در « روزنامه آفتاب یزد » مورخ شنبه 13 تیر گفت و گوی جذاب و خواندنی با دکتر« قانعی راد» رئیس انجمن جامعه شناسی ایران درباره مادی شدن افراد جامعه در دنیای امروز انجام شده بود... آنچه تا حدودی مایه شگفتی بنده در این گفت و گو شد عبارت بود از یک جمله و قضاوت جناب دکتر قانعی راد. ایشان در بخشی از این گفت و گو می گویند:
« کاش معلمان ما به جای مطالبه 500 هزارتومان حقوق بیشتر، دغدغهشان این بود که دانشآموزان در این سیستم آموزشی اشتباه درحال فناشدن هستند چون تبدیل به موجوداتی شدهاند که فقط در پی حفظ کردن و امتحان دادن هستند. درحالی که نظام آموزشی در درجه اول باید بُعد رشد فکری و اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهد. یادگیری در نظام آموزشی ما صرفا این است که دانشآموزان خودشان را در اتاق حبس کنند، مثلا 100ساعت در هفته درس بخوانند. دانشآموزان ما امروز فاقد کنجکاوی، خلاقیت و مهارتهای ارتباطیاند حتی توانایی شاد زندگیکردن هم ندارند.از تاریخ، فرهنگ و موسیقی چیزی نمیدانند اما خیلی خوب شیوهها و روشهای تستزنی را بلد هستند. اینها همه واقعیت است؛ واقعیاتی که نشان از آسیب و صدمه دارد درحالی که معلمان ما به جای توجه به این آسیبها به فکر افزایش حقوق هستند.»
اینها بخشی از سخنان دکتر امین قانعی راد رئیس انجمن جامعه شناسان است.اگر به واقعیت زندگی معلمان این مرز و بوم و همچنین تلاش هایشان بیشتر دقت نماییم جنبه یک سخن و قضاوتی شتاب زده و نسنجیده بیشتر برایمان آشکار میشود...
جالب اینجا است که اگر به بافت کلی سخنان دکتر قانعی راد توجه نماییم پی میبریم به این حقیقت که جناب دکتر قانعی راد به گونه ای از معلمان سخن میگوید که انگار آنها دید صرفا مادی به قضایا دارند و تنها در فکر افزایش حقوق هستند نه موارد دیگر.
نگارنده منکر این حقیقت نیست که شبح دید مادی انگارانه تا حدودی بر همه ما احساس میشود و در این میان قشر معلمان را مستثنی نیستند و با توجه به اینکه در این جامعه زندگی میکنند آنها را هم گاهی با خود درگیر مینماید اما مطالبه افزایش حقوق توسط معلمان را نمیتوان با دید منفی « مادی شدن » توصیف نمود.
بنده توجه به اینکه سابقه تدریس حدود ده سال دارد و میپذیرد که نظام آموزشی ما نواقص و اشکالات فراوانی دارد و نباید مطالبات معلمان تنها در افزایش حقوق خلاصه شود و...همچنین به جنبه توصیه گونه سخنان دکتر قانعی راد که نشان از دلسوزی ایشان دارد باید توجه نمود اما در هر حال جهت روشن شدن موضوع ،موارد زیر را قابل تامل میدانم:
اولا ، تامین مایحتاج زندگی و امکانات اساسی از طریق یک حقوق و دستمزد مکفی از شرط های اولیه و نیاز های ضروری است و عدم تحقق این نیاز و حقوق کافی ، موانع بسیار بزرگی سر راه کیفیت آموزش و پرورش دانش آموزان به وجود می آورد و نمی توان به بهانه مادی نشدن افراطی جامعه به سادگی از کنار آن گذشت و بگوییم که به جای افزایش حقوق باید در فکر بهبودی نظام آموزشی باشیم.
بنابراین افزایش حقوق معلمان از مهم ترین مطالبات معلمان علاوه بر یک حق اساسی آنها برای استمرار یک زندگی شایسته است باید به عنوان پیشنیازی درنظر گرفته شود جهت بهبودی وضعیت آموزشی زیرا تا زمانی که دغدغه مادی معلمان به طور جدی مطرح باشد تا حدودی نمیتوان انتظار شایسته از بهبود وضعیت آموزشی داشت و در واقع تکرار و توضیح این جمله ها توضیح واضحات است و قضیه مطالبات معلمان را باید با این زاویه دید مورد مداقه قرار بگیرد.
ثانیا اگر مطمئنا دکتر قانعی راد به بیانیه شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور دقت نمایند میدانند که دو مورد از اهم مطالبات فرهنگیان توجه به ارتقای کیفیت آموزشی و تربیتی و اجرای سیاست های حفاظتی از دانش آموزان در قبال آسیب های اجتماعی و جلوگیری از ترویج خشونت در مدارس است ، همچنین همه ما بیشتر به محتوای نوشته های روزنامه ها و مجلات و برگزاری دوره های آموزشی آگاهی داریم و میدانیم که دغدغه معلمان در کنار افزایش حقوق تلاش فراوان و دغدغه همیشگی معلمان معطوف به بهبود وضعیت فکری و اخلاقی و آموزشی دانشآموزان است و در این راستا تلاش های زیادی نموده اند و راهکارهای هم ارائه میدهند اگر چه ممکن است این اقدامات معلمان از ضعف هایی هم برخوردار باشد اما بیخیال هم نیستند و همان طور که گفته شد نگرانی از وضعیت آموزشی و پرورشی و فکری دانش آموزان روح بیشتر معلمان را دچار فرسودگی کرده است و این هم تنها زمانی میتوانید این حس و دغدغه معلمان را احساس نمایید که معلم یک مدرسه باشید در یک روستای دورافتاده ای که از بسیاری از امکانات آموزشی و...محروم است یا حتی تدریس در کلاس های پرجمعیت شهرهای بزرگ که هر کدام سلیقه و رفتاری دارند و تنها موردی که برایشان کم اهمیت است درس و دانش است.
آیا تقاضا و تلاش معلمان جهت دست یابی به مطالبات مشروع و قانونی و ضروری خود که آن هم افزایش حقوق است نشانه گسترش روحیه مادی شدن آنان است؟
البته دکتر قانعی راد در عبارات دیگر همین گفت و گو میفرمایند که خود افزایش حقوق سبب افزایش تورم و بی ارزش شدن پول میشود و غیر مستقیم شاید غرض ایشان ناظر بر این است که معلمان تقاضای اعطای تسهیلات نمایند به جای افزایش حقوق... که البته این ایده و سخن دکتر را میپذیرم اما این عبارت جناب قانعی راد که میگوید معلمان به جای دغدغه آموزشی دغدغه افزایش حقوق دارند...در واقع نوعی کم لطفی و بی توجهی در برابر اهمیت وضعیت معیشتی معلمان است و همچنین نادیده گرفتن این واقعیت است که معلمان با حقوق اندکی که تا حالا دوام آورده اند اما همچنان برای بهبودی کیفیت آموزی تلاش نموده اند و خواهند نمود .
در پایان با درنظر گرفتن موارد بالا که مطرح نمودم منطقی بودن سخنان دکتر قانعی راد را میسپارم به قضاوت وجدان و منطق خوانندگان گرامی.
روزنامه آفتاب یزد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ضمن احترام به شما اینگونه نظر گذاشتن در شان شما نیست!
هرچند بنده هم مثل شما با سخنان آقای دکتر محمد امین قانعی راد در مورد خصوصا مادی شدن معلمان و ایده آلی که ایشان برای معلمان ترسیم نمودند موافق نیستم ولی برخورد اینگونه هم در مقابل هرکسی که مطلبی را بیان می کند سزاوار نمی دانم!
زمانی احساس مسولیت در من معلم ایجاد شود که در ساختار عملی جامعه به من احترام و خدمت گذاری شود از لحاظ مادی و معنوی
وضع مادی که قابل گفتن نیست احترام معنوی هم که به پایین تری حد رسیده که عامل اول ناشی از فقر مادی موجب بی عزتی معلم در جامعه شده است
شعار دادن قشنگ است اما عمل ...
وقتی هیچ جایی به من خدمت گذاری نمی کند من هیچگاه احساس دین به جامعه خود نخواهم کرد
آیا همه اینها اتفاقی هستند؟مطمئن باشید همه برنامه ریزی شده اند وگروهی می خواهند آموزش و پرورش و همچنین دانشگاه را جولانگاه خود قرار دهند تا ایدئولوژی و تفکرات خود را بر قریب به 40 میلیون نفر تحمیل کنند یعنی تسلط بر همه روشنفکران جامعه ! آری به این سلطه،سلطه نرم می گویند و چنین تفکری هرگز به افراد فرهیخته اجازه تفکر،اندیشیدن و اظهار نظر را نمی دهد و نخواهد داد و می خواهد جامعه ای کوته فکر و عقب مانده داشته باشیم.
به امید بازگشت و تسلط مجدد فرهیختگان بر جامعه ایران
من راجع به این مقاله و اینکه با توجه به چه مستندات و بر پایه کدام مقدمه این مطلب رو بیان کردن چیزی نمی دانم دلیلی هم نمی دانم از این سخنان عصبانی شوم بدون شک انچه در بالا از قول ایشان نوشته شده نمی تواند درست باشد فقط چند نکته رو در باطل بودن سخنان ذکر شده میگوییم:
اولا معلمان بسیاری اوقات با مایه گذاشتن از جان و مال خود نشان دادند که مادیات برای آنها مهمترین چیز نیست. دوم اینکه وضعیت معیشتی در بسیاری موارد بر وجهه اجتماعی، امنیت روانی، احساس اطمینان و اعتماد به نفس، امید به آینده و .. تأثیر گذار است و متأسفانه معلمی که شدیدا دغدغه مالی دارد نمیتوان انتظار داشت در جامعه ای که برای بسیاری پول مقیاس همه چیز مقیاس اندازه گیری است مادی فکر نکند
من معلم دغدغه های فراوانی دارم از معیشت منزلت تبعیض بادیگر کارمندان تا مشکل نداشتن مسیر راحت برا تحصیلات تکمیلی در دانشگاه فرهنگیان و یا از دست رفتن ارزش نمره و فقدان ادب و احترام دانش اموز در کلاس ومشکلات انضباطی و درسی دانش اموزان
دبیری از مشهد
فقط به اندازه حکم من کسورات مربوط به وام های مختلف داشت. به کدامین گناه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه این اقایان دلیل منطقی برای این اختلاف حقوق داشتن بعد به خود اجازه بدن در این مورد مسائل اموزشی حرف بزنند.
تو رو خدا باز نگید که معلما تعطیلات دارن که اصلا دلیل خوبی برای این اختلاف حقوق نیست. در ضمن اساتید دانشگاه که از معلما بیشتر تعطیلن
ما به وظایفمون خوب آشنا هستیم وبچه های این مملکتو بهتر از
شماها درک می کنیم خیلی وقتها برای خیلی از بچه ها علاوه بر
معلمی ،پدر وما در هم هستیم .امثال شما ورفیع ها و.... با
کم کاریتون جامعه را به این وضع کشوندین.
نتیجه دزدیهای میلیاردی ،دروغگویی های آقایون ودیگر تخلفات
است که آثار مخربش روی بچه های ما مشاهده می شود.
شما برید خودتون رو اصلاح کنید
در ضمن امتحان دادن وظیفه هرانسانی است از آموخته هایش
که فقط شامل دانش آموز نمی شود ،ببینیم ان شاءالله شماها
چطور امتحان الهی رو پس خواهین داد.
خدا به دادتان برسد بیچاره ی واقعی شما ... هستید
زمانی که ایشان از دانشگاه تهران مدرک دکتری گرفتن هنوز به پول دکترا نمی دادند!
منظورم اینه که بدون توهین غیر منطقی هم میشه سخن کسی رو نقد کرد
بهتر است در این مورد با سایر مسئولان فرهنگی هماهنگ شوید!
قربان برم خدا را یک بام و دو هوا را
جناب آقای دکتر قانعی راد !
اگر مادی شدن معلمان را یک مساله اجتماعی یافتید از شما تعجب می کنم که علت یک مساله اجتماعی را فردی می دانید و برای آن راه حل فردی پیشنهاد می دهید و آرزو می کنید کاش معلمان ما به جای مطالبه 500 هزارتومان حقوق بیشتر، دغدغهشان این بود که دانشآموزان در این سیستم آموزشی اشتباه درحال فناشدن هستند چون تبدیل به موجوداتی شدهاند که فقط در پی حفظ کردن و امتحان دادن هستند. درحالی که نظام آموزشی در درجه اول باید بُعد رشد فکری و اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهد. یادگیری در نظام آموزشی ما صرفا این است که دانشآموزان خودشان را در اتاق حبس کنند، مثلا 100ساعت در هفته درس بخوانند. دانشآموزان ما امروز فاقد کنجکاوی....
جناب آقای دکتر از شما یاد گرفتم که هم علت و هم درمان مساله اجتماعی یک مساله اجتماعی دیگر است!
چرا معلمان مادی شده اند؟
و چگونه می توان مادی شدن آنها را درمان نمود؟
اگر بگویید معلمان باید .... اینگونه یا آنگونه عمل نمایند شک می کنم که درس های خودتان را در واقع بلد باشید!
ما هم در جامعه شناسی چنین قاعده ای را حداقل شنیده ایم!
آقای دکتر شما جامعه شناسید یا روانشناس!؟
اگر مادی شدن معلمان یک مساله اجتماعی است و نه روانشناختی در تبیین یک مساله اجتماعی و ارائه راهکار برای درمان آن با جادو و نصیحت که نمیشه از جایگاه علم ادعای درمان آن را نمود!
آقای دکتر اگر می خواهید این مساله را تبیین کنید دو فرضیه خدمتتان ارائه می نمایم که مطالعه آنها احتمالا و شاید در تبیین مساله راهگشا باشد!
لطفا سعی کنید به این فرضیه ها فکر کنید تا حداقل از منظر جامعه شناختی به مساله نگاه کنید و نه از منظر سیاستمداران اخلاق گرای روانشناس!
1. احتمالا بین سیاست های دولت در تامین معیشت کارکنان خود و نارضایتی معیشتی معلمان ارتباط وجود دارد.
2. احتمالا نارضایتی عمومی معلمان از وضعیت درآمد و حقوق خود با وضعیت اقتصادی جامعه ارتباط دارد.
دکتری که با درامد ده میلیونی لابد که از اولین نیازهای یک خانواده چند نفری خبر ندارد و نظریه پردازی میکند ..
تنها اگه فقط معلم از نظر مادی تامین باشد استفاده مستقیم ان به دانش اموزان میرسد....
آقای دکتر جیبت پره نصیخت پدرانه می کنی
معلم ابتدا باید به فکر زن وبچه اش باشه
اگه تونستی تو این وانفسای گرانی با حقوقی که اندازه قبض آب وبرق وگاز نیست امرات بگذرونی دنبال مسافر کشی نباشی اظهار فضل کن
این حرفا از سر شکم سیریه عمو دکتر
باید رفتارهایمان را سازمانیافتهتر و مدنیتر کنیم تا اعتراضات ما در زمینههای مختلف از حالت پوپولیستی خارج شود، البته در چارچوب قانون که لطمهای به منافع جامعه وارد نشود و دستمایه سوءاستفاده قرار نگیرد. از این به بعد دیگر رفتارهای ما احساسی نخواهد بود و تداوم خواهد داشت. اکنون بیشتر رفتارهای ما بهویژه در موضوعات اعتراضی احساسی است و چون احساس، تداوم ندارد و فورا فروکش میکند، اعتراضات نیز عمدتا احساسی هستند و فورا فراموش میشوند.
البته دولتها هم باید سازمانیافتگی اعتراضات مدنی را به رسمیت بشناسند چون آنچه خطرناک است اعتراضات و واکنشهای احساسی است که امنیت اجتماعی را برهم میزند و میتواند بحرانزا باشد. درحالی که اعتراضات مدنی بیشتر قابل کنترل و قابل مذاکره است. به عبارت دیگر، در این شرایط دولت و نهادهای مدنی مقابل هم نیستند بلکه کنار هم هستند. پس به نفع همه است که نهادهای مدنی ما فعال شوند.