صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« تکیه ما بر فرهنگ از این‌ جهت است که او باید راهنما و تنظیم‌ کننده قرار گیرد. اجزاء دیگر چون “ آموزش” و “ سامان اجتماعی” و “ اقتصاد” در فرهنگ نتیجه خود را به بروز می‌آورند و نارسائی همه آن‌ها در نارسائی فرهنگ خلاصه می‌شود »

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن

مینو امامی

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن

" من عادت ندارم که درباره مسایل روز حرف بزنم ..... به نظرم باید دورانی از طرح برخی مسائل بگذرد تا بعد درباره‌اش حرف بزنیم." ( دکتر اسلامی ندوشن )

مختصری از بیوگرافی دکتر ندوشن

محمدعلی اسلامی نُدوشَن؛ سوم شهریور 1303 خورشیدی در ندوشن در شهرستان میبد استان یزد متولد شد. او شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم و پژوهشگر معاصر ایرانی است.
شعر سرایی را از حدود 12 سالگی آغاز کرد. تحصیلات دبیرستانی خود را در سال 1323 در تهران و در دبیرستان البرز به پایان رساند. او در این زمان، بعضی از قطعات شعری خود را در مجله سخن منتشر کرد. و آنگاه برای ادامه تحصیل وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و به دریافت لیسانس نائل آمد. وی در دهه سوم زندگی‌اش، به منظور تکمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمود. مدت 5 سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل و کسب دانش پرداخت و سرانجام با دفاع از پایان‌نامه خود با عنوان «کشور هند و کامنولث» به دریافت درجه دکتری حقوق بین‌الملل از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن فرانسه توفیق یافت. محمدعلی اسلامی ندوشن در سال 1334 به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد. وی پس از ترک خدمت در دادگستری، به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت.

دکتر « شیرین بیانی» استاد تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده چندین کتاب تاریخی، همسر اوست.

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن
استاد ندوشن در مدت 50 سال فعالیت ادبی خود، بیش از 70 کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ، تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشته تحریر درآورده‌ است. ایشان برخی از آثار خود را با امضای مستعار «م. دیده‌ور» چاپ و منتشر ساخته‌ است. کتاب « اَبَر زمانه و اَبَر زلف » وی در سال 1342 به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد.

تأسیس « ایران‌سرای فردوسی » و انتشار « فصل‌نامه هستی » از اقدامات او در زمینه اعتلای فرهنگ و ادب فارسی می‌باشد. وی بیشتر اوقات خود را در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان صرف کرده‌ است.

از جمله آثار ترجمه ای او می توان به « ع‍م‍ر خ‍ی‍ّام‌ » تألیف « هارولد لمب » اشاره کرد. مقالات متعددی از وی در مجلات پیام نو، سخن، یغما، نگین و راهنمای کتاب؛ چاپ شده‌ است. در یکی از همین مقالات به انتقاد از نظام آموزشی دانشگاه‌ها بعد از سال 1347 پرداخت.

محمدعلی اسلامی ندوشن با سیدمحمد علی جمال زاده در ورکوران سوئیس یکی از آرزوهایش تشکیل «ایران سرای فردوسی» بود که خوشبختانه تحقق یافت. در یک جمله می توان ایشان را یک ایرانشناس دانست و از فحوای برخی آثار مانند «ایران و تنهائیش» و «ایران چه حرفی برای گفتن دارد» و سفرنامه هایش به تاجیکستان، چین، اروپا، آمریکا و کانادا می توان به آن رسید که حکایت از توجه او به مباحث ایران شناسی دارد. اسلامی ندوشن به واقع یک ایران شناس ادبی و فرهنگی است و امید که سال های سال برای ایران بماند و بپاید.

استاد جانب اعتدال را هیچ گاه از دست نداد. افزون بر ادبیات ایران نگاهی نیز به ادبیات مدرن جهان داشت و از معدود کسانی بود که به ترجمه شاهکارهایی چون « بدی شارل » از « پیر بولر » فرانسوی یعنی «گل در سنین جوانی» دست زد که به گفته داریوش شایگان بهترین ترجمه به شمار می رود. او به درستی یک اسییست بود که به تعبیر شاهرخ مسکوب؛ جستار نویس است. صدها مقاله استاد ندوشن درباره ایران فرهنگی، ایران تاریخی، ایران و ادبیات ایران گواهی است بر این مدّعا.

ندوشن از نسلی برکشیده از روشنفکرانی است که از جوانی در عصر صادق هدایت، نیمایوشیج، بدیع الزمان فرزوانفر، ملک الشعرای بهار و بسیاری دیگر زیست کرده اند. در چنین عصری، او جوانی خود را در کنار دستاوردهای ادبی و گرایش های کلاسیک و معاصر ادبیات ایران گذارند و بسیار تأثیر پذیرفت و از این جهت استثنائی است. او همچنین به مسائل تاریخی و فرهنگی ایران توجه بسیار دارد و همواره به شعرای بزرگ ایران مانند: حافظ، سعدی، مولانا و بویژه فردوسی علاقه مند بوده و درباره آنان نوشته است. کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران» نیز حاکی از عمق علایق او به شعرای درجه اول ایران است.

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن

کتاب «سخن ها را بشنویم»
کتاب «سخن‌ها را بشنویم‌» نخستین‌ بار در سال‌ 1369 به چاپ رسید و در سال 1399 به چاپ یازدهم رسید. این کتاب حاوی‌ تعدادی‌ مقاله‌ درباره مسائل‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ ایران‌ است‌ و از جهتی‌ در همان‌ خط " ایران‌ را از یاد نبریم‌ " قرار می‌گیرد. سال تقریر و انتشار آن اکنون می‌تواند برای ما بسیار معنادار باشد. در آن زمان جنگ خاتمه یافته و بازسازی آغاز شده است.

کتاب مشحون است از آمار و نقل قول‌هایی از روزنامه‌های روز کشور چون روزنامه‌ کیهان. ندوشن در ضمیمه این کتاب بخش‌هایی از گزارش روزنامه کیهان را که به انعکاس دیدگاه‌های مردمی می پردازد و در شماره مورخ 13 اسفند 1367 این روزنامه چاپ شده چنین می‌آورد:

" بسیاری از برخوردهای تند و افراطی و تفریط‌ها موجب می‌شوند جوانان دچار اختلالات رفتاری و روانی مثل افسردگی و غیره شوند و انگیزه حیاتی خود را از دست بدهند."

نقلی دیگر از کیهان مورخ 26 دی 1364 :
" مردم یا بهتر بگوییم جوانان سه گروه شده‌اند: افراطی، دوار گوشه گیری صوفیانه و یا درگیر روی بردن به نفع."

او در این کتاب به موارد دیگری چون: آلودگی هوا، بیکاری، رنجوری تولید، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد رو به گسترش، کاهش انگیزه در دانش آموزان و دانشجویان و معضلات ریز و درشت بسیار دیگر اشاره می کند. این کتاب از دکتر اسلامی ندوشن چهره‌ یک «مُصلح اجتماعی آینده‌نگر » را به نمایش می‌گذارد که دستورالعمل‌ها و راهکارهای به ظاهر ساده اما عمیق و آینده‌نگرانه‌ای دارد. او همیشه دغدغه ایران را داشته است و تألیف کتاب «سخن ها را بشنویم» در سال های نخست پس از انقلاب، حکایت از این دغدغه عمیق دارد.

کتاب « سخن‌ها را بشنویم » البته تصویری دیگر از اندیشه‌ اسلامی ندوشن در باب جامعه، فرد و نسخه‌ای که به کار بهروزی جامعه می‌آید ارائه می‌نماید. وی باور دارد نخستین وظیفه‌ حکومت به کارگیری درست نیروی ثمربخشی افراد است و در ادامه آفت‌هایی را که تلف یا انحراف توانایی انسان را موجب می‌شوند در چهار گروه چکیده می‌کند: " یک جامعه، با اخلاق، قانون و ایمان زندگی می‌کند و اگر هر کدام از این‌ها، به ویژه اخلاق کمرنگ شود، جامعه را رو به نابودی می‌کشاند."

* فقر
* فقدان آموزش و اختلال فرهنگی
* فقدان انگیزه روانی مطلوب
* فقدان نظم، برنامه و سامان

در جایی دیگر از این کتاب وی اختلال فرهنگی را چنین تعریف می‌کند:

" وقتی می‌گوییم اختلال فرهنگی ؛ منظور آن است که مردم از هر طبقه تکیه‌گاه فرهنگی خود را از دست داده باشند. فرهنگ یک جامعه مجموعه اعتقادها و دانسته‌هایی است که درون ما را با اوضاع و احوال بیرون سازگار نگه می‌دارد. چون مردم هُل داده شوند به جانب یک سلسله القائات تحمیلی، فرق نمی‌کند که تجدّد باشد یا واپسگرایی، خود به خود وا می‌زنند و حتی ناآگاهانه رانده می‌شوند. "

در این کتاب که دربردارنده بخشی از نقدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اوست، با اشاره به وضعیت عمومی و به ویژه شهر تهران به مسائلی همچون: فقر مادی، فقر فرهنگی، فقدان آموزش و اختلال فرهنگ، فقدان نظم و سامان اجتماعی، روش‌های نامطلوب در اداره جامعه، سلطه پول، از دست رفتن صفای زندگی (چه در فقر چه در رفاه )، مسابقه با دیگری بر سر زرنگی و..... می‌پردازد.

همچنین در آسیب‌شناسی مسائل فرهنگی و اجتماعی، غیبت آموزش هنر و درس‌های زندگی و فاصله‌ گرفتن از اخلاق را نکته‌های مهمی تشخیص داده و می‌نویسد:

* " اخلاق مانند لولایی است که اگر کار نکند زنگ می‌زند و به خش‌خش می‌افتد. کار نکردن به جای خود، وای به وقتی که کالای نامرغوبی قلمداد گردد."

به تعبیر او تزلزل اخلاقی است که می‌تواند جامعه‌ای را تا پای انفجار یا اضمحلال ببرد. از این‌ رو با اشاره به نقص‌ها، بی‌نظمی‌ها و بدرفتاری‌ها، هشدارهایی می‌دهد که آشکار است هرگز آن سخن‌ها شنیده نشده است.

او در بخش های گوناگون کتاب « سخن ها را بشنویم » چنین نوشته است‌:

* "شهری که از لحاظ داده‌های طبیعی آنقدر نازنین است، سال‌هاست که جنگل بتون و آهن‌پاره شده است. مرغ‌ها از آن فرار کرده‌اند، حتی خرابه‌ای آنقدر میهمان‌پذیر ندارد که جغد بر آن بنشیند. زمانی که تهران برای خود شهری بود، حتی ندارها و بی‌امکان‌ها هم از آن بهره‌ای داشتند... ولی اکنون درازی ساختمان‌ها، غلظت هوا که طعم گریس سوخته دارد، چاله‌ها، موتورسیکلت در پیاده‌رو، تعفن هرزآب... شما را وامی‌دارد که فقط سر در گریبان فرو برید... در خیابان‌های اصلی و میدان‌ها سیل جمعیت بی‌هدف را می‌بینید که توی هم می‌لولند، در عالم هپروت... همین اندازه بگوییم که در دنیا کس دیگری را نمی‌توان یافت که با این همه شتابزدگی به سوی بی‌هدفی برود."

* " تهران مانند زنی است که پاهایش را روی هم می‌گرداند و سیگار کنت می‌کشد، عینک دودی می‌زند و وُدکالایم می‌خورد، بی‌کینی می‌پوشد و حمام آفتاب می‌گیرد، اما وقتی پای صحبتش بنشینید، از اُملّی و سبک‌ مغزی و حُمق و پرمدّعایی و شلختگی و ورّاجی او، آدم تا سرحدِ مرگ ملول می‌شود."

* " تهران‌، پایتختی‌ که‌ تبدیل‌ به‌ پای‌ تخته‌ شده‌ است‌."

* " کشوری‌ با پیچیدگی‌ ایران‌، با موقع‌ خاص جغرافیایی‌ و دیرینگی‌ تاریخی‌، در موضعی‌ قرار گرفته‌ که‌ به‌ راه‌ بردنش‌ باید با تأمّل‌ و ژرف‌نگری‌ خاصی‌ همراه‌ باشد."

* " ایران‌ به‌ چه‌ نیاز دارد؟ به‌ پول‌ فراوان‌؟ به‌ ارز؟ به‌ آب‌ و باران‌؟ به‌ ذخایر معدنی‌ پایان‌ناپذیر؟ به‌ نیروی‌ نظامی‌ قوی‌؟ به‌ تکنولوژی‌ پیشرفته‌؟ به‌ حمایت‌ بین‌المللی‌؟ به‌ اتم‌؟ خوب‌، هر یک‌ از این ها می‌توانند از جهتی‌ کارساز باشند، ولی‌ هیچ‌ یک‌ به‌ تنهایی‌ مشکل‌ او را حل نمی‌کنند. او به‌ یک‌ چیز احتیاج‌ دارد و آن‌ انسان‌ است‌. همین‌ و بس‌. اگر آن‌ را داشت‌ همه‌ چیز دارد، اگر نداشت‌ به‌ جایی‌ نخواهد رسید."

* " کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ که‌ یک‌ دوران‌ خطیر تاریخ‌ خود را می‌گذرانند و در واقع‌ بر سر چرخشگاهی‌ قرار گرفته‌اند، اگر رابطه دستگاه‌ حاکمه آنها با مردم‌ خود مبنی‌ بر کامجویی‌ موقت‌ باشد، یعنی‌ تَشفّی‌های‌ رایج‌ ریاست‌طلبی‌، انتقام‌ کشی‌، رقابت‌های‌ گروهی‌، وقت‌ گذرانی‌ و خلاصه‌ خودبینی‌. در به‌ روی‌ آنها باز نخواهد شد."

* " نهرو در سال های‌ بعد از جنگ‌ دوم‌ که‌ شرق‌ به‌ حرکت‌ آمده‌ بود می‌گفت‌: " بادهای‌ تندی‌ بر آسیا وزان‌ است‌."
اکنون‌ باید گفت‌ " بادهای‌ تندی‌ بر دنیا وزان‌ است‌." اکنون‌ باید تلقی‌ دیگری‌ در اداره دنیا در پیش‌ گرفت‌ و از این‌ حیث‌ سنگین‌ترین‌ بار بر دوش‌ کشورهای‌ " دنیای‌ سوم‌ " است‌ که‌ باد تمدن‌ صنعتی‌ به‌ آنها خورده‌ و آنها را با انبوهی‌ از مسائل‌ روبه رو کرده‌ است‌. حلّ این‌ مسائل‌ یک‌ اقدام‌ هماهنگ‌ و دلیرانه‌ می‌خواهد."

* " باید رو به‌ راه‌ داشت‌. این‌ قدم‌ اول‌ است‌. منظور از رو به‌ راه‌ داشتن‌ آن‌ است‌ که‌ جهت‌ِ حیات‌ بخش‌ِ زندگی‌ انتخاب‌ گردد. ذرّاتی‌ در وجود هر جمع‌ یا ملت‌ هست‌ که‌ زندگی‌ آفرین‌ است‌ و برعکس‌ ذرّاتی‌ مرگ‌ آفرین‌. اگر دومی‌ را کنار بگذارند و نخستین را بگیرند، مجموع‌ آنها همان‌ " جوهره قومی‌ " یک‌ ملت‌ می‌شود. مهم‌ آن‌ است‌ که‌ بشود در هر موقعیت‌ این‌ نیروی‌ فیّاض‌ را تجهیز کرد."

* " ما با دنیای بی توازنی رو برو هستیم که سال ها پیش از آن حرف زده بودیم و میوه اش دارد یکایک چیده می شود . گذشتگان ما هفت آسمان و نُه فلک می شناختند و سیّارات هفت گانه و زمین را مرکز کائنات می گرفتند."

* " تخیّل شاعرانه از هیئت ستارگان نام ها و خاصیت ها تصور کرده بود، چون خوشه پروین و زهره چنگی و مریخ سلحشور و ما شوریدگی و ... آنگاه علم جدید آمد و کائنات بی نهایت شد."

* " هر گونه ادراکی از کیهان و عالم هستی فرع بر اندیشه ما است. علم معرفت کائنات و شیئی خاکستری رنگ بیضی شکل می گنجد. از ماه انیس عاشقان تا ماه متروک بی ادام که آدمی زاد پای بر آن نهاد هیچ تفاوتی نیست تفاوت در دانش انسان است که گسترش پیدا می کند."

* " عامل هستی چیزی جز بازتاب ها نیست، تنها در زمانی موجودیت می یابد که از مغز انسان بازتابنده شود. هم اکنون بسیار چیزها در طبیعت هست که حواس ما و دانش ما قادر به دریافت آنها نیست، بنابر این از نظر ما وجود ندارد لیکن ممکن است روزی به وجود بپیوندد. "

* " همه کسانی‌ که‌ دلسوز این‌ مملکت‌ و مردم‌ اند و خود و فرزندانشان‌ قصد زندگی‌ کردن‌ در این‌ آب‌ و خاک‌ را دارند، باید سخن‌ها را بشنوند و درِ چاره‌ گری‌ را باز بخواهند. "

آنچه‌ باید به‌ کار افتد:
- پاکیزگی‌ برون‌ و پاکیزگی‌ درون‌
- نظافت‌
-- مشخص‌ بودن‌ مرز حق
-- رو به‌ روشنی‌ داشتن‌
-- کمتر گفتن‌ و قدری‌ شنفتن‌

او می نویسد:
* " فرهنگ ایران شبیه به کره ماه است. یک نیمرخ روشن دارد و یک نیمرخ تاریک. باید یکی را پاس داشت و دیگری را از تأثیرش کاست."

* .........” ایران به کجا می‌رود؟ ” این سؤال هرگز نباید فراموش شود. با حرکت شتابان و ملتهبی که دنیای امروز دارد، هر کشور باید حساب گام‌های خود را داشته باشد. .....…وقتی به تاریخ ایران نگاه می‌کنیم، سه عنصر را مانع‌ تراش می‌بینیم، به صورت سه طاغوت:
- طاغوت‌ اول‌: فرمانروای‌ بد
- طاغوت‌ دوم‌: عالِم‌ دنیادار
- طاغوت‌ سوم‌: عوام‌
اولی و دومی به اتکاء آن عنصر سوم و بر دوش آن‌ها سواری خود را ادامه داده‌اند.

* …عبرت‌انگیزترین بخش تاریخ، فرو افتادن سلسله‌هاست و این فرو افتادن‌ها مولود دو علت اصلی بوده:
1. به سرشت انسان پاسخ‌ ندادن
2. به نیاز زمان پاسخ ندادن

* …...تکیه ما بر فرهنگ از این‌ جهت است که او باید راهنما و تنظیم‌ کننده قرار گیرد. اجزاء دیگر چون “ آموزش” و “ سامان اجتماعی” و “ اقتصاد” در فرهنگ نتیجه خود را به بروز می‌آورند و نارسائی همه آن‌ها در نارسائی فرهنگ خلاصه می‌شود.

* " وقتی به نیازهای ذاتی جامعه پاسخ درست داده نشود، اخلاق اجتماعی فرو می‌افتد و آن‌ گاه دیگر نباید انتظار داشت که جامعه روی سلامت ببیند. "

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن

گزیده هایی از کتاب « ایران را از یاد نبریم » دکتر ندوشن :

* " بین افسانه قُقنُوس و سرگذشت ایران تشابهی می‌توان دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی‌همتا، بارها در آتش خود سوخته و باز از خاکستر خویش زائیده شده است."

* " یک جامعه، با اخلاق، قانون و ایمان زندگی می‌کند و اگر هر کدام از این‌ها، به ویژه اخلاق کمرنگ شود، جامعه را رو به نابودی می‌کشاند."

* " این فرهنگ است که زندگی را در یک کشور پیش می‌برد، وقتی صبح برمی‌خیزید، این که به چه فکر می‌کنید، چه چیزهایی را می‌خواهید انجام بدهید، به چه طرفی می‌خواهید رو کنید، چه راهی را در پیش بگیرید چه احتیاجاتی دارید که می‌خواهید برآورده بشود، مجموعه این‌ها فرهنگ شماست."

“من در قعر ضمیر خود احساسی دارم، چون گواهی گوارا و مبهمی که گاه به گاه بر دل می‌گذرد و آن این است که رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرّمی او به او باز خواهد گشت. من یقین دارم که ایران می‌تواند قد راست کند، کشوری نام‌آور و زیبا و سعادتمند گردد و آن‌گونه که درخورِ تمدن و فرهنگ سالخوردگی اوست، نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد. این ادّعا، بی‌شک کسانی را به لبخند خواهد آورد. گروهی هستند که اعتقاد به ایران را اعتقادی ساده لوحانه می‌پندارند، لیکن آنان که ایران را می‌شناسند، هیچ‌گاه امید از او بر نخواهند گرفت.”

* " ما از این وضع باید بیرون بیاییم و یک اقتصاد متعادل مبتنی بر تولید، مبتنی بر کارکرد فکری و عملی مردم ایجاد شود که اقتصادی سالم داشته باشیم نه اقتصاد گراینده به یک منبعی که در زیرزمین است و متکی بر آن باشیم که آن هم تمام شدنی است. هیچ کشور نفت زده ای نمی تواند به این صورت راه درست و اقتصاد سالمی را در پیش بگیرد و یک کشوری مثل نروژ که نفت دارد یا کشوری مثل انگلستان این ها توانسته اند فائق بشوند بر اقتصاد نفتی و استعداد مردم شان را به کار اندازند. راه ایران برای پیشرفت باز است لازمه اش این نیست که با دیگران بگو مگو داشته باشیم، بلکه لازمه اش این است که نه به کسی باج بدهیم و نه از کسی باج بخواهیم."

عباراتی از کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایران»
درباره خلیج فارس می نویسد:
* " حتی یک فرد آشنا به تاریخ در دنیای عرب نیست که در درون خود باور داشته باشد که گذاردن نام «عربی» به جای فارس، مبنای منطقی و تاریخی دارد. زمانی که ایران، ایران شد تنها کشوری بود که بر این آب استیلا داشت. بابل و آشور به ضعف افتاده بودند. عراق جزو خاک هخامنشی شده بود. عربستان شبه‌جزیره گمنامی بیش نبود و شیخ‌نشین‌های کنونی می‌بایست دو هزار و ششصد سال انتظار بکشند تا شخصیت سیاسی رسمی بیابند، آن هم به عنوان پاسگاه نفتی."

* " آنچه بیش از هر چیز موضوع را عبرت‌انگیز و تأسف‌بار می‌کند، آن است که مقصر یا قصورگر اول خود ما هستیم و طی لااقل این پنجاه سال، دفاع از ماهیت‌ها را جّدی نگرفته‌ایم. موضوع در درجه اول مستلزم برخورد علمی بوده است و ما علمی و منطقی را در پایگاه خود قرار نداده‌ایم."

* " من به عنوان یک ایرانی از همان بچگی به ایران دلبستگی زیادی یافتم، زیرا ایران کشوری است که با کشورهای دیگر فرق دارد. این‌ که می‌گوییم ایران، تنها مرز مشخصی نیست. دوره‌های تاریخی و حوادث زیادی بر سر این کشور آمده و سه هزار سال تاریخ مکتوبی که دارد. حوادث و پستی بلندی‌های زیادی بر آن گذشته است، این مجموعه یادگارها و خاطرات است که ایران را برای ما تشکیل می‌دهد. ایران با کشورهای دیگر تفاوتی ندارد، خاک با خاک فرقی ندارد، خاک ایران و قزاقستان فرقی ندارند آن‌چه که تفاوت به وجود آورده است حوادث و جریاناتی است که بر سر این کشور آمده است که نتیجه آن فرهنگ و تاریخی است که ایجاد شده و از مردمش باقی مانده است. این فرهنگ و تاریخ به قیمت سختی‌ها و بلاهای بسیار به دست آمده ​است."

* " ایران کشوری بوده بر سر راه. حایلی بین شرق و غرب، شمال و جنوب. به همین خاطر مورد یورش‌های مختلفی قرار گرفته و به دلیل جغرافیایش کشور حادثه خیزی بوده است.

* " عوامل بسیاری باعث علاقه مندی من به کشورم است، وقتی من به دور دست نگاه می‌کنم انبوه حوادث به یادم می‌آید، مردمانی که در این خاک زندگی می‌کردند، این جریانات را از سر گذرانده و دیده‌اند. بلاهایی که بر سرشان آمده تحمل کرده و خم به ابرو نیاورده‌اند و زندگی کرده‌اند. مع‌ذلک آثاری را پدید آورده‌اند. ایران واقعی یعنی ایران فرهنگی و ایران تاریخی نه خاک معین. خاک یکی از اجزای ایران است؛ خاک مظروفی است که فرهنگ و تاریخ سه هزار ساله ما در آن قرار گرفته‌ است. این خاک ظرفی است در این دایره تاریخی که این جریانات در آن اتفاق افتاده است."

* " هر کسی در زندگی تکیه‌گاهی دارد، دلخوشی‌اش یک چیزی می‌شود و به امر به خصوصی دل می‌بندد، صبح که بلند می‌شود به خاطر این تکیه‌گاه زندگی روزانه‌اش را شروع می‌کند. شب که می‌خوابد با این تکیه‌گاه می‌خوابد. برای من ایران‌دوستی یک تکیه‌گاه در حول و حوش زندگی فرهنگی ایران شد، وقتی حرکت می‌کردم برایم حالتی بود که به زندگی امیدوار بمانم. صبح بلند می‌شدم می‌دانستم که باید چه کار کنم. این موضوع را می‌دانستم و سرگردان نبودم. این موضوع را برجستگی نمی‌دانم، یک نوع رضایت خاطر شخصی بود و باعث شد که چیزهایی را بنویسم و ایجاد کنم تا خود را تسکین دهم و به آرامش خاطر برسم."

دکتر اسلامی ندوشن به هر آنچه به ایران و فرهنگ و تاریخ ایران مربوط می‌شود، اعتقاد دارد و تقسیم بندی ایران به قبل و بعد از اسلام اصلا برایش مطرح نیست. او در این مورد می گوید:
* " ایران کشوری بوده که در دوران پیش از اسلام تاریخ خاصی داشته، کشور نیرومند با ثبات سیاسی که هر کدام از سلسله‌ها در آن چند قرن حکومت کرده‌اند. به نظرم بعد از اسلام امپراطوری سیاسی قبل از اسلام به امپراطوری فرهنگی تبدیل شد، دوران بعد از اسلام دستاوردهای خود را داشت و فرهنگ، اوضاع و احوالش تغییر کرد. اما باید بدانیم ایران دو بدنه دارد؛ یکی قبل از اسلام و یکی بعد از اسلام، اما این دو بدنه از هم جدا نیستند، بلکه به هم وصل هستند و یکی بدون دیگری معنایی ندارد."

* " ناسیونالیسم بی معناست. این که انسان به چیزی بچسبد با تأسف و مقداری زیاده‌روی روی آن تکیه کند و چیزهای دیگر را کنار بگذارد، هرگز برایم معنایی نداشته است."

* " این چیزهایی که در دایره این سرزمین به وجود آمده بهای گرانی داشته است؛ مشکلاتی که این کشور به خاطر بر سر راه بودن و شرایط اقلیمی و جغرافیایی داشته است، همه این سرزمین را به وجود آورده و این‌ها چیزهایی است که تاریخ ایران را تشکیل داده است."

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن

تفاوت دیدگاه دکتر ندوشن با ملکیان در مورد انسان

دکتر ندوشن؛ توصيه‌ای ساده و كاربردى براى انسان امروز دارد اما تفاوت بزرگى با امثال مصطفی ملكيان دارد. در حالی‌ كه هر دو به اخلاقِ فردى، باور دارند و به پروژه‌هاى عظيم و منقلب كننده اجتماعى بى‌اعتنا هستند، اما انسان ملكيان، انسان فى‌نفسه و مثالى است كه هر جاى دنيا مى‌تواند باشد و اصلا مليت براى او مهم نيست و حتى در تخفيف آن مى كوشد تا انسان جهان وطنى و انديشنده به خود بدون رنگ، جغرافيا و هيستورى را ارج نهد. اما استاد ندوشن هر جا سخنى مى گويد به كمپلكس " انسانِ ايران " اشاره دارد.

او انسان را تاريخ‌ساز و فرهنگ‌انديش مى بيند. انسان او در خلأ و انتزاعى نيست. او به خوبى درك كرده است كه در عصر فروريختن ايدئولوژى‌ها و تنهايى آدمى، انسان و ايران هر دو تنهايند و بايد متعلّق هم شوند. تيمار و مراقبت ايران از سوى انسان، نهايتا « انسانِ ايرانى » را به « فرهنگ » رهنمون مى سازد. فرهنگ ايرانى كه اين‌جا ديگر فقط مجموعه‌اى از آئين و رسوم و مخرج مشترك‌ها نيست، بلكه آهنگ حركت انسان ايرانى به سوى كمال است.

ملکیان باور دارد که باید به اصلاح فرد پرداخت و از اصلاح جامعه و حکومت رویگردان شد و ندوشن را نیز در شمار روشنفکرانی می‌آورد که به نقد فرد می‌پردازند، از این رو شاید خیلی جامعه آن‌ها را نپسندد. ملکیان از ندوشن به عنوان روشنفکری اخلاق‌گرا یاد می‌کند که چون نهادساز نبوده همانند شریعتی، سروش و بازرگان پیرو پیدا نکرده و امروز غریبه‌ است. هیچ کاری از نظر ندوشن بدون اخلاق و توسعه فرهنگ اخلاقی، موفق نخواهد بود.

حافظ و فردوسی در دیدگاه ندوشن
وقتی از استاد ندوشن پرسیده می شود که نگاه حافظ به ایران چگونه است؟ ایشان پاسخ می دهد که واژه ایران در دیوان حافظ به کار نرفته است، اما روح ایران در سراسر دیوان حافظ جاری است. تعبیر استاد ندوشن این است که دیوان حافظ شاهنامه دوم است. یعنی باز در حافظ همان را می جویَد که در شاهنامه جسته است و چنین باید.

تحقیقات و پژوهش های شاهنامه شناسی ندوشن جریان ساز بودند. او می نویسد:
" شاهنامه بسیار فشرده است و بعد از دیوان حافظ کتابی به فشردگی شاهنامه نداریم. بحث درباره شاهنامه در گذشته در دایر مرام و قاعده حرکت می کرده ولی امروزه جریان نقد به مسیر دیگری افتاده و وضع طوری است که همواره چند گوش شنوا برای شنیدن هر یاوه ای آمادگی داشته باشد، زیرا تخته پاره ذوق بر مرداب عقده شناور بوده است."

یا در جایی دیگر نوشته اند:
" فردوسی در داستان رستم و اسفندیار می خواهد با دوران پهلوانی شاهنامه وداع کند. گویی شبیه به آرش می شود که تمام نیروی حیاتی خود را در آخرین پی خویش نهاد. در جای جای داستان، کلام به درجه ای می رسد که تاکنون هیچ آفریده ای از آن بلندتر نرفته است. راز هنر فردوسی در اینجا در عروج و پرش کلام اوست که در عین بشری بودن به اندازه هایی نزدیک به مرز مافوق بشر می رسد و چنان در حد منتهی است که گویی مرحله بعد از آن انفجار است.”

او درباره اثر خود در قریه ندوشن می گوید:
" من در هیچ کدام یک از دو حکومت نتوانستم برای این قریه و مردمش کاری بکنم، چون هیچ گاه رابطه‌ای نیکو با حکمرانان نداشته‌ام. اما کاری کوچک کردم و آن این‌ که با نام خود، نام این روستا را جهانگیر نمودم."


منابع:
1 ) behan book . سخن‌ها را بشنویم .
2 ) بنیاد علمی - فرهنگی زهرائیه؛ کتاب “سخن‌ها را بشنویم” نوشته “محمدعلی اسلامی ندوشن” ، “شرکت سهامی انتشار” چاپ نهم 1385.
3 ) وبلاگ زینلی ندوشن؛ 29 دی ماه 1385.
4 ) ویکی پدیا؛ محمدعلی اسلامی ندوشن.
5 ) ایران آنلاین؛ محمد صادقی روزنامه نگار. روزنامه ایران . 28 آذر 96. سخن ها را بشنویم.
6 ) خبرآنلاین؛ محمدعلی اسلامی ندوشن: ایران فقط خاک نیست، کد خبری 173534 ، 25 شهریور 1390.
7 ) مجله فرهنگی - هنری بخارا؛ شب دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن برگزار شد، پریسا احدیان، به روز رسانی شده ششم مهر 1398.


ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین در آثار دکتر اسلامی ندوشن

یکشنبه, 30 خرداد 1400 16:09 خوانده شده: 2127 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 -1 --
ناشناس 1400/03/30 - 19:21
مشکلات جامعه را هم حل می کند؟
پاسخ + 0 0 --
امامی 1400/03/30 - 20:52
سلام
حل مشکلات جامعه وظیفه مدیران
و مسئولان است نه یک روشنفکر، نویسنده و ایران شناس.
استاد گرانمایه؛ شرایط شناخت را برای
من و شما ممکن می سازند تا بتوانیم
تشخیص دهیم که چه گروهی
می توانند به حل مشکلات بپردازند.
پاسخ + +1 0 --
محمد باقر شیبانی 1400/03/30 - 20:54
مولانا رحمه الله علیه:"
والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌ شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌ های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویا ترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌ گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌ نشود جسته‌ ایم ما

گفت آن که یافت می‌ نشود آنم آرزوست

هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد

کان عقیق نادر ارزانم آرزوست

پنهان ز دیده‌ ها و همه دیده‌ ها از اوست

آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
پاسخ + 0 0 --
امامی 1400/03/31 - 05:04
سلام

ممنونم که ادبیات نغز را قرین تدوین اثر استاد نمودید.
نکته دانی؛ هنری ارزشمند است که بر قوام سخن
می افزاید.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1400/03/31 - 04:56
از دکتر ندوشن:

* پیاده‌ روی در دامنه‌های البرز جزو بزرگ ‌ترین شادی‌های زندگی من بوده است. از آن نشاط و روش یافته‌ام.

* همواره عقیده‌ام این بوده که سعادت انسان در این است که گرایش‌های درونی‌اش با شغلش همخوانی داشته باشد.

* اگر در زندگی چیزی به دست آورده‌ام، به اعتبار خودم بوده است و از دو چیز پرهیز داشته‌ام: یکی جلب نظر خواننده یا حرف زدن بر وفق خوش آیند او، دیگری جلب عنایت ارباب قدرت.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1400/03/31 - 04:58
علاقمندان منبع زیر را می توانند بخوانند:

«گفت‌وگویی با دکتر محمد علی اسلامی ندوشن؛
حسب حال یک نویسنده از زبان خودش»

منبع ایران نامک ؛ سال ۳، شماره ۴، زمستان ۱۳۹۷ .
فرخ امیرفریار.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1401/02/06 - 20:21
محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و چهره فرهنگی پیشکسوت در ۹۷ سالگی در کانادا از دنیا رفت.

افسوس و صد افسوس که قدرشان
را ندانستیم. امید که قرین رحمت الهی گردند. روحشان شاد.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1401/02/09 - 17:04
آخرین جمله استاد در ۷ فروردین ۱۴۰۱

" ایران هیچ وقت تنها نخواهد بود."
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/02/09 - 17:46
مصدق رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران سال ۴۴ ، از احمدآباد، تبعیدگاه خود از محمدعلی اسلامی ندوشن بابت ارسال دو جلد کتاب وی ، قدردانی کرد.
پاسخ + 0 0 --
بهار 1401/12/22 - 10:08
سلام.بسیار خرسندم که این مقاله را خواندم.اول اینکه با شخصیت استاد ندوشن آشنا شدم.چون متاسفانه من فقط نامی از ایشان شنیده بودم وبا اندیشه هایشان آشنا نبودم.در حد من نیست در مورد اندیشه هایشان نظر دهم.به نظرم هرکس که دغدغه وطن داشته باشدحتما قابل احترام است.دوم اینکه بسیار خرسند شدم که بین همکاران بازنشسته افراد پژوهشگر وبا انگیزه ای چون خانم مینو امامی داریم.خدا حفظتان کندخانم امامی.من تازه با مقالات شما آشنا شدم.انشاءالله از مقالاتتان دیگران استفاده خواهم کرد.خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید.
پاسخ + 0 0 --
امامی 1401/12/22 - 12:04
سلام و عرض ادب

همکار محترم، بسیار سپاسگزارم.
شما لطف دارید. پایدار باشید.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/02/09 - 08:20
عصاره تاریخ ایران

یک سال از غیاب اندیشمند و ادیب مطرح ایرانی، دکتر محمدعلی اسلامی‌ندوشن گذشت. به همین مناسبت جمعی از اصحاب فرهنگ غروب دیروز در خانه اندیشمندان علوم انسانی گرد هم آمدند تا در باب منزلت و جایگاه ادبی و فرهنگی استاد اسلامی‌ندوشن سخن بگویند.
دکتر اسلامی ‌ندوشن از مفاخر فرهنگی ایران‌ زمین روز پنجم اردیبهشت سال گذشته در 79‌سالگی در کانادا از دنیا رفت.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/02/09 - 08:22
از زبان شادروان

"هر روز که از خواب بیدار می‌شوم، در واقع امیدم این است که هرچه زودتر خود را آماده کنم و پشت میزم بنشینم. روزی که نوشته معین و مشخصی نداشته باشم، کسل می‌شوم و حتی سرگردان می‌مانم و نمی‌دانم که چه باید بکنم. همیشه باید یک کار نوشتن معین در برابرم باشد تا بتوانم روز خودم را شروع کنم و خود را مشغول دارم. چیزی که در زندگی بر آن تکیه داشته‌ام، قلم بوده است. بقیه چیزها برای من در سایه قلم حرکت کرده‌اند.
من در قعر ضمیر خود احساسی دارم و آن اینکه رسالت ایران به پایان نرسیده‌ است و شکوه و خرمی او به او بازخواهد گشت. من یقین دارم که ایران می‌تواند قد راست کند و آن‌گونه که درخور فرهنگ تمدن و سالخوردگی اوست، نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد".

شبکه شرق/
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/02/20 - 08:07
به این می گویند عِرق ملی!!!!!!

حداد عادل : تاجیکستان و افغانستان اگر می‌گویند شاهنامه برای ماست درست می‌گویند!

غلامعلی حداد عادل می‌گوید: اگر تاجیکستان می‌گوید شاهنامه برای ماست درست می‌گوید، اگر افغانستان می‌گوید شاهنامه برای ماست درست می‌گوید و اگر ما می‌گوییم شاهنامه برای ماست، حق می‌گوییم زیرا شاهنامه به قلمرو زبان فارسی تعلق دارد.
پاسخ + +1 0 --
m 1402/02/23 - 06:50
جامعه عقبمانده ایرانی در تجمع چندین هزارساله خود تنها در ارتباطات زیانبار جمعی مانند چاپلوسی و دروغ و فریب و فرصت طلبی و طاغوت سازی مهارت خاص جهانی پیدا کرده. استقبال گسترده از مسئولین در شهرها برای خودنمایی و کسب پستهای اجتماعی نشانه بارز این فرهنگ فاسد است. حضرت علی از شهر انبار عبور میکرد که با چنین رفتاری مواجه شد و برخلاف مسئولین فعلی این رفتار را نشانه وفاداری ندانست و انها را سرزنش کرد یعنی مسئولین هم از طاغوت شدن خشنودند. حجاب زنان ایرانی هم مزیتی نبوده و نیست که قابل تقدیر باشد بلکه نشانه ناامنی شدیدی زن در تفکر مخرب شهوت پرستانه و تجاوزگرانه مردان بوده اسلام چه دین برحق باشد یا نباشد مهم اثار مدنی انست که از زمان ظهور جز ظلم و کشتار توقف ناپذیر توسط افراد خودباور و خودمحور و خشونتگرا و مستبد کم سواد تحت عنوان حاکمیت دین خدایی که عملا بود و نبودش یکیست، حاصلی نداشته. بدون شک اسلام حکومتی ایرانی در زمان غیبت نتنها عامل نجات بشریت نخواهد بود بلکه انرا در اتش ظلم مطلق ویران خواهد کرد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/08/11 - 16:20
ایرنا نوشت: پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن که به گفته خانواده‌اش به صورت امانی در تورنتو کانادا به خاک سپرده شده بود، به ایران منتقل می‌شود.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1402/08/30 - 08:36
اقتصادنیوز:
ترک جلسه بزرگداشت اسلامی ندوشن توسط برخی حضار، هنگام سخنرانی حدادعادل/ او هزینه رفتار هم‌جناحی هایش را داد

مهم‌ترین حاشیه آیین بزرگ‌داشت زنده یاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در تالار مؤسسه اطلاعات را می‌توان خالی شدن نیمی از صندلی‌ها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست.
این رفتار نشان داد که در ذهن ترک‌کنندگان وجه گرایش سیاسی آقای حداد بر صبغه دانشگاهی او چربیده است.
مقایسه شدت تشویق شهرام ناظری که از قبول دعوت مجری امتناع کرد با نوع استقبال باقی ماندگان در تالار از سخنان حداد عادل هم مؤید دیگری بر مدعای بالاست.

به هر رو هیچ کس نمی‌تواند دو پاره شدن جامعه ایران را انکار کند و اتفاق روز دوشنبه 29 آبان یکی از جلوه های آن بود.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1403/02/28 - 14:02
ندوشن چه ربطی به میبد داره که این شهر زیبا و باتمدن را با میبد قاطی میکنی

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور