در مطالب پیش رو قصد نگارنده واکاوی نظام آموزشی ویرانگر 3-3- 6 نیست و تنها به جنبه هایی از آن به صورت موجز می پردازم. هرچه پیش می رویم زوایا و اثرات مخرب این به اصطلاح نظام – بی نظامی – آموزشی بیشتر پدیدار و هویدا می شود و بنیان و اساس نظری و فکری نادرست آن ازجهات گوناگون مشخص ترمی گردد .
بنده مدعی هستم بنا به دلائل و نقطه نظرات متعددی که در ادامه و پیش رو به آنان ورود و اشاره خواهم نمود این اقدام و حرکت را آگاهانه یا ناآگاهانه خیانتی آشکار و بین به انقلاب شکوهمند اسلامی و مبانی ارزشمند و مترقی اخلاق اسلامی و نیز نظام مقدس جمهوری اسلامی که برآمده از الله اکبرها و خون گران بهای شهداء است،می باشد.
البته انتظارمی رفت وزیر فعلی آموزش و پرورش و تصمیم سازان و مجریان ارشد آن وزارت خانه شجاعانه و نه منفعلانه با اجرای آن نظام آموزشی ویران گر که تبعات و هزینه های منفی گزافی برای جامعه و نظام تعلیم و تربیت کشور به وجود آورده اند مقابله نموده و آن را اجراء نمی نمودند اما اتفاق نامبارک و نادرستی که نباید روی می داد و غیرعاقلانه سنگی در چاه انداخته شد که عاقلان نخواهند توانست آن را بیرون آورند.
جالب است که این طیف علی رغم لطمات فراوان به کشور و آینده آن مدعی بازگشت و دردست گرفتن امور را دارند و پرداختن نگارنده به اقدام ویران گر آنان در پاره ای ازامور اثبات عدم شایستگی ایشان در دست گرفتن سرنوشت و رقم زدن آینده کشور می باشد که مردم فهیم گول و فریب دسیسه های آنان را نخورده و اجازه ی بازگشت به آنان را در صحنه ی سیاسی و اجرایی کشور را ندهند.
اما چرا می گوییم خیانت به جمهوری اسلامی .تلاش تمامی علاقه مندان و دل سوزان باید از بین بردن انواع مشکلات در جامعه و برداشتن آنان از جلوی راه مردم باشد تا ایشان نسبت به نظام سیاسی کشور خود همواره خوشبین بوده و حمایت و هواداری از آن را یک وظیفه ی ملی تلقی نمایند، متاسفانه باید اذعان نمود نظام آموزشی مذکور هزینه های اجتماعی منفی متعدد و عدیده ای را برای نظام سیاسی کشور به وجود آورده و شکل داده است ،با مراجعه و مطالعه ی میدانی درخصوص ابعاد اجرایی و عملیاتی آن نظام آموزشی غیر عقلانی و غیرمنطقی به بازده و انعکاس منفی آن دربین همکاران شریف فرهنگی، دانش آموزان و اولیاء محترم آنان و سپس بازتولید منفی تر آن درسطح کلان جامعه برخورد نموده و پی می بریم ،که به بعضی مصادیق آن می پردازم .
با مراجعه به مناطق آموزش وپرورش در بحث سامان دهی معلمان و دبیران معزز به حجم وسیع نارضایتی های فراوانی برخورد و مواجه می شوید که حکایت از عصبانیت و ناخرسندی آنان از چنین چینش و سازمان دهی دارد که نارضایتی نگران کننده ای را شکل داده است . این وضعیت سبب شده معلمانی که در یک دوره ی آموزشی خاص تبحر و تخصص داشته و از جهات علمی و شخصیتی خود را آماده خدمت دریک دوره خاص نموده اند الان بدون آنکه اقناع شده و آموزشی دیده باشند و بر خلاف مهارت و سلیقه و توان علمی خود به دوره ای گسیل گردند که برای آن آماده نشده و تربیت نگردیده اند که این انتقال پیامدهای نابه سامانی را به دنبال می آورد و چنین وضعیتی برای دانش آموزان نیز نتایج بسیار بغرنجی را تولید نموده و می آفریند.
دبیری که حسابان تدریس می کرده به دوره ی ابتدایی گسیل داده شده و به علت نداشتن اطلاع کافی دانش آموزی را که تبحر در نقاشی داشته و دراین زمینه دارای رتبه بوده است را به آشنا و تبحر در نقاشی نداشتن متصف نموده است که این امرسبب ایجاد مشکل و آلام روحی برای آن دانش آموز گردیده است،این اتفاقات و رویدادها به اشکال و تنوع های متعدد متاسفانه در آموزش و پرورش و مدارس ما درحال نضج و شکل گیری است که بسیار پیامدهای ناگواری از جهات تربیتی و آموزشی داشته و هزینه های سیاسی و اجتماعی عدیده ای را به دنبال خواهد داشت که بیان و توضیح دقیق و ظریف آن در این مجمل نمی گنجد.
تاثیر منفی این اقدام بر روحیه ی سایر همکاران نیز حائز توجه است که همکار اعزام شده از دوره ی بالاتر به مقطع پایین تر در دو یا سه روز در هفته ماموریتش پایان می یابد ولی همکار دیگر باید پنج روز هفته را در مدرسه به انجام وظیفه بپردازد که این با احتساب درآمدهای نه چندان متفاوت پیامدهای نامطلوبی را به دنبال داشته است.
اما چرا می گوییم خیانت به تعلیم وتربیت و اخلاق، تبدیل ارزش های انسانی جهان شمول به رفتارهای انسان ها از جمله اهداف و برنامه های نظام های مختلف می باشد . توجه به نکات تربیتی و اخلاقی هم درکلان و هم دراجزاء از آموزه های دینی است و توجه به آنان سازنده و مقوم شخصیت انسان ها و زمینه سازسعادتمندی آنان است.
متاسفانه نظام آموزشی مذکور بنا به دلائل متعدد ظرافت ها و نکات اخلاقی و تربیتی را مد نظر قرارنداده است که در مطالب پیش رو به صورت موجز به پاره ای از آنان اشاره می نمایم.
1- در بعضی ازمناطق آموزشی به جهت وضعیتی که ره آورد نظام آموزشی مذکور می باشد دانش آموزان سال اول ابتدایی با دانش آموزان سال ششم یا دانش آموزان اول ابتدایی با دانش آموزان دوره ی اول متوسطه و حتی سال های بالاتر در یک واحد آموزشی به تحصیل گماشته و اشتغال یافته و از مکان های مشترک چون حیاط، آب خوری و... درنظر بگیرید ؛ دانش آموز سال اول را که با چه مشقتی باید در زنگ کوتاه تفریح آب بیاشامد را....و توالت استفاده نمایند که این نکته از جهت اخلاقی و تربیتی با توجه به زمان متفاوت بلوغ برای هریک تبعات بغرنج و نامطلوب تربیتی را به دنبال خواهد داشت .
2- گسیل و اعزام معلمان محترمی که برای آن دوره تربیت نشده اند در مخاطبین – دانش آموزان - بداخلاقی و تاثیرات نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت چراکه آموزش و پرورش مدعی تحقق ارزش های اخلاقی چون رعایت عدالت، احقاق حقوق شهروندی،اخلاق مداری و... است که نظام آموزشی مذکور در عمل بسیاری از آن اهداف و مشخصه های مورد ادعا را زیر سئوال برده و دروغ و شعارتوخالی را به ذهن متبادر می نماید که این از اساس باورها و اعتقادات را هدف قرارمی دهد.
3- اشاعه ی و حاکم گرداندن تز هدف وسیله را توجیه می نماید که تبدیل به باور شدن آن دربین جامعه ی تحت پوشش آموزش پرورش بسیار خطرناک می نماید که باتوجه به محتوا و عملکرد نظام آموزشی مذکور بسیار شکل گیری آن را محتمل می نماید.
4- ندیدن منافع ملی و اصرار بر اجراء وحاکمیت تفکر و برنامه ای نادرست به منظور اثبات خود - خودیت و فردیت - که خودرایی و استبداد را اشاعه داده و تعلیم می نماید که بسیار خطرناک می باشد. این موارد و موارد بغرنج فراوان دیگر را دانش آموزان فهیم متوجه شده و این می تواند در انگاره ها و باورها و ایجاد حس ملی و علاقه مندی آنان به کشور و آینده آن تاثیرمنفی بگذارد. لطمات نظام آموزشی مذکور به اخلاق و محوریت آن بسیار پردامنه و وسیع است که به موارد مذکور اکتفا می نمایم .
صدمات و خسارت های دولت قبلی بر هیچ شخص مطلع و آگاه و دلسوزی پوشیده نیست ؛ نگارش مطالب مختصر فوق ازآن جهت می باشد که آنانی که مسبب صدمات فراوان بوده اند نه تنها مورد بازخواست جدی قرار نگرفته اند بلکه این افراد با جسارت و وقاحت زیاد به دنبال بازگشت به قدرت هستند که باید هوشیار و بیدار بود.
به جای آن که فرهیختگانی چون پورسلیمان ، باغانی و هاشمی به مسلخ روند ؛ فرصت سوزانی چون حاجی بابایی باید به دست عدالت و قانون سپرده شوند .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان
حاجی بابایی بزرگترین ظلم را به فرهنگیان کرده.
1) بی تحرکی
2) فقدان تدبیر
3) مهمتر ازهمه سیاست های القایی و دیکته شده از بیرون آموزش وپرورش
را به زلف سند تحول بنیادین به ویژه اجرایی شدن 6-3-3گره زده ،چنین وانمود کنند، که تمامی مشکلات حوزه نیروی انسانی حاصل استقرار نظام اموزشی جدید و انگشت اشاره متوجه گذشتگان است نه حال !.
اما با توجه به آنچه در بالا به آنها اشارتی رفت و به دلایلی که به ان خواهیم پرداخت. منشا این سوال ،مشکل ونابسامانی پیش آمده را باید جای دیگری جستجو کرد.
• ریشه مشکل ساماندهی و بروز عوارض
ریشه مشکل از آنجا نشات میگیرد، که مدیران کنونی آموزش و پرورش گویا متعهد شده اند.که شتاب و آهنگ روبه رشد نظام آموزشی را در حین اجرای ماموریت اجرای سند تحول به شدت کند کرده و یک باره کاهش 300 هزار معلم را از پیکره فعال و مولد اموزش و پرورش در پوشش الفاظ فریبنده ای مانند: متناسب سازی ،چابک سازی،اصلاح ساختار بودجه ای،بهبود نظام حقوق و دستمزدمعلمان انرا عملی موجه جلوه دهند . در مقام تمثیل باید چنین نسخه پیچی برای آموزش و پرورش را به کار طبیبی تشبیه کرد که قصد دارد 30 درصد از وزن انسان خوش قامتی که فکر می کند وزن او اضافی است. رابه طوردفعی و ناگهانی بکاهد. بدیهی است تحمیل چنین خواسته ای مساوی است با بروز عوارض طاقت فرسایی که هریک به تنهایی می تواند،سیستم های مختلف بدن چنین انسانی را دچار اختلال نماید .
چگونه انتظار دارید سیستمی مانند آموزش و پرورش که با ورود شما دوستان عزیز از سال 92 تا کنون که در آستانه سومین مهر قرار دارد قریب به 100 نفر از آن بازنسشته شده یا در حال بازنشستگی است. و تا همین الان اجازه استخدام و ورود به احدی را نداده است از حال وروز خوبی برخودار باشد ؟
ایا بهتر نبود:
1) به جای کند کردن چرخ دانشگاه فرهنگیان در پذیرش دانشجو
2) ،کوچاندن اجباری معلمان از متوسطه به ابتدایی،
3) الزام به جمع کردن مدارس روستایی کم جمعیت،
4) بالا بردن تراکم کلاسی،
5) امر به تعطیلی مجتمع های روستایی که از احکام سند است.
6) کاهش کادر مدیریتی و پشتیبانی مدارس،که مبارزه با جنگ نرم را تدارک می کنند.
7) واگذاری حدود 1000 مدرسه به بخش خصوصی به قیمت بالابردن ناگهانی 5/3درصدی دانش اموزان مدارس غیر دولتی در بیلان کار
8) و استثمار کردن معلم روزمزد با دستمزد پایین،
9) حذف و کاهش معاونین فناوری ،
10) مربیان پرورشی و قرآنی
, و دهها کار این چنینی لااقل مجوز جذب 60 هزار معلم ابتدایی رادر کارنامه کاری خود ثبت می کردید ؟
وقتی مدام بر طبل تعدیل و کاهش نیروی انسانی می کوبید و یا اصرار داریدبه طرفه العینی 300 هزار معلم رسمی را از گردونه آموزش وپرورش آن هم با اشتباهات محاسباتی و اعمال غیر کارشناسی جدا کنید. تا به خیال خود اندامی متناسب برای آن بتراشید.آیا باید از چنین نظام اموزشی انتظار معجزه داشت؟
به نظر میرسد:
سند تحول و مظلوم تر ازآن نظام 6-3-3 مستمسک خوبی است تا :
1) رکود وفترت کاری،
2) مطالبات بر زمین مانده از پاداش پایان خدمت معلمان،
3) بیکاری
4) آلودکی هوای تهران
5) ،موضوع هسته ای 40
6) قول غیر کارسناسی غیر اجرایی مثل معاونت اقتصادی وسازمان رفاهی بدون مطالعه ونقشه راه
7) تحریم اقتصادی و دیگرچیز ها را متوجه آن ساخته و همواره برای فرار از پاسخگویی انگشت اتهام رابه سوی ان روانه کنیم.
هیچ پیش بینی برای این موج جمعیتی جوان در دوره های گذشته نشده بود و اکنون هم در مدارس به اسم تحصیل اجباری و افزایش آمار همه را با معلومات کم راهی مقاطع بالا می کنند .
شما از چی دفاع می کنی و از چی انتقاد می کنی؟
خوب برادر من امروز هم دیروز فردا خواهد بود!
یعنی ما همیشه باید به آینده برویم تا از گذشته انتقاد کنیم!
بابا الان الان الان الان الان الان رو بچسب!
یعنی الان کارهایی که میشه مثلا برای جبران خرابی های گذشته است؟
ما که الان نه تنها شاهد هیچچچچچچچچچ اقدامی حتی برای اصلاح گذشته نیستیم ! شاهد اینیم که داریم به فنا می ریم!
آقای پورسلیمان از کسی دفاع می کنی که واست حکم محکومیت صادر کرد
در پایان نیز به این نکته کلیدی اشاره کرده اید،که مجرمین وسوء استفاده کننده ها در امنیت کامل هستند وافراد نیک ودلسوز جامعه تهدید شده ویا می شوند.
اگر کسی تو چاله میدون این حرفها را به شما بزند. باز هم سپاس می گویی؟
این طرح بهترین و کارشناسی شده ترین طرحه و تمام مخالفت ها به دلیل مسائل سیاسی و ناراحتی معلمها فقط به خاطر خودشونه که مجبور برند راهنمایی
امتحان نهایی پایان دوره ابتدایی و راهنمایی را این جنابان حذف کردند . الان دانش اموز از اول مهر میداند که قبول است !
کدام کارشناسی ؟ عده ای که حتی یک روز هم در مدرسه نبوده اند با دریافت مزایایی کلان این طرح را نوشتند و مدارس را نابود کردند . کسی که فقط بخاطر دریافت چند صد هزارتومان حق التدریس ارزشیابی توصیفی و تغییر کتابها تمام قد از آن دفاع میکند راضی است وگرنه هیچ کس از آن راضی نیست
سلام
ضمن رعایت احترام و ادب حضور شما نکاتی را که از خواندن نوشته شما به ذهنم رسید را اعلام می نمایم.
ضمن پوزش مجدد تصور می کنم نوشته هاتون واقعا یک رجز سیاسی بیشتر نیست! طوری گفتید هدفتان واکاوی نظام آموزشی است که فکر کردم از موضع یک کار علمی می خواهید سخن یا نقدی کارشناسانه بر زبان برانید!
در بیش از نیمی از سخنانتان با کلماتی مختلف فقط فحش می دادید و می گفتید من خوشم نمی آید! مثلا گفتید:
1. نظام آموزشی ویرانگر
2. اثرات مخرب
3. تبعات و هزینه های منفی گزافی برای جامعه و نظام تعلیم و تربیت کشور
4. خیانت به جمهوری اسلامی
5. لطمات فراوان به کشور و آینده آن
6. گول و فریب دسیسه های آنان
7. هزینه های اجتماعی منفی متعدد و عدیده ای را برای نظام سیاسی کشور به وجود آورده و شکل داده است
8. نظام آموزشی غیر عقلانی و غیرمنطقی
9. بازده و انعکاس منفی آن دربین همکاران شریف فرهنگی
ادامه دارد
آقای مرادی شما از چه موضعی سخن می گویید؟ از موضع نظام ساسی؟ یا آموزشی؟ یا از موضع یک کارشناس منتقد؟
خودتان قضاوت کنید این هایی که شما تا اینجا گفتید نقد نیست! فقط اتهام است از موضع یک جایگاه سیاسی خاص! البته عجیب نیست و ما سال هاست که در این فضا نفس می کشیم و در موضع سیاسی رقیب هم چنین موضع گیری هایی فراوان قابل مشاهده است !
شما در اثبات حرف هایتان فقط به دلایل زیر اشاره نمودید:
1. عصبانیت و ناخرسندی معلمان از سازمان دهی
2. اشاعه ی و حاکم گرداندن تز هدف وسیله را توجیه می نماید
3. ندیدن منافع ملی و اصرار بر اجراء وحاکمیت تفکر و برنامه ای نادرست
ادامه دارد
آقای مرادی دلایل تان هم بوی ایدئولوژی سیاسی می دهد و نه انتقاد کارشناسانه چرا که دلایلتان هم از سنخ فحش هایتان است و جالب تر از همه از چه نوشته ای چه چیزی را نتیجه گیری نمودید که اصلا هیچ ارتباطی به هم ندارند آزادی فرهیختگانی مثل پورسلیمان ، باغانی و هاشمی چه ربطی به تراوشات ذهنی شما دارد.
البته شاید نظام آموزشی ما مشکلات زیادی داشته باشد و من هم درصدد انکار آنها نیستم ولی نوشته شما رنگ و بوی واکاوی نظام آموزشی را ندارد!
ضمن پوزش
و من مانده ام که شما هنوز باور ندارید نظام آموزشی ما قطعاً پر از مشکل و اشکال است .آن وقت از لفظ ((شاید)) استفاده می کنید.شما هنوز به این باور نرسیده اید که آموزش و پرورش ما چه در برنامه ریزی و چه در اجرا و چه و چه و چه بسیار مشکل دارد .آن وقت هنوز از شاید استفاده می کنید.چشم ها را باید شست !
سلام!
واژه شاید در جملات اینجانب هیچ سنخیتی با احتمال عدم آشنایی بنده با مشکلات نظام آموزشی ندارد!
همکار عزیز من!
تمام ایده من متوجه شیوه نقد است و نه خود نقد!
نقد نباید در خدمت صنعت فرهنگی قرار گیرد! یعنی هدف نقد باید واکاوی مکانیسم هایی باشد که علل ظاهری را که اصرار به سرپوش گذاشتن بر علل واقعی دارند و میل به فریب و حمایت از گفتمان قدرت دارد را افشا نماید!
علل ظاهری مشکلات نظام آموزشی اصرار دارند که مشکلات این نظام را فردی جلوه داده و سرپوشی بر علل واقعی گذارند! در حالیکه مشکلات بر کسی پوشیده نیست و صد البته عریان است و نیاز به بصیرت قوی هم ندارد!
یک سوال از علی آقا !
حاجی بابایی را اعدام و فرهیختگان دربند را آزاد کنند !
نظام آموزش تو خالی ما رنگ محتوا می گیرد؟
نه عزیز هم من می دانم و هم شما که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد؟
بله با شما موافقم! چشم ها را باید شست و البته نبست!
سلام
اتهام! ؟ چه اتهامی من به نویسنده وارد کردم ؟
تمام نکاتی که بنده اعلام نمودم از متن آقای نویسنده استخراج شده!
دقیقا کدام قسمت حرف من اتهام بوده که خودم به آن مبتلا شده ام؟
کدام تفکر ؟ و کدام ابتکار ؟
سخن ایشان اصلا بوی نقد نمی دهد!
اتفاقا به نظر اینجانب اینگونه نقد ها ( البته نه نویسنده این مطلب) بیشتر بازیچه قدرت سیاسی است تا حمایت از حقیقت!
فقط همین!
علی آقا شما چند سال سابقه کار دارید؟
منظورم اینه که این مسائلی که فرمودید در همین چند سال و با این نظام جدید ایجاد شده!
من حس می کردم قراره این نظام همین مسائل را که شما گفتید حل کنه! نه این که خودش متهم بشه به این که این مسائل رو ایجاد نموده!
ببخشید این نظام هنوز در مقطع راهنمایی است ! درصد های قبولی کذایی در طول سابقه بیست ساله ینده مساله عادی بوده و هیچ فرقی نکرده!
دوستان مشکلات نظام آموزشی ما شخصی نیست ! منصف باشید یقه افراد را نگیرید که هر فرد دیگری هم بیاد مشکل همچنان پا برجاست!
وقتی کشوری اعتقاد کافی به اهمیت نظام آموزشی در تعیین مسیر حرکت جامعه نداره و به آن نه به عنوان یک نهادی که بر اساس نیاز سنجی می تواند به تربیت نیروهای انسانی مفید برای بخش های مختلف اجتماعی بپردازد بلکه به عنوان نهاد هزینه ای صرف که فقط برای رفع تکلیف و با اکراه در آن سرمایه گذاری تبلیغاتی می کنه جز این انتظاری از آن نیست!
من در مقالات دیگر در همین سایت هم کامنت هایی با همین مضمون گذاشته ام که مشکل اصلی این بوده و هست که قرار بوده جمهوریت در فراتر از یک اسم اتفاق بیافتد . قرار بود که ما فرهنگ نقد داشته باشیم .قرار بود که مدیران ، در معرض ، قرار بگیرند که خطاهایشان پنهان نماند، برنامه هایشان را برچسب محرمانه نزنند،
و بالاخره قرار بود که کسی که مدیر و مسول می شود دایما نگران این باشد که در اتاق شیشه ای خود ، دیگران دارند او را می بینندو...... و باز هم «بالاخره» این اتفاق نیافتاد و مدیران به جای نگران شدن ، ونگران بودن ، توجه خودشان را به بالا دستی خودشان معطوف کردند و در راستای فرمایشات او عمل کردند و البته پاداش هم گرفتند. و همین جا بود که مصلحت های واقعی جایشان را به خوش خدمتی ها دادند . و شرط ماندن مدیران ، به جای ملاک هایی مانند شایسته بودن ، مهارت و سواد داشتن ، خلاقیت و....... تبدیل شد به « میزان وفاداری » آنها با بالا دستیشان .
حال این موضوع چندان ربطی به خط و خطوط سیاسی و جناحی و..... ندارد و تا زمانی که در معرض نباشیم ، همین قصه ادامه خواهد داشت. شخصیت افراد خوب است که * خوب * باشد ، اما بهترین شخصیت ها هم ممکن است فاسد شوند .شوخی نیست که فرموده است پنج بار در روز مرا یاد کنید، اورا یاد کنیم که بدانیم در معرض هستیم.
بوده اید؟ !!!
یعنی چی؟؟؟
اعتماد به نفس در حد تیم ملی!
قلب واقعیت!؟
محشور بودن با حاجی بابایی !
جناب مرادی داری دست و پا می زنی یه جور خودتو به جریان سیاسی حاکم وصل کنی و .... ! هدفت واکاوی نظام آموزشی نیست!؟
یعنی این مطلب چیزی فراتر از این نیست!
کدام عدالت ومنطق ؟به خدا تو این چند سالی که فرهنگیم تنها چیزی که ندیدم عقل ودرایت و برنامه ونظم ومنطقه .ربطی هم به این وزیر وان رییس نداره .از کامنتهای همه مناطق هم همین دستگیرم شده .
برای نمونه شما خودتون تو این یه ماه چیکار کردین؟. یادتونه از ظلم و بی ادبی یه مدیر نمونه دولتی تو شهرک آزادی چقدر حرف وناله اینجا دیدید؟چی شد ؟اون همه پول ناحق وبخور بخورو تهشو که میگیریم به اداره میرسه ؟یعنی چی ؟یعنی من پدر راضی ام که بر فرض قرار داد قلمچی بامن دوبرابر نوشته بشه وبقیه پولش توجیب اداره ومدیر و مشهد معلمها بشه ؟نه به خدا .
جالب اینکه کاری که نکردین که هیچ!!!!!!!!!!!خانم همین آقا هم قراره مدیر شه ؟یعنی قوز بالای قوز؟چرا چون راه وچاه رو از شوهرش میپرسه واداره چراغ خاموش همچنان به چاپیدن مردم میپردازه ؟.
1- اولا معلمان مازاد تخم لقی بود که فانی از ان انتظار جوجه داشت تا دل سازمان مدیریتی ها را بدست اورد 2- بیش از دو دودهه است که ما در مراکز استانها نیروی خانم دارای کسری ساعت داریم اما کسی جرات نکرد جز فانی به انها لقب مازاد یا زیادی بدهد
3- ایا مصوبه سند مبنی بر شش ساله بودن ابتدایی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است پس ربطی به فانی و حاجی بابایی ندارد
4-به دبیر حسابان باید گفت چرا وقتی جواز انتقال و در کنار خانواده بودن را می گرفتی فکر این چیز ها را نمی کردی
5- ما هم مخالفیم دبیر بی انگیزه حسابان ابتدایی برود اما این بدتر است یا واگذاری مدرسه به معلمانی صفر کیلومتری که مزد افغانی میگیرند تا جیب موسسان را پر کنند
6- بر جسارت و شجاعت دو وزیر نجفی و حاجی بابایی باید درود فرستاد چون لااقل حرکتی کردند اما تن به معامله و محافظه کاری ندادند
7- اقای مرادی بهتر است سری به مدارس یا خاطره فرهنگیان بزنند بعد نقش مدعی العموم را ایفا کنند البته ایشان ضمنی با متهم کردن تلاش برای باز گشتن به قدرت اعتراف دارند که معلمان سره از نا سره را خوب میشناسند
موضوع دانش آموزان مظلوم شین آبادی وپاسخ آمرانه وسربالا به
خبرنگاران وده ها مطلب دیگرادعای آقای مرادی را اثبات می نماید
بر عکس روزنامه ای برنده چاپ نگاه از همدان شد من شاهدم حتی مدت کوتاهی هم انجام داد ایشان متوجه شدند لغو کردند مشکل نیست بررسی کنید. وچاپ کنید.
بقیه فحش ها هم که دادی کار معلم نیست پس اشکال ندارد.
نشان می دهد .معلم نیستی حتی اشتباهی جکم معلمی داشته باشی. درود بر116000معلم عزیز که حاجی بابایی استخدام کرد.
به اعتبارما وآینده دانش آموزان لطمه زد واین خیانت وظلم به حق الناس است به خدا واگذارش می کنیم.
به مدارس ابتدایی بدون آموزش های کافی ناشیانه به واسطه ی
سیاست های نادرست حاجی بابایی اعزام شده اند به نهادهای نظارتی سپرده شوند طبق ضرب المثلی شاه دزد را رها وشمع دزد را گرفتار نمایند . چقدر شما کوته مغز هستید!!!
نمی شود اینطور وبادانش اندک درمورد برنامه های آموزش وپرورش قضاوت کرد ونام معلمی را یدک کشید .معلوم است کاملاً مغرضانه وبا اطلاعات اندک وارد این تحلیل شده اید زیرا می شود برهربرنامه آموزشی وپرورشی نقد وارد کرد ،امائ نقد منصفانه .مثلاً طرح عجولانه بوده وزیرساخت های لازم فراهم نشده ویا .....
اما خیانت به خون شهدا تلقی کردن برنامه ها نوعی جرم است که درصورت شکایت می توان نویسنده را مورد تعقیب قانون قرار داد.
پس درفضایی آرام باید نظر داد وبرای دیگران ارزش قائل بود وبرنامه ها را نقد کرد درفضایی علمی تا کشور پیشرفت کند .
باتشکر
یا دین
آیا میتوان به یک نیروی آتشنشان که ماهها در حال استراحت و والیبال است بگویید تو مازادی . حال آنکه او را در لحظات حساس به کار خواهید داشت . پس نیروهای به اصطلاح مازاد امروز آ پ مانند همان مامور آتشنشانی هستند که روزی به کارتان خواهند آمد ، البته اگر امروز چشم فانی کور نباشد.
چرا کسی چشم دیدن اندک رفاه معلم را ندارد.