بر اساس قانون اساسی کشور تحصیلات تا پایان دوران راهنمایی باید رایگان و اجباری باشد. در کشور ما از اهرمهایی که برای تحت فشار قرار دادن خانوادهها برای تحصیل فرزندان شان وجود دارد استفاده نمیشود. نبود اهرمهای فشار از یک سو و مشکلات اقتصادی که برخی خانوادهها دارند بهویژه در مناطق روستایی و مناطق حاشیهای باعث بازماندن فرزندان شان از تحصیل میشود. در استانهای حاشیهای مانند سیستان و بلوچستان، بوشهر و خراسان و مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ چون آموزش برای برخی خانوادهها هزینهبر است و خانواده یک نیروی کار را با فرستادن فرزندش به مدرسه از دست میدهد، آنها فرزندان را به مدرسه نمیفرستند.
در سالهای گذشته دانشآموختگی دختران افزایش داشته است اما باید این نکته را مد نظر قرار داد که کسانی که دختران خود را برای تحصیل به دانشگاه میفرستند بیشتر خانوادههای طبقه متوسط شهری هستند. این خانوادهها از نظر فرهنگی و جایگاه و طبقهای که دارند میخواهند دختران شان تحصیل کرده باشند و حتی اگر بعد از تحصیل بازار کاری هم برای آنها نباشد میتوانند به عنوان یک مادر و همسر تحصیل کرده بسیار تأثیرگذار باشند. اما در مناطق حاشیهای و روستایی درباره تحصیل دختران بعضا تفاوت چندانی رخ نداده است.
از سوی دیگر، بعضی از سیاست های آموزش و پرورش هم به این مساله دامن زده و شرایط را برای تحصیل دختران سختتر کرده است. برای نمونه در بعضی از روستاهای کوچک که تعداد دانشآموزان کم میشوند آموزش و پرورش دست به تجمیع مدرسه چند روستا نزدیک در یک روستای مرکزی میزند. رفت و آمد بین دو روستا از نظر فرهنگی برای پسران مشکلساز نیست ولی برای دختران محدودیت ایجاد میکند. برای ترغیب خانواده ها به تحصیل دختران شان قوانین اجباری اثرگذاری لازم را ندارند.
بهترین کار در این زمینه این است که دولت بودجه جداگانهای را با نظارت خیلی خاص به خانوادههایی که از نظر مالی ضعیف هستند و نمیتوانند هزینه تحصیل فرزندان شان را بپردازند اختصاص بدهد. سال گذشته در اولین کنفرانس عدالت و توسعه آموزشی که در دانشگاه شریف برگزار شد موج خوبی در این زمینه ایجاد شد و حدود دو میلیارد و 500 میلیون تومان برای این امر اختصاص یافت و این پول در مناطقی مانند سیستان بلوچستان برای فقرزدایی و و ایجاد عدالت آموزشی هزینه شد. علاوه بر هزینه برای مدرسهسازی باید مقداری از این بودجه برای دادن کمک هزینه به خانوادههایی که وضعیت مالی خوبی ندارند و توانایی فرستادن فرزندان شان به مدرسه را ندارند اختصاص یابد. آموزش و پرورش به دلیل گستردگی از عهده انجام این کار برمیآید. در دورافتادهترین مناطق در کشور ما مدرسه وجود دارد و همین زمینه را فراهم میکند تا آموزش و پرورش با کمک معتمدان محلی، خانوادههای نیازمند را شناسایی کند و کمکهای لازم را به آنها کند تا فرزندان شان از درس خواندن عقب نمانند.
آماری که سال گذشته در کنفرانس توسعه و عدالت آموزشی ارائه شد وضعیت مطلوبی را نشان نمیداد. آمارها به این صورت بود که در مناطق محروم و حاشیهای حدود 90 درصد افراد امکان تحصیل دبستان را داشتند و این خروجی وقتی به دوره راهنمایی میرسید به 46 درصد تقلیل پیدا میکرد و در مقطع دبیرستان به 13 درصد کاهش مییافت که این نشاندهنده حجم بالای افراد بازمانده از تحصیل به دلایل اقتصادی و فرهنگی است.
روزنامه آرمان
نظرات بینندگان