش:
روح تعليم و تربيت با تمركزگرايي ناسازگار است. شما نهتنها براي يك كشور نميتوانيد يك نسخه آموزشي بپيچيد بلكه براي يك كلاس و يك روز آموزشي هم، چنين امكاني نداريد. فرآيند آموزشي آن قدر متنوع و متكثر است كه نيازمند تمركززدايي براي بروز ابتكارات فردي و جمعي است؛ اين ماهيت انكارناپذير با رويكرد تمركزگرايي دولت ناسازگار است، رويكردي كه نيازي به بيان مصاديق آن نيست، در كمتر دستورالعمل، سخنراني و پيامي از مسوولان ارشد است كه نشانههايي از اين تمركزگرايي وجود نداشته باشد. اين نشانهها را در اجلاس اخير روساي آموزش و پرورش هم ميتوانيم به فراواني بيابيم.
٤- رويكرد سياسي دولت و كاركرد آموزش و پرورش:
در اين كه سياست هم يك ساحت آموزشي و تربيتي است ترديدي وجود ندارد اما اينكه آموزش و پرورش به طور كامل در ذيل يك نگرش و رويكرد سياسي قرار گيرد مغاير با كاركرد آن است چرا كه حتي اگر تربيت سياسي را در دستور كار قرار بدهيم بايد مفهوم علمي سياست به دور از تحجر و مطلقگرايي موردنظر باشد تا دانشآموز فارغالتحصيل شده در كنار ساير ابعاد اجتماعي، عاطفي، رواني و شناختي به بلوغ سياسي هم نزديكتر شود.
٥- كاركرد حرفهاي آموزش و پرورش و رويكرد غيرحرفهاي دولت:
امروز ديگر كسي از نظام آموزشي انتظار ندارد كه همچون كارخانهاي، آدمهاي سفارشي شده يك جريان را تربيت كند چرا كه نه ممكن است و نه مطلوب. به اين جهت كودكان و نوجوانان در دنياي مدرن امروزي فقط متاثر از معلم و كتاب و مدرسه نيستند بلكه بخش بزرگي از دنياي آنها و شخصيت آنها از محيط واقعي و مجازي خارج از سيستم نظام رسمي آموزشها تاثير ميپذيرد بنابراين آنها محصول شرايط زماني و مكاني خواهند بود. مطلوب نيست به اين جهت كه قرار نبوده و نيست ما افراد را كليشهاي و قالبي تربيت كنيم چون زندگي دنياي جديد متنوع و متكثر است و افراد بايد براي نقشهاي متنوعي تربيت شوند آن هم به انتخاب خود و خانواده و نه به انتخاب ديگري و دولت يا حاكميت.
بنابراين آموزش و پرورش حرفهاي در تربيت عمومي به دنبال شهرونداني است كه مسوول و پاسخگو و منتقد و علاقهمند به منافع عمومي همراستا با منافع شخصي باشند تا پويا و اميدوار با تعلق ملي و محلي سرمايه اجتماعي قابل اتكايي را به ارمغان آورند و با حضور موثر و مستمر خود در عرصههاي مختلف نقشآفريني معناداري داشته باشند.
روزنامه اعتماد
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.