بيترديد زنان نيمي از جامعه بشري را تشكيل ميدهند و سهم بزرگي از هر تحولي در جوامع بيتاثير از نقش و نفوذ زنان آن جامعه نيست. باتوجه به همين مساله اعلاميه حقوق بشر اصل عدم تبعيض را تاييد كرده و اعلام ميكند همه افراد بشر آزاد به دنيا آمدهاند و از نظر منزلت وحقوق يكسان هستند و حق دارند بدون هيچ تمايزي از جمله تمايزهاي مبتني بر جنسيت از كليه حق و حقوق مندرج در آن برخوردار شوند.
با نگاهي گذرا بر اعتراضات و جنبشها در تاريخ اين كشور بيشك ميتوان ديد كه بخش غيرقابل انكار و عظيمي از مجموعه تحولات جامعه برعهده زنان بوده و در عرصهها و شرايط گوناگون سياسي، اجتماعي و اقتصادي نقش مهم و چشمگيري داشتهاند و اگرچه در مقاطعي اين نقش بنابر شرايطي كه به آنان تحميل شده گاه كمرنگتر و گاه از رمق افتاده اما باهمان روند نيز همچنان مهم و تاثيرگذار بوده است. با اين همه گزارش « مجمع جهاني اقتصاد » نشان ميدهد شكاف جنسيتي ميان مردان و زنان طي سالهاي اخير در ايران تغيير چنداني نكرده است و در ابعاد اقتصادي و سياسي ميزان مشاركت زنان در اين عرصهها به دلايل ساختاري و گاه فرهنگي، به مراتب كمتر از مردان گزارش شده است. اما حضور چشمگير زنان در عرصههاي اجتماعي در سالهاي اخير خبر از تغييرات جدي درشكاف جنسيتي ذكرشده ميدهد. بالا رفتن سطح آگاهي عمومي زنان و به خصوص حضور پررنگ در سطح آموزش عالي شايد از دلايل مهم تغييرات ذكر شده باشد.
حضور گسترده و چشمگير زنان در فعاليتهاي صنفي و اجتماعي براي بيان خواستهها و مطالبات شغلي و مدنيشان آن هم نه فقط براي بيان مطالبات جنسيتي كه براي دست يابي به حقوق صنفي در تجمعات اخير معلمان وپرستاران و كارگران نشان از اين حضور دارد و نويدبخش آيندهاي اميدواركننده است؛ حضوري كه ميتوان از دوجهت به آن نگريست، يكي از جهت آگاهي زنان از حقوق مدني و شغليشان كه خود را بيهيچ شكي در برابري با مردان قرار دادهاند و ديگر از اين جهت كه نگاه زنان به شغل از حد يك تفريح و رفع بيكاري خارج شده و حضور اجتماعي پر رنگتر وجديتري را شاهديم. نمونه روشن اين حضور را ميتوان در فعاليتهاي صنفي و مدني معلمان مشاهده كرد. معلمان زن با حضور پررنگ در فضاي حقيقي و صفحات مجازي نشان دادهاند ، در پيگيري خواستههاي صنفي مصمم هستند. نكته مثبت و اميدواركننده اين بوده است كه امروز بخشي از كنشگران صنفي درحوزه معلمان را زنان تشكيل ميدهند.
به عبارت ديگر ، حضور آنان صرفا منفعلانه نبوده و تاثيرگذاري آنان در تصميمگيريهاي انجام شده و برنامهريزي براي فعاليتها مشهود است. اين فعاليتهاي مدني مجالي براي زنان شاغل است كه به يكباره با پيگيري مطالبات حقوقي و شغليشان بتوانند نگاه يكسويه وتعاريف مردانهاي را كه تواناييهايشان در عرصههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي زير سوال ميبرد تغيير دهند، و از طرف ديگر نگاه حاكميت را نيز در جهت مسائل حقوقي نسبت به خودشان عوض كنند. با اين همه حضور زنان
به خصوص معلمان زن در عرصه فعاليتهاي اجتماعي و صنفي داراي مشكلات و معضلات متعددي است كه گاه ميتواند همچون مانعي جدي حضور آنان را كمرنگ كند. بخشي از اين مشكلات ساختاري و ريشه درفرهنگ اجتماعي دارد. در جامعه ما حق و حقوق به درستي تعريف نشده و آگاهي در جهت آشنايي با اين حق و حقوق داده نشده است. در مورد زنان اين مساله پررنگتر است چون مرز بين وظايف و ايثار هم مشخص نيست. گاه از خود گذشتگيها را جزيي از وظايفمان تعريف ميكنيم. نگاه همكاران زن به دانشآموزان از نوع نگاه مادرانه آميخته با ايثار وفداكاري است. درنتيجه بعضا كمترين حقي براي اعتراض براي خود قايل ميشوند. مساله بعدي جداسازي زنان و مردان در مدارس وكلا سيستم آموزش و پرورش است. اين امر باعث شده است كه حس انتقاد و اعتراض از همكاران زن تا حدودي گرفته شود.
فقدان آگاهي لازم معلمان زن از حقوق صنفي از نتايج اين جداسازي است. اگرچه صفحات مجازي و شبكههاي ارتباطي تا حدودي اين نقيصه را برطرف كرده است. وجود تفكرات مردسالارانه در ميان خانوادهها كه حضور پررنگ زنان را در جامعه و فعاليتهاي اجتماعي برنميتابند و همچنين ترس دروني زنان از ديده شدن درعرصه اجتماع و ميل به قرار گرفتن در زواياي پنهان جامعه نيز تاثير به سزايي در عدم ميل زنان براي حضور در عرصههاي اجتماعي دارد. اما با تمام اين مسائل در سالهاي اخير زنان نشان دادند كه تصميم گرفتهاند تمامي اين مرزبنديها و تقسيمات و... را تا حدودي ناديده بگيرند و حضوري جدي در فعاليتهاي اجتماعي و صنفي داشته باشند و در تحركات اخير حضور پررنگشان قواعد كنشگري مردانه را در هم شكست تا جايي كه حضور زنان معلم در تشكلها و فضاي رسانهاي وميدان كنشگري مدني جنس جديدي از كنش صنفي را به نمايش گذاشت؛ كنشي كه حضور زنان درآن نه منفعلانه كه تاثيرگذار و تصميمساز است.
روزنامه اعتماد
نظرات بینندگان