پیش گفتار
باز هم فرهنگ و این بار با مکمل خود تمدن. نگران نباشید، از افراط و تفریط من نیز بیزارم. اما صدای اعتراض آمیز فرهنگیان شاغل و بازنشسته، پس از همسان سازی حقوق بازنشستگان با شاغلان و یا اِعمال ناقص طرح رتبه بندی و افزایش های سالانه حقوق، خاموش گردیده و حداقل رضایت همکاران تأمین شده است و گر نه ما نیز همچون شاغلین و بازنشستگان تأمین اجتماعی به تجمعات خود ادامه می دادیم. هر چند هنوز زیر خط فقریم و هر دو طرح به درستی و کامل اجرا نشده است، اما گویا به شرایطی که دائم حسرت آن را می خوردیم، رسیده ایم. یعنی آسودگی خاطر و فراغت ذهن از اسارت روزمرگی های طاقت فرسا، فرصت طرح مسایل مهم تر را به ما نیز داده است. شاید فرصت مطالعاتی که هیأت علمی دانشگاه از آن برخوردارند اما ما خیر، در چنین شرایطی محقق می شود. یا موضوع به جز چیزی است که بیان کردم و دغدغه های ملی - میهنی در شرایط فعلی به ما گوشزد می کند که جای فرهنگ و هنر و ادب در این کشور بسیار خالی است.
مقدمه
قبلا در مبحث " فرهنگ یک جامعه چگونه تضعیف یا نابود می گردد؟ " در همین سایت، به نکاتی اشاره شد که واقعیت زندگی ما را تشکیل می دهد. نداشتن عِرق ملی نسبت به فرهنگ و تمدن ایرانی برای بیشتر ما ایرانی ها، حاصل ترجیح امور اقتصادی نسبت به مسایل فرهنگی و آموزشی است. چون یک فرد بیسواد و با درآمد متوسط نیز در این جامعه حق دارد و قادر است وارد بازار بورس شود و یا به مبادلات بازرگانی بپردازد و یا چون تعادل بازار بورس را برهم زد پس می تواند سراغ معاملات ارز دیجیتالی برود، و در خرید دلار، طلا، املاک و مستغلات و.... فعالیت داشته باشد. حال این امر واقعا از هوش سرشار ایرانیان نشأت می گیرد، یا از قدرت ریسک پذیری بالای آنان، یا سادگی فوق العاده هر کاری در این کشور و یا از قدرت مسخ شدگی همسوی آنان با دیگران، باید بررسی کرد.
ما ایرانیان علاوه بر ناآشنایی و یا غفلت از عناصر پرشمار فرهنگی، از یک دانشی دیگر نیز محرومیم که شاید بتوان آن را " فرهنگ مراقبت و نگه داری از آثار و ابنیه های تاریخی" نامید. مراقبت و نگه داری از یاد، خاطر و اثر ماندگار و ارزشمند بزرگان ادب و هنر و علوم مختلف. لذا چون بیشتر ما چنین توانایی، احساس و باور را در خود نداریم پس نشانه های آن را در فرزند خود نیز نمی بینیم. البته ما معلمان نیز بسیار کم توجه دانش آموزان را بدین موضوعات، معطوف می داریم. پس طبق یک روال معمول، از تولید یا انتقال پیام فرهنگی، در جامعه ما خبری نیست و مفاهیم فرهنگی به صورت معلّق در حال رقصی ناموزون و رنج آور بدون متولی و فاعلی لایق، سرگردان است و کاربردی برای ما در زندگی ندارد.
حال اگر از من بخواهند از خیام که مورد توجه بیشتر کشورهای غربی است و مجسمه آن را در میادین معتبر خود نصب کرده اند، دو بیت شعر بخوانم یاد شعر معروف گارگه کوزه گر او می افتم، منتهی چون شعر برایم دارای اهمیت نیست، پس با قید فقط دو واژه کارگه کوزه گر، تقلب کرده و تفقدی به اینترنت می زنم:
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
از خود گویم که جسارتی به غیر نباشد. بالاخره من نیز از حاصل جمع آموزش و بی تفاوتی کُشنده همین مردم و جامعه به اینجا رسیده ام. بیسواد و مدّعی. وقتی ملتی، شایستگی و لیاقت حفظ و نگه داری داشته های فرهنگ و تمدن خود را نداشته باشد، دیگر کشورها با همان آثار و نمادهای ملی ما به فرهنگ سازی در وطن خود می پردازند. مثلا نصب مجسمه ابن سینا در شهر آدانای ترکیه که او را به عنوان یک شاعر ترک معرّفی کرده اند و یا نصب لوح یادبود مجسمه بوعلی سینا در دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آنکارا که رسما مدّعی مالکیت هویتی او هستند. این کشور مالکیت هویتی مولانا را را نیز رسما مدّعی است. . شاید بدین دلیل که در گذشته بسیار دور، بخش شرقی ترکیه امروزی و آناتولی، محدوده جغرافیایی ایران بزرگ بوده است و این مهم بر آنان از لحاظ فرهنگی مشتبه شده است.
یقین تغییر سرحدات کشورها در طول تاریخ، بانی و باعث چنین ادّعاهاست. اما رئیس جمهور ترکیه سودای احیای عظمت حکومت عثمانی و حاکمیت جهان را دارد. رد پای چنین ادّعایی را می توان در کشورگشایی زیرآبی او در سوریه، عراق و لیبی و..... جست و جو کرد. هر جا که آب گِل آلود است، ترکیه آنجاست. یا دنبال ردپای داعش را گرفته است یا ppk ( حزب کارگری کردها را ) !
یا داستان تلخ نظامی گنجوی در آذربایجان. نمی توان بر خود قبولاند که یک ایرانی برجسته به دلیل بی کفایتی و ناتوانی شاهان خود در گذشته، همراه با خاک وطن، به عنوان پیشکش و تبرّک، تمامی افتخار چنین شخصیت ادبی را به بیگانه سپرده است. نظامی، شاعر نامدار پارسی گویی که در شهر گنجه به دنیا آمده و مقبره او نیز در همان شهر است. حتی نام گنجه نیز از گنج پارسی برگرفته شده است.
البته خود ما نیز دست کاری های ارزشی یا فرهنگی را آرام آرام انجام می دهیم. از کتب درسی گرفته تا حذف تصویر بوعلی سینا از طرح جلد دفترچههای تأمین اجتماعی. هر چند که رئیس بنیاد بوعلی سینا نسبت به این مسأله و ادّعای ترکیه، واکنش نشان داده است اما فعلا نتیجه ای حاصل نشده است. طبق گفته های این مسئول، در سالهای اخیر با تحریفهای تاریخی در یک مقطع ابنسینا را عرب معرفی کردند و از طرفی برخی کشورها مثل ترکیه نیز او را حکیم ترک میدانند. اما بر اساس شواهد روشن تاریخی، هیچ وقت ابنسینا در طول عمر خویش در سرزمین اعراب و ترکیه حضور نداشته است. اما از واکنش مردان سیاسی کشور خبری نیست.، علت امر شاید آسیب نرساندن به روابط دیپلماتیک و اقتصادی است.
عظمت فرهنگ و تمدن کهن ایران
حال با هم سری بزنیم به عظمتی که کمتر اثری از آن برای ما باقی مانده است. از آن " ایران بزرگی " که فقط وسعت یا قوای نظامی آن بزرگ نبوده است، بلکه بیشتر شاهان در آن دوستدار ادبیات و شعر غنی ایرانی و مهمان نواز شعرا، نویسندگان و فرهنگ پروران و فرهنگ سازان عصر خود بوده اند. می توان با قدری تأمل در این موضوع، تأسف بیشتر خورد. این بزرگی به هیچ وجه قابل پاک کردن نیست، چون واقعیت زمان خود بوده است، اما این بزرگی با خودباختگی بیشتر ما و یا با بی اعتنایی و بی تفاوتی نظام آموزشی و نظام سیاسی ما به راحتی مساعد فراموش شدن هست.
نباید فراموش کنیم که کوروش، خالق اولین و بزرگ ترین " جامعه چند فرهنگی " در تاریخ بشریت بوده است. فقر فرهنگی وقتی با فقر تاریخ ترکیب می شود، معجونی بسیار خطرناک برای غارت و چپاول یک ملت به وجود می آورد. و اما آن عظمت باور نکردنی که روزگاری بسیار دور حقیقت داشته است:
" ایران بزرگ، ایرانزمین یا ایرانشهر Greater Iran محدوده جغرافیایی و حوزه تمدنی فلات ایران و جلگههای مجاور آن، دربرگیرنده ایران کنونی، بخش بزرگی از قفقاز، افغانستان و آسیای میانه دربرگیرنده تاجیکستان و ازبکستان کنونی، میان دورود و خوارزم و مناطق جنوبی دریاچه خوارزم ( آرال ) تا کرانه های دریای کاسپی، پاکستان و کشمیر، کوههای هندوکش و مناطق خاوری چین کنونی و نیز کرانهها و آبخوستهای جنوبی شاخاب ایران و در باختر دربرگیرنده همه منطقههای میان دورود، کردستان بزرگ و بخش شرقی ترکیه امروزی و آناتولی است، که در زبانهای فرنگی از آن اغلب با عنوان پارس بزرگ ( Greater Persia ) یاد میکنند. کاربرد تاریخی ایران صرفاً محدود به بخش غربی آن که هم اکنون به این نام خوانده میشود، نبوده و تمام مرزهای سیاسی کشوری که تحت تسلط ایرانیان بود همچون میان رودان و اغلب ارمنستان و جنوب قفقاز را هم در بر میگیرد.
اکثریت اقوام شامل پارسها، لرها ،کردها، پشتوها، بلوچها، آذریها، پشتوها، بلوچها، تاجیکها، ازبکها، آسیها، بختیاریها و همچنین اقلیتی از عربها، ترکمنها، قفقازها بوده است.
زبانهای رایج در آن: پارسی، زبان ترکی آذربایجانی، زبان لری، زبانهای کردی، زبان پشتو، زبان اردو، زبان بلوچی، زبان عربی، زبانهای قفقازی بوده است. (1)
اجازه تحقیر، تمسخر و دستکاری در واقعیت ایران کهن را به کسی ندهیم!
نکته جالب این که تمامی گویش ها را زبان معرّفی کرده است نه لهجه. زبان خود نماد فرهنگی است و وجود زبان های گوناگون در یک کشور قدرت تعاملات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را افزایش می دهد. لهجه جا زدن این زبان ها اصالت و ساختار آن را در بازه زمانی بیش از یک قرن اخیر، دچار پس لرزه های سیاسی کرده است. یعنی تحقیر فرهنگی و بازدارندگی اجتماعی از فراگیری و ترویج ادبیات خودی، مردمانی که با این زبان ها فقط اجازه دارند سخن بگویند اما قادر به نوشتار و یا داشتن ادبیاتی مکتوب نیستند! به تعبیری دیگر، فرهنگ شفاهی که در روابط اجتماعی آسیب جدّی می بیند و کم یا زیاد می شود در بین گویندگان این زبان ها رواج دارد اما فرهنگ کتبی خیر.
باور این همه وسعت برای بیشتر ما که امروز در 1648195 کیلومتر مربع، با ناتوانی های بسیار در حال ثبت و ضبط رفتارهایی بسیار ناشایست و منفی هستیم و در سیر قهقرایی غوطه وریم، باید سخت باشد. و برعکس، اقتداری که این همه وسعت و اقوام و زبان گوناگون را حکومت می کرده است می بایست ستودنی باشد! شاید برای همین باید به عظمت ایران کهن افتخار کنیم و یا جهان در برابر آن معترف است، اما هرگز اجازه ندهیم این حس، تحقیر و مسخره شود.
داشتن حس ملی گرایی برای ایجاد و تقویت عِرق ملی جهت دفاع از حدود و ثغور جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر کشوری شرط مهمی است. برای برداشتن قدم های مثبت و سازنده، ابتدا باید تعلّق خاطری نسبت به خاک وطن خود داشته باشیم. وقتی پرچم برافراشته و سرود ملی خوانده می شود و یا تصویر سربازی مسلح بر روی خاک وطن را آماده دفاع می بینیم، اما حس خاصی در ما برانگیخته نمی شود، وطن چه معنایی برای ما خواهد داشت؟
چگونگی پذیرش فرهنگ و تمدن بیگانه
کشورهای غربی که در هر زمینه ای پیشرفته اند خصوصا در دو بُعد فرهنگ و آموزش، از لحاظ تربیتی به چنان علوّ درجه ای رسیده اند که برای جذب فرهنگ دیگر کشورها، حد و مرز یا تعصبی کورکورانه قائل نیستند. فرهنگ برای آنها پدیده ای بدون مرز شناخته می شود و برای همین روز به روز بیشتر صیقل یافته و جلا می خورند. سردمدار و مدّعی واقعی این نگرش بیشتر آمریکاست و بعد کشور کانادا.
علیرغم این که یک آمریکایی به نماد ملی خود یعنی پرچم، آنقدر دلبستگی دارد که آن را بر سر در خانه خود نصب می کند و به آن مباهات می ورزد، اما در باور آنان برای تولید دانش و فرهنگ، مرزی مشخص وجود ندارد.
منِ ایرانی تا به یک مدرسه و یا اداره نروم و یا از طریق تلویزیون و در روابط بین المللی و دید و بازدیدهای شخصیت های سیاسی، پرچم ایران را نبینم، قیافه آن را به خاطر نمی آورم. البته افراشته نبودن پرچم، نیمه افراشته بودن پرچم، نصب معکوس پرچم، گم شدن رنگ و مشخصات پرچم در چرک و سیاهی، نیز از دیگر مشخصه های فرهنگی ماست.
در کشور آمریکا حاصل فکر و عمل بسیار حائز اهمیت است، آنان به ملیت اشخاصی که نابغه اند و قادرند در محتوای تاریخ و تمدن بشر، آثاری خلق و بر آن بیفزایند اصلا اهمیت نمی دهند. حتی ۱۰ شهر آمریکا برای مهاجرت بیشتر افراد از بین ملل دیگر، علاوه بر شغل و یا فراهم ساختن امکانات تحصیلی، پول هم میدهند! دلیل این امر قبل از شیوع کرونا، رشد مثبت و متوالی اقتصادی و پایین بودن نرخ بیکاری در نیم قرن اخیر بوده است. مهاجرانی که برای تحصیل وارد این شهر شوند می توانند ۵۰۰۰ دلار کمک هزینه دریافت کنند. برای واجد شرایط بودن در این برنامه باید حداکثر هفت سال از تاریخ فارغ التحصیلی تان گذشته باشد و در رشته های مرتبط با فناوری، مهندسی، ریاضی یا هنر تحصیل کرده و حداقل ۱۰ هزار دلار تمکن مالی داشته باشید. (2)
البته این کشور قصد ندارد بر جمعیت فقیر و یا ناتوان خود بیفزاید لذا جمعیت تحصیل کرده ای که دارای منبع مالی اولیه هستند، را جذب می کند. انسان های توانمندی که اگر امکانات شغلی و رفاهی بیشتری برای آنها فراهم باشد، شکوفاتر می شوند. آمریکا، نیروی کار متخصص یا دانشجویان مستعد ادامه تحصیل را برای سرمایه گذاری بیشتر در اشتغال و اقتصاد می خواهد. چون به دلیل رونق اقتصادی، تولید انبوه دارد. دو معیار پیشرفته بودن یک کشور ، داشتن " اشتغال کامل و تولید انبوه " است.
10 نقطه دیگر جهان نیز برای رفتن به آنها به شما پول یا خانه میدهند! که 6 مورد آن به ایالت های آمریکا مربوط است.(3)
یعنی در جهان امروز، مهاجرت به برخی مناطق نه تنها نیازمند هزینه ای نیست بلکه برای شما درآمد نیز به همراه خواهد داشت. مناطقی از جهان که در بُعد فرهنگی به چنان غنای ارزشی رسیده اند که ظرفیت و قابلیت پذیرش بیگانگان را نیز دارند.
در مقابل آمریکا، کشوری مانند سوئد نیز دهه هاست که سیاست جذب مهاجر برای دادن شغل و زندگی بهتر به آنان را دارد، منتهی سرمنشأ تصمیم این کشور سالخوردگی جمعیت است. این کشور و یا دیگر کشورهای اروپایی، برای رُو پا نگه داشتن اقتصاد خود به نیروی کار جوان نیازمندند.
نباید فراموش کنیم که این اوصاف آمریکا، مربوط به شرایط رونق اقتصادی قبل از بحران کروناست. باید منتظر ماند و شرایط متفاوت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر کشور را در دوران پساکرونا، ملاحظه کرد. توانایی های واقعی ملل گوناگون، در بحران های حاصل از کرونا و بعد از بحران کرونا نمایان خواهد شد.
معرّفی 16 اثری که نماد ایران و مفاخر ایرانی در کشورهای خارجی است (4)
" ایران با قدمت چندین هزار ساله خود افرادی را در طول تاریخ به خود دیده است که نام آنها تنها محدود به این مرز و بوم نمیشود، اشخاصی که در سراسر جهان دارای شهرت هستند و از آنها به نیکی یاد میشود. ساخت این آثار میتوانند چندین حالت مختلف داشته باشند، ممکن است یادبود ساخته شده به دلیل روابط دیپلماتیک میان ایران و آن کشور خارجی صورت گرفته باشد یا به صورت خود جوش، یک کشور خارجی به دلیل بزرگ داشت آن شخصیت ایرانی یادبودی از آن ساخته باشد (مانند سردیس داریوش در آلمان) و همچنین ممکن است ساخت تندیس و یادبود از مفاخر ایرانی به قصد به نام کردن و جعل هویت آن شخصیت باشد تا برای کشورهای دیگر، تاریخ کشور خود را غنیتر جلوه بدهند.
1) چهار طاق دانشمندان ایرانی در وین، اتریش
یکی از شناخته شده ترین آثار ایرانی که در خارج از کشور به نمایش گذاشته شده است، ساختمان مجسمهای به شکل چهار طاقی است که در آن تندیس 4 تن از برجسته ترین دانشمندان ایرانی ساخته شده است. این تندیسها به دانشمندان ایرانی یعنی : عمر خیّام، ابوریحان بیرونی، محمد زکریا رازی و ابنسینا تعلّق دارد و در سال 1388 از ایران به دفتر سازمان ملل متحدِ وین فرستاده شده است.
2 ) سردیس داریوش در برلین، آلمان
ساختمان پست برلین در سال 1881 ساخته شد و در زمان خود به عنوان یکی از اصلیترین ساختمانهای دولتی آلمان شناخته میشد. روزگاری در این ساختمان، آلمانیها به وسیله 250 اسب و صدها پیک مشغول انجام خدمات پستی بودند. در این ساختمان تاریخی که از سال 1995 به یک موزه گالری تبدیل شد، 26 سردیس از اشخاص تاریخی که مستقیم یا غیرمستقیم در شکلگیری صنعت پست نقش داشتهاند، دیده میشود. البته طی جنگ جهانی دوم، بیست و پنجمین سردیس این ساختمان نابود شد و اثری از آن باقی نماند.
چیزی که در این اداره پست، چشم ها را خیره میسازد، نخستین سردیس این ساختمان، یعنی سردیس داریوش است. داریوش بزرگ چهارمین امپراطور هخامنشی بود که برای نخستین بار در تاریخ، اقدام به ایجاد اماکنی به نام چاپارخانه کرد. چاپارخانهها وظیفهای مشابه به خدمات پستی امروزی داشتند و به همین دلیل به عنوان نخستین سردیس ساختمان پست برلین، ساخته شده است.
3 ) منشور کوروش در کالیفرنیا، آمریکا
هم زمان با جشن دویست و چهل و یکمین سالگرد استقلال آمریکا، از تندیس 2.2 میلیون دلاری منشور حقوق بشر کوروش در شهر لسآنجلسِ ایالت کالیفرنیا رونمایی شد. این تندیس از سوی یک بنیاد ایرانی - آمریکایی ساخته شده و به گزارش عصر ایران، هزینه ساخت آن توسط 1 میلیون و 150 هزار نفر جمع آوری شده است.
4 ) مجسمه و میدان فردوسی در رم، ایتالیا
بیش از نیم قرن پیش، در سال 1958 مجسمه ابوالقاسم فردوسی، ساخته استاد صدیقی طی مراسمی در یکی از میدانهای رم نصب شد. این هنرمند مجسمهساز که زمانی شاگرد کمالالملک بوده است، پیش از این هم مجسمه میدان فردوسی تهران و مقبره فردوسی را در شهر توس ساخته بود.
5 ) مجسمه خیّام در اوکلاهاما، آمریکا
مجسمه فیلسوف، ریاضیدان و شاعر ایرانی، عمر خیّام نیشابوری در تاریخ 11 فروردین 95 در دانشگاه ایالتی اوکلاهاما رونمایی شده و از این تاریخ در این دانشگاه قرار گرفته است. این اقدام بیسابقه با حمایت دولتمردان ایرانی در آمریکا انجام شده است.
6 ) یادبود حافظ در وایمار، آلمان
در پارک گوته وایمار آلمان، یادبودی از حافظ و گوته، دو شاعر بزرگ تاریخ بنا شده است که سمبولی از گفت و گوی فرهنگهاست. این یادبود شامل دو کرسی مرمرین میشود که تلویحی بر جایگاه گوته و حافظ است. همچنین بخشی از اشعار حافظ نیز به زبان فارسی در لوحه فلزی این یادبود حکاکی شده است. اما میدانید ارتباط میان این دو ادیب چیست؟
گوته به عنوان بزرگ ترین شاعر آلمانی، در یکی از آثار فاخر خود به نام " دیوان غربی - شرقی " که به صورت نثر سروده شده، مکرّرا از حافظ نام برده است و با تمجید، خود را مرید و تأثیر پذیرفته از حافظ میداند. گفتار گوته در این دیوان، از ادبیات شرقی و ایرانی الهام گرفته است.
7 ) تندیس ابن سینا در مادرید، اسپانیا
در مراسمی کاردار موقت سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، معاون شورای شهر تهران، رئیس سازمان زیبا سازی شهر تهران و رایزن فرهنگی سفارت کشورمان در اسپانیا از مجسمه ابنسینا، دانشمند بلند آوازه ایرانی در دانشگاه آتونومای مادرید رونمایی کردند.
8 ) ستون تخت جمشید در بوئنوس آیرس، آرژانتین
روابط دیپلماتیک ایران و کشورهای آمریکای لاتین قدمتی بالغ بر یک قرن دارد و یکی از اصلیترین این کشورها، آرژانتین است. در سال 1344 خورشیدی در منطقه پالرمو شهر بوئنوس آیرس، اثری به شکل ستونهای تخت جمشید که به دست ایرانیان ساخته شده بود قرار گرفت. از آن زمان تا کنون این میدان با نام " میدان ایران " شناخته میشود.
9 ) مجسمه خیّام در آستراخان، روسیه
عمر خیّام نیشابوری فیلسوف، شاعر، ریاضیدان و ستارهشناس ایرانی بود که محبوبیت او تنها به کشور مادری اش ختم نمی شود. یکی دیگر از کشورهایی که مردمانش علاقه بسیاری به عمر خیّام دارند، روسیه است. در روسیه هیچ شاعر فارسی زبان به اندازه عمر خیّام محبوب نیست و نام او کاملا شناخته شده است. بعضی حدس میزنند یکی از دلایل محبوبیت بیش از حد خیّام میان روسها، علاوه بر درجات عالی آثار او، تاجیکهایی هستند که به دلیل حضور پررنگ در روسیه و شوروی سابق، روسها را با این ادیب نیشابوری آشنا کرده اند. تندیس خیّام در شهر آستراخانِ روسیه در سال 95 رونمایی شد. این مجسمه 4.5 متر ارتفاع و جنس آن از برنز است.
10 ) سردیس 4 شاعر ایرانی در مسکو، روسیه
علاوه بر خیّام، سردیس دیگر شاعران ایرانی را هم در روسیه میبینیم. در اواسط اردیبهشت سال 98 از سردیس رودکی، سعدی، فردوسی و حافظ در روسیه رونمایی شد. پیش از این نیز در سال 78 مجمسهای از فردوسی در کتابخانه ادبیات خارجی مسکو نصب شده بود.
11 ) از خیّام تا کوروش، تاجیکستان
در تاجیکستان ما تنها شاهد یک نماد و نام از ایران نخواهیم بود. تاجیکستان در قلمرو فرهنگی ایران قرار دارد بنابر این این دو کشور، وجوه اشتراک بسیاری با هم دارند که در این مطلب تنها اشاره ای کوچک به فرهنگ نزدیک دو کشور میکنیم. به طور اجمالی، تاجیکستان کوروش را بنیانگذار کشور خود میدانند و مثل ایرانیان از او تمجید میکنند.
به غیر از کوروش (پادشاه هخامنشی) که نام پارکی زیبا در شهر دوشنبه تاجیکستان است، تندیسی از او نیز در کنار آرش کمانگیر در ورودیه موزه ملی این کشور ساخته شده است. پارکهای رودکی و خیّام از دیگر اماکنی هستند که در شهر دوشنبه با نام مشاهیر ایرانی بنا شده است.
12 ) مجسمه خیّام در مادرید، اسپانیا
علاوه بر مجسمه ابنسینا در مادرید اسپانیا، مجسمه خیّام را هم در این شهر معروف اسپانیا میبینیم. تندیس حکیم عمر خیّام نیشابوری ریاضیدان، فیلسوف و شاعر ایرانی از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا در دانشگاه کمپلوتنسه مادرید نصب شده است. این اقدام در راستای گسترش روابط فرهنگی، پس از برگزاری کنگره جهت بزرگداشت حکیم عمر خیّام نیشابوری در همین دانشگاه صورت گرفت.
13 ) تندیس هخامنشی در سیدنی، استرالیا
این تندیس زیبا سال 1994 در پارک المپیک سیدنی، یکی از اصلیترین پارکهای تفریحی ورزشی سیدنی نصب شد. این تندیس هخامنشی در فرسنگها دورتر از ایران، الهام گرفته از سنگ نگاره مرد بالدار پاسارگاد است. عدهای این طرح را به کوروش منسوب میکنند و آن را پادشاه عادل ذوالقرنین میدانند. توضیحاتی که درباره کوروش روی این تندیس نوشته شده به این صورت است:
* کوروش کبیر پادشاه ایران. بنیانگذار امپراطوری پارس 550 سال پیش از میلاد مسیح.
* خالق اولین و بزرگ ترین جامعه چند فرهنگی در تاریخ بشریت.
* امپراطوری که با احترام به کرامت انسانی و نظامی که بر اساس عدالت عمومی استوار بود، حکمرانی میکرد.
* صادرکننده نخستین اعلامیه حقوق بشر در 538 سال پیش از میلاد مسیح.
* آزاد کننده یهودیان و دیگر افراد از بند اسارت در بابل.
* واگذارکننده آزادی در دین، زبان و فرهنگ بر همه مردم.
* مؤسس نخستین نظام یکپارچه ( فدرال ) بر پایه خود مختاری تمامی ایالتها.
14 ) مجسمه خیّام در بخارست، رومانی
به غیر از اتریش، اسپانیا، روسیه، آمریکا و سایر کشورهایی که نام بردیم، مجمسه عمر خیّام نیشابوری را در بخارست پایتخت رومانی نیز میتوان مشاهده کرد. البته ساخت تندیس و بزرگداشت این شخصیت تاثیرگذار، تنها به کشورهای مختلف ختم نمیشود، چرا که در 8 سپتامبر 1980 سیارکی در منظومه شمسی کشف شد که به افتخار دانشمند ایرانی، عمر خیّام نامگذاری شد.
15 ) مجسمه ابن سینا آدانا، ترکیه ( به عنوان شاعر ترک )
تماشای تندیس بزرگان تاریخ ایران در کشورهای خارجی میتواند باعث غرور ملی شود، اما نه همیشه. متأسفانه طی دهههای اخیر شاهد تغییر و تعیین هویت دانشمندان، شاعران، مفاخر و مشاهیر ایرانی به دست دیگر کشورها بودهایم. یکی از این موارد دیدن تندیس شیخ الرئیس، ابن سینا است که در همسایگی بیمارستان ابن سینای شهر آدانا، به عنوان فیلسوف، دانشمند، شاعر و حکیم ترک معرّفی شده است. هر چند تاریخ و شواهد بسیار، ایرانی بودن و زادگاه ابن سینا را ثابت میکند. نه تنها ترکیه بلکه بعضی دیگر از همسایگان ایران، وی را به عنوان حکیم و فیلسوف کشور خود تلقی میکنند.
16 ) تندیس نظامی در رُم، ایتالیا ( به عنوان شاعر آذریایجانی )
جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید، ملقب به نظامی از برجستهترین چهرههای ادبی در تاریخ ایران است که در سال 535 قمری چشم به دنیا گشود. این ادیب صاحب سبک، خالق منظومههای بیبدیلی چون لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد و هفت پیکر است که عمر خود را در شهر گنجه گذراند و در همین شهر نیز وفات یافت. با این که تمامی آثار نظامی به زبان فارسی خلق شده است و تأثیر او در ادبیات فارسی انکار نشدنی است، کشور آذربایجان با اقدامات مختلفی مانند ساخت تندیس نظامی گنجوی در کشورهای خارجی با نام شاعر و داستانسرای آذری، او را شاعری غیر ایرانی معرّفی میکند، هر چند کارنامه نظامی خلاف این موضوع را نشان میدهد، همانند بخشی از منظومه هفتپیکر که جهان را به جسمی تشبیه کرده است که قلب آن ایران است: "
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد
سخن پایانی
نکته جالب، وجود یک تفاوت ظریف هست. کشورهای پیشرفته غربی همیشه پذیرای دانشجویانی از کشور ما هستند و یک آمریکایی یا کانادایی و انگلیسی هرگز در دانشگاه های ما تحصیل نمی کند. ( البته از کشورهای مسلمان یا همسایه ما نیز امروزه دانشجویانی در دانشگاه های خود در حال تحصیل داریم.) حال برعکس این را می خواهم طرح کنم، اگر برای شخصیت ها و بزرگان ایرانی با اهداف گوناگون در این کشورها پذیرش نمادسازی وجود دارد، چرا در کشور ما از مجسمه ها و نمادهای بزرگان آنان خبری نیست؟ به جز نام گذاری خیابان ها از جمله میدان آرژانتین و بلوار آفریقا و 23 مورد دیگر فقط در تهران بنا به دلایل سیاسی و فرهنگی!(5)
با توجه به همکاری تنگاتنگ کشورمان در نصب این مجسمه ها و سردیس ها در کشورهای خارجی، ظاهرا این عمل فرهنگی در تعقیب سیاست تبلیغ و ترویج ایران پذیری و از اهداف رجل سیاسی خود ما می باشد. منتهی آنان در انتخاب نام شخصیت، تابع ترجیحات خود هستند. البته خود ما نیز دست کاری های ارزشی یا فرهنگی را آرام آرام انجام می دهیم. از کتب درسی گرفته تا حذف تصویر بوعلی سینا از طرح جلد دفترچههای تأمین اجتماعی.
نکته حساس دیگر این که اگر دقت کنید در بین این چند کشور، آنهایی که در تمامی جوانب پیشرفته اند خصوصا در بُعد فرهنگی، با دلایل خاص اما با رعایت رسم امانتداری، هویت واقعی این شعرا و شاهان را قبول و ثبت کرده اند،اما دو کشور ترکیه و آذربایجان علاوه بر ریشه های تاریخی که در بالا بدان اشاره شد، چون زمینه های پیشرفته و غنی فرهنگی ندارند، پس مدعی مالکیت هویت ایرانی نامداران شده اند. یعنی در این موضوع نیز محتوا و غنای فرهنگ، رفتارهایی متمایز از کشورها بروز می دهد.
بیش از دو دهه کتاب درسی تاریخ ادبیات ایران و جهان 1 و 2، در شکلی بسیار حجیم و ناخوشایند، دانش آموزان را وادار به حفظ کردن تاریخ تولد، تاریخ مرگ ، محل تولد و دفن و معرّفی آثار بزرگان ادبی نموده است. کتابی که بیشترین جاماندگان درسی را به خود اختصاص می داد و لابد باز می دهد و نمرات آن بسیار پایین بود و لابد باز هست. اما چون کارشناسان آموزشی هرگز متوجه گلوگاه های آموزشی نمی شوند پس سال ها دانش آموزان را عذابی الیم دادند و با فاکتور حیاتی کنکور نیز عزمی راسخ برای حفظیات مفاهیم آن ایجاد کردند. نفرت دانش آموزان
از مفاهیم فرهنگی، ملی و تاریخی، حاصل چنین فرآیندی شد.
اما فرهنگ این گونه ساخته نمی شود. به طور ساده باید گفت: وقتی کودکی دست پدر و مادر خود را گرفته است و هنگام رفتن به مقصدی، از جلوی این مجسمه ها می گذرد و می پرسد که او کیست؟ پدر و مادر این کودک می باید دانش معرّفی آن شخصیت را به کودک خود داشته باشند. یا معلم در برابر سئوال دانش آموز خود، باید بتواند عطش کنجکاوی او را در مورد یک شخصیت هنری، علمی و ادبی سیراب سازد.
پس فرهنگ از طریق مطالعه و آموزش آن به دیگران انتقال می یابد، غنی می شود، شناسانده می شود. برعکس وقتی کودکان ما با ترقه در سنت چهارشنبه سوری، به تخریب نمادهای فرهنگی شهرمان می پردازند، او هم مفهوم سنت را به خوبی درک نمی کند و هم با عدم اعتراض والدین خود می فهمد که می توان هر چیز باارزش را تخریب نمود. وقتی پرچم برافراشته و سرود ملی خوانده می شود و یا تصویر سربازی مسلح بر روی خاک وطن را آماده دفاع می بینیم، اما حس خاصی در ما برانگیخته نمی شود، وطن چه معنایی برای ما خواهد داشت؟
تنها انتظار این است که با عزمی ستودنی، بزرگان ادب و هنر خود را بشناسیم و بشناسانیم. اگر ما میزبانی شایسته برای آنان نباشیم، زایش فرهنگی دیگر کشورها، ظرفیت پذیرش برای هویت نامداران ایرانی را بیشتر از خود ما خواهد داشت.
اینجا ایران است. به گذشته خود مباهات ورزیم ، در زمان حال به تولید و خلق دانش و ارزش بپردازیم و برای آینده نامی نیک از خود بر جای بگذاریم. رسم و هنر امانت داری از تمامی آثار فرهنگ و تمدن ایرانی، بدون مطالعه، بازخوانی و بازگویی آن به نسل امروز و تربیت دلبستگی نسبت به آنها، غیرممکن و محال است. باید دانش " فرهنگ مراقبت و نگه داری از آثار و ابنیه های تاریخی" را یاد بگیریم و یاد بدهیم تا پویایی و بالندگی فرهنگی تحقق یابد.
منابع :
1 ) ویکی پدیا. ایران بزرگ.
2 ) اقتصاد آنلاین . 10 شهر آمریکا که برای مهاجرت پول میدهند! کد خبر 402818 . 1398/09/27 .
3 ) 10خبرگزاری تسنیم. 10 نقطه جهان که برای رفتن به آنها به شما پول یا خانه میدهند! 31 تير 1398.
4 ) لست سکند. نمادهای ایرانی در کشورهای خارجی . 20 فروردین 1400 .
5 ) تابناک. کدام خیابانهای تهران نام خارجی دارند؟ کد خبر: 364162 . 20 آذر 1392 .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شکسته نفسی می کنید. آرزو می کنم که من نیز در حد شما بیسواد باشم.
همکار محترم
تا رسیدن به ایده آل ها، راه بسیاری
در پیش است. این راه به دانشی قابل
انتقال نیاز دارد که بهره من از آن بسیار ناچیز است.
از لطف شما ممنونم.
برای ما ایرانیها که حافظه تاریخی نداریم/ نگاهی به وضعیت مجسمههای مشاهیر
ساخت تندیس مشاهیر ایرانی در عمر 60-70 سالهاش، از مجسمه حکیم طوس که ابوالحسن صدیقی ساخت تا امروز فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است، اما امروز مجسمهسازی مشاهیر در ایران چه وضعیتی دارد؟
در صورت علاقه منبع فوق را مطالعه
نمایید.
در ایران، انگلستان، چک، دانمارک، مونتهنگرو، فنلاند و
مقدونیه، نماد حیوانی شیر است.
مابقی کشورها در همین منبع .
تالیف لست سکند.
استاد گرانقد سرور گرامی ، اندیشمند پر تلاش سرکار خانم امامی قلم توانند حضرتعالی و توجه به ذخایر ارزشمند ایران برای هر ایرانی خوشایند می باشد .
سپاس بیکران از محبت شما که به زیبایی نقطه ضعف حقیر را یادآوری نمودید .
امید وارم از قِلم توانمند حضرتعالی بیشتر بهره ببرم .
تا برای آینده نامی نیک از خود بر جای بگذارم.
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
استاد گرانمایه و عالیقدر،
جناب آقای شهسوارزاده؛
در این برهه خاص که مدارس تعطیل می باشد، حقیر احساس می کنم که آنچه بیشتر فراموش و یا قربانی
خواهد شد و می شود، فرهنگ و تمدن ایرانی است.
جسارتا هر چند بخش اقتصاد، حیطه تخصص شماست، اما از سویی دیگر معتقدم که تورم افسارگسیخته بر تمامی ابعاد روابط اجتماعی مردم ایران سایه افکنده است و مجموع رفتارهای آنان را تحت الشعاع خود قرار داده است.
لذا بر خود فرض واجب می دانم که در حیطه فرهنگ
و آموزش، تا جایی که توان و دانش دارم، بکوشم.
از سویی مدیر محترم سایت، از جانِ دل علاقمند مباحثی مربوط به محیط زیست و فرهنگ و تمدن هستند، پس این وظیفه پررنگ تر و خطیرتر می گردد.
ادامه دارد.....
سایت است و شما با توانمندی بی مثال خود، همیشه در این بخش فعالیتی نستوه دارید که ستودنی است.
تواضع و شکسته نفسی حضرتعالی، همیشه وِرد
زبان خاص و عام است. با آرزوی سلامتی و عمری پربرکت در انتظار آفرینش های جدید آن بزرگوار،
لحظه شماری می کنم.
عزت زیاد و همیشه روزگار سربلند باشید.
مردان استثنایی یک عصر، بیشتر فرزندان فرهنگ های قدیمی و نهال های دیررس نیروهای گذشته اند. من در آنها میراث یک ملت و آداب و رسوم آن را می بینم.
افرادی که بزرگترین خدمت را به دانش و فرهنگ
نموده اند، نویسندگان و پژوهشگرانی بوده اند که در انزوا می زیسته اند و هرگز در گفتگوهای دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صد در صد اثبات نشده را در آکادمی ها ابراز نداشته اند.
تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، در هنر و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت.
بهترین نشانه تمدن، وجود انسان بزرگوار و نیک است که خودخواه نباشد و همراه با دیگران برای خوشبختی همه کار کند.
بیان اين «بیهودگی» در شعر شاعران بزرگ معاصر، جز تقلید كوركورانه چه مفهوم دیگری دارد؟ و چرا منتقدان، این حضور غلط را هرگز نقد نكردند، ولی صدای واقعی مرا نوستالژی روستا و به تعبیری «ارتجاعی» تلقی كردند؟ منظورم این است كه جامعه و فرهنگ و درنتیجه شعر ما، تا هنوز موضوع نقدی واقعی و عميق قرار نگرفته، تا روشن شود كی حضور درست و به قاعده دارد، و كی حضور ژورنالیستی. بسیاری فرآیندهای فكری و فلسفی و هنری، مثل فرآیندهای سياسی، در كشور ما، عمدتا ژورنالیستی و وارداتی است؛ نه مخلوق و محصول حركت طبیعی و رشد جامعه و تحول فردی در رابطه با تحول جمعی. ذهنیت جمعی قرن هشتمی كجا و جنگولكبازی مدرنیستی اواخر قرن بیستم كجا؟
هرجا که بشر را دوست بدارند، فرهنگ را هم دوست خواهند داشت.
فریدریش نیچه
امروزه همه می دانند که تحمل انتقاد نشانه بارز فرهنگ است.
فرناندو پسوآ
تمدن، تربیت نهفته در طبیعت است.
احمدحسین فلاحی عضو هیات رییسه کمیسیون آموزش و تحقیقات گفت: امروز اولویت کشور بحث معیشت و اقتصاد مردم، و... است، باید برای مردم تشریح شود که اکنون اولویت کشور ما این مسائل است نه صدای شجریان و یا فلان موضوعی که به جای اولویت واقعی جا میزنند.
از پرچم!
در جریان مرمت شیرهای میدان حر تهران توسط شهرداری، شیرهای میدان تخریب شدند. مرتضی ادیبزاده به ایسنا گفت: مجسمه میدان حر، اثر استاد غلامرضا رحیمزاده ارژنگ، در ششم بهمنماه سال ۱۳۹۸ با شماره ۱۴۴۳ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است که شامل مجسمه نبرد گرشاسب میشود. بنابراین شهرداری هر اقدامی با هر عنوانی در محدوده میانی میدان انجام دهد باید از اداره کل میراث فرهنگی استان تهران استعلام بگیرد. مرمت مجسمههای این میدان بدون هماهنگی و اطلاع ما بوده است.
که غلبه بر نیروهای اهریمنی است، باقی ماند. البته بهتر است برای حفظ این اثر با استفاده از قالبگیری آن را به جنس ماناتری تبدیل کرد.
شیری که کفن پوش شد!
اگر بخواهیم به یکی از جدیدترین حاشیه های مربوط به مجسمه های شهری نگاهی داشته باشیم، به شیرهای میدان حر می رسیم. اگر این روزها از میدان حر رد شده باشید، مجسمه شیر تخریب شده را مشاهده خواهید کرد که البته پس از اطلاع رسانی های انتقادی، با داربست و پارچه ای سفید پوشانده شده است.
چند روز پیش در چهارم خردادماه، خبرهایی مبنی بر تخریب یکی از مجسمههای شیر میدان حر در فضای مجازی منتشر شد. مجسمه اصلی نصب شده در وسط میدان با نام «نبرد گرشاسپ با اژدها» اثر غلامرضا رحیمزاده ارژنگ، جزو مجسمههای ثبت شده در فهرست آثار ملی است. این اثر سالم است اما در خبرهای منتشر شده درباره تخریب شیرهای این اثر، این ادعا مطرح شد که مرمت بهانهای برای تخریب بوده است.
چند روز بعد از سرقت اولین سردیس برنزی شیراز، بقایایش در بازیافتی های آن شهر پیدا شد اما سارقان مجسمه های تهران کماکان مشغول کارند و تا کنون به دست آهنین قانون نیفتاده اند.
علی قصرالدشتی هنرمند مجسمه ساز شیرازی در بیست و سوم اردیبهشت سال جاری (حدود دو هفته پیش) با انتشار تصاویری از سردیس رحیم هودی پیشکسوت تئاتر استان فارس و پایه خالی آن اعلام کرد که این تندیس در محلی که مقابل چشم همگان قرار دارد به سرقت رفته است.
مجسمه ای از جنس برنز که در نهایت شکسته آن سر از بازیافتی ها در آورد و وعده هایی برای ترمیم آن داده شده است؛ برخلاف آنچه که در چند سال گذشته در سطح شهر تهران هم رخ داد اما در نهایت هم پیگیری ها برای یافتن سارقان مجسمه های برنزی تهران به هیچ نتیجه ای نرسید!
پاکسازی این تندیس، به دست گروهی از استادان مرمتکار ایتالیایی، به مدت ۱۵ روز انجام شد.
تندیس فردوسی که از مرمر سفید ساخته شده است و یک متر و ۸۵ سانتیمتر ارتفاع دارد، کار استاد ابوالحسن صدیقی، پیکرتراش ایرانی است که در سال ۱۹۵۸ میلادی در میدان فردوسی شهر رم نصب شده است.
او این اقدام را به لطف غنا و اصالت موضوعات و کیفیت آنها و براساس محتوایی روایی طراحی کرده تا شکوه و زیبایی هنر را به نمایش بگذارد و این تمدنها را تکریم کند.
شاید تنها کشوری که پرچم سمبل هیچ نماد باارزشی نیست خاک پاک ایران است.
پرچم برای ما چرا مقدس نیست؟
گنجینههای بسیار ارزشمندی از اشیاء تاریخی و طلاهای متعلق به سکاها، کوچنشینان ایرانیتباری که بیش از هزار سال بر اوراسیا تسلط داشتند، به موضوع جدل میان اوکراین و روسیه تبدیل شده است.
به گزارش ایسنا به نقل از گاردین، سلاحها و زیورآلات طلایی ارزشمندی که سکاها، از خود به جای گذاشته بودند، در موزههای سراسر منطقه شمال ایران، بویژه اوکراین، نگهداری میشوند. با این حال، از زمانی که نیروهای روسی در ماه فوریه به اوکراین حمله کردند، بسیاری از این گنجینههای ارزشمند همراه با میلیونها اثر باستانی دیگر توسط دیگران ضبط شده است.
انتشار تصویری از محمود خاوری، یکی از عوامل اصلی اختلاس ۳هزار میلیاردی که به کانادا فرار کرده، بر دیوار موزه بانک ملی ایران واکنش کاربران شبکههای اجتماعی را به دنبال داشته است.
روزنامه سازندگی نوشت:
ارگ راین کرمان، باغ هرندی، گراند هتل، کاروانسرای زعفرانیه، کاخ ناصرالدین میرزا و ۱۴ بنای تاریخی دیگر توسط وزارت میراث فرهنگی با هدف بهرهبرداری به مزایده گذاشته شد.
* بهترین شهر ایران از نظر کسب و کار تهران
* بهترین شهر ایران از نظر آب و هوا همدان
* ارزانترین شهر ایران برای زندگی قم
* بهترین شهر ایران برای زندگی از نظر منابع گچساران
* بهترین شهر ایران برای زندگی از نظر امکانات تهران معرفی شده است.
حداد عادل : تاجیکستان و افغانستان اگر میگویند شاهنامه برای ماست درست میگویند!
غلامعلی حداد عادل میگوید: اگر تاجیکستان میگوید شاهنامه برای ماست درست میگوید، اگر افغانستان میگوید شاهنامه برای ماست درست میگوید و اگر ما میگوییم شاهنامه برای ماست، حق میگوییم زیرا شاهنامه به قلمرو زبان فارسی تعلق دارد.
مولوی، نظامی ایرانی نیست!
کویت مدعی مرز مشترک با ایران
است. کشورهای حوزه خلیج فارس ،
چین و ژاپن و روسیه در کمین خلیج فارس!
ترکیه مکار با آذربایجانی که خاک بر شاهان قاجار در کمین استان های آذربایجان .
روسیه و آذربایجان مدعی خزر!
به خدا از ترس فردا امروزم فقط نگرانی است. وقتی جتی بالای شهرم در نیمه های شب به پرواز درمی آید با خود می گویم آذربایجان حمله کرد. مگر صدام نکرد.
راستی اگر امنیت و صلابت سیاسی هست پس چرا این همه
می ترسم؟!
الصباح از ایران هم خواست اقدامات جدی اعتمادسازی برای آغاز گفت وگو بر اساس احترام به کشورها، عدم مداخله در امور داخلی آنها و حفظ یکپارچگی امنیت آزادی دریانوردی دریایی انجام دهد. او مدعی شد که مالکیت منابع طبیعی در منطقه تقسیم شده بین کویت و عربستان سعودی و ایران فقط مالکیت مشترک بین دولت کویت و عربستان سعودی است و کویت و عربستان به تنهایی از حقوق کامل برای بهره برداری از این منابع برخوردار هستند. این در حالی است که نخست وزیر کویت هیچ اشارهای به سهم ایران در منطقه مرزی مشترک آبی نداشت.
اتحاد شرقی علیه تمامیت ارضی ایران/ ژاپن، روسیه و چین کجای برنامه امارات هستند؟
در جریان سفر رئیس جمهور به نیویورک، ۳۵۰۶ لوح مصادره شده توسط آمریکا بعد از ۸۵ سال به کشور بازگشت.
چرا ایران مساعد غارت است؟ نفوذ خارجی در ایران عمیق تر از تصور ماست یا وطن فروشی ایرانیان در اعصار گوناگون شهره آفاق است؟
چگونه ایرانی هستیم که نسبت به غارت کشور خود بی تفاوت هستیم یا بی اطلاع؟
بعد دنبال حیثیت ملی هستیم ؟ با کدامین سازوکار؟
سرزمین اصلی هخامنشیان است. این الواح حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد نوشته شده است.
از آن پس وزارت میراث فرهنگی در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ میلادی درگیر دادگاههای آمریکا شد تا در تاریخ ۲۷ مارس ۲۰۱۴ دادگاه ایالتی درخواست طرح دعوای مشترک جمهوری اسلامی ایران و موسسه شرقشناسی را پذیرفت و اعلام کرد هیچ پایه و اساس قانونی برای توقیف آثار تختجمشید پیدا نکرده است. پس از آن شاکیان، این حکم را به دادگاه هفتم تجدیدنظر ارائه کردند. دادگاه عالی ایالت متحده طرح
تلاشهای زیادی توسط وزارتخانههای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، امورخارجه و دفتر حقوقی نهاد ریاستجمهوری انجام شد و سرانجام پس از ۱۴ سال حکم دادگاه عالی به سود کشورمان صادر و هشتم مهر ماه سال ۱۳۹۸ حدود ۱۷۸۳ لوح هخامنشی به کشورمان بازگردانده شد. با این حال حدود ۱۷ هزار گلنوشته اعم از سالم و قطعات شکسته در موسسه شرقشناسی نگهداری میشود.
هماکنون در تمام مرزهای چهارگوشه کشور از شمال غرب، غرب و جنوب غرب گرفته تا شمال شرق و جنوب شرق نیروی زمینی ارتش مستقر شده است.
فرمانده نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه استقرار تیپهای نیروی زمینی در نوار مرزی با دو هدف عمده صورت میگیرد، گفت: استقرار نیروها به معنای این نیست که خطری نظام اسلامی را تهدید میکند؛ بلکه این نیروها با دو هدف «عمده حفظ و ارتقای آمادگیها» و همچنین «اشراف اطلاعاتی» در مرزها مستقر میشوند.
آژیر خطر اعطای تابعیت سیاسی به افغانها به صدا درآمده است. وزیر کشور آمار مهاجران غیرقانونی را با فروردین ۱۴۰۱، یکی دانست!
جلال رشیدیکوچی نماینده مرودشت در مجلس، اول مهر امسال درباره معضل ورود غیرقانونی اتباع خارجی هشدار داده و در توئیت خود نوشت: «با احترام به اتباع قانونی، معتقدم تا دیر نشده باید هزینهها برای مهاجرین غیرقانونی و کسانی که امکانات در اختیار این افراد میگذارند چنان افزایش یابد که ماندن در ایران برایشان بهصرفه نباشد. اگر دولت فکر عاجلی نکند به زودی با چالشهای امنیتی و اجتماعی ناگواری روبهرو خواهیم شد.» هرچند که این آژیر خطر قبلتر هم به صدا درآمده بود. اتباع خارجی که مهارت یا تخصصی داشتند ایران را پلی برای رسیدن به کشورهای اروپایی و توسعهیافته کردند، اما آنهایی که نه مهارتی داشتند نه تخصص، در ایران باقی ماندند.
واقعیت این است که یک لوح بابلی باستانی که IM ۶۷۱۱۸ نام گرفته، حالا اطلاعات حیرتآوری را دراختیار ما قرار داده است. در این لوح باستانی از قضیه فیثاغورث برای تعیین طول قطر یک مستطیل استفاده شده. این لوح که احتمالا برای آموزش مورد استفاده قرار میگرفته، متعلق به سال ۱۷۷۰ قبل از میلاد مسیح است؛ یعنی قرنها قبل از تولد فیثاغورث در سال ۵۷۰ قبل از میلاد مسیح.
علی ربیعی، عضو هیات مدیره انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: خبر ناباوارانه بود. «نامهای به آسمان» کدکنی به داوری ارشادی سپرده شد! میاندیشم اگر حافظ، سعدی، خیام و مولانا امروز میخواستند مجوز بگیرند چه میشد؟
محمدتقی فاضل میبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در این باره به اعتماد گفت: یک نظام فرهنگی که حساسیتش به موی هنرمند باشد نه به پیام برآمده از آثار هنری، اصل هنر و…نشان میدهد درکی از فرهنگ و کتاب و هنر وجود ندارد. اگر قرار باشد در این مملکت جلوی انتشار کتاب شفیعیکدکنی را که یک انسان فرهیخته، بزرگ، دانشگاهی و دانشمند است، گرفته شود باید فاتحه فرهنگ را در این کشور خواند.
آدرس ارشاد مشخص است : میدان بهارستان
آدرس شفیعی کد کنی کجاست ؟
همان است که در شعر خود گفت:
طفلی به نام شادی دیریست گم شده است با چشمهای روشن براق
با گیسویی بلند، به بالای آرزو
هر کس ازو نشانی دارد،
ما را کُنَد خبر
این هم نشانِ ما:
یکسو، خلیج فارس
سویِ دگر، خزر
به دنبال رسانهای شدن این خبر و موج واکنشها، یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد: به کیفیت کتاب کاری نداریم و مجوزش طی روزهای آینده صادر میشود.
پیش از این بسیار شنیده میشد چرا دیگر کمتر کسی در عرصه فرهنگ و ادبیات همچون شفیعی کدکنیها به عرصه ظهور میرسد، امروز جواب این سوال را گرفتند. شفیعی کدکنی یادآور شعرا و ادبای چند نسل گذشته تا به امروز است. بزرگ شدن کدکنی نتیجه هیچ سیاستگذاری حمایتی،هدایتی و ارشادی و…. نبوده است. مفتخرشدن به انتشار کتاب کدکنی و سپاس و قدردانی از او، رسم پاسداشت بزرگی است.
رئیس بنیاد ایران شناسی با تاکید بر اینکه مکلف به احیای هویت ملی هستیم گفت: با حضور رییس جمهور در جلسه هیات امنا این بنیاد، تصویب شد تا درس ایران شناسی در مدارس تدریس شود.
محمد حسین رجبی دوانی عصر شنبه در دیدار با استاندار اردبیل در جلسه هماهنگی بزرگداشت حماسه چالدران در اردبیل اظهار کرد: طرح تدریس ایران شناسی در مدارس را آماده میکنیم و به شورای عالی انقلاب فرهنگی خواهد رفت و نهایی خواهد شد و ایجاد نمایشگاه و موزه ادوار تاریخ و تمدن ایران زمین هم تصویب شده است.
اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی چراطرب نکنی
وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی
وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی
تا کنون حدودا اثر 30 مترجم ژاپنی از رباعیات خیام در ژاپن منتشر شده است و ظاهرا قرار است ترجمه جدید دیگری نیز توسط انتشارات کوکوشوکانکوکای به زبان ژاپنی عرضه شود.
۶۷ سال یک میز تزئینی سفیدرنگ در درباره شاهان قاجار در گوشهای خودنمایی میکرد و هیچکس نمیدانست داستان آن میز چیست و چه استفادهای از آن میتوان کرد. آن میز سفید چیزی نبود جز ساز پیانو که اولین بار ناصرالدین شاه آن را در نمایشگاه سازهای پیانو دید و پی به شباهت میز دربار خودش و آنها برد همان زمان دستور داد ۴ پیانو خریداری و به ایران فرستاده شود./عصر ایران