صدای جیغ و داد بچه ها میآید . پدر خسته از کار و تلاش روزانه فکر می کند که چون همیشه دختر و پسرش سرگرم بازی و دعواهای کودکانه خواهر و برادری هستند؛ غافل از اینکه این آخرین صدایی است که قرار است از حنجره فرزندان دلبندش بشنود.
ناگهان صدای مهیب ترکیدن نارنجک دست سازی در منطقه فوق محروم مهدی آباد کمالشهر در دست پسرش فاجعه به بار آورده و اولین قربانیان چهارشنبه سوزی کرج استارت می خورد.
مصیبت بزرگی در راهست ... گل پسر دانش آموز آسمانی شده و دستان ناز دخترش قطع و خانه بر سرش آوار...
خود شکن آن روز آینه شکستن...
راستی قبل از اینکه کسی را متهم کنم ؛ به عنوان یک معلم از خود می پرسم که منِ معلم چه نقشی در فرهنگ سازی برای آئین های باستانی چون چهارشنبه سوری داشته ام؟ اصولا آیا آموزش و پرورش غیر از صدور بخش نامه های رفع تکلیفی آن هم بعد از مرگ سهراب، چه کارویژه ای در این خصوص داشته است؟
با همین فرمان می توان سایر سایر نهادهای فرهنگی و اجتماعی همچون صدا و سیما و...را گرفته و با تشکیل هیات ژوری مورد عتاب و خطاب خویش قرار داد.
برخوردهای دوگانه حکومت
به دلیل شکاف بین نسلی و عدم انتقال صحیح آموزههای فرهنگی و آیینی به نسل جدید و البته برخورد چندگانه حکومت با چنین مراسم و آیین هایی (انکار ، تخفیف و تجلیل)، همچنین فرهنگ سازی غلط در دو سه دهه اخیر، آیینها و آداب و رسوم زیبا و پرمحتوای چهارشنبه سوری در چهارگوشه ایران کم کم به حاشیه رفته و جای خود را به ترقهبازی و انفجار مواد محترقه گوناگون و بعضا خطرناک داده است، به طوری که سال به سال تعداد کشتهها، مجروحین و تلفات حاصل از این آتش بازی رو به تزاید میباشد.
تداوم این آتش بازی باعث ایجاد استرس و ترس و وحشت خانوادهها شده و شیرینی و حلاوت این مراسم باستانی را به تلخی میل میدهد. . در جمهوری آذربایجان علاوه بر مردم، دولت نیز رسما به همراه کابینه در جشنهای چهارشنبه سوری شرکت کرده و با مردم کوچه و بازار بُر میخورند.
چهارشنبه سوری سیاسی
در یک دهه اخیر نیز پس از حوادث تلخ سال ۸۸ با دخالت و تحریک برخی از عناصر داخلی و خارجی عده ای با استفاده ابزاری سعی در بهره برداری از شور و هیجان جوانان در مراسم چهارشنبه سوری به زعم خود برای نشان دادن صدای اعتراضات مردمی، با سیاسی کردن آئینهای باستانی و کهن ایرانی به نوعی سعی در مصادره به مطلوب نمودند. نتیجتاً با ورود اضطراری نیروهای نظامی و انتظامی به مراسم مردمی بعضا جو شور و شادمانی به جو استرس و پلیسی مبدل میشود.
به نظر میرسد که برای پاسداشت صحیح آیینهای کهن و باستانی نوروز، چهارشنبه سوری، یلدا و... قبل از هر چیز باید با یادآوری و تبیین فلسفه وجودی این مراسم برای نسل کنجکاو و تیزبین جدید فرهنگ سازی نمود و در حد امکان پیرایه های زائد را از دامن چنین آیینهایی زدود.
خاستگاه چهارشنبه سوری
به باور صاحبنظران پیدایی و خاستگاه دقیق چهارشنبه سوری چندان روشن نبوده و در هالهای از ابهام قرار دارد. گستره جغرافیایی این آیین کهن علاوه بر ایران کنونی معطوف به قفقاز، آسیای میانه، بخشهایی از خاورمیانه، آناتولی و... میباشد. در بستر تاریخی نیز علاوه بر ترکها، پارسها و اعراب ایرانی میتوان از سومریان، عیلامی ها_ایلامی ها، فینیقیها، مصریان باستان، یهودیها و... به عنوان مدعیان بخشهایی از این میراث معنوی بشری یاد کرد.
آنچه مسلم است امروز در دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان مراسم نوروز و چهارشنبه سوری به صورت فراگیر و ملی اجرا میگردد. در جمهوری آذربایجان علاوه بر مردم، دولت نیز رسما به همراه کابینه در جشنهای چهارشنبه سوری شرکت کرده و با مردم کوچه و بازار بُر میخورند.
در نگاهی گذرا به تاریخچه چهارشنبه سوری اعراب ایران و شیعیان مهاجر خراسان، آئین چهارشنبه سوری را به خروج مختار منتسب دانسته و البته یهودیان آیین چهارشنبه سوری را با جشن پوریم مرتبط میدانند. برخی از نویسندگان و محققین ایرانی آیین چهارشنبه سوری را با آیین زرتشتی پیوند میزنند، در حالی که خود محققین زرتشتی، آیین چهارشنبه سوری را نوعی توهین به قداست آتش پنداشته و انتساب آن به این آیین را مردود می دانند.
چهارشنبه سوری در آذربایجان
یکی از مراسم کهن آذربایجان چهارشنبه های آخر سال (سو، اود، یئل و توپراق) میباشد. این چهارشنبهها با رنگهای سفید، خاکستری، سیاه و سرخ طبیعت نیز کاملا منطبق هستند: (موشتلوغچو/ خبرچی، کوله/کوتوله، قره و قیزیل چارشنبه سی)
آداب و رسوم چهارشنبه سوری (ایل آخیر چرشنبهسی) گوناگون و به غایت زیبا و پر معنا میباشند:
پریدن از روی آتش با خوانش اشعار زیبای فولکلوریک (قیزلار دئیهر آتیل ماتیل چارشنبه * آینا کیمی بختیم آچیل چارشنبه) یکی از این مراسم نمادین و سمبلیک میباشد. همچنین شال ساللاماق، فرستادن خنچه هدایا و نقل و شیرینی و آینه به خانه تازه عروسها از طرف خانواده داماد، قاشقزنی، اسپند دود کردن، رفتن سر چشمه آب و...
در پایان خوانندگان فهیم را به میهمان بندهایی از منظومه جاودانه حیدربابایه سلام استاد شهریار دعوت می کنم.
بايرام ایدی، گئجه قوشی اوخوردی
آداخلی قيز، بيگ جورابین توخوردی
هر كس شالين بير باجادان سوخوردی
آی نه گؤزل قايدادی شال ساللاماق
بيگ شالينا بايراميليغين باغلاماق!
شال ايستهديم من ده ائوده آغلاديم
بير شال آلیب تئز بئلیمه باغلاديم
غلام گيله قاشديم شالی ساللاديم
فاطمه خالا منه جوراب باغلادی
خان ننهمی، يادا سالیب آغلادی
یومورتانی گؤیچک گوللی بویاردیق
چاقیشدیریب سینانلاری سویاردیق
اویناماقدان بیرجه مگر دویاردیق
علی منه یاشیل آشیق وئرردی
ارضا منه نوروز گولی درردی
باکیچینین سؤزی، سوْوی، کاغیذی
اینکلرین بولاماسی، آغوزی
چرشنبهنین گیردکانی، مویزی
قیزلار دییهر: آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان