حقوق ، اجاره خانه ،خرید ،قسط ،فرزند ، شرمندگی و ...
این واژگان ، واژگانی هستند آشنا برای قشری زحمت کش و از خود گذشته به نام معلم . بسیار سخت است درک کردن انسانی که از مشکلات شدید معیشتی خویش و خانواده خویش آگاه است ولی با عشق نسبت به آینده ای روشن و بدون ذره ای ناامیدی به فرزندان این مرز و بوم درس عاشقی می دهد .
متاسفانه مسئله معیشت معلمان و کارگران سال ها است که دست خوش شعارهای رنگارنگ قبل از روی کار آمدن دولت های مختلف به منظور جذب آرای این اقشار و همچنین جامعه اثر آنها شده است ،فارغ از هر گونه جبهه بندی سیاسی باید قبول کنیم و با صدای بلند اعلام کنیم که وضعیت معیشت معلمان در خور شان و مقام آنها نیست ؛ اگر تا به امروز این صدا ها به صورت جدی مطرح نشده است به دلیل عدم وجود یک نظام صنفی پویا و مورد حمایت نظام است ، نظام صنفی که فقط به دنبال خواسته های صنفی معلمان باشد نه جبهه بندی های سیاسی ؛ مگر می توان قشر عظیم معلمان را محدود در یک طرز تفکر دانست .
اگر در سالیان دور وضعیت زندگی معلمان در سطح متوسط بود متاسفانه امروز با توجه به معیارهای بین المللی باید اعلام داشت که معلمان چه در شاخصه های بهداشت ( روحی و جسمی) ،چه در شاخصه های معیشت (درآمد و میزان رفاه) و چه در شاخصه های آموزش (آموزش های صحیح ضمن خدمت) دچار مشکلات و ضعف های اساسی هستند که همه این مسائل دست به دست هم می دهد تا شادابی و نشاط را از این قشر دور کند .متاسفانه پس از روی کار آمدن دولت های مختلف تنها مسکن هایی تجویز و تزریق می گردد که همان طور که از اسم آنها پیداست تنها تسکین دهنده لحظه ای هستند و به اصل مشکلات و حل و فصل گره ها نمی پردازند . البته باید توجه داشت که مسئله معیشت تنها یک مشکل کوچک از نظام بد قواره آموزش و پرورش فعلی ما را تشکیل می دهد و مشکلات عدیده دیگر از جمله نبود روش های نوین آموزشی ، کتب غالباً غیر استاندارد ، مدیریت ناصحیح صندوق عظیم فرهنگیان ، تعاونی مسکن فرهنگیان ، مشکلات ایجاد شده در تاسیس بانک فرهنگیان ، نبود معیارهای صحیح برای ارزش دادن به کار معلمان و غیره که اینها نیز خود جای بحث و تبادل نظر دارد ؛ حال با توجه به شرایط موجود چند سوال مطرح می گردد .
آیا وقت آن نشده است که دولت با صرف یک هزینه اساسی در وزارت آموزش و پرورش فایده آن را در این نسل و نسل های آینده کشور مشاهده کند ؟
آگر دولت ها به لحاظ مالی و تامین اعتبار دچار مشکل هستند آیا واقعا نمی توانند با مدیریت صحیح امکانات و منابع خویش بخشی از مشکلات اقتصادی و رفاهی و حتی آموزشی معلمان را حل و فصل کنند ؟
پاسخ این دو سوال مثبت است ، اما سوال اصلی اینجاست که چرا تا به امروز این اتفاق نیفتاده است ؟
این سوال می تواند پاسخ های متعددی داشته باشد اما دو دلیل عمده آن عبارتند از : نخست ، به وزارت آموزش و پرورش همیشه به چشم یک وزارت خانه بی در آمد و پر هزینه نگاه می شود که این دیدگاه هنوز هم در بین برخی مسئولان حاکم است که متاسفانه دیدگاه ویران کننده ای است ،به این افراد پیشنهاد می شود که نگاهی به آموزش و پرورش کشورهای صنعتی دنیا و هزینه و فایده آنها بیندازند .
دوم ، مدیریت وزارت آموزش و پرورش ؛ در مدیریت این وزارت خانه باید فردی به کار گمارده شود که حداقل دارای این سه خصلت اساسی باشد :
1- نیرویی آشنا به مسایل آموزشی باشد .
2- مدیر اجرایی نیرومند باشد .
3- وسعت دید و آینده نگری داشته باشد .
متاسفانه هر وزیری که در این مجموعه به کار گرفته می شود در یک مولفه کمیت اش لنگ می زند ؛ اگر امروز تمام معلمان از یک وزیر احساس رضایت می کنند و هنوز نام او مانند نگین در این مجموعه می درخشد به این دلیل است که وی سه مولفه را توام با یکدیگر دارا بود و هنوز که هنوز است شیرینی آن دوران در بین فرهنگیان حس می شود .
در هر حال دولت باید نگاهی ویژه به عزت فرهنگیان داشته باشد و بدانند که معلمان به عنوان یک عنصر اصلی و اساسی در نظام آموزش و پرورش محسوب می شوند .
معلم ماشین نیست ؛ معلم یکی از عوامل اصلی در رشد ذهن ،استعداد ،افکار ،خلاقیت ها و... فرزندان ایران بزرگ محسوب می شوند ،مباد که این عنصر اصلی خود به لحاظ روحی و جسمی دچار نقصان و همچنین دارای تشویش ذهنی باشند که این عوامل همگی دست به دست هم می دهند و از او یک عنصر بی انگیزه می سازند ، مباد که رگه های بی عدالتی بین کارکنان دولتی سبب فوران احساسات و سوء استفاده برخی اخلال گران از احساسات پاک معلمان سرزمین مان گردد .
و اما پیشنهاد آخر شاید افرادی نسبت به وضع معیشت معلمان بی اطلاع باشند؛ بنده به عنوان یک پژهشگر خرد جامعه آموزشی پیشنهادی می دهم . شاخص امید به زندگی در کشورمان ایران هفتاد و پنج سال است ، حال شما تقریبا یک سوم از آن را صرف تحصیل نمایید و تا مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد و یا حتی دکترا به تحصیل بپردازید ،سپس در نیمه دوم زندگی خویش که بیش از یک سوم آن را شامل می شود صرف تعلیم وتربیت به فرزندان وطن تان کنید و در یک سوم انتهایی و یا حتی کمتر از آن که شما دچار غالبا بیماری های جسمی و روحی و مشکلات شدید معیشتی می شوید درست همان لحظه ای که دولت نه به عنوان یک معلم بلکه به عنوان یک مالیات دهنده نمونه که هیچ یک از قسط های مالیات را به ذمه ندارد باید به شما بهترین امکانات بهداشتی ،رفاهی و آموزشی را بدهد متاسفانه از مسئولیت خویش سر باز می زند ؛ آیا شما حاضرید با این شرایط معلم شوید ؟
معلمها غالبا به دلیل شرایط مذکور این گونه می اندیشند که نه گذشته برای آنها بوده و نه آینده در اختیار آنها خواهد بود .
وقت آن رسیده است که دولت با برنامه ای صحیح خانواده بزرگ فرهنگیان کشور را مورد حمایت قرار دهد.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
درعرصه ی آگاهی بخشی واطلاع رسانی موفق باشید.